اختلاف شديد طبقاتى، دور شدن از عدالت اجتماعى، كم رنگ شدن «ارزشها» در پخش مستقيم و غير مستقيم «ورزشهاى»ى استانى، كشورى، منطقهاى و جهانى به بهاى خالى كردن مساجد و تاخير نماز ميليونها جوان مسلمان از وقتشرعى، تهاجم به فرهنگ دين، اسلام، تشيع، مبانى انقلاب اسلامى، و ولايت فقيه تحرك مارهاى افسرده فلسفى، استحاله تدريجى برخى فرزندان انقلاب اسلامى، فاصله گرفتن برخى دانشگاهيان از ارزشهاى مكتبى، ياس و سرخوردگى جمعى از نيروهاى مؤمن و انقلابى، تولد كودكان شرور «رفاه» و «بىدردى» در عصر «توسعه و سازندگى» از پدر و مادرانى قانوندان و قانونشكن، تلاش استكبار جهانى براى ايجاد درگيرى بين مجلس و دولت و القاى اختلاف بين ديدگاه رهبرى و مسؤولان اجرايى، تنگتر شدن حلقه محاصره نظامى ايران اسلامى با حضور بيشتر صهيونيسم جهانى در تركيه، كشورهاى تازه استقلال يافته از شوروى، شمال عراق، حمايت مالى، نظامى بىحد از «طالبان» و ترور طرفداران انقلاب اسلامى در پاكستان و حضور ناوگان شيطان بزرگ در خليج فارس و دعوت از رژيم اشغالگر قدس براى حضور در كنفرانس اقتصادى قطر، همه و همه زنگ خطر را در گوش انسانهاى بيدار به صدا در مىآورد و روان انديشمندان دلسوز و عقلاى امت محمد(ص) را در ايران اسلامى سخت مىآزارد.«چرا چنين شد» را به فرصت ديگر بگذاريم و در اين مقال پاسداران دين و امت را به بررسى و انديشيدن در اين ميدان فراخوانيم و از «راه درمان» كه امروز سختبدان محتاجيم، سخن گوييم.
راستى چه بايد كرد؟
اين قلم از عمق جان معتقد است كه بايد دوباره به «نهجالبلاغه» برگرديم. بازگشتبه نهجالبلاغه بازگشتبه برادر قرآن نيست، بازگشتبه خود قرآن است. بازگشتبه قرآن محمدى با تفسير على(ع) از حقايق رهايىبخش و عدالتآفرين قرآن است. بازگشتبه «نهجالبلاغه» بازگشتبه خداست. توبه از اتراف و اسراف و تجمل و سازش و تسامح و سهلانگارى است.بازگشتبه «نهجالبلاغه» همراهى با اميرمؤمنان و هماهنگى با رهبر انقلاب اسلامى در جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين روزگار ماست.«نهجالبلاغه» غريور «رعدآساى عدالت علوى بر سر مرفهان بىدرد و مردنمايان نامرد» است.«نهجالبلاغه» اعلاميه آزادى انسان از حاكميت زر و زور و تزوير است.«نهجالبلاغه» صداى اباذر در برابر ارتجاع و ارتداد از امامت و ارزشهاى اسلامى است.«نهجالبلاغه» آواى وحدت و همفكرى و همكارى و «وفاق ملى» در برابر استكبار و شيطانهاى بزرگ و كوچك و ميانه است.«نهجالبلاغه» كتاب عبادت و عدالت و وحدت امت اسلامى است.«نهجالبلاغه» آئينه قرآن محمدى و انجيل علوى و كتاب مواضع انقلاب اسلامى است.«نهجالبلاغه» «رساله عمليه» امام على(ع) و قانون اساسى مالكاشتر نخعى و بخشنامه امامتبه همه كارگزاران دولتهاى اسلامى است.در روزهاى خون و حماسه و آتش، نسل نو و كهن تنها با محوريت «نهجالبلاغه» به وحدت رسيدند. اين كتاب تنها كتاب «معارف» و دانش و بينش نيست، كتاب ايمان و عمل است. كتاب تاريخ و فرهنگ و تمدن نيست كتاب ايدئولوژى و فرهنگسازى و تاريخآفرينى است.«نهجالبلاغه» كتابى تنها براى «حفظ كردن» و شركت كودكان در مسابقات علمى و دستيابى به راديو جيبى و ساعت مچى و چرخ گوشت و لوازم خانگى نيست. گرچه تشويق كودكان به سوى آن ارزشمند است. «نهج البلاغه» بخشنامههاى على(ع) به همه مديران و رؤساى جمهور و وزيران و استانداران و فرمانداران دنياى اسلام در طول تاريخ است. فرهنگ انقلاب اسلامى چيزى جز فرهنگ نهجالبلاغه نيست، درسهاى نهجالبلاغه رهبر معظمانقلاب اسلامى، آيةا... طالقانى و سيرى در نهج البلاغه شهيد مطهرى و ... مبانى فكرى انقلاب را در اعماق فكر و قلب نسل ديروز استوار كرد و امروز هم شايسته است كه همان انديشههاى بلند آسمانى با زبان خورشيد انقلاب اسلامى، حضرت آيةالله خامنهاى، تلاوت شود و باران زندگىبخش خطبهها و نامههاى علوى، غبار جهل و دنيازدگى و ترس و ياس را از روحها بشويد و على زمان رنجنامه خويش را از زبان امام على(ع) اعلام كند كه:ولكنى اسى ان يلى امر هذه الامة سفهاءها و فجارها فيتخذ مال الله دولا و عباده خولا و الصالحين حربا والفاسقين حزبا. (نهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج 2، نامه 62، ص 1041)اندوه من آن است كه كار اين امتبه دستبىخردان و بدكاران افتد بيتالمال را بين خويش دستبه دست كنند و آزادى بندگان خدا را سلب نمايند. با نيكان بجنگند و بدان را به ضويتباند خويش بپذيرند. والسلام.سردبير