شوق حرم - شوق حرم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شوق حرم - نسخه متنی

قيصر امين پور، حسن حسينى، حامد حجتى، سلمان هراتى، محمد رضا سهرابى نژاد، عباس براتى پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شوق حرم

به هواى زيارت امام حسين(ع)

چند وقت است دلم مى‏گيرد دلم از شوق حرم مى‏گيرد مثل يك قرن شب تاريك است دو سه روزى كه دلم مى‏گيرد مثل اين است كه دارد كم كم هستيم بوى عدم مى‏گيرد دسته سينه زنى در دل من نوحه مى‏خواند و دم مى‏گيرد گريه‏ام يعنى باران بهار هم نمى‏گيرد و هم مى‏گيرد بس كه دلتنگى من بسيار است دلم از وسعت كم مى‏گيرد لشكر عشق، حرم را به خدا به خود عشق قسم مى‏گيرد

قيصر امين‏پور

يا حسين




  • ديروز اگر رو به قتال آورديم
    امروز به خيمه‏گاه آن دعوت ناب
    صد علقمه لبيك زلال آورديم



  • در پاسخ تو زبان لال آورديم
    صد علقمه لبيك زلال آورديم
    صد علقمه لبيك زلال آورديم



پرسش




  • لب تشنه‏ام از سپيده آبم بدهيد
    من پرسش سوزان حسينم
    ياران با حنجره عشق جوابم بدهيد



  • جامى ز زلال آفتابم بدهيد
    ياران با حنجره عشق جوابم بدهيد
    ياران با حنجره عشق جوابم بدهيد



قنوت




  • دريا به طلب از برهوت تو گذشت
    آنروز اگرچه تشنه بودى
    اما صد رشته قنات در قنوت تو گذشت



  • يك قافله نعره در سكوت تو گذشت
    اما صد رشته قنات در قنوت تو گذشت
    اما صد رشته قنات در قنوت تو گذشت



حسن حسينى

شرم آب




  • بسيار گريست تا كه بى‏تاب شد آب
    از شدت تشنكامى‏ات اى «سقا»
    آن روز ز شرم روى تو آب شد آب



  • خون ريخت ز ديدگان و خوناب شد آب
    آن روز ز شرم روى تو آب شد آب
    آن روز ز شرم روى تو آب شد آب



نخل خونين




  • آن نخل به خون تپيده را مى‏بوسيد
    خورشيد كنار علقمه خم شده بود
    دستان ز تن بريده را مى‏بوسيد



  • آن مشك ز هم دريده را مى‏بوسيد
    دستان ز تن بريده را مى‏بوسيد
    دستان ز تن بريده را مى‏بوسيد



عطش خيز




  • مى‏آيد از سمت‏خورشيد با ذوالفقار عطشخيز
    از دشت تشنه اذانى بر روح صحرا روان است
    از آب ديده وضو كرد مردى كه از جنس دريا است
    وقت قنوتش خدايا تصويرى از ماه ديدم
    اوج عروجش به سر شد چشمان آبى
    وقتى كه بى‏دست مى‏رفت‏بر آبشار ركوعش
    يك سجده كافى است‏ساقى بر مهر خونين چشمت
    روييد هرم سلامت وقتى كه پيچيد «ادرك‏» لبريز
    از بوى ياس است اين نوبهار عطش خيز



  • با مشكهايى عطشناك، يك تكسوار عطشخيز
    قد قالت تشنگى گفت در كارزار عطش خيز
    تكبير زد بر نمازش، آن پاسدار عطش خيز
    در ژرفناى دو دستش در چشمه سار عطش خيز
    ساقى تا بى كرانها گذر كرد تا لاله زار عطش خيز
    فواره‏ها خون نشان بود از انتظار عطش خيز
    سجاده طاقت ندارد اى بى‏قرار عطش خيز
    از بوى ياس است اين نوبهار عطش خيز
    از بوى ياس است اين نوبهار عطش خيز



حامد حجتى

اى فرات




  • هفتاد دو حنجره به پايت مى‏سوخت
    اى جارى رو سياه، اى شط فرات
    لبهاى حسين، از برايت مى‏سوخت



  • از شدت تب ز هاى هايت مى‏سوخت
    لبهاى حسين، از برايت مى‏سوخت
    لبهاى حسين، از برايت مى‏سوخت



حمايت آب




  • زان دست كه چون پرنده بى‏تاب افتاد
    دست تو چو رود تا ابد جارى شد
    ز آن روز كه در حمايت آب افتاد



  • بر سطح كرخت آبها تاب افتاد
    ز آن روز كه در حمايت آب افتاد
    ز آن روز كه در حمايت آب افتاد



زنده ياد سلمان هراتى

ماه و خورشيد




  • خروش و ناله آواى حرم شد
    ز مرگ سرخت اى ماه عطشناك
    بميرم، قامت‏خورشيد خم شد



  • نگاه مهربانان غرق غم شد
    بميرم، قامت‏خورشيد خم شد
    بميرم، قامت‏خورشيد خم شد



محمد رضا سهرابى نژاد

شاهد الست




  • اى جلوه‏گاه راز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى شاهد الست كجا باده مى‏كشى؟
    اى آفتاب عشق كجا كرده‏اى غروب؟
    اى دردمند عشق كه درمان عالمى
    طفلان داغديده ز پا اوفتاده‏اند
    بانگ اذان و هلهله خصم حيله‏گر
    افتاده بودى آنطرف لاله‏ها ولى
    در باغ روزگار نروييده چون تو سرو
    پرواز خون بر قله اعجاز كرده‏اى
    اى شاهباز راز كجا اوفتاده‏اى؟



  • اى قبله نياز كجا اوفتاده‏اى؟
    مست‏سبوى ناز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى مهر دلنواز كجا اوفتاده‏اى؟
    با درد جانگذاز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى دست چاره ساز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى معنى نماز كجا اوفتاده‏اى؟
    اين بار گو كه باز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى سرو سرفراز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى شاهباز راز كجا اوفتاده‏اى؟
    اى شاهباز راز كجا اوفتاده‏اى؟



عباس براتى پور

/ 1