شعر متعهد شيعى - شعر متعهد شيعى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شعر متعهد شيعى - نسخه متنی

جواد محدثى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شعر متعهد شيعى

ادب آل الله

جواد محدثى

جايگاه مكتبى شعر

بى‏آنكه بخواهيم به نقل احاديث و عملكرد اولياء دين در باره «شعر مكتبى و متعهد» بپردازيم، دريافت ما اين است كه در تاريخ شيعه، «شعر» يكى از ابزار «پيام‏رسانى‏» و حمايت از حق و دفاع از «آل الله‏» بوده است.

در اينكه «ارزشها» را بايد پاس داشت، شكى نيست، ولى چگونه و با كدام وسيله؟ «ادبيات‏»، يكى از قوى‏ترين و مؤثرترين وسايل تثبيت و تبيين ارزشها بوده است.

كسانى كه در جامعه، نقش الگويى دارند، رفتار و حالات و كلماتشان، تبديل به فرهنگ مى‏شود. «اولياء الهى‏» در مرام شيعه، اين ويژگى را دارند. بنابراين سرودن از فضيلتهايشان و دفاع از مرامشان و به صحنه عمومى انديشه‏ها و باورها كشاندن كلماتشان، نوعى «فرهنگسازى‏» است. شعر و ادب در اين راستا مى‏تواند نقش واسطه ايفا كند.

به تعبير ديگر، شعر، تبديل به فرهنگ مى‏شود و اگر فرهنگ هم تبديل به شعر شود، ريشه دواندن و بالندگى و تاثيرگذارى آن فرهنگ و تعميق اثر آن «پيام‏» را افزونتر مى‏سازد. كدام شاعر و اديب و هنرمند است كه درد دين و سوز مكتب داشته باشد و درونمايه‏هاى مكتبى را در قالبهاى ادبى و آرايه‏هاى شعرى بيان نكند؟

اينجاست كه در كنار «جايگاه مكتبى شعر»، محور ديگرى قابل طرح است، با عنوان «جايگاه شعر مكتبى‏» و اينكه ويژگيهاى چنين شعرى چيست؟

شعر، تبديل به فرهنگ مى‏شود و فرهنگ در قالب شعر مطرح مى‏شود. پس رسالت‏شاعران به عنوان فرهنگسازان جامعه، سنگين است.

جايگاه شعر مكتبى

وقتى پسوند «مكتبى‏» را به ادبيات، داستان، هنر و شعر مى‏افزاييم، ذهن در پى قالبها، محورها و ويژگيهايى مى‏رود كه شعر، با برخوردارى از آنها «مكتبى‏» مى‏شود و بدون آن، مكتبى نيست، هر چند سوژه‏هايش مذهبى و دينى باشد.

«ادبيات آل الله‏»، عنوان يك سلسله آثار ادبى - در قالبهاى گوناگون - مى‏تواند باشد كه همخط و همخون با «اهل بيت‏» باشد، چهره پر فضيلت آنان را معرفى كند، جهات الگويى اين خاندان را روشن سازد، حماسه‏هاى پر شور و عرفان ناب و اخلاق والا و انديشه‏هاى تابناكشان را به قلم آورد و بسرايد، غبار بى‏خبرى و ماسك انحراف و تحريف را در معرفى سيمايشان بزدايد و پيشينه بلندآوازه و سراسر افتخار اين‏گونه ادبيات مكتبى و ولايى را به امروزيان بازگو كند.

شعر مسلكى شيعه، سرشار از فضيلتهايى است كه در خاندان وحى متجلى است. حتى اگر كسانى تاريخ اسلام و سيره معصومين را هم نخوانده‏باشند، مطالعه ادبيات شيعى، متكفل اين مهم است و همچون آينه‏اى آن تابندگيها را نشان مى‏دهد. و همه اينها، دور از غلو و افراط در معرفى اوصاف، و دور از عجز و لابه و ارائه سيمايى ضعيف و تحريف شده از آن اسوه‏هاى كمال.

وقتى «سيد حميرى‏» با شهامت اعلام مى‏كند: هر كس فضيلتى از اهل بيت‏«ع‏» بياورد كه من در اشعارم آن را مطرح نكرده‏ام، حاضرم اسبم را به او پيشكش كنم، اين ادعا و عمل، جايگاه شعر مكتبى را در عملكرد شيعه متعهد و هنرمند نشان مى‏دهد.

آميختن صلابت و سالست

از ويژگيهاى شعرهاى ماندگار و ادبيات جاودانه، يكى هم برخوردارى از اين نكته است كه هم با صلابت و مستحكم و بديع و قوى باشد، هم روان و عامه فهم كه براحتى در بستر ذهنى و زبانى مردم جريان يابد و وارد فرهنگ عمومى مردم شود. اين همان نكته است كه از آن به «سهل و ممتنع‏» ياد مى‏شود; دشوار آسان‏نما!

ادبيات شيعى، بايد همچون آينه، نشان‏دهنده فضيلتها و تابندگيهاى خاندان پيامبر باشد، مثل اشعار «سيد حميرى‏» كه همه فضايل را در سروده‏هاى خود آورده است.

برخى به بهانه سرودن شعر قوى پيرامون مفاهيم دينى، آن‏قدر در پى صناعات لفظى و معنوى و استعاره‏هاى دور از ذهن و تشبيه‏هاى دشوار و واژه‏هاى نامانوس مى‏روند، كه اثر ادبى‏شان مغلق و مبهم مى‏شود و در نتيجه، عامه مخاطبان از آن طرفى نمى‏بندند و سودى نمى‏برند و چيزى نمى‏فهمند. جمعى هم به نام تسهيل شعر براى عموم، به قدرى سطح آن را پايين مى‏آورند و به اصطلاح «آبكى‏» شعر مى‏گويند كه فاقد ارزش ادبى و استوارى واژگان و تعابير مى‏شود.

نوع مضمون و محتوا، مقوله ديگرى است كه بحث جداگانه‏اى مى‏طلبد. شايد اين ويژگى در مورد شعر مطلوب كه چنان باشد كه «عوام بفهمند و خواص بپسندند»، رساترين تعبير براى مطلب مورد نظر باشد. خواص، اشعار سست و سطحى و ضعيف را نمى‏پسندند. عوام هم سروده‏هاى پر ايهام و ابهام و عبارتها و واژه‏هاى نامانوس را نمى‏فهمند. آميختن لابت‏شعرى به سلامت و روانى و گويايى بيان، چاره‏ساز اين مشكل است.

اگر هدف اين است كه «ادب آل الله‏» به ميان توده‏هاى شيفته اهل بيت راه پيدا كند و ورد زبانشان شود و فرهنگ متعالى شيعى را از اين طريق به آنان منتقل كند، راهى جز اين نيست كه بستر جريانى اين «فرهنگ شعرگون‏»، هموار و بى‏تعقيد و مانع باشد.

غناى محتوايى

لطمه‏اى كه فرهنگ شيعى از سوى برخى سرايندگان بيسواد و مداحان كم اطلاع از عمق و غناى فرهنگ اهل بيت، خورده و مى‏خورد، كم نيست. آنچه‏ادبيات آل الله، از غناى محتوايى، صلابت و استوارى، سلاست و روانى بايد برخوردار باشد، بگونه‏اى كه عوام بفهمند و خواص بپسندند. در اين صورت، در بستر فكرى جامعه جريان پيدامى‏كند.

فرياد اعتراض بزرگان را عليه «تحريفهاى عاشورا» برآورده است، همين بى‏مايگى برخى كسانى است كه به خود جرات مى‏دهند با نداشتن آگاهى شايسته از مكتب، به نام دين سخن بگويند و شعر و نوحه و مدح و مرثيه بسرايند. همچنان كه گذشت، شعر وارد حوزه فرهنگ مردم و جامعه مى‏شود. سروده‏هاى سست و بى‏محتوا، سطح فرهنگ پيروان اهل بيت را پايين نگه مى‏دارد، و شعرهاى پر مضمون و برخوردار از عمق و با پشتوانه‏اى از مطالعه و شناخت، به هواداران آل الله، رشد فكرى مى‏دهد. شاعران دانشمند و اهل فضل در اين ميدان، اسوه نوگامان علاقه‏مندند.

سهم بزرگ عالمان شاعر و حق عظيمى كه فاضلان اهل مطالعه بر گردن امت مرحومه محمديه دارند، فراموش شدنى نيست. در باره خدا و رسول، ائمه و اهل بيت، عاشورا و شهدا،تنها مايه احساس كافى نيست. احساس و تخيل، مى‏تواند چاشنى مناسبى براى تلطيف زبان و بيان شعرى باشد، وگرنه درون‏مايه شعر، بايد الهام گرفته از مطالعه و معلومات و آگاهى از معارف دين باشد. با اين حساب، روشن است كه وقت گذاشتن براى مطالعه در متون، براى شاعران جوان كه شيفته خدمتگزارى به آستان اهل بيت عصمت‏اند، از گامهاى نخستين است.

بحث را با حديثى ارزشمند از صادق آل محمد«ص‏» بياراييم كه در فضيلت‏شعر سرودن در باره اين خاندان، مى‏فرمايد:

«من قال فينا بيت‏شعر بنى الله له بيتا فى الجنة‏» (وسائل الشيعه 10/467)هر كس در باره ما خاندان، يك بيت‏شعر بسرايد، خداوند خانه‏اى در بهشت‏براى او مى‏سازد.

مهم، «فينا» بودن شعر است، يعنى بگونه‏اى باشد كه ائمه معصومين بپسندند و بگويند كه اين «درباره ما»ست.

امروز هم، سرودن شعر خوب، محكم، زيبا، دلنشين و جذاب در باره اهل بيت پيامبر، مثل همان دوران سلطه فرهنگى سياسى امويان و عباسيان، «جهاد» است و داراى فضيلت‏بسيار.

نياز امروز نسل نو به شناخت «الگو»، كمتر از گذشته نيست.

/ 1