كهك روستايى با موقعيت ممتاز - كهك روستايى با موقعيت ممتاز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

كهك روستايى با موقعيت ممتاز - نسخه متنی

سيدعلى ملكوتى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كهك روستايى با موقعيت ممتاز

سيدعلى ملكوتى

روستاى كهك مركز بخش قهستان قم، در شمار معدود روستاهايى است كه از دو موقعيت ممتاز برخوردار بوده است:

- نخست وجود پزشكانى كه از آنجا برخاسته‏اند و منشا خدمت در امر طبابت و درمان براى اهالى قم بوده‏اند كه در جاى خود به شرح از آن سخن به ميان خواهد آمد.

- موهبت ديگر كه سبب شناخت و شهرت آن نزد اهل فضل شده است. فيلسوف و عالم ربانى دوره صفويه - قرن يازدهم - صدرالدين - محمد بن‏ابراهيم شيرازى معروف به ملاصدرا (صدرالمتالهين) است كه به اين قريه آمد، مدتى گوشه گرفت و به انديشه با خود نشست. در از خلق به روى خود بست و زمانى از قيل و قال مدرسه آسود. در اين تنهايى، روح و نقس او در تصفيه و تزكيه به نهايت رسيد و كمال يافت.

ابزار اين پالودگى، يكى بينش و تعقل استدلالى خاص اوست و ديگر زهد عارفانه و آگاهانه كه آميزه آن دو، پايه مكتب فلسفى او را پى افكند.

صدرالدين محمد در ايامى كه سايه پدر بر سرش بود در محضر او آموخت و پس از درگذشت پدر به «دارالعلم‏» اصفهان روى آورد زيرا كه آن زمان، حوزه درسى آن شهر رونق و شهرت داشت. صدراى جوان و مستعد را به سوى خود كشاند. «علوم عقلى را نزد فيلسوف شهير وقت‏سيد محمد باقر معروف به ميرداماد و علوم نقل را پيش شيخ بهاءالدين محمد عاملى فرا گرفت.» پس از برخوردارى از چنين استادانى فرزانه و ممتاز و احاطه به علوم عقلى و نقلى به شهر قم روى آورد و در قريه كهك اقامت كرد. چون انگيزه انتخاب اين محل مجاهده و مكاشفه و سير معنوى بود، گوشه‏نشينى برگزيد و به تفكر پرداخت. پس از سالها رياضت و «خون دل خوردن‏» دريچه‏اى به عالم قدس به رويش باز شد; «حقايق علمى را كه از راه تفكر و استدلال به دست آورده بود توانست از راه مكاشفات نورى مشاهده نمايد.» بنا بر آنچه بيان شد پيش از سفر به قم و ماندن نزديك به ده سال در كهك و «سر به جيب تفكر فرو بردن‏»، ظاهرا هيچ تاليف ندارد، ديباچه اسفار گوياى همين مطلب است: «پس از مدتى كه تا حدى از نتايج رياضات و مجاهدات خود برخوردار گرديد، بناى تاليف و تصنيف را گذاشت و به تاسيس مكتب فلسفى مخصوص پرداخت و تا آخر عمر مشغول تاليف و تربيت‏بود.»

«در انديشه فلسفى او سير حكمت و عرفان اسلامى ايران به مرحله كمال پيوست و استدلال و ذوق و وحى و شهود و اشراق با ديدى بسيار وسيع در باره عالم‏امكان و مبانى وجود با هم درآميخت و به صورت واحدى در آمد چنان كه جدا شمردن آنها از يكديگر نه جايز است و نه ممكن.»

عموم آثار ملاصدرا در زمينه علم تفسير، شرح حديث و فلسفه به زبان عربى است. مرحوم محمدتقى دانش‏پژوه رحمة الله عليه فهرستى از نگارشهاى اين فيلسوف نامبردار تهيه كرد و به معرفى آثارش پرداخت. تنها نوشته فارسى او رساله «سه اصل‏» است كه در حقيقت‏بث الشكواى آن حكيم متاله از گروهى علماى قشرى است كه فلسفه را بر نمى‏تابند و چون و چراى فلسفى را چون گذشته تاب شنيدن ندارند.

بنابراين «رساله در رد منكرين حكمت است‏» و در انتقاد از علمايى است كه به اصل فلسفه اعتقاد ندارند.

هدايت، درباره اين اثر در حاشيه كتاب روضة الصفا مى‏نويسد: «رساله پارسيه موسوم به سه اصل در تحقيق مبدا و معاد به طريقه رياضت و تذكر و تصوف نگاشته و به آيات و احاديث مبرهن داشته بس مفيد و سودمند و كمياب و عزيز الوجود است.»

حكيم عارف به قم، پايگاه ديرين شيعه اثنى‏عشرى مى‏آيد و از روى ميل و اراده در ده آرام و خلوت كهك با هوايى ملايم اقامت مى‏كند، در كنار مردمانى متدين با اعتقاد راسخ و كامل به خاندان رسالت و امامت مدتى به سر مى‏برد. با اين رويداد مبارك صفحه‏اى افتخارآميز در تاريخ فرهنگى اين روستا باز مى‏شود. بنابر آنچه گذشت; آنچه بعضى در باره‏اش نوشته‏اند كه: «در كهك متوارى و گوشه‏گير بود» يا در آنجا «در تبعيد به سر مى‏برد» بى‏توجه به آزادگى و رهايى آن مرد بزرگ، نه از سر ذوق است و نه آگاهى. همان‏طور كه در ابتداى اين نوشته بيان شد، آنچه به ارزش و اهميت روستاى كهك افزود; وجود طبيبان كارآمدى بود كه از اينجا برخاستند كه نشان رشد و آگاهى مردم اين ناحيه است.

تنها نوشته فارسى او رساله «سه اصل‏» است كه در حقيقت‏بث الشكواى آن حكيم متاله از گروهى علماى قشرى است كه فلسفه را بر نمى‏تابند.

پزشكان كهك

در گذشته نه چندان دور بين مردم قم اين عبارت حكم ضرب‏المثل را يافته بود كه «هر كس آب كهك را بخورد طبيب مى‏شود.»اين مثل رايج را به علت تعدادى قابل توجه پزشكان بودند كه از اين سرزمين در كسوت شريف حكيم (طبيب) در پى درمان و مداواى مردم عمر صرف كردند ظاهرا شمارى از اين طبيبان نه تنها در شهر قم بلكه در «دارالخلافه‏» تهران نيز سرشناس بودند.

افضل الملك شيرازى در سفرنامه قم مى‏نويسد: «ميرزا طبيب معروف به قمى و پسرش ميرزا حسن معروف به ميرزا حسن قمى از طبيبان دوره ناصرى از ده كهك بوده‏اند.» تاكيد به «قمى‏» گوياى آنست كه اين پدر و پسر طبيب در خارج از شهر قم در پايتخت‏شناخته بودند و طبابت مى‏كردند.

براى پى‏گيرى مطلب، مقاله گزارش‏گونه مى‏شود، جنبه مشاهده و مصاحبه مى‏يابد، آميختن مقاله و گزارش طرفه معجونى است!!

پيش از هر مطلب ديگر بيان دو نكته لازم است: اين طبيبان علاقه خاصى به زادگاه آبا و اجدادى خود «كهك‏» داشتند، در قم يا هر جاى ديگر كه سكنى كرده بودند سفارش مى‏كردند هنگام فوت، به خاك جاى خود ببرند نوعى دلبستگى ريشه‏دار با آب و خاك سرزمين پدران داشتند ديگر اين كه آنان بيشتر از طايفه عربشاهى هستند، مردمى اهل دانش و فرهنگ كه يا به علم دين روى مى‏آوردند و يا به دانش پزشكى و از اين رهگذر پزشكانى مجرب و متعهد گشتند. در سمت‏شمالى بخش كهك مدخل دو جاده قديم و جديد قبرستانى قديمى و متروك به نام قبرستان غياث‏آباد وجود دارد. پايين دست آن، بين اين گورستان و باغى كه ديگر طراوت و سرسبزى كه بايد، ندارد در قطعه زمينى دو بقعه وجود دارد كه مورد بى‏مهرى واقع شده، ويرانه و در حال فرو ريختن است. آنچه مورد بررسى است‏بناى جنوبى معروف به بقعه بالا از صدرالحكماست. «او در زمان حيات بنايى به نام استاد زين‏العابدين را از قم مى‏آورد و اين آرامگاه را براى خود و بستگان مى‏سازد.» مساحت زيربنا حدود پنجاه متر با سكوى حدود يك متر و نيم از سطح، با سقف ضربى و ايوان از سه جانب و در و پنجره از سوى شرق و غرب و شمال كه به بيرون باز مى‏شود. «اين بقعه روزگارى فضايى درختكارى و گلكارى داشته و گلخانه‏اى و مظهر قنات، در حياط مشجر بقعه پديدار مى‏شده است. علاوه بر قنات قديمى غياث‏آباد مرحوم صدرالحكما رشته قنات حسين‏آباد را احداث كرد كه هنوز مظهر آن در قسمت‏شرق بقعه آفتابى مى‏شود و كم و بيش آب دارد.» اين مكان سرسبزى و جلوه‏اى چشم‏نواز داشت كه امروز جز سنگلاخ و تلى خاك از آن جلوه و طراوت خبرى نيست.

حكيم عارف به قم، پايگاه ديرين شيعه اثنى‏عشرى مى‏آيدو از روى ميل و اراده در ده آرام و خلوت كهك با هوايى ملايم اقامت مى‏كند.

پله‏هاى ورودى بقعه خراب شده به سختى بايد بالا رفت كه رفتيم، بيشتر سنگ قبرها را از جا كنده‏اند، لابد به اميد يافتن گنج و نيز قسمتهايى از بالاى درگاهها و سردرها را به همين اميد واهى خراب كرده‏اند.

طاق بقعه به علت اندود نكردن و خرابى قسمتهايى از آن، در حال فرو ريختن است.

دو قطعه سنگ قبر از جا كنده را به ترتيب خوانديم.

اولى - ميرزا حاجى آقاخان صدرالحكما طبيب كهكى، فوت دوشنبه هفتم شهر رمضان 1364 قمرى برابر با سيزدهم تيرماه 1328

دومى - دكتر عبدالحسين عربشاهى فرزند حجة‏الاسلام حاج شيخ حسن فوت‏23 مهرماه 1325 شمسى چند سنگ قبر ديگر كه طبيب نبودند اما همه از طايفه عربشاهى، بعضى سنگ قبرها را سالها قبل درآورده بودند و شكسته كه بقاياى آنها در فضاى جلو آرامگاه به چشم مى‏خورد.

بقعه مباركه امامزاده معصومه(س) در شمال غربى كهك به فاصله يكى دو كيلومتر، در آنجا نيز آرامگاه و سنگ قبرى با اين مشخصات:

دكتر عليمحمد عربشاهى فرزند ميرزا ابوالقاسم تولد 1288 - وفات‏17/8/69

ولى آنچه مرا بيش از پيش در شناسايى اطباى كهك راهنمايى كرد، گفت و شنودى با آقاى حاج على عربشاهى، يكى از معمرين اين طايفه بود، با لطف و سعه صدر، اطلاعات مفيد بيشترى در اختيار نگارنده گذاشت، ايشان گفتند: چهار پشت من از جانب مادرى طبيب بوده‏اند. آنچه به نظر مى‏رسد گفته‏هاى ايشان است:

حاج ملامحمد طبيب پشت چهارم مادرى من، از جمله طبيبان حاذق بود در ايام حج امير مكه را كه طبيبان آنجا در درمانش ناتوان بودند معالجه كرد، آن مرحوم سه پسر داشت پسر دوم حاج ميرزا رضا طبيب بود كه دارالشفاى قم به پشت گرمى او ساخته شد، و امر طبابت را در آنجا به عهده داشت.

حاج ميرزا رضا طبيب دو فرزند لايق و كارآمد داشت كه هر دو طبيب بودند.

يكى ميرزا محمدحسن‏خان طبيب معروف به حافظ الصحه

آنان بيشتر از طايفه عربشاهى هستند، مردمى اهل دانش و فرهنگ كه يا به علم دين روى مى‏آوردند و يا به دانش پزشكى.

ديگرى ميرزا ابراهيم‏خان حكيم‏باشى كه لقب «حكيم‏باشى‏» را به علت مهارت و كاركشتگى در حرفه خود و درمان ناصرالدين شاه در سفر قم از او گرفت.

مرحوم دكتر عبدالله‏خان عربشاهى پسر ميرزا ابراهيم‏خان حكيم‏باشى (دايى‏هاى حاج على عربشاهى)

مرحوم دكتر جعفرخان عربشاهى فرزند ميرزا محمدحسن حافظ الصحه

مرحوم عبدالحسين‏خان عربشاهى (ذكر آن در ضمن بررسى بقعه صدرالحكما آمد)

مرحوم غلامعلى‏خان عربشاهى فرزند شيخ باقر

مرحوم دكتر جواد عربشاهى (دندانپزشك) و آخرين آنان

مرحوم دكتر على‏محمدخان عربشاهى (مدفون در صحن امامزاده معصومه كهك كه ذكر آن

گذشت، رحمة الله عليهم رحمة واسعه،

خدمتگزاران جامعه كه خاستگاه آنان روستاست و كوچك، نه چندان جاى شگفتى كه عموم مشاهير و بزرگان اين مرز و بوم از روستا و شهرهاى كوچك بوده‏اند.

/ 1