رمز يا زهرا(س)
اسماعيل محمدى كرمانشاهىبهاران با هزار سبزه و گل آمده بود. چكاوكان سرود شادى مىسرودند، و ابرها از لذت پرواز مىگريستند.ناگاه كلاغهاى شوم بر گلستان عشق يورش آوردند. سروهاى استقامت، ايستادگى كردند و سواران مؤمنانه جنگيدند، ايران را حال و هواى دگرى بود و در گلزار شهرمان گلهاى شهادت روئيده بود، در تمام جبههها شقايق كاشته بودند و كبوتران هر روز لاله مىچيدند و راهيان كربلا هر صبح در اشتياق وصل مىسوختند. بهترين ذكر كربلائيان در مناطق عملياتى ذكر يا زهرا(س) بود و آن هنگام كه عملياتى با نام مقدس فاطمه الزهرا(س) آغاز مىشد، چه شور دگرى بر قلبها حاكم مىگشت. و چه شگفت!؟ كه عملياتهاى پيروزمندانه با رمز زهرا(س) بود. و حكمت اين شگفتى را در اين جملات بايد يافت: «شهيد اشرفى اصفهانى رمز عمليات فتحالمبين را به فرمانده نيروى زمينى پيشنهاد دادند و اظهار داشتند حضرت زهرا(س) مظهر غضب خداوند است و اگر اين عمليات به نام آن حضرت شروع شود قطعا پيروز مىشويد». (1)عشق زهرايى چه عشقى است؟ و چگونه بود كه توفيق شهادت در سايه سعادت عشق زهرايى نهفته بود؟ خوشا به حال آنانكه با عشق عترت7 به شهادت رسيدند.در ادامه به چند نمونه از عشق زهرايى در سيره شهداء مىپردازيم.پاسدار شهيد فريدون كرمى متولد 1344 ش در يكى از روستاهاى كرمانشاه متولد گرديد و در مورخه3/2/66 در عمليات كربلاى 10 به لقاء الله پيوست. برادر شهيد در باره وى مىگويد: شهيد كرمى عشق و علاقه عجيبى به ائمه اطهار (عليهم السلام) خصوصا حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. و اكثر اوقات اين جمله را زمزمه مىكرد: «دوست دارم، دستخود را گه به صورت، گه به پهلو، گاه بر بازو بگيرم» و شگفت آنكه بر اثر تركش توپ بعثيان به صورت، پهلو و بازو به لقاءالله پيوست.» (2)و نمونه ديگر:«شهيد عبدالله ميثمى با شروع عمليات كربلاى پنجبارها مىگفت: ما مزد خويش را در اين عمليات خواهيم گرفت».همسر ايشان نقل مىكند بعد از عمليات كربلاى 4 خيلى نگران و ناراحتبودم، به اهواز آمدم و به خانه خواهرم رفتم، وقتى كه ايشان آمد در اولين برخورد برايم آيه صبر را خواند و بعد از آن هر گاه مرا مىديد سوره والعصر را مىخواند، بعد از شروع عمليات كربلاى پنج هم آمد و در اولين برخورد گفت: رمز عمليات به نام فاطمه زهرا(س) بوده است، بعد مفاتيح را برداشت و باز كرد. اولين صفحه زيارت حضرت زهرا(س) بود و شروع به خواندن كرد. خيلى گريه كرد پس از سه روز در همين عمليات در روز 12 بهمن 65 كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) بود به ديدار معبود شتافت». (3)آقاى اصغر كريمى در باره شهيد ايزدى مىگويد:شب عمليات كارخانه نمك بود، كه ما، به موضع عراقيها نفوذ كرديم، من خمپارهانداز بودم. شهيد ايزدى هم كه آرپىجىزن بود به سمت راست مىدويد. ناگهان يك عراقى با كلت منور، پشت او را هدف قرار داد و گلولههاى آرپىجى پشت او منفجر شد.فرياد يا زهرا(س) آخرين كلام او بود كه به آسمان برخاست. (4)1- محراب خونين باختران، ج 1، ص 102.2- سبكبالان عاشق، اسماعيل محمدى - محمود رضا هاشمى، ص 20.3- روزنامه رسالت،6 فروردين، شماره 3242، ص 4.4- رك: ذوالفقار، اكبر جوانى - احمد رضا كريميان، لشگر 14 امام حسين(ع)، 1375، ص 108.