هديه الهى - هديه الهى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هديه الهى - نسخه متنی

احمد زمانى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هديه الهى

مناسبتها

ميلاد آفتاب نيمه رمضان گرامى باد

احمد زمانى

در پانزدهم رمضان سال دوم و يا سوم هجرت خداوند سبحان‏بالاترين هديه خويش را به بيت نبوت وامامت اهدا كرد.

مولود سعيدى كه صورت و سيرتش آيينه تمام‏نماى سيماى نبوى و علوى‏بود و امتيازات فاطمى نيز در اندامش درخشش داشت.

اين هديه الهى از بالاترين خيرات و بركات ماه رمضان بعد از هجرت بشمار مى‏رفت.

ولادتش نويدى بر مهاجران سخت‏كوش و موحد و معتمد بر خدا شد.

تسبيح و تهليل سبط اكبر رسول خدا(ص) و ثمره رسالت و امامت‏به هنگام ولادت درنيمه رمضان و قرائت قرآن او برترين تحفه رمضانيه بر روزه‏داران عصر پيامبرخدا(ص) و نسل‏هاى آينده گشت.

اين مولود مسعود «حسن بن‏على(ع) » است كه كره خاكى و همه افلاك بر زاده‏شدن اوبر خود باليدند و مدينه منوره حرم دوم الهى در اين ميان شرفى ديگر يافت.

فرشتگان به يكديگر تهنيت و تبريك گفتند و انتظار رسيدن به خدمت رسول خدا(ص)را جهت تبريك‏گويى داشتند كه به اين فيض نائل گشتند.

بهشت‏برين ساليان دراز آرزوى بوسه‏زدن بر گامهايش داشت و بارها در برابر حضرت‏حق عرضه داشته بود. يا رب اليس قد و عدتنى ان تسكنى ركنا من اركانك; بارخدايا! آيا وعده نكردى كه يكى از پايه‏هاى اساسى عالم خلقتت را در من سكنى دهى؟!

بعد از دنيا آمدن امام حسن مجتبى(ع) و برادرش حسين بن‏على(ع) خداوند چنين پاسخى‏داد: اما ترضين انى زينتك بالحسن و الحسين فاقبلت تميس كما تميس العروس; آياخشنود نمى‏گردى به اينكه زينت دهم تو را با جاى دادن حسن و حسين[عليهماالسلام]؟

بهشت‏به پيش خواهد آمد و همانند داماد آنان را در آغوش خواهد گرفت.

با ولادت سبط اكبر رسول خدا(ص) موجى از سرور و شادمانى اهل بيت عليهم‏السلام‏را فرا گرفت زيرا اعطاء كوثر كه وعده اساسى حضرت حق بر پيامبر(ص) بوده تحقق‏يافت و چهارمين مصداق آيه تطهير پا به عرصه وجود گذاشت. اين نوزاد بيشترين‏شباهت را به جدش پيامبر(ص) داشت. از اين رو پدر و مادرش و ديگر ياران پيامبر درپوست‏خود نمى‏گنجيدند، آن روز مردم و فرشتگان همانند جبرئيل و ميكائيل و ...

بر نبى مكرم بيشترين تهنيت و تبريك را گفتند.

نام‏گذارى

در سيره پيامبر و اهل بيت(ع) انتخاب نام نيك و پسنديده براى فرزندان‏از حقوق اوليه آنان شمرده شده و رسول خدا(ص) بدان توصيه نموده بود. از اين روبه هنگام ولادت سبط اكبر پيامبر همگى در فكر انتخاب زيباترين نام براى او بودند.

فاطمه(س) چون فرزند را به همسرش داد تا در آغوش بگيرد از او خواست تا براى نوزادنام نيكى انتخاب كند. ليكن اميرالمؤمنين(ع) كه براى پيامبر(ص) احترام خاصى‏مى‏گذاشت رو به فاطمه(س) كرد و فرمود: من در نام‏گذارى فرزندم بر رسول خدا(ص) پيشى‏نمى‏گيرم.

چيزى نگذشت پيامبر خدا(ص) به خانه دخترش آمد، از وضعيت زايمان و سلامتى مادر وچگونگى نوزادش پرسش نمود. «اسماء بنت عميس‏» نوزاد را در پارچه‏اى زرد پيچيد وبه پيامبر داد.

حضرت ضمن تبريك و تهنيت‏به داماد و دختر خويش فرمود: الم اتقدم اليكم ان لاتلفوه فى حرقه صفراء; مگر پيش از اين نگفته بودم كه نوزاد را در پارچه‏اى زردنپيچيد؟! آنگاه پارچه سفيدى طلبيد و آن مولود مسعود را در ميان آن نهاد.

پيامبر خدا(ص) او را مى‏بوسيد و زبان مبارك را در دهان او مى‏گذاشت و آن طفل‏زبان جد خويش را مى‏مكيد.

رسول خدا(ص) بخاطر آن مولود حمد و ثناى الهى را بجا آورد. اذان در گوش راست‏و اقامه در گوش چپ وى خواند و سپس از على(ع) پرسيد: چه نامى براى فرزندت انتخاب‏كرده‏اى؟

على(ع) پاسخ داد: «در نام‏گذاريش بر شما پيشى نگرفتيم‏».

پيامبر خدا(ص) فرمود: من نيز در نام‏گذارى او بر پروردگارم سبقت نخواهم گرفت.

در آن هنگام خداوند فرشته وحى جبرئيل را از ولادت سبط اكبر پيامبرش با خبرساخت و او را جهت تهنيت و تبريك و نام‏گذارى بر آن حضرت فرستاد.

جبرئيل بر رسول خدا(ص) نازل شد سلام و درود حضرت حق را بر او ابلاغ كرد و ضمن‏تبريك و تهنيت گفت:

خداوند به تو فرمان مى‏دهد كه نام فرزند هارون برادر موسى(ع) را براى فرزندت‏انتخاب كن. پرسيد: نامش چه بود؟

جبرئيل عرض كرد: شبر. فرمود:

زبان من عربى است. گفت: نامش را «حسن‏» بگذار. آن گاه نام نوزادش را «حسن‏»گذاشت.

ابن‏اثير مورخ مشهور مى‏نويسد:

«حسن‏» نامى است كه در عرب جاهليت تا آن روز سابقه نداشت و كسى آن رانمى‏شناخت.

واژه «حسن‏» برگرفته از كلمه «محسن‏» است و اين كلمه از نام‏هاى مسلم‏پروردگار است و توبه آدم آن گاه پذيرفته شد كه خداوند بزرگ را به نام «محسن‏»و ... ياد كرد و او را سوگند به «حسن‏»(ع) داد در تفسير آيه شريفه:

فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم آمده است: آدم(ع)تضرع بسيار كرد خداوند جبرئيل را فرستاد و فرمود: چنانچه بخواهى توبه‏ات پذيرفته‏شود مى‏توانى به كلمات و اسمهايى كه در ساقه عرش است توسل يابى رسول خدا(ص)فرمود: آدم بدان هنگام خداى را بحق محمد و على و فاطمه و حسن وحسين[عليهم‏السلام] خواند و توبه كرد و توبه‏اش پذيرفته شد.

در روايت ديگر آمده است: جبرئيل آدم ابوالبشر را بعد از تضرع بسيار چنين‏تعليم داد و طريقه توسل را آموخت، فت‏بگو: يا حميد بحق محمد يا عالى بحق على‏يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الحسن و الحسين و منك الاحسان...; اى ستوده مطلق‏بمقام محمد و اى بلندمرتبه والا به مقام على و اى پديدآورنده هستى به مقام فاطمه‏و اى نيكوكار مطلق به مقام حسن و حسين، تو به و بازگشت مرا بپذير، زيرا احسان وفضل و گذشت از ناحيه توست.

آن گاه خداوند توبه آدم(ع) را پذيرفت و رحمتش را نازل كرد.

القاب و كنيه امام حسن(ع)

مسلمانان آن روز نواده رسول خدا و سبط اكبر را به‏لقب‏هاى زير مى‏شناختند: امام دوم; ريحانه رسول خدا(ص) ; زكى; سبط اول; سيد; طيب;مصلح; نقى و ولى...

ابن‏شهرآشوب لقب‏هاى ديگرى را براى آن بزرگوار مى‏شمارد: امين، اثير; امير;بر; حجت; زهد; قائم; مجتبى; وزير.

صاحب مناقب; كنيه امام حسن(ع) را «ابوالقاسم‏» مى‏نامد و لكن محقق اربلى باتكيه بر يك روايت مى‏نويسد:

رسول خدا(ص) از شدت علاقه‏اى كه به نواده خويش داشت و او را آيينه تمام‏نماى‏صفات خود مى‏دانست كنيه‏اش را «ابومحمد» ناميد در حالى كه يكى و دو سال ازولادتش بيشتر نگذشته بود.

سيماى امام حسن(ع)

زيبايى صورت و اندام سلاله پيامبر خدا(ص) زبان زد عام و خاص‏بود هر كس به او نگاه مى‏كرد سيماى محمد و على(عليهماالسلام) را در او مى‏ديد و درجمالش محو مى‏گشت.

امام غزالى در احياء العلوم مى‏نويسد:

رسول خدا(ص) فرمود: لقد اشبهت‏خلقى و خلفى; چه بسيار شباهت پيدا كرد فرزندم(حسن) به من از جهت اندام و صورت و سيره و اخلاق.

انس بن‏مالك در باره امام مجتبى(ع) مى‏گويد: «لم يكن احد اشبه برسول الله‏صلى الله عليه و آله من الحسن بن‏على‏»; هيچ فردى از امام حسن(ع) شبيه‏تر به‏پيامبر(ص) نبوده است.

احمد بن‏حنبل به نقل از على بن‏ابى‏طالب(ع) مى‏نويسد: كان الحسن اشبه برسول‏الله(ص) ما بين الصدور الى الراس و الحسين اشبه فيما كان اسفل من ذلك;حسن(ع) از سينه تا سر شبيه‏ترين فرد به نبى‏گرامى اسلام بود و حسين(ع) از سينه به‏پايين بيش‏ترين شباهت را به آن حضرت پيدا كرده بود.

ابن‏صباغ مالكى در باره صورت و اعضاء بدن امام حسن(ع) مى‏نويسد:

رنگ چهره‏اش سفيد آميخته با سرخى بود، چشمانش سياه، درشت و گشاده; گونه‏هايش‏هموار، موى وسط سينه‏اش نرم، موى ريشش پر و انبوه، گردن آن حضرت كشيده و براق‏همچون شمشيرى از نقره; مفاصلش درشت و دو شانه‏اش پهن و دور از يكديگر بود.

چهارشانه و قد ميانه و نمكين و خلاصه نيكوترين صورت را داشت.

و خلاصه آنكه واصل بن‏عطا (80 131) رئيس فرقه معتزله در باره آن بزرگوار گفته‏است: صورت حسن بن‏على(ع) چون سيماى انبياء و هيات و شكل او همچون هيات ملوك وامرا بوده است.

سنت‏هاى ارزشمند

با ولادت سبط اكبر رسول خدا(ص) سرور و شادمانى در ميان‏مسلمانان مهاجر و انصار پيدا شد و از همان ساعات اوليه بر پيامبر(ص) شاد باش وتبريك مى‏گفتند و لكن همگى توجه داشتند كه رسول گرامى(ص) چه برخوردى خواهد داشت‏و سنت‏هاى زيبا و بيادماندنى آن حضرت چه خواهد بود همانند اذان و يا صلوات درگوش طفل و تبديل قماط(قنداق) زرد به سفيد و چگونگى انتخاب نام نيك براى فرزند وديگر سنت‏هاى الهى كه ما به برخى ديگر از آن‏ها اشاره خواهيم كرد:

الف) عقيقه فرزند

چون روز هفتم ولادت امام حسن(ع) فرا رسيد رسول خدا(ص) دستورداد گوسفندى را تهيه كردند. سپس با دست مبارك خويش براى نوه‏اش بنام نوزاد ذبح‏نمود و او را عقيقه ناميد. امام صادق(ع) فرمود: جدم رسول خدا(ص) براى عمويم حسن‏بن‏على(ع) عقيقه كرد و در آن هنگام چنين فرمود: بسم الله عقيقه عن الحسن; بنام‏خداوند، اين گوسفند عقيقه از جانب حسن[(ع)]است و به هنگام كشتن گوسفند، اين‏دعا را قرائت كرد:

اللهم عظمها بعظمه و لحمها بلحمه و دمها بدمه و شعرها بشعره اللهم اجعلهاوقاءا لمحمد و آله; بار خدايا استخوانش را به جاى استخوان او، گوشتش را به جاى‏گوشت او، خونش را به جاى خون او و مويش را به جاى موى او عقيقه مى‏كنم. خدايااين عقيقه را حافظ و نگاهبان محمد و آلش قرار ده. و نيز عكرمه نقل مى‏كند: ان‏النبى(ص) عق عن الحسن بكبش و عن الحسين بكبش; همانا پيامبر(ص) عقيقه كرد براى‏فرزندش حسن يك گوسفند و براى فرزند ديگرش حسين گوسفندى ديگر.

ب) اطعام

در همان روز هفتم رسول خدا(ص) دستور داد يك ران از گوسفند عقيقه رابراى قابله بردند و بقيه را به اطرافيان و فقراء اطعام نمودند، در روايت آمده‏است:

ثم قال: كلوا و اطعموا و ابعثوا الى القابله برجل; رسول خدا(ص) فرمود: عقيقه‏را بخوريد و به ديگران اطعام كنيد و فرمود يك ران عقيقه را براى قابله آن‏بفرستيد.

امام صادق(ع) در باب اطعام عقيقه حسن بن‏على(ع) فرمود: فاكلوا منه و اهدواالى الجيران...; نزديكان رسول خدا از عقيقه خوردند و براى همسايگان هديه‏فرستادند (مى‏شود چنين استفاده نمود كه پخت و اطعام كرد و يا مقدارى از گوشت‏عقيقه را هديه كرد).

ج) تراشيدن موى سر و دادن صدقه

از ديگر سنت‏هاى زيباى رسول خدا(ص) اين بود كه‏سر فرزند هفت روزه‏اش را تراشيدند [در بعضى از روايات آمده است: مادرش فاطمه(س)تراشيد] و به اندازه وزن آن نقره در راه خدا صدقه دادند، آن گاه سر مبارك‏حسن(ع) را با ماده‏اى خوشبو بنام خلوق (نوعى خوشبوكننده است كه بيشتر اجزاء آن‏از زعفران مى‏باشد) آغشته كردند.

اين عمل يعنى تراشيدن سر طفل هفت روزه و آغشته نمودن به خلوق; سنت جديدى بودكه جايگزين فرهنگ اهليت‏شد زيرا آنان سر فرزندان خود را به خون آغشته مى‏نمودندپيامبر خدا(ص) به اسماء فرمود: يا اسماء الدم فعل الجاهليه؟ اسماء آغشته به‏خون نمودن سر نوزاد از كارهاى ناپسند مردمان جاهليت است.

در روايات ديگر آمده: صدقه هم وزن موها را به اصحاب صفه (فقراء داخل مسجدپيامبر(ص) ) دادند، كه مقدار هم وزن طلا بوده و13 دينار شده است. و همچنين مالك‏بن‏انس نقل مى‏كند: اين سنت الهى در باره «زينب‏» و «ام كلثوم‏» دو دختر ديگرفاطمه(س) جارى گشته است.

د) ختنه باز در همان روز هفتم رسول خدا(ص) دستور داد فرزندش «حسن‏» را ختنه‏كردند تا اين سنت الهى جامه عمل پوشد و به عنوان سيره عملى پيامبر(ص) باقى‏بماند زيرا خود از قبل فرمود: اختنوا اولادكم فى السابع فانه اطهر و اسرع‏لنبات اللحم، ان الارض تنجس ببول الاغلف اربعين يوما; نوزادان خود را در روزهفتم ختنه كنيد، اين عمل براى سلامتى طفل بهتر است و جراحت آن به سرعت‏بهبودمى‏يابد. «چنانچه فرد ختنه نشده‏اى بر روى زمين ادرار كند تا چهل روز آلودگى آن‏باقى مى‏ماند».

در حديث ديگرى آمده است: عبدالله بن‏جعفر از امام باقر(ع) پرسيد: در شهر ماختنه‏گر حاذقى وجود ندارد و اينان يهودى هستند و روز هفتم را خوب نمى‏دانند. آياجايز است‏ختنه فرزند را به آنان واگذار كرد؟

حضرت فرمود: سنت و سيره پيامبر خدا(ص) در روز هفتم ولادت نوزاد بوده مخالفت‏سنت پيامبر(ص) نكنيد و آن را انجام دهيد.

/ 1