مصاحبه با استاد و محقق پرتلاش شيخ على كورانى‏و گروهى از محققان مجله حوزه - مصاحبه با استاد و محقق پرتلاش شیخ على کورانی و گروهى از محققان مجله حوزه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه با استاد و محقق پرتلاش شیخ على کورانی و گروهى از محققان مجله حوزه - نسخه متنی

مصاحبه شوندگان:علی کورانی، محمدصادق مزینانی، ذاکرى، یعقوبی، اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با استاد و محقق پرتلاش شيخ على كورانى‏و گروهى از محققان مجله حوزه

به بهانه نيمه شعبان سالروز تولد حضرت قائم صاحب‏الزمان(عج)

با تشكر از حضرات آقايان كه در اين گفتگو شركت نموديد، نخست از جناب آقاى كورانى كه تاكنون آثار گران‏سنگى در باره حضرت مهدى(عج) نگاشته‏اند خواهش مى‏كنيم مختصرى در باره اين آثار توضيحاتى بفرمايند.

استاد كورانى: من از شما و مجله وزين كوثر تشكر مى‏كنم و اميدوارم به بركت نام «كوثر» همواره از الطاف آن حضرت بهره‏مند بوده و در نشر حقايق دين موفق‏تر باشيد.

بنده پس از تحصيل مقدمات حوزوى در لبنان براى ادامه تحصيل به نجف اشرف رفتم. در آنجا از محضر اساتيد بزرگ همچون; شهيد محمدباقر صدر و مرحوم آيت‏الله خويى بهره گرفتم و در كنار درس به كار تاليف و تبليغ نيز مشغول بودم. اولين كتابى كه در باره امام زمان نوشتم «الممهدون للمهدى‏» بود كه قبل از پيروزى انقلاب نوشته شده و در موضوع علائم ظهور آن حضرت است. پس از پيروزى انقلاب اسلامى و اين نهضت‏بزرگى كه رخ داد و همه مسلمانان را شادمان نمود خود به خود ذهنم را متوجه رواياتى كرد كه در باره اهل مشرق از ائمه(ع) رسيده و اينكه اينان آماده‏كنندگان زمينه قيام حضرت مهدى(عج) هستند. به خاطر علاقه‏اى كه به انقلاب داشتم، به دنبال جمع‏آورى اين‏گونه روايات رفتم كه نتيجه آن كتاب «عصرالظهور» شد كه كتابى عمومى و براى همگان مفيد است. اين كار روايى مرا علاقه‏مندتر كرد تا آنكه موضوع را در سطح وسيع‏ترى دنبال كنم نياز به كار گروهى داشت موضوع را با مرحوم سيد عباس مهرى، مؤسس «مؤسسة المعارف الاسلامية‏» در ميان گذاشتم. ايشان موافقت كردند كه در آن مؤسسه با جمعى از محققان آن جا كار را شروع كنيم و پس از حدود پنج‏سال كار جمعى موفق شديم تمامى رواياتى را كه در باره حضرت مهدى(عج) است از منابع روايى شيعه و سنى جمع‏آورى نموده و در پنج جلد به نام «معجم احاديث الامام المهدى(عج)» منتشر نماييم و اميدواريم مورد رضاى خداوند و قبول امام زمان(عج) واقع شود. البته اين مجموعه به كامپيوتر نيز داده شد و به صورت ديسكت در سطح جهانى در اختيار محققان و علاقه‏مندان قرار گرفته است.

ناگفته نماند كه اين مجموعه با همه تلاشى كه شده است، هنوز كامل نيست و مى‏توان گفت‏حدود پنج تا ده درصد از احاديث در مآخذ و منابع باقى مانده كه در اين مجموعه وجود ندارد.

كوثر: لطفا در باره هدف از تاليف معجم توضيحات بيشترى بفرماييد.

استاد كورانى: ايمان و عشق ما به حضرت مهدى(عج) ما را واداشت تا آنكه در جهت‏شناخت هر جه بيشتر اين حصيت‏بزرگ جهان آفرينش و موعود الهى، تحقيق نماييم و گامى در جهت‏شناساندن اين وجود مقدس به ديگر مسلمانان جهان برداريم.

هدف ديگر آنكه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام خمينى(ره) و بيدارى مسلمانان در سراسر دنبا و نيز توجه همگان به اين حركت مقدس لازم بود، تا بر يكى از نقاط مشترك همه مسلمانان و در حقيقت آن چيزى كه به خاطر باور و ايمان به او اين حركت عظيم بوجود آمده به مسلمانان بهتر معرفى شود و آن حضرت مهدى(عج) است چون مى‏دانيد همه مسلمانان اعتقاد به مهدى موعود و اين كه در آخرالزمان با آن خصوصيت از فرزندان پيامبر براى گسترش عدالت در زمين خواهد آمد را دارند نهايت‏برخى از اهل سنت مانند ما شيعيان معتقدند آن حضرت متولد شده و هم‏اكنون زنده است و برخى ديگر معتقدند هنوز متولد نشده است ولى اصل اعتقاد به مهدى موعود در ميان مسلمانان همگانى است و اين نقطه مشترك و اتحاد خوبى است و حتى مطابق روايات ما كه پس از ظهور حضرت مهدى(عج) حضرت عيسى از آسمان به زمين مى‏آيد و از مسيحيان براى پيروى از حضرت دعوت مى‏نمايد ترويج اين باورها مى‏تواند نقطه ارتباط بين مسلمانان و مسيحيان نيز باشد.

كوثر: پس از معرفى اجمالى آثار و اهدافى كه در تاليف آنها داشته‏ايد. پرسش ديگر اين است كه با توجه به فرموده پيامبر گرامى اسلام كه انتظار فرج را با فضيلت‏ترين اعمال مى‏داند شما چه برداشتى از روايات انتظار فرج داريد و انتظار فرج به چه معنى است؟

استاد كورانى: انتظار فرج بعضى انتظار استقرار عدالت‏بر تمامى كره زمين چيزى كه خداوند متعال وعده آن را داده تمامى پيامبران الهى از آدم تا خاتم با آنكه دستيابى به عدالت و استقرار آن را در جامعه از اهداف اوليه خود قرار داده بودند ولى متاسفانه به عللى يا ناموفق و يا كم‏موفق بودند هدف اين است كه انسانهاى تشنه عدالت همواره بايد در انتطار يك چنان روزى باشند كه اين وعده الهى تحقق پذيرد. بر اساس اين اميد و اعتقاد همواره مسلمانان و بخصوص شيعيان در جهت رسيدن به عدالت مبارزه كرده‏اند و تلاش نموده‏اند تا آنكه حتى‏المقدور در عدالت را در جامعه خود پياده كنند و ظلم و ستم را ريشه‏كن سازند. حتى غير مسلمانان و آنهايى كه به خدا اعتقاد ندارند در آرزوى عدالت و براى رسيدن به آن تلاش مى‏ورزند. بنابراين تحق عدالت در جامعه آرزوى همه انسانهاست و خداوند هم تحقق اين آرزو را به همگان بشارت داده و آن را جزء برنامه‏ها و قوانين مسلم خويش قرار داده است. و انتطار فرج يعنى انتظار اين تحقق آرزوى مهم و انتظار اجراى عدالت‏به دست منجى بشريت‏حضرت مهدى(عج) و پياده شدن قوانين و دستورات عدالت گستر اسلام.

كوثر: آنچه از روايات در باره تشكيل حكومت قبل از قيام حضرت مهدى(عج) استفاده مى‏شود بيان فرماييد آيا اساسا حكومت‏حقى قبل از قيام امام زمان عليه السلام محقق مى‏شود يا خير؟

استاد كورانى: در روايات ما از دو حكومت‏حق قبل از قيام سخن به ميان آمده است‏يكى در يمن (بانى) و ديگرى در ايران (خراسانى) با اين تفاوت كه حكومت‏يمانى در همان سال ظهور ماه رجب تشكيل مى‏شود كه در روايات تعبير به (قيام) شده است ولى حكومت‏خراسانى قبل از سال ظهور تشكيل مى‏شود كه تعبير به (خروج) شده است كه بر اساس نهضت امام خمينى «خروج‏» است و مطابق روايات اين هر دو حكومت همراه و پشتيبان قيام حضرت مهدى(عج) هستند.

بر اساس تحقيق و برداشت از روايات (خراسانى) يعنى ايرانى چون زمان قديم به ايران مى‏گفتند «بلاد شرق‏»، «بلاد خراسان‏» و (جبال طالقان) مقصود همه اينها همان ايران است. و مى‏شود گفت احاديثى كه در باره اهل شرق است و اينكه قبل از ظهور مردى از قم خروج مى‏كند. و يا دارد كه (رايات اهل مشرق) اينها همه اشاره به همان خروج قبل از ظهور امام زمان عليه السلام است كه تحقق پيدا مى‏كند.

كوثر: جناب آقاى كورانى فرمودند با توجه به روايات وجود حكومت‏حق قبل از ظهور امرى مسلم است. جناب آقاى مزينانى از آنجا كه ديدگاهها در اين باره متفاوت است و جناب‏عالى تحقيقى در اين زمينه داشته‏ايد لطفا چند پرسش در اين موضوع هست كه خوب است توضيخاتى بفرماييد.

سؤال اول اينكه: در باره تشكيل حكومت در عصر غيبت چه ديدگاههايى وجود دارد؟

مزينانى: در اين‏باره سه ديدگاه وجود دارد:

1- بيشتر فقهاى شيعه، قيام و اقدام براى تشكيل حكومت اسلامى را ضرورى مى‏دانند و بر اين باورند كه فقهاى عادل، بايد به اين مهم اقدام كنند و اگر يكى از آنان تشكيل حكومت داد بر ديگران واجب است كه از او پيروى كنند.

2- برخى تشكيل حكومت اسلامى را واجب نمى‏دانند ولى بر اين باورند كه اگر حكومتى تشكيل شد بر همگان لازم است كه از آن حمايت كنند.

3- شمارى اندك برآنند كه اقامه حكومت از شؤون امام معصوم(ع) است، بنابراين، در دوره غيبت تشكيل حكومت اسلامى جايز نيست.

كوثر: شما در تحقيقتان به چه نتيجه‏اى رسيده‏ايد؟

مزينانى: در تحقيقات مفصلى كه در اين باره داشته‏ام به اين نتيجه رسيده‏ام كه تلاش مردم، بويژه فقهاى بزرگوار براى ايجاد حكومت اسلامى جايز بلكه واجب و از اهم واجبات است. و به گفته صاحب جواهر كسى كه در اين مساله ترديد كند طعم فقه را نچشيده و رمز سخنان امامان معصوم(ع) را درنيافته است. دلايل عقلى و نقلى بسيارى بر اين مطلب در جاى خود اقامه شده است.

آيا مى‏توان گفت كه در طول غيبت صغرى، كه بيش از هزار سال از آن مى‏گذرد و ممكن است هزارها سال ديگر ادامه داشته باشد، اجراى احكام اسلام لازم نيست. بدون ترديد پاسخ منفى است; چرا كه لازمه سخن فوق، اين است كه احكام اسلام محدود به صدر اسلام و زمان حضور معصوم(ع) باشد و اين برخلاف ضروريات اعتقادى اسلام است. بر همين اساس، بيشتر فقهاى شيعه، از جمله امام خمينى تشكيل حكومت اسلامى را در دوره غيبت لازم مى‏دانند. و اگر اين كار، جز به قيام و اقدام دسته جمعى امكان‏پذير نباشد همگان بايد به اين مهم اقدام كنند.

كوثر: در باره ايده سوم و دليلهاى آن كمى بيشتر توضيح دهيد؟

مزينانى: بينش اختصاص حكومت‏به امام معصوم، نخست‏به صورت يك اختلاف فقهى كلامى مطرح بود ولى در اين اواخر رنگ سياسى به خود گرفت. عده‏اى بر اساس همين بينش بزرگانى چون آخوند خراسانى، آيت‏الله مازندرانى و علامه نائينى و ... را تخطئه كردند. اين بينش چون تضادى با خودكامگى حكام نداشت‏بلكه توجيه‏گر اعمال آنان نيز بود از سوى آنان نيز حمايت و ترويج‏شد تا جايى كه هواداران اين انديشه پيش از انقلاب اسلامى به صورت گروهى منسجم درآمدند و با تبليغ اين كه وظيفه ما در اين عصر انتظار است و بس، و ما نبايد در كارهاى سياسى دخالت كنيم با مبارزان و طرفداران امام خمينى به مخالفت‏برخاستند. هر چند با تلاش عالمان آگاه و پيروزى انقلاب اسلامى، اين باور غلط منزوى شد و بسيارى از هواداران آن به صف انقلاب پيوستند ولى اين بدان معنى نيست كه اين بينش هيچ هواخواهى نداشته باشد. هنوز در گوشه و كنار هستند افرادى كه به اين تفكر دامن مى‏زنند از اين روز ما در مقاله‏اى به تفصيل به نقد و بررسى اين انديشه و بيان آن پرداختيم و سستى و بى‏پايگى آن را نمايانديم.

كوثر: جناب آقاى كورانى از مسائل مورد گفتگو در باره حضرت مهدى(عج) موضوع ارتباط با آن حضرت در عصر غيبت كبرى است آيا تشرف به خدمت‏حضرت امكان دارد يا خير؟

استاد كورانى: اصل ارتباط ممكن است ولى نكته‏اى را كه مى‏خواهم عرض كنم و شايد بيشتر اين كسانى كه ادعاى ارتباط مى‏كنند البته آنهايى كه صادق هستند. اين نوع از ارتباط است ارتباط با ياران و نزديكان حضرت است چون مى‏دانيد مطابق روايات امام زمان ياران و سربازانى دارد كه حضرت خضر(ع) از جمله آنهاست و جمعى از مؤمنان زير نظر آن حضرت هستند و چه بسا اين ارتباطها با آنان انجام مى‏گيرد. قصه‏اى را از آقاى حائرى شنيده‏ام برايتان نقل مى‏كنم مؤيد اين سخن ماست. ايشان مى‏گفتند مدتى در مسجد جمكران مشغول عبادت بودم و دلم مى‏خواست آقا امام زمان عليه السلام را ملاقات كنم يك روز در حال نماز ظهر بودم بوى عطرى به مشامم رسيد كه تا آن زمان چنان بوى دل‏انگيزى را استشمام نكرده بودم. روزى از در مغازه‏اى رد مى‏شدم صاحب مغازه پيرمردى بود چند نفر جلو مغازه ايستاده بودند باز همان بوى عطر به مشامم رسيد ايستادم خواستم از او سؤال كنم چون ديگران بودند رفتم و فرداى آن روز آمدم و از او پرسيدم آيا ديروز آقا امام زمان عليه السلام اينجا تشريف آورده بودند؟ پيرمرد با تعجب گفت چه مى‏گويى؟ من كجا و امام زمان عليه السلام كجا؟

گفتم من نشانه‏اى دارم و آن بوى عطرى بود كه با آن سابقه آن را بوئيده بودم وقتى اين را گفتم و او را سوگند دادم كه حقيقت را برايم بگويد گفت درست است‏يك نفر از نوكران امام زمان عليه السلام از جلو مغازه ما رد شده بود. بنابراين با اين كه اصل ملاقات ممكن است‏باشد ولى چه بسا موارد اين‏گونه باشد كه عرض شد.

كوثر: چه بسا افرادى به خاطر علاقه زياد و اينكه دائما در فكر ارتباط و ملاقات باشند دچار خيالات شوند و نتوانند بين حقيقت و خيالات خود تفاوتى قائل شوند.

استاد كورانى: البته اين ممكن است لكن تشخيص حقيقت از خيالات هم ممكن است‏به اينكه ملاقات حقيقى همراه با كرامتها و نشانه‏هايى اتفاق مى‏افتد كه حقيقت را از وهم خيال متمايز مى‏سازد.

كوثر: جناب آقاى ذاكرى با توجه به اينكه شما در مجله وزين حوزه مقاله‏اى در باره ارتباط با امام زمان عليه السلام در دوران غيبت نوشته‏ايد لطفا نظر خود را در امكان ارتباط با حضرت بيان كنيد؟

ذاكرى: اگر منظور از امكان ارتباط از جهت عقلى باشد امرى است ممكن. اما اگر مقصود امكان ارتباط از نظر روايات و علماى شيعه باشد پاسخ آن متفاوت است.

عده‏اى از علماى شيعه مانند نعمانى در كتاب غيبت، فيض كاشانى در وافى، كاشف‏الغطاء در رساله حق‏المبين ارتباط را در غيبت كبرى منتفى دانسته‏اند. بزرگانى مانند سيد مرتضى و شيخ طوسى اصل امكان ارتباط را مطرح ساخته‏اند.

جمعى از علماى متاخر امكان ارتباط را نه تنها جايز دانسته بلكه حكايتهايى در اين زمينه نقل كرده‏اند. اما در روايات به ويژه توقيع شريف كه توسط آخرين نايب خاص حضرت، على بن‏محمد سمرى(م‏329) دريافت‏شد. مدعيان ديدار را دروغگو و افترا زننده معرفى نموده است و امكان ديدار را در دوران غيبت كبرى منتفى مى‏داند و فقط در روايتى اين افتخار را براى «موالى خاصه‏» جايز مى‏شمرد.

كوثر: آيا غير از توقيع، روايات ديگرى در نفى امكان ارتباط وجود دارد؟

ذاكرى: روايات در اين موضوع بسيار است و مى‏توان آن را به سه دسته تقسيم كرد:

1. رواياتى كه بر ناشناخته بودن حضرت در ميان مردم دلالت مى‏كند در اين دسته روايات آمده است كه ايشان بمانند يوسف در جمع مردم شركت مى‏كند، افراد را مى‏بيند اما مردم حضرتش را نمى‏شناسند.

2. رواياتى كه دلالت مى‏كند امام عصر(عج) در مراسم حج‏حضور مى‏يابد اما مردم او را نمى‏شناسند.

3. آن دسته از روايات كه تاكيد مى‏كند مدت غيبت‏حضرت چنان طولانى مى‏شود كه مردم ضعيف‏الايمان حضرت را از ياد برده و مى‏گويند نياز به آل محمد نداريم. روشن است كه اگر امكان ديدار باشد چنين سرخوردگى رخ نخواهد داد.

كوثر: به نظر مى‏رسد كه مهمترين دليل بر نفى ارتباط توقيع شريف است در حالى كه در سند و دلالت آن اشكال كرده‏اند.

ذاكرى: شكى نيست توقيع دليل اصلى منكران ارتباط است. ناقلان توقيع مانند: شيخ صدوق، شيخ طوسى، شيخ طبرسى، قطب راوندى، فيض كاشانى، سيد بن‏طاووس در اعتبار سند و دلالت آن ترديد نكرده‏اند. به نظر مى‏رسد كسانى كه در سند توقيع ترديد كرده‏اند، آن را از منبع اصلى كمال‏الدين صدوق نقل نكرده بلكه آن را از نسخه نادرست غيبت‏شيخ طوسى آورده‏اند كه اسم راوى در آن اشتباه ذكر شده است. در اين زمينه مجله حوزه مراجعه شود.

اما اشكال دلالت آن را بدين‏گونه ذكر نموده‏اند كه توقيع، مدعيان ديدار همراه با نيابت را نفى مى‏كند اما چنانچه كسى بدون ادعاى نيابت مدعى ديدار شود مشمول توقيع شريف نيست.

به نظر مى‏رسد كه اين توجيه صحيح نيست زيرا نفى نيابت در قسمت اول توقيع است كه خبر از مرگ سمرى مى‏دهد و تكذيب مدعيان مشاهده در بخش پايانى آن است كه بيان مى‏كند مدعيان ديدار و مشاهده قبل از خروج سفيانى دروغگوى افترازننده هستند و در نتيجه بايد آنها را تكذيب كرد.

كوثر: لطفا توضيح دهيد چگونه شيخ طوسى كه توقيع را پذيرفته امكان ديدار با حضرت را در دوران غيبت مطرح ساخته است و بيان نماييد كه منظور از «موالى خاصه‏» كيست؟

ذاكرى: اين نكته‏اى قابل تامل و بجاست. بايد توجه داشت‏سيد مرتضى و شيخ طوسى كه امكان ديدار عده‏اى از اولياء الله را با حضرت مطرح ساخته‏اند در پاسخ از اشكال علماى اهل سنت‏بوده كه امام غايب چه فايده‏اى براى امت دارد. اين دو بزرگوار در پاسخ به اين اشكال، امكان ارتباط را مطرح ساخته‏اند كه برخى ممكن است از محضرش استفاده كنند. در جمع بين قول به امكان ديدار و توقيع شريف، صاحب كشف‏الغمه گفته است: امكان ديدار براى برخى اوليا الله هست اما چون توقيع دستور مى‏دهد مدعى مشاهده و ديدار را بايد تكذيب كرد هيچ گونه ادعايى نمى‏نمايند. اما موالى خاصه شيخ مفيد آنها را خادمان حضرت دانسته‏اند. و برخى آنها را همراهان حضرت دانسته‏اند كه در روايتى عدد آنها سى تن ذكر شده و به هر حال دليلى بر رؤيت‏حضرت نيست. و با توقيع مخالفت ندارد.

كوثر: با توجه به توضيحاتى كه ارائه گرديد امكان ديدار را بعيد مى‏سازد و كسى حق اظهار ادعاى ديدار ندارد نظر خويش را در باره كتابهاى و حكايتهايى كه در اين زمان در باره ديدار با امام عصر(عج) رواج يافته بيان نماييد.

ذاكرى: وظيفه ماست كه تمام مدعيان ديدار را تكذيب كنيم و اين آخرين پيام امام خويش را پاسداريم. ما حق نداريم خود را دوستدار امام زمان(عج) بخوانيم و برخلاف فرمايش حضرت عمل كنيم. علماى سلف هيچگاه مدعى ديدار حضرت نبوده‏اند. علامه بحرالعلوم كه مقامات معنوى و محرز است و حكايتهايى از ديدار وى با حضرت حجت(عج) نقل شده در صحت توقيعاتى كه در باره شيع طوسى در كتاب احتجاج نقل شده ترديد مى‏كند و پذيرش آن را برابر با ادعاى مشاهده مى‏داند كه طبق توقيع شريف روا نيست.

بنابراين در باره مدعيان ديدار بايد گفت‏يا آنان گرفتار توهم و خيالات شده‏اند كسى كه امام زمانى با لهجه اصفهانى مى‏بيند و با وى بمانند مصاحبه مطبوعاتى گفتگو مى‏كند و يا خداى ناخواسته در صدد كسب موقعيت و فريب مردم مى‏باشد. آنچه به عهده ما شيعيان واقعى حضرت است عمل به دستور ايشان مى‏باشد كه بايد مدعيان مشاهده را دروغگو خواند و اجازه نداد عده‏اى از اين باور سوء استفاده كنند وبه فريب عوام بپردازند و با اوهام و خيالات باطل خويش مردم را گمراه سازند و از سعى و تلاش يا خودسازى بازشان دارند.

كوثر: يكى از پرسشها در باره حضرت مهدى(عج) محل سكونت و نحوه زندگى آن حضرت است از جناب آقاى كورانى مى‏خواهيم در اين باره توضيحاتى بفرماييد.

استاد كورانى: روايات ما نشان مى‏دهد كه محل اصلى سكونت‏حضرت مهدى(عج) مدينه منوره است ولى در حال ركت‏به ديگر اماكن نيز هستند كه با قدرت الهى ممكن است نماز صبح در مكه باشند و نماز مغرب و عشاء در كربلا و يا مكان ديگرى اين توانايى و قدرت خدايى است كه به آن حضرت عطا شده است كه به فرمان الهى هر جا كه بخواهد و مشيت الهى باشد در آنجا حضور پيدا مى‏كند.

كوثر: آشنايى با زندگى امامان عليهم السلام بخصوص امام زمان(عج) امرى لازم و براى همگان مفيد است جناب آقاى يعقوبى با توجه به تحقيقاتى كه حضرت‏عالى پيرامون زندگى حضرت مهدى(ع) انجام داده‏ايد لطفا در باره چگونگى ولادت و زندگى آن حضرت مطالبى بيان فرماييد؟

يعقوبى: زندگى امام عصر(ع) يكى از رخدادهاى مهم تاريخ اسلام بلكه تاريخ بشرى است كه گزارشگران به دقت آن را پى‏گيرى كرده‏اند، اين زندگى مجموعه‏اى از حوادث و رخدادهاى سؤال‏برانگيز و شنيدنى دارد كه در يك نگاه كلى مى‏توان آن را به چهار بخش تقسيم كرد:

1- ولادت و مقدمات آن و نيز حوادث پس از آن تا سن پنچ سالگى.

2- از شهادت امام حسن(ع) تا پايان غيبت صغرى

3- از آغاز غيبت كبرى تا زمان ظهور

بخش اول نيز به نوبه خود دربردارنده حوادثى است كه قابل بررسى مى‏باشد: خلفاى بنى‏عباس از آمدن فردى كه بساط ظلم و ستم را برمى‏چيند و عدل را در سراسر گيتى گسترش مى‏دهد گزارشها و خبرهايى شنيده بودند و حتى از خصوصيات آن هم آگاه بودند كه آن فرد از خاندان امامت و آخرين امام شيعيان خواهد بود. به همين جهت از زمان امام جواد(ع) تا زمان امام حسن(ع) همواره اين امامان را كه معروف به (ابن‏الرضا) بودند در محاصره و يا حبس قرار داده بودند و روز به روز هم اين حلقه محاصره تنگ‏تر مى‏شد، در زمان امام حسن عسكرى(ع) - كه آن وعده الهى نزديك شده بود - مراقبت‏ها شديدتر شد و به اوج خود رسيد به گونه‏اى كه دستگاه خلافت‏خانمهاى قابله به كار گرفت تا در خانواده بنى‏هاشم مراقب باشند و اگر مولود پسرى ديدند آن را گزارش دهند، درست مانند زمان حضرت موسى كه فرعونيان انجام دادند. در همين ايام امام حسن(ع) به شيعيانى كه نگران اوضاع و احوال بودند مى‏فرمود:

«سيرزقنى الله ولدا بمنه و لطفه‏» (1) : خداوند با لطف و عنايتش به زودى فرزندى به من خواهد داد. اما على‏رغم اين فشارها عاقبت تقدير الهى بر تدبير شيطانى ستگران پيروز شد و آن مولود مسعود قدم به عرصه وجود گذاشت.

كوثر: اگر ممكن است در چگونگى ولادت و مكان آن و نيز حوادث پس از آن توضيح بيشترى بدهيد؟

يعقوبى: معمولا كسى داراى فرزند مى‏شود مخصوصا اگر از افراد متشخص و سرشناس باشد بر كسى پوشيده نمى‏ماند. امام حسن(ع) از موقعيت و اهميت اين مولود آگاه بودند و حساسيت دشمنان راجع به اين نوزاد را هم به خوبى احساس مى‏كردند، از اين‏رو به گونه‏اى مقدمات ولادت را فراهم كردند كه نه تنها دشمنان حتى بسيارى از دوستان هم از آن باخبر نشدند، و اين حادثه در تاريخ نمونه‏هاى ديگرى هم دارد از جمله ولادت پنهانى حضرت ابراهيم(ع) و حضرت موسى(ع). و به نظر بعضى از بزرگان مى‏تواند امرى معمولى و عادى باشد، گرچه از جنبه غيبى و الهى هم نبايد غفلت كرد.

اما راجع به مكان ولادت و حوادث بعد از آن و كيفيت رشد آن حضرت، مسائل فراوانى وجود دارد كه ما در مقاله مفصل خودمان در مجله حوزه از آن سخن گفته‏ايم و چهار احتمال آورده‏ايم خوانندگان عزيزى كه در پى آگاهى بيشترى هستند مى‏توانند به شماره (71 - 70) آن مجله مراجعه نمايند.

كوثر: لطفا راجع به بخش دوم زندگى آن حضرت هم توضيح مختصرى بدهيد؟

يعقوبى: اين بخش، از حوادث عجيبى تشكيل شده و موقعيت استثنايى داشته است، به همين جهت آن را «دوران محنت و حيرت‏» شيعيان ناميده‏اند، امتحان سختى براى دوستداران اهل بيت در اين برهه از تاريخ پيش آمد. از سويى ظهور افكار و انديشه‏هاى متضاد و شبهه و ترديدهاى فراوان كه مسعودى مى‏نويسد بعد از امام حسن(ع) مردم بيست طايفه شدند و هر كدام باورى داشتند. از سوى ديگر دسترسى به امام مهدى(ع) به آسانى براى شيعيان ممكن نبود، و از جهت ديگر جستجوى جاسوسان براى دستگيرى امام(ع) شدت يافته بود.

از لحاظ ديگر مساله امامت در خردسالى براى برخى از مردم سؤال‏برانگيز شده بود. اين حوادث مجموعه‏اى از ابهام‏ها و سرگردانى‏هايى براى مردم ايجاد كرد كه برخى از آنها بريدند و به وادى انحراف افتادند.

از مسائل مهمى كه فضاى آن روز را دگرگون كرد مساله نماز خواندن آن حضرت بر پيكر پدر بزرگوارشان بود. البته بر اساس تحقيقى كه ما انجام داديم، دو نماز بر جسد امام حسن(ع) خوانده شده: يكى در منزل توسط حضرت مهدى(ع) در جمع دوستان خصوصى و خويشان كه در همانجا حضرت عمويشان جعفر را كنار زدند و خود بر بدن امام حسن(ع) نماز خواندند.

يك نماز هم در ميان مردم توسط نماينده خليفه خوانده شده كه شيخ مفيد(ره) فقط به اين نماز اشاره كرده است. با اين بررسى پاسخ سؤول مهمى كه مى‏گويند چگونه امام(ع) بر جنازه پدر نماز گزارد و دستگير نشد تا اندازه‏اى روشن مى‏شود.

كوثر: اگر ممكن است نسبت‏به راز طول عمر حضرت اشاره‏اى بفرماييد.

يعقوبى: بخش سوم زندگى آن حضرت از آغاز غيبت كبرى شروع شده است كه پايان آن معلوم نيست. در اين قسمت از اين نكته بايد شروع كرد كه آيا ممكن است كسى عمر طولانى بيش از هزار سال داشته باشد و شاداب و با نشاط بماند؟ در پاسخ بايد گفت اولا مساله طول عمر از شاخه‏هاى مساله ديگرى به نام «حيات‏» است كه هنوز حقيقت آن بر بشر مجهول است و ثانيا پيرى عارض بر حيات است، و امكان علمى و طبيعى براى تاخير آن هست، ثالثا وجود استثناها در هر امرى مساله‏اى است انكارناپذير، گرچه عادى نباشد ولى خرق عادت امر محالى نيست در اين عالم. علامه طباطبايى مى‏فرمايد زندگى امام غايب(ع) بر طريق خرق عادت است. رابعا، معمران و دراز عمران فراوانى در تاريخ وجود داشته‏اند كه قرآن پيامبرى حضرت نوح را 950 سال مى‏داند. و خامسا: كريمى كه جهان پاينده دارد

تواند حجتى را زنده دارد قرآن درباره حضرت يونس مى‏فرمايد: «و لولا انه كان من المسبحين‏للبث فى بطنه‏اى يوم يبعثون‏»

اگر حضرت يونس از تسبيح‏گويان نبود تا روز قيامت در شكم ماهى مى‏ماند.

خدايى كه دريا را براى موسى شكافت، آتش را بر ابراهيم سرد و سلامت گردان و ... مى‏تواند آن سفر برده كه صد قافله دل همره اوست، را نگه دارد و روزى كه شرايط ظهورش فراهم گردد او را ظاهر سازد.

بنابراين طول عمر حضرت مهدى(ع) هيچگونه استبعادى ندارد و با دلايل طبيعى، مادى و غيبى قابل اثبات و پذيرش است.

كوثر: از ويژگيهاى قيام حضرت وجود313 تن ياران آن حضرت است كه در روايات از آنان تعريف و تمجيد شده است. نقش اين تعداد ياران در ظهور حضرت چگونه است؟ آيا اگر اين تعداد كامل شوند ظهور حتمى خواهد بود يا آنكه همانند ديگر نشانه‏هاى ظهور مى‏باشد؟

استاد كورانى: من در روايتى نديدم كه ظهور امام زمان متوقف بر وجود اين‏تعداد (313) بله اين عده از يارانى هستند كه مستقيم از حضرت دستور مى‏گيرند و مجرى فرمان اويند ولى توقف ظهور امام بر وجود اين تعداد اين از روايات برنمى‏آيد آنچه مسلم است اين كه خداوند اراده فرموده است عدالت را در سراسر سرزمين با قيام حضرت مهدى(عج) برقرار سازد و مقدمات آن را نيز خود فراهم مى‏كند و امكانات و نيروهاى لازم را در اختيارش مى‏گذارد.

كوثر: نشانه‏هاى ظهور از مباحث گسترده و مهم در موضوع قيام حضرت مهدى(عج) است از جناب آقاى اسماعيلى با توجه به تحقيقى كه در اين موضوع داشته‏اند پرسشمان اين است اساسا منظور از علائم ظهور چيست؟

اسماعيلى: در اسلام به ويژه تشيع برخلاف بسيارى از اديان و مذاهب ديگر صرفا به نويد آمدن يك منجى و مصلح كل در آخرالزمان، اكتفا نشده است، بلكه علاوه بر آن، از چگونگى قيام، زمان ظهور، و مشخصات و ويژگى‏هاى فرد قيام‏كننده و مخالفان و موافقان وى، تصوير روشنى ارائه شده است و حوادث و رخدادهايى كه پيش از پيدايش اين انقلاب بزرگ جهانى و ظهور حضرت مهدى(عج) و يا در آستانه ظهور وى، پديد مى‏آيند، توسط معصومان(ع) به تفصيل بيان گرديده است كه به مجموعه آنها نشانه‏هاى ظهور گفته مى‏شود. تحقق هر يك از حوادثى كه در روايات پيشگويى شده است نويدى از نزديك شدن زمان ظهور است‏به گونه‏اى كه به دنبال آخرين علامت پيش‏بينى شده حضرت مهدى(عج) ظهور خواهد كرد.

بر اين اساس واقع شدن يك و يا چند نشانه از مجموعه علائم ظهورى كه در روايات بيان شده است، چيزى جز نزديك شدن زمان ظهور را نمى‏رساند.

كوثر: شناختن نشانه‏هاى ظهور چه فايده‏اى دارد؟

اسماعيلى: ظهور حضرت مهدى(عج) به صورت يك انقلاب بزرگ و فراگير است كه همه جهان و ملت‏ها و اقوام گوناگون را دربرمى‏گيرد، بى‏گمان، پيدايش چنين انقلابى ناگهانى و بدون مقدمه نخواهد بود و با تحولات و جريان‏هايى كم‏كم زمينه آن فراهم مى‏گرد. بر اين اساس دانستن نشانه‏هاى ظهور و آگاهى از حوادثى كه پيش از ظهور و يا در آستانه آن رخ مى‏دهند اجمالا دو فايده مهم دارند، نخست آنكه منتظران مهدى(عج) مى‏توانند با توجه به نشانه‏ها و تصوير روشنى كه از آن بزرگوار و قيام وى و جرياناتى كه ظهور وى با آنها همراه است و نيز شناخت‏بستر زمانى ظهور، مدعيان دروغين را از مهدى حقيقى كاملا تشخيص دهند، زيرا بديهى است كه چه بسا افرادى به انگيزه‏هاى مادى و دست‏يافتن به قدرت و حكومت‏به دروغ چنين ادعايى را بكنند و خود را همان مهدى موعود قلمداد كنند، چنانكه در طول دوره هزار و چند صد صاله غيبت‏بارها چنين مدعيانى پيدا شده‏اند. اگر مردم منتظر ظهور، نشانه‏هاى اين انقلاب را ندانند ممكن است فريب مدعيان دروغين را بخورند و به انحراف و بى‏راهه بروند. و فايده ديگر آنكه مسلمانان وظيفه دارند خود را آماده يارى رساندن به آن حضرت كنند و در اين انقلاب بزرگ در ركاب آن حضرت باشند وبه سهم خود زمينه تحقق و پيروزى را فراهم سازند، روشن است كه اگر اطلاع از علائم ظهور نداشته باشند و خصوصيات ظهور را چگونگى قيام، مخالفان، ياران، رخدادهايى كه پيش و يا در هنگام و در آستانه ظهور واقع مى‏گردند، موضع‏گيرى ملت‏ها و اقوام گوناگون در برابر آن و بسيارى از جرياناتى كه به روشنى وقوع آنها توسط امامان عليهم السلام پيشگويى شده است را ندانند، نمى‏توانند، وظيفه خويش را انجام دهند.

كوثر: در روايات نشانه‏هاى ظهور اسم از حوادث و جرياناتى به ميان آمده كه بعضى از آنها در عصر بنى‏اميه و بنى‏عباس تحقق پيدا كرده است كه مسلم مربوط به قيام حضرت مهدى(عج) و از نشانه‏هاى ظهور آن بزرگوار نبوده است مقصود از اين نشانه‏ها چيست؟

اسماعيلى: بله همان‏طور كه اشاره كرديد بسيارى از حرادث و رخدادهاى دوران سياه بنى‏اميه و بنى‏عباس توسط امامان(ع) پيشگويى شده‏اند و گاه از آنها تعبير به نشانه‏هاى ظهور هم شده است ظاهرا منظور از ظهور، ظهور حضرت مهدى(عج) نيست، چنانكه تعبير «قيام‏» و «قائم‏» هم الزاما در همه به معناى قيام حضرت مهدى(عج) نيست. در دوران سياه حاكميت‏بنى‏اميه و بنى‏عباس دهها قيام و انقلاب كوچك و بزرگ توسط شيعيان و طرفداران اهل بيت، عليه آنان به وقوع پيوست كه برخى از آنها مانند قيام زيد بن‏على تا حدودى مورد تاييد امامان(ع) هم بود، راه افتادن اين قيام‏ها و انقلاب‏ها توسط علويان به منزله گشايش در كار شيعيان بود، آنها مجالى مى‏يافتند تا به وظايف خويش بپردازند. اميرالمؤمنين(ع) در خطبه‏اى حوادث و وقايع دوران بنى‏اميه و بنى‏عباس را برمى‏شمارد و ياران خويش را از چيزهايى كه پس از وى تا هنگام ظهور واقع مى‏شوند، باخبر ساخت و فرمود:

«اذا قام القائم بخراسان و غلب على ارض كوفان [كرمان]و الملتان و جاز جزيزة بنى كاوان و قام منا قائم بجيلان و اجابته الآبر و الديلم ... ثم يقوم القائم المامول ...»

هنگامى كه قائم در خراسان قيام كند و بر سرزمين كوفه يا كرمان و ملتان چيره گردد و از منطقه جزيره بنى‏كاوان بگذرد. و قيام‏كننده‏اى در سرزمين گيلان قيام كند و ساكنان سرزمين‏هاى «آبر» و «ديلم‏» دعوت وى را اجابت كنند ... آنگاه قائم مورد انتظار ما قيام خواهد كرد.

روشن است كه منظور از «قائم به خراسان‏» و يا «قائم به گيلان‏» مهدى موعود(عج) نيست و ظاهرا حركت‏هاى علويان در منطقه گيلان و خراسان مراد باشد كه از آنها تعبير به قائم شده است.

كوثر: جناب آقاى كورانى با توجه به تتبع و تحقيق گسترده‏اى كه جناب‏عالى در روايات مربوط به حضرت مهدى(عج) داشته‏ايد چه موضوعاتى را بايسته تحقيق و پژوهش مى‏دانيد.

استاد كورانى: موضوعات بايسته تحقيق فراوان است كار ما در معجم احاديث اين بود كه روايات مربوط به حضرت مهدى(عج) را جمع‏آورى كرده مستندسازى كرده و موضوع‏بندى نماييم تا كار را براى محققان و پژوهشگران آسانتر سازيم ولى موضوعاتى كه بايد تحقيق شود و شايسته دقت و بررسى است‏بسيار است‏به عنوان مقال اينكه در روايات آمده آن حضرت «مؤيد به روح القدس‏» است و يا «عنده علم الكتاب‏» است مقصود چيست؟ و يا كارهايى كه آن حضرت در ايام غيبت انجام مى‏دهد چيست و چگونه است؟ همراهى حضرت خضر با آن حضرت با آنكه در قرآن آمده حضرت موسى قريب دو روز با آن حضرت بود و مطالب مهمى آموخت و بيش از آن نتوانست ادامه دهد اما خضر وزير حضرت است و زير نظر اوست. و همچنين وجود ياران ديگرى كه حداقل تا 30 نفر رسيده است كه با آن حضرت دائم در تماس هستند، نشانه‏هاى ظهور و حوادثى كه نزديك قيام در جهان اتفاق مى‏افتد به خصوص حوادثى كه در يمن، سوريه، ايران و حجاز اتفاق مى‏افتد و نيز نقطه اشتراك همه مسلمانان بر عقيده به موعود آخرالزمان و ... موضوعات ديگرى كه هر كدام شايسته پژوهش و تحقيق دارد و مى‏تواند براى همگان مفيد باشد.

كوثر: براى خود حضرت‏عالى كدام بيشتر جلب توجه نموده است.

استاد كورانى: قرب و نزديكى حضرت به خداوند است كه در روايات اين معنى با تعابير مختلف آمده است مانند اينكه «مؤيد به روح القدس‏» است و «بقية الله فى ارضه‏» است و اينكه او تنها كسى است كه مجرى قوانين الهى و تحقق‏بخش هدف همه انبياء است، شناخت اين مقام و موقعيت آن حضرت در پيشگاه خداوند موضوع قابل توجه و براى من مورد علاقه است.

كوثر: وظايف شيعيان در عصر غيبت‏با توجه به روايات چيست؟

استاد كورانى: اولين وظيفه شناخت درست‏خود امام(ع) كه در روايت آمده:

«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية‏»

پس از شناخت عمل كردن به وظايف و دستورات شرع مقدس و كارهايى كه امام زمان(ع) مى‏پسندد و پيروى از علماء و فقها و كسانى كه در عصر غيبت نائب آن حضرت محسوب مى‏شوند. و سومين وظيفه كه بيشتر متوجه علماء و حوزويان است پاسخ‏گويى به شبهاتى است كه از جانب مخالفان در باره حضرت و اهداف و مكتب ايشان مطرح مى‏شود و پاسدارى از عقيده مهدويت.

كوثر: آخرين سؤال ما از آقاى مزينانى است‏با توجه به آنكه در زمان غيبت تشكيل حكومت‏حق نه تنها جايز كه وظيقه است و هيچ منافاتى با انتظار ظهور ندارد حال اگر حكومتى اين چنين تشكيل شد چنانكه در ايران اسلامى به رهبرى امام خمينى(ره) بوقوع پيوسته است، وظيفه منتظران مهدى(عج) در برابر اين حكومت چيست؟

مزينانى: حمايت و پاسدارى از نظام اسلامى و دستاوردهاى انقلاب اسلامى وظيفه‏اى است‏بر دوش همگان، بويژه متفكران و روحانيت متعهد. همه دلايل و شواهدى كه بر ضرورت ايجاد حكومت اسلامى دلالت دارند بر حفظ و پاسدارى‏آن نيز به طريق اولى دلالت دارند. روشن است وقتى كه حكومت نياز بود و ضرورت براى جامعه و براى دين و دنياى مردم حفط و پاسدارى از آن نيز واجب خواهد بود. بر همين اساس، همه فقهاى شيعه معتقدند كه اگر نظام اسلامى، تهديد شود همه مسلمانان وظيفه دارند كه به دفاع برخيزند. با توجه به همين جايگاه فروعات مهمى در فقه مطرح مى‏شود از جمله:

اگر كفار براى ضربه زدن به اسلام و نظام اسلامى گروهى از مسلمانان را به گروگان بگيرند و در پيشاپيش لشكر خويش قرار دهند، براى از بين بردن توطئه دشمن فقهاى بزرگوار اسلام، كشتن آن مسلمانان را نيز مجاز شمرده‏اند. چرا كه حفظ اسلام و نظام اسلامى از ريخته شدن خون عده‏اى از مسلمانان مهمتر است.

بر همين اساس، فقها و مراجع بويژه حضرت امام خمينى حساسيت ويژه‏اى نسبت‏به حفظ جمهورى اسلامى ايران داشتند به گونه‏اى كه همين موضوع را محور وصيت‏نامه الهى سياسى خويش قرار دادند و بارهاى بار از آن، به عنوان بالاترين واجب ياد كردند:

«اگر حفظ اسلام يك فريضه الهى است، حفظ اين جمهورى از اعظم فرايض است.»

چرا كه حفظ اسلام و اجراى قوانين آن، بستگى به حفظ نظام اسلامى دارد و با نبود آن فرائض آن‏گونه كه اسلام خواهد و مى‏طلبد انجام نمى‏پذيرد.

از اين‏روى امام راحل(ره) مى‏فرمايند:

«... حفظ نظام جمهورى اسلامى، بر همه مسلمانان واجب عينى است، حتى از نماز هم واجب‏تر است.»


1- بحارالانوار، ج 52، ص 235.



/ 1