با جارى كوثر
با سپاس به آستان الهى «ماهنامه كوثر» در دومين گام به ساحل غدير رسيد و شوراى نويسندگان تدوين ويژهنامه غدير را تصويب كرد. گويى تقدير الهى اين است كه «كوثر» به غدير بپيوندد و قهرمان غدير، ساقى كوثر باشد. اين حسن تصادف حديثى را در ذهن، تداعى مىكند كه يادآورى آن براى شيفتگان مولا، شيرين و شنيدنى است:شيخ صدوق - اعلى الله مقامه - از پيامبر گرامى نقل مىكند كه فرموده است:من احب عليا لا يخرج من الدنيا حتى يشرب من الكوثر و ياكل من طوبى و يرى مكانه فى الجنة (1) هر كس على را دوست ارد، از دنيا نمىرود مگر آنكه از كوثر بنوشد و «ميوه درخت» طوبى ميل كند و جايگاه خويش را در بهشت مشاهده نمايد.گفتگو از غدير، براى قبيله كوثر و شيعيان حيدر(ع) شعار يك روز نيست، زمزمه جاويد زندگى و چراغ پر فروغ شبهاى ظلمانى است. پرداختن به غدير، سخن گفتن از «وصيتنامه الهى - سياسى» پيامبر خداست و كدام مسلمان است كه در آرزوى ديدن و شنيدن مهمترين و واپسين پيام حضرت رسالت نباشد.سخن گفتن از غدير، تلاوت و تفسير آيات قرآن و شنيدن آواى رساى محمد(ص) است و كدام مسلمان است كه از شنيدن كلام خدا و صداى آخرين رسول(ص) بگريزد؟پژوهش و نگارش در قلمرو غدير، نه تنها گامى به سوى تفرقه نيست، بلكه غدير پژوهى نقطه مركزى وحدت امت اسلامى و عيد غدير روز «جشن برادرى» و بستن ميثاق اخوت اسلامى است. و حق همين است كه همه مسلمانان كه بر گرد كعبه طواف مىكنند و محمد(ص) را به رسالتباور دارند، در غدير گرد هم آيند، غاليان و تندروان به سوى اين بركه بركت آفرين باز گردند و كندروان و كوتاهفكران خود را به غدير برسانند و گوش جان به آواى گرم و دلنشين وحى بسپارند كه قرآن و محمد(ص) هر دو على(ع) را به عنوان شايستهترين رهبر نشان مىدهند. و رسول رحمت 55 بار در آن خطابه تاريخى «معاشر الناس!» و «ايها الناس!» را فرياد مىزند و حاجيان را به ابلاغ آن پيام به همه عصرها و نسلها، فرا مىخواند.جريان غدير خم، درخششى چون بعثت نبوى و عاشوراى حسينى دارد و از احاديث متواتر دنياى اسلام است. هيچ مسلمان و غير مسلمان منصفى نمىتواند، حوادث آخرين حج پيامبر بزرگ اسلام را كه در حضور دهها هزار مسلمان، اتفاق افتاده انكار كند. رهنمودهاى نبوى در آخرين حجگزارى هنوز هم «درفش هدايت» و آب حيات امت و چشمه بقاى فرزندان قرآن است.طرح غدير برداشتن علم اختلاف و تفرقه نيست، برافراشتن پرچم برادرى، و بازشناسى علل و انگيزههاى فراق و جدايى است، غدير، مشرق امامت و عدالت است و بشريتبدون اين دو هرگز به وحدت نخواهد رسيد. غدير دژ امن و استوار «ولايت اهلالبيت(ع)» است و بدون رهبرى آل محمد(ص)، سلطه شياطين شرقى و غربى هميشه بشريت مظلوم را مىآزارد. غدير كوثرى زمينى است و كوثر، غديرى آسمانى و ساقى هر دو همان چهره نورانى است كه امين آسمان و زمين او را در ساحل غدير به همه نشان داد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه»روان سه غديرشناس بزرگ تاريخ اسلام حضرات علامه امينى، ميرحامد حسين هندى و قاضى نورالله شوشترى، شادمانتر باد كه در برابر توفان جهل و تهمت و تحريف و تخريب بپاخاستند و سينه سپر كردند و نگذاشتند، غدير در يورش گردبادهاى سياست اموى و عباسى و سلاطين عثمانى گم شود و در زير آوار جهل و غفلت و ترس مسلمين و توطئه بيدادگران مدفون گردد.سابقه «غدير پژوهى»
البته قبل از اين سه چهره درخشان غديرشناس، عالمان دين گامهاى بلند و ارجمندى در جهت نگهبانى از غدير برداشتند و پرچم ولايت علوى از دست هر علمدارى بر زمين افتاده پرچمدارى ديگر پيش تاخته و اين «رايت نور» را افراختهتر نگه داشته است در اين سخن به چهارده مورد از تلاشهاى غديرپژوهان تا قرن پنجم هجرى اشارت داريم.1 - شيخ كلينى متوفاى 328 هجرى قمرى كتابى به نام «خصائصالغدير» داشته و وقايع و فضايل روز غدير را در آن گرد آورده است. اين اثر تا حدود سالهاى 1000 هجرى باقى بوده و تقىالدين كفعمى متوفاى سال 905 آن را از مصادر «البلدالامين» قرار داده است.2 - خليل بناحمد فراهيدى موسوم به عبدالرحمن بصرى نحوى در گذشته به سال 175 هجرى كتابى به نام «خطبةالنبى يوم الغدير» نگاشته است.3 - احمد بنمحمد بنعقده دانشور و محدث و حافظ بزرگ زيدى جارودى كه در سال333 هجرى از عالم خاك ختبربسته، در زمينه غدير خم كتابى مفصل به نام «حديث الولايه» نوشته است.4 - عبيدالله بناحمد معروف به ابوطالب بنابىزيد انبارى متوفاى356 هجرى كتابى به نام «طرق حديث الغدير» تدوين كرده كه شماره6666 معجم رجالالحديث، ج 10، ص 90 اختصاص به زندگى و آثار او دارد.5 - محمد بنجرير طبرى مشهور به ابوجعفر كه در سال 310 هجرى در گذشته، اثرى با عنوان «الرد على الحرقوصيه» پديد آورده و به نقل ابنشهرآشوب سروى در مناقب، حديث غدير را از هفتاد و چند طريق بازگو كرده است.6 - على بنعمر دارقطنى بغدادى كه كنيه وى ابوالحسن بوده و در سال 385 هجرى مرگ وى فرا رسيده، كتابى به نام «جزء فى طريق حديث الغدير» پديد آورده است.7 - محمد بنعلى شيبانى كوفى متوفاى قرن چهارم كتابى با عنوان «طريق حديث الغدير» گرد آورده است.8 - حديثشناس بزرگ اهل سنت محمد بنعبدالله، صاحب كتاب «المستدرك على الصحيحين» معروف به ابنالبيع متوفاى سال 405 هجرى كتابى به نام «طرق حديث من كنت مولاه» تاليف كرده است.9 - شيخ مفيد (محمد بنمحمد بننعمان) فقيه و سياستمدار و دانشور عقيدهشناس شيعى متوفاى413 رساله ارزشمند «اقسام المولى فى اللسان» را در بررسى محتواى يكى از واژههاى حديث غدير تاليف كرده كه اين اثر هماكنون در كتابخانههاى مختلف جهان وجود دارد و چاپ پنجم آن توسط كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد در قم به سال1413 هجرى قمرى چاپ و منتشر شده است.10 - محمد بنعلىكراجكى، ابوالفتح قاضى، در گذشته به سال449 در دو تاليف با عنوانهاى «دليل النص بخبر الغدير على امامة اميرالمؤمنين» و «عده البصير فى حججيوم الغدير» داشته كه عنوان اول توسط اسامه آلجعفر تحقيق و توسط مؤسسه آلالبيت در قم سال 1410 هجرى قمرى در سى و چهار صفحه چاپ شده است.11 - يكى از مبلغان برجسته مذهب اسماعيلى، هبةالله بنموساى شيرازى متوفاى سال 470 هجرى كتابى به نام «الايضاح و التبصير فى فضل يوم الغدير» پديد آورده كه نسخهاى از آن در كتابخانه «الجمعية الاسماعيليه» كراچى موجود است.12 - مسعود بنناصر سحبستانى معروف به ابوسعيد ركاب در گذشته به سال477 هجرى كتابى با نام «الدرايه فى حديث الولايه» در17 جزء در باره جريان غدير خم نوشته است.13 - محسن بنحسين خزاعى نيشابورى متوفاى قرن پنجم هجرى كتابى به نام «بيان من كنت مولاه» نوشته است.14 - عبيدالله بنعبدالله حسكانى، حاكم و محدث بزرگ حنفى مذهب متوفاى قرن پنجم كتابى به اسم «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة» در ده جلد نگاشته كه اين كتاب در كتابخانه على بنموسى بنجعفر بنطاوس نويسنده معروف كتاب ارزشمند «الاقبال» از عالمان قرن هفتم و متوفاى پنجم ذىقعده 664 هجرى وجود داشته است. (2)بزرگداشت غدير
جريان غدير فقط يك خاطره در تاريخ اسلام نيست، كه فراموشى آن مشكلى در زندگى فردى و اجتماعى مسلمين پديد نياورد. غدير، قلب انديشه سياسى برجسته از وحى و مبناى مشروعيت ولايت و رهبرى امت اسلامى است. فراموشى غدير، پر كردن چاه زمزم است كه تلاشى براى نفى اعجاز ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) و كوششى براى پراكندن انسانها از مدار كعبه محسوب مىشود. از ديدگاه ما انكار و تحريف محتواى غدير كور كردن چشمه امامت و چشم امت است و خاموش كردن آخرين فرياد رسالت.به راستى اگر «كعبه» علم توحيد است و قرآن پرچم «نبوت». غدير «رايت امامت» است و آفتاب عدالت. و همانگونه كه انسان هر روز و هر لحظه به توحيد و نبوت نيازمند است، بشر هميشه به رهبرى آسمانى و امامت الهى نياز دارد: «اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ظللت عن دينى» (3)با توجه به اين حقايق، بزرگداشت غدير و ابلاغ پيامآن روز، ماموريتى است كه از سوى پيامبر(ص) بر عهده همه مسلمانان آگاه قرار گرفته تا پيام غدير را به نسلهاى آينده و انسانهاى پراكنده در آفاق گيتى برسانند و اين مسؤوليت، امروز با توجه به اقتدار و استقرار دولت اسلامى و عطش نسل جوان مسلمان در سراسر جهان صد چندان است.با وجود تلاشهاى بسيار پاسداران غدير در صحنههاى پژوهشى، كارهاى زمين مانده در اين قلمرو فراوان است كه خوب است مسؤولان فرهنگى، سياسى ايران اسلامى بدان توجه كنند و براى گسترش و عينيتيافتن انديشههاى غديرى برنامهريزى نمايند. در اينجا به چهارده مورد از اين فعاليتهاى بايسته غديرى، اشاره مىشود:1 - كتابهايى مثل «المراجعات» متن آموزشى براى «درس ولايت و غديرشناسى» حوزههاى علوم دينى قرار گيرد و ترجمه فارسى آن در كليه رشتههاى علوم انسانى در دانشگاهها تدريس گردد.2 - مجمعى از غديرشناسان مثل حضرات آيات و استادان: آقايان محمدرضا حكيمى، مرتضى عسكرى، محمد هادى امينى، غلامرضا مولانا بروجردى، سيد على ميلانى، على احمدى ميانجى، سيد محمدباقر موحد ابطحى، سيد جمالالدين دينپرور، محمد دشتى، علىاصغر مروج خراسانى، خيرالله اسماعيلى و ... با هماهنگى ستاد غدير تشكيل شود تا در كارهاى آموزشى، هنرى، پژوهشى و سياسى اجتماعى لازم در مورد غدير مشاوره و برنامهريزى نمايند.3 - سرود ويژه غدير توسط شاعران و آهنگسازان متعهد و غديرشناس سروده و اجرا شود به طورى كه كودكان و نوجوانان هم از آغاز با آهنگ غدير آشنا شوند.4 - سنت دولتهاى شيعى مثل علويان طبرستان، مزيديان حله، فاطميان مصر، آل بويه در ايران و عراق، صفويان و ادريسيان مغرب و سربداران سبزوار در عيد غدير مورد كندوكاو قرار گيرد. حتى برنامههاى وزراى متعهد شيعى و دولتهاى محلى شيعه بدين پژوهش افزوده شود و رسالههايى در زمينه غدير در تاريخ سياسى اسلام تدوين گردد.5 - سكههايى موسوم به «غدير» از طلا ضرب شود و به جاى دگر سكهها، سكه رايج جمهورى اسلامى عنوان «غدير» داشته باشد.6 - سيره رهبران معصوم(ع) در عصر حضور نسبتبه روز غدير مورد تحقيق و پژوهش قرار گيرد و مجموعه گفتار و رفتار آنان به عنوان راه و رسم پاسدارى از غدير تدوين و منتشر گردد.7 - جشن بلوغ پسران و دختران در مدارس و مساجد هماهنگ با روز غدير و همراه به بيعتبا ولىفقيه زمان برگزار شود و مسؤوليت عبادى و سياسى با هم به نسل جوان آموزش داده شود.8 - سريالهايى از زندگى غديرشناسان بزرگ، مثل قاضى نورالله شوشترى، ميرحامد حسين هندى، سيد شرفالدين عاملى و علامه امينى - قدس الله اسرارهم - تهيه شود و به زبانهاى زنده جهان پخش شود.9 - نامگذارى مساجد، مدارس، دانشگاهها، كتابخانهها و مراكز معتبر و مقدس كشور به نام غدير در سرلوحه كار مسؤولان فرهنگى كشور قرار گيرد.10 - درمان رايگان بيماران، جابجايى رايگان مسافران و مجانى شدن نان در روز عيد غدير از ديگر حركتهاى تبليغى مفيد است.11 - دادن، هدايا، دفترچههاى حمايتى، عيديها و مدالها و نشانها به افراد شايسته از ديگر فعاليتهاى مثبت در بزرگداشت غدير است.12 - برگزارى شبهاى شعر غدير، مسابقات فرهنگى غدير، اجراى تاترهاى هنرى در اين زمينه از گامهاى فرهنگى مثبت است.13 - تدوين زندگينامه راويان غدير، سالشمار غدير، تدوين مجموعه كرامات علوى(ع) نسبتبه خدمتگزاران غدير و اجابت دعوات و توسلات نسبتبه ساحت قدس اميرالمؤمنين از ديگر كارهاى پژوهشى مفيد در قلمرو غدير است.14 - گفتگو با دولت عربستان براى بازسازى مسجد «الغدير» در جحفه و رفتن زائران خانه خدا بدانجا و اقامه نماز در آن، همچنان كه نسبتبه بقيع و بازسازى آن اصرار و تاكيد مىشود، از ديگر راههاى بزرگداشت غدير است. والسلام عليكم و اسعدالله ايامكم.والحمدلله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين و الائمه عليهم السلام.سردبير1- فضائل الشيعه، شيخ صدوق، ص 4.2- سابقه «غدير پژوهى» گستردهتر از اين است و با استفاده از دو كتاب پر بار «الغدير فى التراث الاسلامى» اثر محقق بزرگوار سيد عبدالعزيز طباطبايى و «غدير در آينه كتاب» از جناب آقاى محمد انصارى اين چهارده مورد را برگزيديم.3- كمال الدين و تمام الدين، ص 342.