بار سفر شبانه را بستيم
گزارشى از شبهاى قدر در حرممطهر حضرت معصومه (س)طليعه
دستان دعا در هميشه اين شهر جارى بوده و هست و خورشيد وجود مردان شبنورد روشنايىبخش آسمان پرستاره اين شهر است; مردانى كه تمام سال را بر براق سجادههاى خود سلوك مىكنند و در پرواز جمعى شبهاى قدر شكوه عروج يك شهر به سوى آسمان را مىآفرينند.دوربين عكاسى، ضبط كوچك ولى رازنگهدار و قلمى شكسته - مثل دلمان - در اين آغازين شماره خاطرات اين مردان و زنان آسمانپيما را ثبتخواهدكرد. آنچه مىگذرد گزارشوارهاى است كه با هميارى برادر ملكى از لحظات عروج مردم قم از معراجگاه معصوميه تا آسمانهاى دوردست، آنهم در شبهاى قدر; و ما هم با تمام بىبضاعتى به اين خيل مىپيونديم .. ..
با ماه به ابر و باد پيوستيم
بار سفر شبانه را بستيم
بار سفر شبانه را بستيم
بار سفر شبانه را بستيم
در شب شب روشناى موسايى
من بودم و هرچه بود شيدايى
من بودم و هرچه بود شيدايى
من بودم و هرچه بود شيدايى
گريه كن اى دل به عزاى على
نالهكن اى ديده براى على
نالهكن اى ديده براى على
نالهكن اى ديده براى على
اى دل عاشقان دردمندت
كى رسانم به عفو بلندت
دست كوتاه تقصير خود را
پاى سرگشتگان پاىبندت
دست كوتاه تقصير خود را
دست كوتاه تقصير خود را
چند وقت است دلم مىگيرد
مثل يك قرن شب تاريك است
دو سه روزى كه دلم مىگيرد
دلم از شوق حرم مىگيرد
دو سه روزى كه دلم مىگيرد
دو سه روزى كه دلم مىگيرد
امشب خبركنيد تمام قبيله را
بر شانه مىبرند امام قبيله را
بر شانه مىبرند امام قبيله را
بر شانه مىبرند امام قبيله را
زخميم خنجر يمنى را بياوريد
زنجيرهاى سينهزنى را بياوريد
زنجيرهاى سينهزنى را بياوريد
زنجيرهاى سينهزنى را بياوريد
ماتم كه على را به چه تفسير كنم
تفسير على جز به على نتوانكرد
تفسير على جز به على نتوانكرد
تفسير على جز به على نتوانكرد
دسته سينهزنى در دل من
نوحه مىخواند و دم مىگيرد
نوحه مىخواند و دم مىگيرد
نوحه مىخواند و دم مىگيرد