سرچشمه فضايل، امام صادق(ع)
استاد محمدحسين بهجتى(شفق)
آسايش دو عالم اگر آرزو كنى
حق راست او طليعه و دين راست اومدار
هرجا كتاب و مكتب و دانشگهى بود
عالم از او كمال و حيات و آبرو گرفت
زينت گرفت دفتر خلقت زنام او
از درك قدر اوست چو كوتاه، دست فكر
منكوب كرد نابغهها را در اجتماع
شاگرد كوچك اين همه غوغا به پاكند
آب حيات علم، ز غرب آرزو مكن
اى رهبر بزرگ، تو از دانش و فنون
و آنگاه با اميد، سپردى به پيروان
گفتى به شهرى ار كه هزاران نفر بود
يك فرد شيعه برهمه بايد كه سر بود
بايد به آستانه صادق تو روكنى
كز وى بود حقايق اسلام، آشكار
از خوان علم و معرفت اوست ريزه خوار
گلزار دين ز تربيتش رنگ و بو گرفت
سيراب شد فضيلت و تقوا زجام او
يك ره نگر فضيلت و قدر«هشام» او
مبهوت ماند خصم قوى از كلام او
پيدا بود دگر كه معلم چهها كند
جز از در امام ششم، جستجو نكن
دانشگهى گشودى و بردى تعب فزون
اين مكتب عظيم، كز و حق گرفت جان
يك فرد شيعه برهمه بايد كه سر بود
يك فرد شيعه برهمه بايد كه سر بود