كوثر: از فرصتى كه در اختيار مجله كوثر قرار داديد، متشكريم. استاد از زندگى فرهنگى علمى خود براى ما بگوييد.استاد: بسم الله الرحمن الرحيم. من هم از دوستان عزيز در ماهنامه كوثر كه به آستانه حضرت معصومه(س) منتسب است، تشكر مىكنم و اميدوارم بتوانم مطلب مفيدى براى خوانندهايتان داشته باشم.در نوشتههاى عربى به جعفر الهادى معروف هستم ولى اسم واقعيم محمد جعفر خوشنويس «فرزند عبدالهادى» است كه خلاصهاش به زبان عربى جعفر الهادى شد. اسم خودم را به اسم پدر اضافه كردم. خوشنويس هم كه همان خطاط است و ما به خانواده خطاط معروف هستيم، چون اجداد ما خوشنويسان معروف بودهاند و بخشى از كتيبههاى بارگاههاى عتبات عاليات عراق به خط آنهاست.در سال 1325 ه. ش در كربلا متولد شدم و سالهاى اول تحصيلى را در مكتب خانهاى در صحن مقدس حضرت ابوالفضل عليه السلام به مدت چهار سال گذراندم. سپس مدتى در مدارس دولتى تحصيل كردم، آنگاه روى علاقه شديدى كه به روحانيت و علوم اسلامى داشتم، در سنين17 - 18 سالگى وارد حوزه علميه شدم. در حوزه عراق مقدمات و سطوح عاليه را خواندم. در آن دوران به خاطر پارهاى از فعاليتهاى دينى و شبه سياسى مخصوصا در آغاز نهضتحضرت امام خمينى رحمه الله تحت تعقيب حزب بعث عراق قرار گرفتم و ناگزير شدم به ايران و از آنجا به لبنان هجرت كنم.پس از 5 سال حضور در لبنان، نيمههاى سال 54 به بحرين رفتم و بعد از9 ماه به فعاليت تبليغى در ميان ايرانيان عرب زبان به ايران و حوزه علميه قم آمدم و از خدمت اساتيد بزرگى چون محقق بزرگ حضرت آيةالله سبحانى استفاده كردم. افزون بر شركت در درس از همان اول همكارى فرهنگى با ايشان داشتم و پارهاى از كتابهاى ايشان را به زبان عربى برگردان كردم و در بعضى ديگر از كارهاى فرهنگى هم با ايشان همراهى داشتم. در درس خارج آيات محترم حضرت آيةالله گلپايگانى، حضرت آيةالله وحيد خراسانى، حضرت آيةالله حاج شيخ جواد تبريزى، حضرت آيةالله حقى و حضرت آيةالله ستوده هم شركت داشتم و اينك در تاريخ فرق و مذاهب اسلام، كلام مقايسهاى و تطبيقى و مسائل اختلافى فقهى ميان شيعه و اهل سنت فعاليت دارم. همچنين براى برادران و خواهرانى كه بعد از انقلاب از كشورهاى ديگر به ايران آمده، در مراكز علمى قم مشغول تحصيل علوم اهلبيت: هستند، به زبان عربى و فارسى تدريس دارم.در زمينه تبليغ هم از همان دهه دوم عمر خودم; در17 - 18 سالگى سخنرانى مىكردم، ولى از 22 سالگى منبر را به مفهوم خاص كه همان منبر حسينى است، آغاز كردم.در كشورهاى مختلفى به زبان عربى و فارسى و مقدارى به زبان انگليسى سخنرانى داشتم مانند: چين، مالزى، سنگاپور، لبنان، بحرين، كويت، سوريه، ايران و هم اكنون به جنوب شرق آسيا مىروم و در ميان شيعيانى كه بعد از انقلاب به بركت نهضتحضرت امام خمينى رحمه الله و قيام بزرگ ملت ايران به تشيع روى آوردهاند، تبليغ مىكنم; مناطقى كه يك شيعه هم در آنجا نبود، ولى امروز شيعيان زيادى غالبا از سطوح بالاى علمى و از قشرهاى دانشگاهى و فرهنگى حضور دارند.اما كتابهايم: «قرآن در احاديث پيامبر و اهل بيت:»كه به فارسى ترجمه و 5 -6 بار هم در قاهره چاپ شد.«مبانى كلى اقتصاد»، «الله خالق الكون» كتابى ديگر درباره اثبات وجود خدا به شكل جديد و ضمنا 12 كتاب از استاد سبحانى را به عربى ترجمه كردم، مثل «معالم الحكومة الاسلامية»، «معالم التوحيد فى القرآن الحكيم» و «فى ظل اصول الاسلام» كه درباره وهابيت است.كتابى بسيار نفيس از حضرت آيةالله ابراهيم امينى به نام «دروس من الثقافة الاسلامية» كه در آفريقا بسيار مفيد واقع شده، كتاب «فروغ ابديت»، كتابى در زمينه «بداء» و «سجود بر خاك» و «فروغ ولايت» را به عربى برگردان كردهام.كتابى اخيرا با ترجمه بنده چاپ شده استبه نام «منشور عقايد اماميه» كه در حدود 150 اصل از عقايد شيعه در آن تنظيم شده است تا ان شاء الله از طريق شبكه اينترنتبه جهان عرضه شود.كوثر: با توجه به آشنايى كه با فرق اسلامى داريد، راجع به فرقههاى فعال موجود اطلاعاتى در اختيار ما بگذاريد.استاد: فرق به آن گروه اعقتادى مثل اشاعره معتزله و نظير اينها گفته مىشود و مذاهب بيشتر به حنبلى، شافعى، حنفى و مالكى اطلاق مىگردد. البته اين تقسيمبندى دقيقى نيست، ولى بيشتر، فرقه به گرايشهاى اعتقادى اطلاق مىشود شايد هم بر مسائل فقهى هم گفته شود و بالعكس. به هر حال شناخت فرق و مذاهب اسلامى، تاريخ و بستر پيدايش و علل سياسى فكرى اجتماعى آنها موضوع بسيار مهمى است كه ما از اين طريق ريشهدار بودن يا ريشه نداشتن اين فرقهها را مىتوانيم درك كنيم. از راه شناخت تاريخى آنان مىتوانيم بدانيم كدام يك از اينها در كتاب و سنت و در منابع اسلامى ريشه دارند و از حقانيتبرخوردارند، يا چنين نيستند. متاسفانه به اين علم، كمتر در حوزههاى علميه ما شيعيان توجه مىشود. بحمدالله بعد از انقلاب اسلامى با توجه رهبر معظم انقلاب اسلامى و اساتيد بزرگ حوزه به اين علم و كتابهايى در اين زمينه نوشته شد، مثل «بحوث فى الملل و النحل» استاد سبحانى و ديگر سروران. كلاسهاى زيادى هم در حوزه برقرار شد. و اين بسيار جاى خوشوقتى دارد گرچه اين علم و اساسا علم كلام بطور كلى، هنوز جايگاه خود را در حوزهها پيدا نكرده است.به نظر من امروز مبارزه با انقلاب اسلامى بيشتر از طريق مسائل كلام است. ما هر روز حداقل شاهد يك كتاب جديد هستيم كه از ناحيه مخالفين ما در خارج ازكشور و در ارتباط با عقايد ما نوشته مىشود كه اينها شيعه را جزء باطنيه يا غلات و منحرفين مىدانند. در همين كتابخانه شخصى من تعداد زيادى كتاب است كه در عربستان نوشته شده و بيشتر لبه تيز و هجوم آنها روى عقايد ماست; مثلا عصمت امامان، حتى خود امامت را زير سؤال بردهاند.مساله بداء و رجعت را، كه از موضوعات مهم عقايد ماست، بهانه كرده و آن را مقدمه از بين بردن ساير مسائل ديگر قرار مىدهند.حكومت اسلامى مبتنى بر نظام امامت است اگر امامت و ولايتخدشهدار شود، اگر مبانى ما در زمينه علوم اهلبيت، عصمت اهلبيت، زير سؤال برود، جانشينى ائمه: خدشهدار شود، يقينا به اجتهاد ولايت فقيه و فقاهتسرايت مىكند. رهبر معظم انقلاب در آخرين تشريف فرمايى خودشان به قم فرمودند به اين مضمون كه ما 1000 نفر عالم كلام در حوزه مىخواهيم و در گذشته علمايى مثل شيخ طوسى چيزى شبيه درس خارج در كلام داشتند. اين كتاب شافى و تلخيص الشافى بهترين نمونه كار آنهاستشيخ طوسى و شيخ مفيد معروف به معلم كلام معروف بدين جهت معلم ناميده شدند كه علم كلام را باز كردند و 200 كتاب كه نوشتهاند اكثر در علم كلام و رد شبهات اعتقادى است. مناقشات و گفتگوها با علماى اهل سنت داشتند و از عقايد تشيع دفاع كردند.شما مىدانيد پايه مذهب ما اعتقادات ماست و اين اعتقادات اگر خوب ارائه نشود، نمىتوانيم برنامههاى بعدى را اجرا كنيم. لذا بزرگانى مثل علامه حلى و استادش خواجه نصير كتاب «تجريد الاعتقاد» و «شرح تجريد» مىنويسند. آن قدر اين كتاب مهم و زيباست كه حدود هفتاد شرح بر آن نوشته مىشود. حتى عالمان اهل سنت هم مثل آقاى قوشجى بر او شرح مىنويسد و اين كتاب «شرح قوشجى» در حوزه عراق بعد از «كشف المراد» خوانده مىشد; چون حاوى عقايد اشاعره استبنابراين بحث فرق كلامى على الخصوص، جنبه تاريخى آن مانند زمان پيدايش آن از نظر سياسى و اجتماعى مروجين آنها، شخصيتهايشان تحولاتى كه بر اين فرقهها آمده است، موضوعات بسيار مهمى است و در محكم كردن جايگاه شيعه نقش بسزايى دارد. در بررسىهاست كه معلوم مىشود شيعه اولين فرقه است كه در كتاب و سنت و زمان پيغمبر ريشه دارد. از زمان رسول اكرم(ص) تاسيس شد و در دامن آن حضرت پرورش پيدا كرد و اتهام پيدايش شيعه به دست عبدالله به سبا افسانهاى بيش نيست.ادعاى پيدايش شيعه، در زمان آل بويه يا در زمان صفويه و يا پس از شهادت امام حسين(ع) و يا پس از شهادت حضرت امير عليه السلام چون 10 - 12 نظريه ديگر از سوى خاورشناسان بىاطلاع يا دشمنان شيعه براى بىارزش كردن و بىپايه نشان دادن مذهب تشيع مطرح شده است. درستبر عكس برخى فرق مثل خوارج مرجئه كه ادامه آنها امروز اباضيه استيا اشاعره و معتزله و يا ماتريديه زمانى كه شيعه تشكيل يافت اصلا حرفى از اين فرقهها نبود حتى مذهب فقهاى شيعه هم همينطور است.مثلا مكتب حنابله مذهب مالكيه و ظاهريه و زيديه اينها بعدها تاسيس مىشود در حالى كه تشيع مربوط به عصر خود پيامبر(ص) است در زمان خود پيامبر صحبت تشيع بود حتى گفته شد «التشيع و الاسلام ولدا فى زمان واحد» و از همان سال اسلام نبوى كه پيامبر دعوتشان را علنى كردند، فرمودند كيست مرا يارى كند بعد از نزول آيه «وانذر عشيرتك الاقربين» اسلام و امامتبا هم اعلام شد. و رسول خدا(ص) حضرت امير عليه السلام را به عنوان برادر و جانشين خود تعيين كرد.پس از آنكه حضرت امير عليه السلام اعلام آمادگى مىكند براى بار دوم پيامبر(ص) مىفرمايد «فايكم يوزرنى على ان يكون اخى و وصيى و خليفتى فيكم» حضرت امير عليه السلام لبيك مىگويند بعد از سه بار اعلام آمادگى پيامبر فرمود: «هذا على اخى و وصيى و وزيرى و خليفتى فيكم فاسمعوا له و اطيعوه» از او بگيريد مذهبتان و دينتان را و از او اطاعت كنيد.تاريخ فرق خيلى مهم است. خوشبختانه كمكم، جايش را در حوزه پيدا مىكند البته نه در حد شايسته و متناسب با هجوم فرهنگى; چون تهاجم فرهنگى يكى تهاجم فرهنگى اخلاقى سياسى و تهاجم عقيدتى است كه اين بخش متاسفانه مغفول عنه است.و اما اين كه چه فرقى فعال هستند، بايد عرض كنم ما دو سه نوع فرقه داريم برخى فرقهها به نام فرق اسلامى كه در قرن دوم و سوم بود; مثل همان اشاعره معتزله و يا مرجئه كه بعضى از آنها مثل مرجئه ديگر مردهاند، ولى بعضى فرق مثل اشاعره ماتريديه هستند در مصر يا حتى در بعضى مناطق سنى نشين ايران ولى بعضى فرق هر چند وجود فيزيكى ندارند، ولى وجود فكرىشان هست، مثل فرقه معتزله كه الآن كتابهايشان در مصر چاپ مىشود به خاطر اينكه مكتب معتزله مكتب عقل گراستبسيارى از متفكرين مصرى به آن روى آوردهاند.فرقههايى هم در اين 200 ساله اخير پيدا شد، كه به كمك استعمار بوجود آمدهاند و از طريق آمريكا، انگليس، اسرائيل و فراماسونها تقويت و تاييد مىشوند و اينها الآن فعالند در دنيا و مراكز مختلف حتى در كشورهاى اسلامى مثل وهابيت، بهائيت قاديانى گرى كه البته وهابيتبخشى از همان تفكر حنابله قديمى است كه يك مقدارى هم به آن اضافه شده است. ابن تيميه كه معاصر علامه حلى بوده، عقايدى داشت. از جمله اينكه رفتن به زيارت پيامبر(ص)، تعظيم و تكريم پيامبر و بناء قبر را شرك مىدانست و متاسفانه بعد از 5 قرن محمد بن عبدالوهاب اين عقايد را گسترش داد و اكنون 200 سال است كه با حمايت استعمار عقايدشان را در دنيا پخش مىكنند و اين دو سه فرقه اخير مثل بهائيت، وهابيت و قاديانى گرى را يا استعمار ايجاد كرده و يا استعمار از آن بهرهمند مىشود.امروز اينها در جهان اسلام فعالاند و به واسطه غفلت ما در ايران هم در بعضى گوشه كنارها فعاليت دارند كه حوزه بايد هوشيار باشد.كوثر: ديدگاههاى فرق نسبتبه اهل بيت چگونه است و كدام فرقه به تفكر اهلبيت نزديكتر هستند؟استاد: اكثر مسلمانها تا آنجايى كه من اطلاع دارم يا مستقيم يا غير مستقيم نسبتبه اهلبيت: علاقه دارند. بنده شخصا شاهد بودهام در كشورهاى متعددى كه امامزادههايى از اهلبيت: هستند مورد احترام مردمند. براى آنها نذر مىكنند. به زيارت آنها مىروند; حتى در يكى از 5 جزيره سنگاپور كه فاصلهاش تا ايران حدود 8 ساعتبا هواپيماست، امامزادهاى ديدم از اولاد فاطمه زهرا(س) كه عكس آنجا را دارم دو سه بار به آن جزيره رفتم. مقبره سيد بزرگوارى استبالاى تپه، اطرافش سر سبز و زيبا 80 پله بالا مىرود شيعه سنى و حتى مسيحى و بودائى هم مىروند و نذر مىكنند براى اينكه اولاد دار شوند و بارها حاجتهاشان برآورده شدهاست.از دو يا يك ميليارد و نيم مسلمان، حداقل 95 درصد آنها دوستدار اهلبيت هستند. اينها علاقه دارند به اهل بيت. آفريقا معركه است نسبتبه محبت اهل بيت. خيلىها بچههايشان را حسن، حسين، فاطمه نام مىگذارند. در مصر در جنوب شرق آسيا اكثر نام فاطمه روى دخترها مىگذارند.در همين قم الآن جوانهايى داريم از كشورهاى ديگر كه اسمهاى مركب مىگذارند. حسين كاظم، على جعفر، اسمهايى كه حتى خود ما شيعهها نمىگذاريم. اسم مركب گاهى سه اسم را بغل هم مىگذارند «خديجه فاطمة الزهرا» اسم يك نفر است و از اين بالاتر اخيرا من كشف كردم كه اينها به شخصيتهاى ايرانى ما علاقه دارند مثلا ما جوانى داريم به نام حزبالله محمد حسين بهشتى، محمد تقى جعفرى، جوانى من الآن كپى شناسنامهاش را دارم به نام محمد على رجائى. اينهاعجيب شديدا به ايران و تشيع علاقه دارند البته اهل سنتخيلى به اهل بيت علاقه دارند و واقعا اين يك كارى است كه شايسته است آستانه مقدس انجام بدهد و گروهى تحقيقى به نام ريشهيابى محبتبه اهل بيت در كشورهاى اسلامى بگمارد. خيلى نمونهها دارد. خود من موارد زيادى را شاهد بودهام. ما خيلى به دل مردم مسلمان نزديكتر هستيم و پل خوبى داريم براى قلوب مسلمين جهان.من جلساتى در كردستان با علماى اهل سنت دارم در سنندج و در لبنان در اردن در سوريه در سريلانكا كه سفرى به آنجا داشتم، دو سه سال قبل با علماى اهل سنت ديدم اينها چندتن از معصومين(ع) ما را خوب مىشناسند، يكى حضرت فاطمه زهرا(س) يكى امام حسن(ع) و امام حسين(ع)، يكى امام زينالعابدين(ع) به عنوان زاهد عابد. ما خيلى زينالعابديندر ميان آنها داريم يكى هم امام صادق(ع) (اخيرا در روزنامه جمهورى اسلامى تاريخ 12/4/1377 نوشته بود در كشور تاجيكستان كتابى تحت عنوان امام جعفر صادق(ع) به قلم يك نويسنده سنى مذهب نوشته شده و به چاپ رسيده كه بيانگر عمق اعتقاد و گرايش مردم اين مرز و بوم به اهلبيت: است.در بخشى از اين كتاب آمده است در ناحيه شورآباد شهر ختلان واقع در جنوب تاجيكستان روستايى با چشمانداز بسيار جذاب كه بر سر در ورودى آن روستا، نام مبارك امام صادق(ع) جلب توجه مىكند.اينها سرمايههاى بزرگى است كه در اختيار ماست، يعنى ما مىتوانيم راهكارهايى را كشف كنيم كه از طريق اينها بقيه ائمه: را هم بشناسانيم.كوثر: در همين رابطه خاطرهاى اگر داريد، بفرماييد.استاد: همانطور كه مىدانيد، سنگاپور جزيره بزرگى استبه وسعت هزار كيلومتر در جنوب مالزى و حدود سى سال پيش استقلال يافت. خواستند آن را بازسازى كنند تا يك جزيره نمونه بشود و از جمله بر آن شدند تا خيابان عريضى را از شرق تا غرب بكشند. در مسير به قبر سيدى برخوردند كه صد سال پيش از اندونزى به سنگاپور آمده بود حالا يا به جهت فرار از دست مخالفين و يا براى تبليغ. خلاصه خواستند صخرههاى اطراف قبر اين سيد را با بلدوزر و حتى با مواد منفجره يك جورى بردارند و بعد قبر سيد را با احترام از آنجا برداشته، به جاى ديگر ببرند تا خيابان مستقيم باشد; اما هيچ چيزى كارگر نشد و اين در اندونزى و مالزى و سنگاپور شايع شد لذا دولت مجبور شد آن خيابان بسيار عظيم و زيبا را به صورت هلالى دور قبر ايشان بچرخاند. بنده هر سال كه مىروم قبر ايشان را زيارت كنم و اين قبر در آنجا مثل يكى از همين امامزادگان خودمان است فقط ضريح ندارد ولى قبر خيلى خوب زيبا همراه با عمامه سبز و شجره نامه ايشان كه تا به امام صادق(ع) مىرسد.من از آن شجرهنامه عكس گرفتهام و برخى دوستان فيلم ويدئويى دارند. اخيرا هم نمايندگى جمهورى اسلامى ايران در سنگاپور دو سه تا قالى نفيس به آن مقبره اهدا كرده است.كوثر: ايشان از علماء بودهاند.استاد: بله، از علماء و از سادات بودهاند.كوثر: اين مزار شريف مورد توجه غير مسلمانها هم هست؟استاد: مىدانيد در مالزى و اندونزى، مسيحى، بودايى، هندو، سنى و شيعه وجود دارد. از وقتى كه اين كرامت را ديدهاند، همه اين فرقهها به اين مرقد احترام مىگذارند و براى دعا و نيايش به آنجا مىآيند. سال گذشته خود من داماد و عروسى را ديدم كه بودايى بودند و به همان سبك بودايى در آنجا دعا مىكردند.در سريلانكا هم مشابه اين وجود دارد. در شرق سريلانكا شهرى است كه در آن مقبره تعدادى از سادات اهل بيت: به نام «مقبرة الشرفاء» آنجاست. براى ديدن رفتم، حدود بيست تا سيد در آنجا مدفونند. روى قبرها عمامه سبز با پارچه سبز گذاشته شده است. اين مقبره نيز مورد توجه مردم است. شنيدم بچههايشان وقتى متولد مىشوند، اول مىآورند اين جا و مىگذارند روى قبر تا متبرك شوند.اينها ساداتى هستند كه حدود پانصد سال قبل به اينجا مهاجرت كردهاند و فرزندان آنها نيز مورد احترام مردماند. اگر مىخواهند خانه بسازند نوعا سيدى را مىآورند تا كلنگ خانهشان را بزند و يا نوزادان دخترشان را اول براى تبرك نام فاطمه زهرا(س) را مىگذارند بعد نام محلى خودشان را. بنده با چند تا از خانوادههاى سادات آنجا ملاقات و گفتگو كردم. شجرهنامهشان را ديدم و عكسى هم از آن گرفتم، معلوم شد به يكى از فرزندان امام صادق(ع) مىرسند.در اندونزى نيز سنديكايى هستبه نام سنديكاى سادات و براى اين سيدها گذرنامه مخصوصى دارند. اين نشان دهنده جايگاه عظيم سادات اهلبيت: در ميان مردم مسلمان دنياست.خاطره ديگرم مربوط مىشود به سه سال قبل كه با آيةالله واعظ زاده خراسانى و يكى دو نفر از طلاب قم تصميم گرفتيم با «بنباز» رهبر مذهبى وهابيها ملاقات كنيم و از نزديك شبهات و ايراداتى را كه به شيعه دارند، پاسخ دهيم و يك گفتگوى علمى داشته باشيم. قرار ملاقات گذاشتيم و رفتيم آنجا جلسه مباحثه و گفتگوى علمى خوبى بود. نكته قابل توجه اين بود كه وهابيان چنانكه مىدانيد تبرك جستن را جايز نمىدانند و آن را شرك مىدانند ولى ما به چشم خودمان ديديم كه ميهمانان آقاى بنباز چگونه به ظرف غذاى باقىمانده ايشان هجوم آوردند و به عنوان تبرك از آن مىخوردند. چون ايشان در آن جلسه از ما براى صرف نهار دعوت كرد و مهمانان ديگرى هم داشت كه از جاهاى مختلف براى ديدن ايشان آمده بودند و آن روز همه ما بر سر يك سفره نشسته بوديم البته آنجا غذاى ما با خود ايشان جدا بود. پس از صرف غذاى ايشان تمامى ميهمانان به عنوان تبرك قدرى از مانده غذاى او را خوردند!!كوثر: حضرت عالى براى بهتر و بيشتر آشنا شدن ديگر فرقههاى مسلمان با شيعه و اهل بيت: چه پيشنهادى داريد؟استاد: به نظر من راههاى زيادى وجود دارد و ما زمينههاى فراوانى داريم اگر درست از آنها استفاده كنيم يكى همين بارگاههاى ائمه: و امامزادگان است. بخصوص بارگاهى كه ما در ايران داريم و بويژه دو بارگاه مقدس امام رضا عليه السلام و حضرت معصومه(س) كه امروزه مورد توجه جهانيان است ما مىتوانيم از طريق برگزارى كنگرههايى در خارج از كشور درباره امام رضا عليه السلام و حضرت معصومه(س) اينها را به جهانيان معرفى كنيم.ديگرى استفاده از شبكه اينترنت كه شبكه اطلاع رسانى جهانى است و امروز اكثر مردم دنيا از آن استفاده مىكنند. ما مىتوانيم با معرفى شيعه و امامان و عقايد آنها از اين طريق بهره زيادى ببريم. متاسفانه در يكى از سفرهايى كه به خارج داشتم، ديدم، اسماعيليها، صوفيها، قاديانيها و حتى بهائيها اطلاعات فراوانى را در جهت معرفى مذهب و مرام خود به اين شبكه دادهاند، ولى درباره شيعه اطلاعات خيلى كم و آن هم توسط افراد ضعيف وارد شده بود كه خيلى باعث تاسف است.راه ديگر ايجاد نمايشگاههاى دائمى در كنار اين اماكن مقدسه است در موضوعات مختلف آثار تاريخى، فرهنگى و علمى شيعه معرفى بزرگان و فقهاى نامدار شيعه و خدماتى كه در زمينههاى مختلف انجام دادهاند تا آنهايى كه به زيارت مىآيند از اين فرصت در جهت آشنايى بيشتر خود استفاده كنند.در مالزى من نمايشگاهى را ديدم درباره تاريخ اسلام از تمامى جنگهاى اسلام و مقاطع حساس تاريخى آن، كه توجه هر بينندهاى را به خود جلب مىكرد.و همچنين ايجاد نمايشگاههاى بزرگ كتاب در كنار اين اماكن مقدس و در معرض رفت و آمد و ديد زائران همراه با كتابهاى متنوع در سطوح مختلف عرضه شود تا بينندگان را وادار به خريد و مطالعه كتاب نمايد.راه ديگر برگزارى مسابقات بينالمللى مقاله نويسى و كتاب نويسى درباره امامان شيعه هر وقتى يكى از امامان: به مسلمانان و حتى غيرمسلمانان معرفى شود و درخواستبهترين مقاله يا كتاب درباره آن امام عزيز بشود، با تعيين جوايز سنگين براى برترينها كارى كه ما در عراق راجع به حضرت امير عليه السلام و حضرت زهرا(س) چند سال پيش انجام داديم و خيلى هم خوب بود. مقالات و كتابهاى بسيار نفيسى نوشته شد حتى غيرمسلمانها نيز نوشتند كه اتفاقا دو اثر خوب آن مربوط به سليمان كتانى مسيحى بود. يكى راجع به حضرت امير عليه السلام و ديگرى راجع به حضرت زهرا(س) نوشت.مثلا راجع به حضرت زهرا(س) و حضرت معصومه(س) از تمامى زنان مسلمان خواسته شود كه مقاله يا كتاب بنويسند. مدارك و منابع مورد نياز هم در اختيار گذاشته شود. اين هم راه ديگرى استبراى معرفى اهلبيت:.راه ديگر كه البته جنبه خصوصىتر دارد، شناسايى سادات كل جهان است. الآن كه بحمدلله در راس رهبرى اين كشور سيدى از سادات اهل بيت: قرار گرفته است، بسيار مناسب است الآن حدود 40 ميليون سيد وجود دارد ما اگر بتوانيم اينها را شناسايى كنيم و حتى بزرگانى كه از دنيا رفتهاند و داراى نام و نشانى هستند كه فراوانند در هند، پاكستان، جنوب آسياى شرقى و ... يك تشخص به اين مجموعه بدهيم و اينان بدانند كه جزء يك شجره هستند و همگى به پيامبر اكرم(ص) مىرسند و از اهلبيت هستند. خود همين انتساب مىتواند انگيزهاى براى آشنا شدن آنان با خاندان پيامبر گردد و آنها را به اهلبيت پيامبر نزديك سازد و اين خيل عظيم را كه بيشترشان غير شيعه هستند، آماده براى شنيدن سخنان ائمه: و معارف اهل بيت نمايد. مشابه كارى كه سيد مرتضى و سيد رضى براى سادات زمان خود انجام دادند همه سادات را در يك جا ثبت نام و به امور آنان رسيدگى مىكردند. در حقيقتسنديكايى براى سادات تشكيل داده بودند. لذا سيد رضى سمت نقيب الاشراف را داشت.ضمن آن كه با اين كار مصداق اين آيه شريف را به همه جهانيان نشان دادهايم كه «انا اعطيناك الكوثر» فخر رازى ذيل اين آيه شريفه مىنويسد «كوثر معناى زيادى دارد سومين معناى آن فرزندان رسول خدايند كه واقعا هم از نظر كمى و هم از نظر كيفى زيادند با آن كه بنىاميه از سادات كشتند هنوز تعدادشان فراوان است و از نظر كيفى هم در ميان آنان باقر است و صادق است و سجاد است و نفس زكيه.»خلاصه آنكه اين مجموعه اگر يك ارتباط معنوى با هم پيدا كنند آثار و بركات فراوانى دارد. الآن در آفريقا و شمال آفريقا; تونس، الجزاير، مغرب حدود 4 ميليون سيد است ولى متاسفانه عاشورا را به خاطر ناآگاهى جشن مىگيرند و نمىدانند كه شهادت جدشان است. شخصى چندى پيش كتابى نوشته بود بنام «فاجعه كربلا» و براى عدهاى از اينان فرستاده بود آنها پس از اطلاع با آنكه هر سال عاشورا برايش تبريك مىفرستادند از آن به بعد معذرتخواهى كردند و بجايش تسليت مىگفتند. اين نشان دهنده روحيه آمادگى استبراى دفاع از اجدادشان و اينها عده كمى نيستند.كوثر: از اين كه وققتان را در اختيار ما گذاشتيد متشكريم. در پايان اگر لازم مىدانيد مطلبى بفرماييد، ما آماده شنيدن هستيم.استاد: بنده هم از فرصتى كه به من داديد تشكر مىكنم و خواهشى داشتم از مسؤولان فرهنگى آستانه كه عرض مىكنم. خوب است ترتيبى داده شود تا زائران به هنگام نماز به جاى زيارت به نماز جماعت مشغول شوند، علاوه بر ثواب نماز جماعت و اهميت نماز اول وقت از نظر روايات با توجه به اين كه الآن غير شيعيان هم به زيارت مشرف مىشوند بخصوص گاه شخصيتهاى علمى و فرهنگى از كشورهاى اسلامى مىآيند، براى اينان ديدن چنين صحنههايى شگفتانگيز است و آنان را نسبتبه عملكرد ما شيعيان بدبين مىسازد كه هنگام نماز جماعت عدهاى مشغول زيارت باشند به هر حال نماز چيزى است كه همه مسلمانان به ديده عظمتبه آن مىنگرند و بىاهميتى به نماز از هيچ كس شايسته نيست و از ما شيعيان بخصوص در اين مكان مقدس انتظار بيشترى است.