مكتب زيارت(6)
عباس كوثرىاظهار همبستگى و اعلام برائت
اصل دوم زيارت و فلسفه آن اظهار همبستگى با دوستان خدا و اهداف صاحبان قبور و اعلام برائت از دشمنان دين است. اساس اين حركت ريشه در حقيقتى اجتماعى دارد كه به مثابه پديدهاى زنده همواره حاكم بر جوامع انسانى بوده است، همان گونه كه اميرالمؤمنين(ع) مىفرمايد: حق و باطل و لكل اهل: حقى است و باطلى و هر كدام از آنها را ياورانى. (1) اين حق و باطل نشانه حركت متقابل انسانها در طولتاريخ و سمبل مبارزه انسان شاكر و ناسپاس بوده است و جلوههاى خاص خويش را مىگرفته است. ظهور هر چه بيشتر حق و باطل زمانى است كه پيروانش در صفبندى متقابل و تشكل خاص بر محور يك امام و پيشوا قرار بگيرند در اين صورت اعلام موضع هر يك در تثبيت و تقويت آنها نقش خواهد داشت. در فلسفه حقوق اسلامى اين موضعگيريها جايگاه خاصى به خود گرفته است; آنجا كه تقويتباطل است فرمودهاند: حتى اگر حق خويش را به حكم قاضى ستمگر بگيرى بر تو حرام است. در روايت عمر بنحنظله آمده است: «من تحاكم اليهم فى حق او باطل فانما تحاكم الى الطاغوت و ما يحكم له فانما ياخذ سحتا و ان كان حقا ثابتا له: هر كس حكمى را به نزد سلطان يا قاضى ستمگر ببرد، به نزد طاغوت رفته است و آنچه به نفع او حكم شود اگر چه حق او باشد بر او حرام خواهد بود». (2) و حتى اگر نوك قلمى را براى آنها تيز كنى يا دواتى را ليقه كنى گنهكار و ستمگرى! «حتى من برئ لهم قلما و لاق لهم دواة» (3) و حتى اگر راضى به تقويت اين گروه باشى، در رديف آنها و همراه آنها خواهى بود. در حديثى مىخوانيم: «العامل بالظلم و المعين له و الراضى به شركاء»: ستمگر و ياور او و كسى كه راضى به ظلم است هر سه در آن ستم شريك هستند. (4)اما در مقابل; اگر در جانب حق قرار گرفته باشى كوچكترين عمل تو برايت ثواب در پى خواهد داشت هر چند نامهرسان رزمندهاى باشى! در حديثى از پيامبر گرامى اسلام(ص) مىخوانيم: هر كس نامه رزمندهاى را برساند، همانند فردى است كه بندهاى را آزاد كند و شريك در ثواب او خواهد بود. (5) افزون بر اينكه اگر قلب فرد مسلمان از پيروزيهاى حق شادمان گردد، براى او پاداش حضور در جبهه حق محسوب مىگردد. در نهجالبلاغه مىخوانيم: فردى پس از بازگشت از جنگ جمل و پيروزى سپاه اميرالمؤمنين(ع) آرزو كرد كه; اى كاش برادرم نيز در اين جنگ حضور داشت و شاهد نصرت الهى بود.حضرت به او فرمود: «اهوى اخيك معنا فقال: نعم» آيا قلب و ميل برادرت با ما هست؟ مرد گفت: آرى، چنين است. حضرت فرمود: فقد شهدنا و لقد شهدنا فى عسكرنا هذا اقوام فى اصلاب الرجال و ارحام النساء سيرعف بهم الزمان و يقوى بهم الايمان: او هم در جنگ با ما حضور داشته است و از دوستداران ما، حتى كسانى كه در صلب مردان و رحم زنانند، در سپاهيان ما حاضر بودهاند. زود است كه روزگار، ايشان را مانند خونى كه ناگهان از بينى انسان بيرون مىآيد ظاهر گرداند و به سبب خدمات و ترويج ايشان ايمان قوت گيرد. (6)آرى، براى آنكه به نشانه شركت و حركت در جبهه حسينى، اشكى مىريزد و هيزمى بر طبخ مىنهد، ثواب مقرر گرديده است; زيرا كه به گونهاى در رويارويى با يزيديان شركت جسته است. در زيارت جامعه مىخوانيم: «و نصرتى لكم معدة حتى يحيى الله تعالى دينه بكم و يردكم فى ايامه و يظهركم لعدله و يمكنكم فى ارضه فمعكم معكم لامع غيركم... و برئت الى الله عزوجل من اعدائكم و من الجبت و الطاغوت و الشياطين و حزبهم الظالمين» براى يارى شما پيوسته آمادهام تا اينكه خداوند دين خويش را به وسيله شما زنده گرداند و در آن زمان شما را به جهان بازگرداند و براى اجراى عدالت ظاهر سازد و اقتدار و حاكميتيابيد. پس من با شما بوده و خواهم بود; نه با دشمنان شما... به سوى خدا از دشمنان شما بيزارى مىجويم و از بت جبت و طاغوت و شياطين و حزب آنها كه به شما ستم كردهاند، برائت مىجويم. (7)در زيارت عاشورا آمده است: «انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولى لمن والاكم و عدو لمن عاداكم» سازگارى دارم، با هر كس كه با شما در صلح است و با هر كس كه با شما در جنگ است، من نيز در ستيزم. و با دوستان دوستم و با دشمنانتان دشمن. (8)در زيارت حضرت فاطمه - سلام الله عليها - مىخوانيم «انى راض عمن رضيت عنه ساخط على من سخطت عليه متبرء ممن تبرئت منه موال لمن واليت مبغض لمن ابغضت» من از آن فردى راضى هستم كه شما از او راضى هستيد و از هر كه شما از او خشمگين هستيد، من نيز خشمگينم. بيزارم از آن كه شما از او بيزاريد و دوستم با آن كه شما با او دوستيد و دشمنم با هر كه شما با او دشمن هستيد. (9)در زيارت آل ياسين، كه از ناحيه مقدس امام زمان(ع) به سوى محمد ابنعبدالله حميرى صادر شده است، مىخوانيم: ماقتا لمن ابغضكم و ادا لمن احببتم فالحق ما رضيتموه و الباطل ما سخطتموه: دشمن هستم با آن فرد كه شما خاندان را دشمن بدارد و دوستم با كسانى كه شما را دوستبدارند. حق آن چيزى است كه شما آن را بپسنديد و باطل آن است كه شما آن را ناخوش داريد. (10)به اميد آنكه خداوند ترحمى بر ديدگان منتظر ما بنمايد و آن سفركرده كه هزاران قافله دل همره اوستبه امر الهى تجلى كند و حديث ولايت و برائت را در حضورش ترنم سازيم و شاهد ريشهكنى خودخواهان و ستمگران باشيم. «و قطعت دابر المتكبرين و اجتثثت اصول الظالمين و نحن نقول الحمد لله رب العالمين» (11) .
1- نهجالبلاغه فيضالاسلام; خطبه16، ص67.2- وسائل الشيعه; ج 18، ص99، باب11، از ابواب صفات قاضى، حديث 1.3- وسائل الشيعه; ج 12، ص 131، باب 42، از ابواب ما يكتسب به، حديث16.4- وسائل الشيعه; ج 12، ص 128، باب 42، از ابواب ما يكتسب به، حديث 2.5- وسائل الشيعه; ج 11، ص 14، باب3، از ابواب جهاد العدو، حديث 2.6- نهجالبلاغه فيضالاسلام; شماره 12، ص63.7- زيارت جامعه، من لايحضره الفقيه; ج 2، ص373.8- بحارالانوار; ج 98، ص 295، زيارت عاشورا.9- بحارالانوار; ج97، ص 195، باب زيارة فاطمة عليهاالسلام.10- بحارالانوار; ج99، ص 94.11- بحارالانوار; ج99، ص109، دعاى ندبه.