بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و به خود آيد.وقتى امام چنان كرد،ديگرمردم آن را تاب نمىآوردند».از او پرسيده شد:آيا رسول الله صلى الله عليه و آله در نماز جماعتصدايش را به هنگام تلاوتقرآن بلند نمىكرد؟فرمود:«رسول الله صلى الله عليه و آله فقط آن گونهكه در توان مردم بود تلاوت مىفرمود» (16) . هم چنين از امام على بن موسى الرضا و او از پدرش و نياكانش از رسول الله صلى الله عليه و آله نقلاست كه فرمود:«قرآن را با آوازخوش بخوانيد،زيرا آواز خوش زيبايى قرآن را افزونمىكند»،سپس اين آيه را تلاوت كرد: يزيد في الخلق ما يشاء (17) . پىنوشتها: 1- مزمل 73:4. 2- الكافى،ج 2،ص 616-614،شمارههاى 9-8-3. 3- مزمل 73:4. 4- بحار الانوار،ج 89،كتاب القرآن،شماره 21،ص 195-190. 5- الكافى،ج 2،ص 616،شماره 13. 6- بحار الانوار،ج 89،ص 191. 7- الكافى،ج 2،ص 614،شماره 2. 8- «ابو عبد الله محمد بن زياد كوفى»يكى از زبان دانان مشهور عرب است كه در محضر درس او مردمان بسيارحاضر مىشدند.اودر سخندانى و شناخت لفظ ناآشنا از همه سر بود،تا جايى كه مىگويند بر«ابو عبيده»و«اصمعى»برترى داشته است.او در رجب سال150 هجرى زاده شد و در شعبان 231 از دنيا رفت(قمى،الكنى و الالقاب،ج 1،ص 215). 9- ركبانى:خواندن سرود باكش و قوس دادن و زير و بم صدا. 10- هجيراء:زمزمه و طنين آواز و ترانه. 11- نهايه ابن اثير،ج 3،ص 391. 12- الفائق،ج 2،ص 36(رثث). 13- ابن منظور گفته است:«منظور شاعر تغنى بوده و اسم را(غناء)به جاى مصدر آورده است». 14- لسان العرب،ج 15،ص 136،«تحسين القراءة و ترقيقها»آمده است. 15- مستطرفات السرائر،ص 484. 16- كتاب الاحتجاج،ج 2،ص 170. 17- فاطر 35:1،ر.ك:عيون اخبار الرضا،ج 2،ص 68،شماره 222. علوم قرآنى صفحه 391 محمد هادى معرفت |4| * گزينش كلمات در عبارتهاى قرآنى * انتخاب كلمات و واژههاى به كار رفته در جملات و عبارتهاى قرآنى كاملاحساب شده است.به گونهاى كه اگر كلمهاى را از جاىخود برداشته،خواسته باشيمكلمه ديگرى را جاى گزين آن كنيم كه تمامى ويژگىهاى موضع كلمه اصل را ايفا كند،يافت نخواهدشد،زيرا گزينش واژههاى قرآنى به گونهاى انجام شده كه اولا،تناسب آواى حروف كلمات هم رديف آن رعايت گرديده،آخرين حرفاز هر كلمهپيشين با اولين حرف از كلمه پسين هم آوا و هم آهنگ شده است،تا بدين سببتلاوت قرآن روان و آسان صورت گيرد.ثانيا،تناسب معنوى كلمات با يك ديگررعايتشده تا از لحاظ مفهومى نيز بافت منسجمى به وجود آيد.به علاوه،مسالهفصاحتكلمات طبق شرايطى كه در علم«معانى بيان»قيد كردهاند كاملا لحاظشده است.كه اين رعايتهاى سه گانه با ملاحظه و دقت درويژگىهاى هر كلمهانجام گرفته است.در مجموع هر يك از واژهها در جاى گاه مخصوص خود به گونهاىقرار گرفته است كه قابلتغيير و تبديل نخواهد بود. ابن عطيه در اين باره گويد:«و كتاب الله سبحانه لو نزعت منه لفظة ثم ادير بهالسان العرب على لفظة في ان يوجد احسن منها لمتوجد (1) ،هر گاه واژهاى از قرآن رااز جاى خود برداشته و تمامى زبان عرب را گرديده تا واژهاى مناسبتر پيدا شود،يافت نمىشود».ابو سليمان بستى گويد:«اعلم ان عمود هذه البلاغة التي تجمع لههذه الصفات،هو وضع كل نوع من الالفاظ التي تشتمل عليهافصول الكلام،موضعهالاخص الاشكل به،الذي اذا ابدل مكانه غيره جاء منه اما تبدل المعنى الذي يكونمنه فساد الكلام،و اما ذهابالرونق الذي يكون معه سقوط البلاغة... (2) ،بدان كه پايهاصلى بلاغت قرآن كه صفات ياد شده را در خود گرد آورده،بر اين اساس استكههر نوع لفظى را-كه ويژگىهاى ياد شده در آن فراهم است-درستبه جاى خودبه كار برده كه مخصوص به آن و متناسب با آنبوده استبه گونهاى كه اگر به جاى آن،كلمه ديگرى را به كار برند،يا معنا به كلى تغيير مىكند و موجب تباهى مقصودمىگردد،ياآن كه رونق و جلوه خود را از دست مىدهد و از درجه بلاغت مطلوبساقط مىگردد».شيخ عبد القاهر جرجانى گويد:«فلم يجدوافي الجميع كلمة ينبوبها مكانها،و لفظة ينكر شانها او يرى ان غيرها اصلح هناك او اشبه او احرى اواخلق،بل وجدوا اتساقا بهرالعقول و اعجز الجمهور (3) ،ادباء و بلغاء از دقت درچينش و گزينش كلمات قرآنى،كاملا فريفته و مجذوب گرديدند،زيرا هرگزكلمهاىرا نيافتند كه متناسب جاى خود نباشد،يا واژهاى را كه در جايى بىگانه قرارگرفته باشد،يا كلمه ديگرى شايستهتر يامناسبتر يا سزاوارتر باشد.بلكه آن را باچنان انسجام و دقت نظمى يافتند كه مايه حيرت صاحب خردان و عجز همگانگرديدهاست». اين گونه تصريحات از بزرگان ادب و بلاغت،كه گزينش و چينش كلمات قرآن رادر حد اعجاز ستودهاند،فراوان است.البته اين