مصاحبه با استاد و محقق پرتلاش شيخ على كورانىو گروهى از محققان مجله حوزه
به بهانه نيمه شعبان سالروز تولد حضرت قائم صاحبالزمان(عج)با تشكر از حضرات آقايان كه در اين گفتگو شركت نموديد، نخست از جناب آقاى كورانى كه تاكنون آثار گرانسنگى در باره حضرت مهدى(عج) نگاشتهاند خواهش مىكنيم مختصرى در باره اين آثار توضيحاتى بفرمايند.استاد كورانى: من از شما و مجله وزين كوثر تشكر مىكنم و اميدوارم به بركت نام «كوثر» همواره از الطاف آن حضرت بهرهمند بوده و در نشر حقايق دين موفقتر باشيد.بنده پس از تحصيل مقدمات حوزوى در لبنان براى ادامه تحصيل به نجف اشرف رفتم. در آنجا از محضر اساتيد بزرگ همچون; شهيد محمدباقر صدر و مرحوم آيتالله خويى بهره گرفتم و در كنار درس به كار تاليف و تبليغ نيز مشغول بودم. اولين كتابى كه در باره امام زمان نوشتم «الممهدون للمهدى» بود كه قبل از پيروزى انقلاب نوشته شده و در موضوع علائم ظهور آن حضرت است. پس از پيروزى انقلاب اسلامى و اين نهضتبزرگى كه رخ داد و همه مسلمانان را شادمان نمود خود به خود ذهنم را متوجه رواياتى كرد كه در باره اهل مشرق از ائمه(ع) رسيده و اينكه اينان آمادهكنندگان زمينه قيام حضرت مهدى(عج) هستند. به خاطر علاقهاى كه به انقلاب داشتم، به دنبال جمعآورى اينگونه روايات رفتم كه نتيجه آن كتاب «عصرالظهور» شد كه كتابى عمومى و براى همگان مفيد است. اين كار روايى مرا علاقهمندتر كرد تا آنكه موضوع را در سطح وسيعترى دنبال كنم نياز به كار گروهى داشت موضوع را با مرحوم سيد عباس مهرى، مؤسس «مؤسسة المعارف الاسلامية» در ميان گذاشتم. ايشان موافقت كردند كه در آن مؤسسه با جمعى از محققان آن جا كار را شروع كنيم و پس از حدود پنجسال كار جمعى موفق شديم تمامى رواياتى را كه در باره حضرت مهدى(عج) است از منابع روايى شيعه و سنى جمعآورى نموده و در پنج جلد به نام «معجم احاديث الامام المهدى(عج)» منتشر نماييم و اميدواريم مورد رضاى خداوند و قبول امام زمان(عج) واقع شود. البته اين مجموعه به كامپيوتر نيز داده شد و به صورت ديسكت در سطح جهانى در اختيار محققان و علاقهمندان قرار گرفته است.ناگفته نماند كه اين مجموعه با همه تلاشى كه شده است، هنوز كامل نيست و مىتوان گفتحدود پنج تا ده درصد از احاديث در مآخذ و منابع باقى مانده كه در اين مجموعه وجود ندارد.كوثر: لطفا در باره هدف از تاليف معجم توضيحات بيشترى بفرماييد.استاد كورانى: ايمان و عشق ما به حضرت مهدى(عج) ما را واداشت تا آنكه در جهتشناخت هر جه بيشتر اين حصيتبزرگ جهان آفرينش و موعود الهى، تحقيق نماييم و گامى در جهتشناساندن اين وجود مقدس به ديگر مسلمانان جهان برداريم.هدف ديگر آنكه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام خمينى(ره) و بيدارى مسلمانان در سراسر دنبا و نيز توجه همگان به اين حركت مقدس لازم بود، تا بر يكى از نقاط مشترك همه مسلمانان و در حقيقت آن چيزى كه به خاطر باور و ايمان به او اين حركت عظيم بوجود آمده به مسلمانان بهتر معرفى شود و آن حضرت مهدى(عج) است چون مىدانيد همه مسلمانان اعتقاد به مهدى موعود و اين كه در آخرالزمان با آن خصوصيت از فرزندان پيامبر براى گسترش عدالت در زمين خواهد آمد را دارند نهايتبرخى از اهل سنت مانند ما شيعيان معتقدند آن حضرت متولد شده و هماكنون زنده است و برخى ديگر معتقدند هنوز متولد نشده است ولى اصل اعتقاد به مهدى موعود در ميان مسلمانان همگانى است و اين نقطه مشترك و اتحاد خوبى است و حتى مطابق روايات ما كه پس از ظهور حضرت مهدى(عج) حضرت عيسى از آسمان به زمين مىآيد و از مسيحيان براى پيروى از حضرت دعوت مىنمايد ترويج اين باورها مىتواند نقطه ارتباط بين مسلمانان و مسيحيان نيز باشد.كوثر: پس از معرفى اجمالى آثار و اهدافى كه در تاليف آنها داشتهايد. پرسش ديگر اين است كه با توجه به فرموده پيامبر گرامى اسلام كه انتظار فرج را با فضيلتترين اعمال مىداند شما چه برداشتى از روايات انتظار فرج داريد و انتظار فرج به چه معنى است؟استاد كورانى: انتظار فرج بعضى انتظار استقرار عدالتبر تمامى كره زمين چيزى كه خداوند متعال وعده آن را داده تمامى پيامبران الهى از آدم تا خاتم با آنكه دستيابى به عدالت و استقرار آن را در جامعه از اهداف اوليه خود قرار داده بودند ولى متاسفانه به عللى يا ناموفق و يا كمموفق بودند هدف اين است كه انسانهاى تشنه عدالت همواره بايد در انتطار يك چنان روزى باشند كه اين وعده الهى تحقق پذيرد. بر اساس اين اميد و اعتقاد همواره مسلمانان و بخصوص شيعيان در جهت رسيدن به عدالت مبارزه كردهاند و تلاش نمودهاند تا آنكه حتىالمقدور در عدالت را در جامعه خود پياده كنند و ظلم و ستم را ريشهكن سازند. حتى غير مسلمانان و آنهايى كه به خدا اعتقاد ندارند در آرزوى عدالت و براى رسيدن به آن تلاش مىورزند. بنابراين تحق عدالت در جامعه آرزوى همه انسانهاست و خداوند هم تحقق اين آرزو را به همگان بشارت داده و آن را جزء برنامهها و قوانين مسلم خويش قرار داده است. و انتطار فرج يعنى انتظار اين تحقق آرزوى مهم و انتظار اجراى عدالتبه دست منجى بشريتحضرت مهدى(عج) و پياده شدن قوانين و دستورات عدالت گستر اسلام.كوثر: آنچه از روايات در باره تشكيل حكومت قبل از قيام حضرت مهدى(عج) استفاده مىشود بيان فرماييد آيا اساسا حكومتحقى قبل از قيام امام زمان عليه السلام محقق مىشود يا خير؟استاد كورانى: در روايات ما از دو حكومتحق قبل از قيام سخن به ميان آمده استيكى در يمن (بانى) و ديگرى در ايران (خراسانى) با اين تفاوت كه حكومتيمانى در همان سال ظهور ماه رجب تشكيل مىشود كه در روايات تعبير به (قيام) شده است ولى حكومتخراسانى قبل از سال ظهور تشكيل مىشود كه تعبير به (خروج) شده است كه بر اساس نهضت امام خمينى «خروج» است و مطابق روايات اين هر دو حكومت همراه و پشتيبان قيام حضرت مهدى(عج) هستند.بر اساس تحقيق و برداشت از روايات (خراسانى) يعنى ايرانى چون زمان قديم به ايران مىگفتند «بلاد شرق»، «بلاد خراسان» و (جبال طالقان) مقصود همه اينها همان ايران است. و مىشود گفت احاديثى كه در باره اهل شرق است و اينكه قبل از ظهور مردى از قم خروج مىكند. و يا دارد كه (رايات اهل مشرق) اينها همه اشاره به همان خروج قبل از ظهور امام زمان عليه السلام است كه تحقق پيدا مىكند.كوثر: جناب آقاى كورانى فرمودند با توجه به روايات وجود حكومتحق قبل از ظهور امرى مسلم است. جناب آقاى مزينانى از آنجا كه ديدگاهها در اين باره متفاوت است و جنابعالى تحقيقى در اين زمينه داشتهايد لطفا چند پرسش در اين موضوع هست كه خوب است توضيخاتى بفرماييد.سؤال اول اينكه: در باره تشكيل حكومت در عصر غيبت چه ديدگاههايى وجود دارد؟مزينانى: در اينباره سه ديدگاه وجود دارد:1- بيشتر فقهاى شيعه، قيام و اقدام براى تشكيل حكومت اسلامى را ضرورى مىدانند و بر اين باورند كه فقهاى عادل، بايد به اين مهم اقدام كنند و اگر يكى از آنان تشكيل حكومت داد بر ديگران واجب است كه از او پيروى كنند.2- برخى تشكيل حكومت اسلامى را واجب نمىدانند ولى بر اين باورند كه اگر حكومتى تشكيل شد بر همگان لازم است كه از آن حمايت كنند.3- شمارى اندك برآنند كه اقامه حكومت از شؤون امام معصوم(ع) است، بنابراين، در دوره غيبت تشكيل حكومت اسلامى جايز نيست.كوثر: شما در تحقيقتان به چه نتيجهاى رسيدهايد؟مزينانى: در تحقيقات مفصلى كه در اين باره داشتهام به اين نتيجه رسيدهام كه تلاش مردم، بويژه فقهاى بزرگوار براى ايجاد حكومت اسلامى جايز بلكه واجب و از اهم واجبات است. و به گفته صاحب جواهر كسى كه در اين مساله ترديد كند طعم فقه را نچشيده و رمز سخنان امامان معصوم(ع) را درنيافته است. دلايل عقلى و نقلى بسيارى بر اين مطلب در جاى خود اقامه شده است.آيا مىتوان گفت كه در طول غيبت صغرى، كه بيش از هزار سال از آن مىگذرد و ممكن است هزارها سال ديگر ادامه داشته باشد، اجراى احكام اسلام لازم نيست. بدون ترديد پاسخ منفى است; چرا كه لازمه سخن فوق، اين است كه احكام اسلام محدود به صدر اسلام و زمان حضور معصوم(ع) باشد و اين برخلاف ضروريات اعتقادى اسلام است. بر همين اساس، بيشتر فقهاى شيعه، از جمله امام خمينى تشكيل حكومت اسلامى را در دوره غيبت لازم مىدانند. و اگر اين كار، جز به قيام و اقدام دسته جمعى امكانپذير نباشد همگان بايد به اين مهم اقدام كنند.كوثر: در باره ايده سوم و دليلهاى آن كمى بيشتر توضيح دهيد؟مزينانى: بينش اختصاص حكومتبه امام معصوم، نخستبه صورت يك اختلاف فقهى كلامى مطرح بود ولى در اين اواخر رنگ سياسى به خود گرفت. عدهاى بر اساس همين بينش بزرگانى چون آخوند خراسانى، آيتالله مازندرانى و علامه نائينى و ... را تخطئه كردند. اين بينش چون تضادى با خودكامگى حكام نداشتبلكه توجيهگر اعمال آنان نيز بود از سوى آنان نيز حمايت و ترويجشد تا جايى كه هواداران اين انديشه پيش از انقلاب اسلامى به صورت گروهى منسجم درآمدند و با تبليغ اين كه وظيفه ما در اين عصر انتظار است و بس، و ما نبايد در كارهاى سياسى دخالت كنيم با مبارزان و طرفداران امام خمينى به مخالفتبرخاستند. هر چند با تلاش عالمان آگاه و پيروزى انقلاب اسلامى، اين باور غلط منزوى شد و بسيارى از هواداران آن به صف انقلاب پيوستند ولى اين بدان معنى نيست كه اين بينش هيچ هواخواهى نداشته باشد. هنوز در گوشه و كنار هستند افرادى كه به اين تفكر دامن مىزنند از اين روز ما در مقالهاى به تفصيل به نقد و بررسى اين انديشه و بيان آن پرداختيم و سستى و بىپايگى آن را نمايانديم.كوثر: جناب آقاى كورانى از مسائل مورد گفتگو در باره حضرت مهدى(عج) موضوع ارتباط با آن حضرت در عصر غيبت كبرى است آيا تشرف به خدمتحضرت امكان دارد يا خير؟استاد كورانى: اصل ارتباط ممكن است ولى نكتهاى را كه مىخواهم عرض كنم و شايد بيشتر اين كسانى كه ادعاى ارتباط مىكنند البته آنهايى كه صادق هستند. اين نوع از ارتباط است ارتباط با ياران و نزديكان حضرت است چون مىدانيد مطابق روايات امام زمان ياران و سربازانى دارد كه حضرت خضر(ع) از جمله آنهاست و جمعى از مؤمنان زير نظر آن حضرت هستند و چه بسا اين ارتباطها با آنان انجام مىگيرد. قصهاى را از آقاى حائرى شنيدهام برايتان نقل مىكنم مؤيد اين سخن ماست. ايشان مىگفتند مدتى در مسجد جمكران مشغول عبادت بودم و دلم مىخواست آقا امام زمان عليه السلام را ملاقات كنم يك روز در حال نماز ظهر بودم بوى عطرى به مشامم رسيد كه تا آن زمان چنان بوى دلانگيزى را استشمام نكرده بودم. روزى از در مغازهاى رد مىشدم صاحب مغازه پيرمردى بود چند نفر جلو مغازه ايستاده بودند باز همان بوى عطر به مشامم رسيد ايستادم خواستم از او سؤال كنم چون ديگران بودند رفتم و فرداى آن روز آمدم و از او پرسيدم آيا ديروز آقا امام زمان عليه السلام اينجا تشريف آورده بودند؟ پيرمرد با تعجب گفت چه مىگويى؟ من كجا و امام زمان عليه السلام كجا؟گفتم من نشانهاى دارم و آن بوى عطرى بود كه با آن سابقه آن را بوئيده بودم وقتى اين را گفتم و او را سوگند دادم كه حقيقت را برايم بگويد گفت درست استيك نفر از نوكران امام زمان عليه السلام از جلو مغازه ما رد شده بود. بنابراين با اين كه اصل ملاقات ممكن استباشد ولى چه بسا موارد اينگونه باشد كه عرض شد.كوثر: چه بسا افرادى به خاطر علاقه زياد و اينكه دائما در فكر ارتباط و ملاقات باشند دچار خيالات شوند و نتوانند بين حقيقت و خيالات خود تفاوتى قائل شوند.استاد كورانى: البته اين ممكن است لكن تشخيص حقيقت از خيالات هم ممكن استبه اينكه ملاقات حقيقى همراه با كرامتها و نشانههايى اتفاق مىافتد كه حقيقت را از وهم خيال متمايز مىسازد.كوثر: جناب آقاى ذاكرى با توجه به اينكه شما در مجله وزين حوزه مقالهاى در باره ارتباط با امام زمان عليه السلام در دوران غيبت نوشتهايد لطفا نظر خود را در امكان ارتباط با حضرت بيان كنيد؟ذاكرى: اگر منظور از امكان ارتباط از جهت عقلى باشد امرى است ممكن. اما اگر مقصود امكان ارتباط از نظر روايات و علماى شيعه باشد پاسخ آن متفاوت است.عدهاى از علماى شيعه مانند نعمانى در كتاب غيبت، فيض كاشانى در وافى، كاشفالغطاء در رساله حقالمبين ارتباط را در غيبت كبرى منتفى دانستهاند. بزرگانى مانند سيد مرتضى و شيخ طوسى اصل امكان ارتباط را مطرح ساختهاند.جمعى از علماى متاخر امكان ارتباط را نه تنها جايز دانسته بلكه حكايتهايى در اين زمينه نقل كردهاند. اما در روايات به ويژه توقيع شريف كه توسط آخرين نايب خاص حضرت، على بنمحمد سمرى(م329) دريافتشد. مدعيان ديدار را دروغگو و افترا زننده معرفى نموده است و امكان ديدار را در دوران غيبت كبرى منتفى مىداند و فقط در روايتى اين افتخار را براى «موالى خاصه» جايز مىشمرد.كوثر: آيا غير از توقيع، روايات ديگرى در نفى امكان ارتباط وجود دارد؟ذاكرى: روايات در اين موضوع بسيار است و مىتوان آن را به سه دسته تقسيم كرد:1. رواياتى كه بر ناشناخته بودن حضرت در ميان مردم دلالت مىكند در اين دسته روايات آمده است كه ايشان بمانند يوسف در جمع مردم شركت مىكند، افراد را مىبيند اما مردم حضرتش را نمىشناسند.2. رواياتى كه دلالت مىكند امام عصر(عج) در مراسم حجحضور مىيابد اما مردم او را نمىشناسند.3. آن دسته از روايات كه تاكيد مىكند مدت غيبتحضرت چنان طولانى مىشود كه مردم ضعيفالايمان حضرت را از ياد برده و مىگويند نياز به آل محمد نداريم. روشن است كه اگر امكان ديدار باشد چنين سرخوردگى رخ نخواهد داد.كوثر: به نظر مىرسد كه مهمترين دليل بر نفى ارتباط توقيع شريف است در حالى كه در سند و دلالت آن اشكال كردهاند.ذاكرى: شكى نيست توقيع دليل اصلى منكران ارتباط است. ناقلان توقيع مانند: شيخ صدوق، شيخ طوسى، شيخ طبرسى، قطب راوندى، فيض كاشانى، سيد بنطاووس در اعتبار سند و دلالت آن ترديد نكردهاند. به نظر مىرسد كسانى كه در سند توقيع ترديد كردهاند، آن را از منبع اصلى كمالالدين صدوق نقل نكرده بلكه آن را از نسخه نادرست غيبتشيخ طوسى آوردهاند كه اسم راوى در آن اشتباه ذكر شده است. در اين زمينه مجله حوزه مراجعه شود.اما اشكال دلالت آن را بدينگونه ذكر نمودهاند كه توقيع، مدعيان ديدار همراه با نيابت را نفى مىكند اما چنانچه كسى بدون ادعاى نيابت مدعى ديدار شود مشمول توقيع شريف نيست.به نظر مىرسد كه اين توجيه صحيح نيست زيرا نفى نيابت در قسمت اول توقيع است كه خبر از مرگ سمرى مىدهد و تكذيب مدعيان مشاهده در بخش پايانى آن است كه بيان مىكند مدعيان ديدار و مشاهده قبل از خروج سفيانى دروغگوى افترازننده هستند و در نتيجه بايد آنها را تكذيب كرد.كوثر: لطفا توضيح دهيد چگونه شيخ طوسى كه توقيع را پذيرفته امكان ديدار با حضرت را در دوران غيبت مطرح ساخته است و بيان نماييد كه منظور از «موالى خاصه» كيست؟ذاكرى: اين نكتهاى قابل تامل و بجاست. بايد توجه داشتسيد مرتضى و شيخ طوسى كه امكان ديدار عدهاى از اولياء الله را با حضرت مطرح ساختهاند در پاسخ از اشكال علماى اهل سنتبوده كه امام غايب چه فايدهاى براى امت دارد. اين دو بزرگوار در پاسخ به اين اشكال، امكان ارتباط را مطرح ساختهاند كه برخى ممكن است از محضرش استفاده كنند. در جمع بين قول به امكان ديدار و توقيع شريف، صاحب كشفالغمه گفته است: امكان ديدار براى برخى اوليا الله هست اما چون توقيع دستور مىدهد مدعى مشاهده و ديدار را بايد تكذيب كرد هيچ گونه ادعايى نمىنمايند. اما موالى خاصه شيخ مفيد آنها را خادمان حضرت دانستهاند. و برخى آنها را همراهان حضرت دانستهاند كه در روايتى عدد آنها سى تن ذكر شده و به هر حال دليلى بر رؤيتحضرت نيست. و با توقيع مخالفت ندارد.كوثر: با توجه به توضيحاتى كه ارائه گرديد امكان ديدار را بعيد مىسازد و كسى حق اظهار ادعاى ديدار ندارد نظر خويش را در باره كتابهاى و حكايتهايى كه در اين زمان در باره ديدار با امام عصر(عج) رواج يافته بيان نماييد.ذاكرى: وظيفه ماست كه تمام مدعيان ديدار را تكذيب كنيم و اين آخرين پيام امام خويش را پاسداريم. ما حق نداريم خود را دوستدار امام زمان(عج) بخوانيم و برخلاف فرمايش حضرت عمل كنيم. علماى سلف هيچگاه مدعى ديدار حضرت نبودهاند. علامه بحرالعلوم كه مقامات معنوى و محرز است و حكايتهايى از ديدار وى با حضرت حجت(عج) نقل شده در صحت توقيعاتى كه در باره شيع طوسى در كتاب احتجاج نقل شده ترديد مىكند و پذيرش آن را برابر با ادعاى مشاهده مىداند كه طبق توقيع شريف روا نيست.بنابراين در باره مدعيان ديدار بايد گفتيا آنان گرفتار توهم و خيالات شدهاند كسى كه امام زمانى با لهجه اصفهانى مىبيند و با وى بمانند مصاحبه مطبوعاتى گفتگو مىكند و يا خداى ناخواسته در صدد كسب موقعيت و فريب مردم مىباشد. آنچه به عهده ما شيعيان واقعى حضرت است عمل به دستور ايشان مىباشد كه بايد مدعيان مشاهده را دروغگو خواند و اجازه نداد عدهاى از اين باور سوء استفاده كنند وبه فريب عوام بپردازند و با اوهام و خيالات باطل خويش مردم را گمراه سازند و از سعى و تلاش يا خودسازى بازشان دارند.كوثر: يكى از پرسشها در باره حضرت مهدى(عج) محل سكونت و نحوه زندگى آن حضرت است از جناب آقاى كورانى مىخواهيم در اين باره توضيحاتى بفرماييد.استاد كورانى: روايات ما نشان مىدهد كه محل اصلى سكونتحضرت مهدى(عج) مدينه منوره است ولى در حال ركتبه ديگر اماكن نيز هستند كه با قدرت الهى ممكن است نماز صبح در مكه باشند و نماز مغرب و عشاء در كربلا و يا مكان ديگرى اين توانايى و قدرت خدايى است كه به آن حضرت عطا شده است كه به فرمان الهى هر جا كه بخواهد و مشيت الهى باشد در آنجا حضور پيدا مىكند.كوثر: آشنايى با زندگى امامان عليهم السلام بخصوص امام زمان(عج) امرى لازم و براى همگان مفيد است جناب آقاى يعقوبى با توجه به تحقيقاتى كه حضرتعالى پيرامون زندگى حضرت مهدى(ع) انجام دادهايد لطفا در باره چگونگى ولادت و زندگى آن حضرت مطالبى بيان فرماييد؟يعقوبى: زندگى امام عصر(ع) يكى از رخدادهاى مهم تاريخ اسلام بلكه تاريخ بشرى است كه گزارشگران به دقت آن را پىگيرى كردهاند، اين زندگى مجموعهاى از حوادث و رخدادهاى سؤالبرانگيز و شنيدنى دارد كه در يك نگاه كلى مىتوان آن را به چهار بخش تقسيم كرد:1- ولادت و مقدمات آن و نيز حوادث پس از آن تا سن پنچ سالگى.2- از شهادت امام حسن(ع) تا پايان غيبت صغرى3- از آغاز غيبت كبرى تا زمان ظهوربخش اول نيز به نوبه خود دربردارنده حوادثى است كه قابل بررسى مىباشد: خلفاى بنىعباس از آمدن فردى كه بساط ظلم و ستم را برمىچيند و عدل را در سراسر گيتى گسترش مىدهد گزارشها و خبرهايى شنيده بودند و حتى از خصوصيات آن هم آگاه بودند كه آن فرد از خاندان امامت و آخرين امام شيعيان خواهد بود. به همين جهت از زمان امام جواد(ع) تا زمان امام حسن(ع) همواره اين امامان را كه معروف به (ابنالرضا) بودند در محاصره و يا حبس قرار داده بودند و روز به روز هم اين حلقه محاصره تنگتر مىشد، در زمان امام حسن عسكرى(ع) - كه آن وعده الهى نزديك شده بود - مراقبتها شديدتر شد و به اوج خود رسيد به گونهاى كه دستگاه خلافتخانمهاى قابله به كار گرفت تا در خانواده بنىهاشم مراقب باشند و اگر مولود پسرى ديدند آن را گزارش دهند، درست مانند زمان حضرت موسى كه فرعونيان انجام دادند. در همين ايام امام حسن(ع) به شيعيانى كه نگران اوضاع و احوال بودند مىفرمود:«سيرزقنى الله ولدا بمنه و لطفه» (1) : خداوند با لطف و عنايتش به زودى فرزندى به من خواهد داد. اما علىرغم اين فشارها عاقبت تقدير الهى بر تدبير شيطانى ستگران پيروز شد و آن مولود مسعود قدم به عرصه وجود گذاشت.كوثر: اگر ممكن است در چگونگى ولادت و مكان آن و نيز حوادث پس از آن توضيح بيشترى بدهيد؟يعقوبى: معمولا كسى داراى فرزند مىشود مخصوصا اگر از افراد متشخص و سرشناس باشد بر كسى پوشيده نمىماند. امام حسن(ع) از موقعيت و اهميت اين مولود آگاه بودند و حساسيت دشمنان راجع به اين نوزاد را هم به خوبى احساس مىكردند، از اينرو به گونهاى مقدمات ولادت را فراهم كردند كه نه تنها دشمنان حتى بسيارى از دوستان هم از آن باخبر نشدند، و اين حادثه در تاريخ نمونههاى ديگرى هم دارد از جمله ولادت پنهانى حضرت ابراهيم(ع) و حضرت موسى(ع). و به نظر بعضى از بزرگان مىتواند امرى معمولى و عادى باشد، گرچه از جنبه غيبى و الهى هم نبايد غفلت كرد.اما راجع به مكان ولادت و حوادث بعد از آن و كيفيت رشد آن حضرت، مسائل فراوانى وجود دارد كه ما در مقاله مفصل خودمان در مجله حوزه از آن سخن گفتهايم و چهار احتمال آوردهايم خوانندگان عزيزى كه در پى آگاهى بيشترى هستند مىتوانند به شماره (71 - 70) آن مجله مراجعه نمايند.كوثر: لطفا راجع به بخش دوم زندگى آن حضرت هم توضيح مختصرى بدهيد؟يعقوبى: اين بخش، از حوادث عجيبى تشكيل شده و موقعيت استثنايى داشته است، به همين جهت آن را «دوران محنت و حيرت» شيعيان ناميدهاند، امتحان سختى براى دوستداران اهل بيت در اين برهه از تاريخ پيش آمد. از سويى ظهور افكار و انديشههاى متضاد و شبهه و ترديدهاى فراوان كه مسعودى مىنويسد بعد از امام حسن(ع) مردم بيست طايفه شدند و هر كدام باورى داشتند. از سوى ديگر دسترسى به امام مهدى(ع) به آسانى براى شيعيان ممكن نبود، و از جهت ديگر جستجوى جاسوسان براى دستگيرى امام(ع) شدت يافته بود.از لحاظ ديگر مساله امامت در خردسالى براى برخى از مردم سؤالبرانگيز شده بود. اين حوادث مجموعهاى از ابهامها و سرگردانىهايى براى مردم ايجاد كرد كه برخى از آنها بريدند و به وادى انحراف افتادند.از مسائل مهمى كه فضاى آن روز را دگرگون كرد مساله نماز خواندن آن حضرت بر پيكر پدر بزرگوارشان بود. البته بر اساس تحقيقى كه ما انجام داديم، دو نماز بر جسد امام حسن(ع) خوانده شده: يكى در منزل توسط حضرت مهدى(ع) در جمع دوستان خصوصى و خويشان كه در همانجا حضرت عمويشان جعفر را كنار زدند و خود بر بدن امام حسن(ع) نماز خواندند.يك نماز هم در ميان مردم توسط نماينده خليفه خوانده شده كه شيخ مفيد(ره) فقط به اين نماز اشاره كرده است. با اين بررسى پاسخ سؤول مهمى كه مىگويند چگونه امام(ع) بر جنازه پدر نماز گزارد و دستگير نشد تا اندازهاى روشن مىشود.كوثر: اگر ممكن است نسبتبه راز طول عمر حضرت اشارهاى بفرماييد.يعقوبى: بخش سوم زندگى آن حضرت از آغاز غيبت كبرى شروع شده است كه پايان آن معلوم نيست. در اين قسمت از اين نكته بايد شروع كرد كه آيا ممكن است كسى عمر طولانى بيش از هزار سال داشته باشد و شاداب و با نشاط بماند؟ در پاسخ بايد گفت اولا مساله طول عمر از شاخههاى مساله ديگرى به نام «حيات» است كه هنوز حقيقت آن بر بشر مجهول است و ثانيا پيرى عارض بر حيات است، و امكان علمى و طبيعى براى تاخير آن هست، ثالثا وجود استثناها در هر امرى مسالهاى است انكارناپذير، گرچه عادى نباشد ولى خرق عادت امر محالى نيست در اين عالم. علامه طباطبايى مىفرمايد زندگى امام غايب(ع) بر طريق خرق عادت است. رابعا، معمران و دراز عمران فراوانى در تاريخ وجود داشتهاند كه قرآن پيامبرى حضرت نوح را 950 سال مىداند. و خامسا: كريمى كه جهان پاينده داردتواند حجتى را زنده دارد قرآن درباره حضرت يونس مىفرمايد: «و لولا انه كان من المسبحينللبث فى بطنهاى يوم يبعثون»اگر حضرت يونس از تسبيحگويان نبود تا روز قيامت در شكم ماهى مىماند.خدايى كه دريا را براى موسى شكافت، آتش را بر ابراهيم سرد و سلامت گردان و ... مىتواند آن سفر برده كه صد قافله دل همره اوست، را نگه دارد و روزى كه شرايط ظهورش فراهم گردد او را ظاهر سازد.بنابراين طول عمر حضرت مهدى(ع) هيچگونه استبعادى ندارد و با دلايل طبيعى، مادى و غيبى قابل اثبات و پذيرش است.كوثر: از ويژگيهاى قيام حضرت وجود313 تن ياران آن حضرت است كه در روايات از آنان تعريف و تمجيد شده است. نقش اين تعداد ياران در ظهور حضرت چگونه است؟ آيا اگر اين تعداد كامل شوند ظهور حتمى خواهد بود يا آنكه همانند ديگر نشانههاى ظهور مىباشد؟استاد كورانى: من در روايتى نديدم كه ظهور امام زمان متوقف بر وجود اينتعداد (313) بله اين عده از يارانى هستند كه مستقيم از حضرت دستور مىگيرند و مجرى فرمان اويند ولى توقف ظهور امام بر وجود اين تعداد اين از روايات برنمىآيد آنچه مسلم است اين كه خداوند اراده فرموده است عدالت را در سراسر سرزمين با قيام حضرت مهدى(عج) برقرار سازد و مقدمات آن را نيز خود فراهم مىكند و امكانات و نيروهاى لازم را در اختيارش مىگذارد.كوثر: نشانههاى ظهور از مباحث گسترده و مهم در موضوع قيام حضرت مهدى(عج) است از جناب آقاى اسماعيلى با توجه به تحقيقى كه در اين موضوع داشتهاند پرسشمان اين است اساسا منظور از علائم ظهور چيست؟اسماعيلى: در اسلام به ويژه تشيع برخلاف بسيارى از اديان و مذاهب ديگر صرفا به نويد آمدن يك منجى و مصلح كل در آخرالزمان، اكتفا نشده است، بلكه علاوه بر آن، از چگونگى قيام، زمان ظهور، و مشخصات و ويژگىهاى فرد قيامكننده و مخالفان و موافقان وى، تصوير روشنى ارائه شده است و حوادث و رخدادهايى كه پيش از پيدايش اين انقلاب بزرگ جهانى و ظهور حضرت مهدى(عج) و يا در آستانه ظهور وى، پديد مىآيند، توسط معصومان(ع) به تفصيل بيان گرديده است كه به مجموعه آنها نشانههاى ظهور گفته مىشود. تحقق هر يك از حوادثى كه در روايات پيشگويى شده است نويدى از نزديك شدن زمان ظهور استبه گونهاى كه به دنبال آخرين علامت پيشبينى شده حضرت مهدى(عج) ظهور خواهد كرد.بر اين اساس واقع شدن يك و يا چند نشانه از مجموعه علائم ظهورى كه در روايات بيان شده است، چيزى جز نزديك شدن زمان ظهور را نمىرساند.كوثر: شناختن نشانههاى ظهور چه فايدهاى دارد؟اسماعيلى: ظهور حضرت مهدى(عج) به صورت يك انقلاب بزرگ و فراگير است كه همه جهان و ملتها و اقوام گوناگون را دربرمىگيرد، بىگمان، پيدايش چنين انقلابى ناگهانى و بدون مقدمه نخواهد بود و با تحولات و جريانهايى كمكم زمينه آن فراهم مىگرد. بر اين اساس دانستن نشانههاى ظهور و آگاهى از حوادثى كه پيش از ظهور و يا در آستانه آن رخ مىدهند اجمالا دو فايده مهم دارند، نخست آنكه منتظران مهدى(عج) مىتوانند با توجه به نشانهها و تصوير روشنى كه از آن بزرگوار و قيام وى و جرياناتى كه ظهور وى با آنها همراه است و نيز شناختبستر زمانى ظهور، مدعيان دروغين را از مهدى حقيقى كاملا تشخيص دهند، زيرا بديهى است كه چه بسا افرادى به انگيزههاى مادى و دستيافتن به قدرت و حكومتبه دروغ چنين ادعايى را بكنند و خود را همان مهدى موعود قلمداد كنند، چنانكه در طول دوره هزار و چند صد صاله غيبتبارها چنين مدعيانى پيدا شدهاند. اگر مردم منتظر ظهور، نشانههاى اين انقلاب را ندانند ممكن است فريب مدعيان دروغين را بخورند و به انحراف و بىراهه بروند. و فايده ديگر آنكه مسلمانان وظيفه دارند خود را آماده يارى رساندن به آن حضرت كنند و در اين انقلاب بزرگ در ركاب آن حضرت باشند وبه سهم خود زمينه تحقق و پيروزى را فراهم سازند، روشن است كه اگر اطلاع از علائم ظهور نداشته باشند و خصوصيات ظهور را چگونگى قيام، مخالفان، ياران، رخدادهايى كه پيش و يا در هنگام و در آستانه ظهور واقع مىگردند، موضعگيرى ملتها و اقوام گوناگون در برابر آن و بسيارى از جرياناتى كه به روشنى وقوع آنها توسط امامان عليهم السلام پيشگويى شده است را ندانند، نمىتوانند، وظيفه خويش را انجام دهند.كوثر: در روايات نشانههاى ظهور اسم از حوادث و جرياناتى به ميان آمده كه بعضى از آنها در عصر بنىاميه و بنىعباس تحقق پيدا كرده است كه مسلم مربوط به قيام حضرت مهدى(عج) و از نشانههاى ظهور آن بزرگوار نبوده است مقصود از اين نشانهها چيست؟اسماعيلى: بله همانطور كه اشاره كرديد بسيارى از حرادث و رخدادهاى دوران سياه بنىاميه و بنىعباس توسط امامان(ع) پيشگويى شدهاند و گاه از آنها تعبير به نشانههاى ظهور هم شده است ظاهرا منظور از ظهور، ظهور حضرت مهدى(عج) نيست، چنانكه تعبير «قيام» و «قائم» هم الزاما در همه به معناى قيام حضرت مهدى(عج) نيست. در دوران سياه حاكميتبنىاميه و بنىعباس دهها قيام و انقلاب كوچك و بزرگ توسط شيعيان و طرفداران اهل بيت، عليه آنان به وقوع پيوست كه برخى از آنها مانند قيام زيد بنعلى تا حدودى مورد تاييد امامان(ع) هم بود، راه افتادن اين قيامها و انقلابها توسط علويان به منزله گشايش در كار شيعيان بود، آنها مجالى مىيافتند تا به وظايف خويش بپردازند. اميرالمؤمنين(ع) در خطبهاى حوادث و وقايع دوران بنىاميه و بنىعباس را برمىشمارد و ياران خويش را از چيزهايى كه پس از وى تا هنگام ظهور واقع مىشوند، باخبر ساخت و فرمود:«اذا قام القائم بخراسان و غلب على ارض كوفان [كرمان]و الملتان و جاز جزيزة بنى كاوان و قام منا قائم بجيلان و اجابته الآبر و الديلم ... ثم يقوم القائم المامول ...»هنگامى كه قائم در خراسان قيام كند و بر سرزمين كوفه يا كرمان و ملتان چيره گردد و از منطقه جزيره بنىكاوان بگذرد. و قيامكنندهاى در سرزمين گيلان قيام كند و ساكنان سرزمينهاى «آبر» و «ديلم» دعوت وى را اجابت كنند ... آنگاه قائم مورد انتظار ما قيام خواهد كرد.روشن است كه منظور از «قائم به خراسان» و يا «قائم به گيلان» مهدى موعود(عج) نيست و ظاهرا حركتهاى علويان در منطقه گيلان و خراسان مراد باشد كه از آنها تعبير به قائم شده است.كوثر: جناب آقاى كورانى با توجه به تتبع و تحقيق گستردهاى كه جنابعالى در روايات مربوط به حضرت مهدى(عج) داشتهايد چه موضوعاتى را بايسته تحقيق و پژوهش مىدانيد.استاد كورانى: موضوعات بايسته تحقيق فراوان است كار ما در معجم احاديث اين بود كه روايات مربوط به حضرت مهدى(عج) را جمعآورى كرده مستندسازى كرده و موضوعبندى نماييم تا كار را براى محققان و پژوهشگران آسانتر سازيم ولى موضوعاتى كه بايد تحقيق شود و شايسته دقت و بررسى استبسيار استبه عنوان مقال اينكه در روايات آمده آن حضرت «مؤيد به روح القدس» است و يا «عنده علم الكتاب» است مقصود چيست؟ و يا كارهايى كه آن حضرت در ايام غيبت انجام مىدهد چيست و چگونه است؟ همراهى حضرت خضر با آن حضرت با آنكه در قرآن آمده حضرت موسى قريب دو روز با آن حضرت بود و مطالب مهمى آموخت و بيش از آن نتوانست ادامه دهد اما خضر وزير حضرت است و زير نظر اوست. و همچنين وجود ياران ديگرى كه حداقل تا 30 نفر رسيده است كه با آن حضرت دائم در تماس هستند، نشانههاى ظهور و حوادثى كه نزديك قيام در جهان اتفاق مىافتد به خصوص حوادثى كه در يمن، سوريه، ايران و حجاز اتفاق مىافتد و نيز نقطه اشتراك همه مسلمانان بر عقيده به موعود آخرالزمان و ... موضوعات ديگرى كه هر كدام شايسته پژوهش و تحقيق دارد و مىتواند براى همگان مفيد باشد.كوثر: براى خود حضرتعالى كدام بيشتر جلب توجه نموده است.استاد كورانى: قرب و نزديكى حضرت به خداوند است كه در روايات اين معنى با تعابير مختلف آمده است مانند اينكه «مؤيد به روح القدس» است و «بقية الله فى ارضه» است و اينكه او تنها كسى است كه مجرى قوانين الهى و تحققبخش هدف همه انبياء است، شناخت اين مقام و موقعيت آن حضرت در پيشگاه خداوند موضوع قابل توجه و براى من مورد علاقه است.كوثر: وظايف شيعيان در عصر غيبتبا توجه به روايات چيست؟استاد كورانى: اولين وظيفه شناخت درستخود امام(ع) كه در روايت آمده:«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»پس از شناخت عمل كردن به وظايف و دستورات شرع مقدس و كارهايى كه امام زمان(ع) مىپسندد و پيروى از علماء و فقها و كسانى كه در عصر غيبت نائب آن حضرت محسوب مىشوند. و سومين وظيفه كه بيشتر متوجه علماء و حوزويان است پاسخگويى به شبهاتى است كه از جانب مخالفان در باره حضرت و اهداف و مكتب ايشان مطرح مىشود و پاسدارى از عقيده مهدويت.كوثر: آخرين سؤال ما از آقاى مزينانى استبا توجه به آنكه در زمان غيبت تشكيل حكومتحق نه تنها جايز كه وظيقه است و هيچ منافاتى با انتظار ظهور ندارد حال اگر حكومتى اين چنين تشكيل شد چنانكه در ايران اسلامى به رهبرى امام خمينى(ره) بوقوع پيوسته است، وظيفه منتظران مهدى(عج) در برابر اين حكومت چيست؟مزينانى: حمايت و پاسدارى از نظام اسلامى و دستاوردهاى انقلاب اسلامى وظيفهاى استبر دوش همگان، بويژه متفكران و روحانيت متعهد. همه دلايل و شواهدى كه بر ضرورت ايجاد حكومت اسلامى دلالت دارند بر حفظ و پاسدارىآن نيز به طريق اولى دلالت دارند. روشن است وقتى كه حكومت نياز بود و ضرورت براى جامعه و براى دين و دنياى مردم حفط و پاسدارى از آن نيز واجب خواهد بود. بر همين اساس، همه فقهاى شيعه معتقدند كه اگر نظام اسلامى، تهديد شود همه مسلمانان وظيفه دارند كه به دفاع برخيزند. با توجه به همين جايگاه فروعات مهمى در فقه مطرح مىشود از جمله:اگر كفار براى ضربه زدن به اسلام و نظام اسلامى گروهى از مسلمانان را به گروگان بگيرند و در پيشاپيش لشكر خويش قرار دهند، براى از بين بردن توطئه دشمن فقهاى بزرگوار اسلام، كشتن آن مسلمانان را نيز مجاز شمردهاند. چرا كه حفظ اسلام و نظام اسلامى از ريخته شدن خون عدهاى از مسلمانان مهمتر است.بر همين اساس، فقها و مراجع بويژه حضرت امام خمينى حساسيت ويژهاى نسبتبه حفظ جمهورى اسلامى ايران داشتند به گونهاى كه همين موضوع را محور وصيتنامه الهى سياسى خويش قرار دادند و بارهاى بار از آن، به عنوان بالاترين واجب ياد كردند:«اگر حفظ اسلام يك فريضه الهى است، حفظ اين جمهورى از اعظم فرايض است.»چرا كه حفظ اسلام و اجراى قوانين آن، بستگى به حفظ نظام اسلامى دارد و با نبود آن فرائض آنگونه كه اسلام خواهد و مىطلبد انجام نمىپذيرد.از اينروى امام راحل(ره) مىفرمايند:«... حفظ نظام جمهورى اسلامى، بر همه مسلمانان واجب عينى است، حتى از نماز هم واجبتر است.»1- بحارالانوار، ج 52، ص 235.