رخصتحضور
عباس كوثرى«يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبى الا ان يؤذن لكم» (1)هنگامى كه زاير به حريم كوى يار نزديك مىشود، التهاب و عشق و شور سراسر وجودش را فرا مىگيرد. در آغاز خصتحضور مىطلبد و در انتظار ديدار لحظهشمارى مىكند; زيرا از قرآن آموخته است كه به خانه پيامبر(ص) جز با رخصت گام ننهد. اين امر، كه در كتابهاى زيارتى با عنوان «اذن دخول» از آن ياد شده، با زمزمههايى روحنواز همراه است و با اين جمله پايان مىپذيرد:«فاذن لى يا مولاى فى الدخول افضل ما اذنت لاحد من اوليائك فان لم اكن اهلا لذالك فانت اهل لذالك»; پس رخصت ده اى مولاى من، تا به حريمت راه يابم; بهترين رخصتى كه به هر يك از دوستانت دادى. پس اگر من براى حضور نزد تو شايستگى ندارم، تو شايستگىاش را دارى. (2)عالم از ناله عشاق مبادا خالى كه خوشآهنگ و فرحبخش نوايى دارد (3)رخصتحضور مبتنى بر اصول تربيتى و اخلاقى است و در همه زيارتها جايگاهى ويژه و ممتاز دارد; چه در زيارت كعبه و چه در زيارات معصومان (عليهم السلام). پيش از ورود به مكه بايد احرام پوشيد و با آن رخصتحضور يافت. امام رضا(ع) در فلسفه احرام مىفرمايد: دستور احرام براى اين است كه پيش از ورود به حرم و مركز امن الهى، دلها خاشع شود و به دنيا و زينت و لذات آن مشغول نشوند. (4)مالك بنانس، فقيه مدينه، مىگويد: سالى در سفر حج همراه حضرت صادق(ع) بودم. همه مردم لبيك مىگفتند و مىگذشتند; ولى جعفر بنمحمد از گفتن لبيك باز ايستاده بود و هرگاه برآن مىشد لبيك بگويد، خاموش مىماند. گفتم: اى پسر رسول خدا، چارهاى نيست، لبيك بگو. فرمود: بيم دارم لبيك را، به نشانه اجابت فرمانهاى الهى، بگويم; اما پاسخ دريافت كنم كه اجابت نكردى و فرمان نبردى. (5)شب تارست و ره وادى ايمن در پيش آتش طور كجا موعد ديدار كجاست (6)رخصتحضور در زيارت معصومان(ع) نيز حديثى شنيدنى دارد كه روشنگر راز و فلسفه اين حضور است.در اين رخصتطلبىها دست كم سه نكته بسيار مهم نهفته است:الف) يادآورى عظمت انسان آرميده در زيارتگاه
وقتى انسان، با توجه به فرمان الهى در آستان معصوم(ع) قرار مىگيرد، جايگاه اين خانه رفيع را درمىيابد و با خود مىانديشد: اين كه در اين جايگاه آرميده چه عظمتى دارد كه خالق انسانها فرمان داده است از وى رخصتبگيريم. امام صادق(ع) فرمود: چون خواستى وارد حرم رسول گرامى شوى، از باب جبرئيل وارد شو. باب جبرئيل محلى است كه فرشته وحى هنگام نزول از آن حضرت رخصت مىجست و وارد مىشد. (7)در اين نقطه زائر خود را در محل اتصال زمين و آسمان مىبيند و جهانى از بزرگى را درمىيابد.زآتش وادى ايمن نه منم خرم و بس موسى اينجا به اميد قبسى مىآيد (8)ب) محاسبه نفس و تامل در خويشتن
وقتى زائر كنار درگاه مىايستد و رخصتباريافتن مىجويد، در دل نگران است; آيا براى حضور شايستگى دارد؟ آيا حضورش با سرزنش بزرگى كه در اين آستان خفته همراه خواهد بود؟ اينجاست كه مؤمن بيداردل به تامل در خويش مىنشيند و خود را ارزيابى مىكند. معصومان در روزگار زندگى مادى خويش به برخى از افراد اجازه ورود نمىدادند. بىترديد ورود اين گروه مايه تلخكامى و آزار معصومان(ع) بود. دو واقعه زير نمونههايى از عدم رخصت امام(ع) است:1 - على بنيقطين، كه سبب آزردگى خاطر ابراهيم ساربان شده بود، در مدينه مىخواستبه حضور امام موسى بنجعفر(ع) برسد; ولى اجازه حضور نيافت. نگران شد و سبب را از حضرت پرسيد. امام(ع) فرمود: به اين خاطر كه برادرت ابراهيم را به مجلس خويش راه ندادى. آنگاه از او خواست در آغاز رضايتخاطر ابراهيم را فراهم كند. على بنيقطين چنين كرد و توانست توفيق ديدار حضرت به دست آورد. (9)2 - گروهى از ارادتمندان امام رضا(ع) چندين روز به قصد زيارت امام به خانهاش آمدند; ولى رخصت ديدار نيافتند. سرانجام سبب محروميت از فيض زيارت را جويا شدند. پاسخ نشان داد كه عنوان شيعه فراتر از شايستگيهاى آنان است. (10) و امام به آنها يادآورى كرد كه تنها با صداقت و راستى مىتوان بر آستان معصومان(ع) راه يافت.ج) آموختن ادب خانوادگى
زيارت مكتبى است جامع كه اصول اخلاقى اجتماعى را در عمل به انسان مىآموزد. رخصتحضور يكى از اين اصول است. قرآن كريم بر اين نكته تاكيد مىورزد كه بايد پيش از ورود به خانه ديگران اجازه بگيريد. در آياتى از سوره نور مىخوانيم:«اى اهل ايمان، داخل خانههاى ديگران نشويد، مگر اينكه پيشتر با صاحبش انس گيريد و به اهل خانه سلام كنيد كه «ورود با اجازه و سلام» براى شما بهتر است، باشد كه به اين وسيله متذكر شويد; و اگر كسى را در خانه نيافتيد، وارد نشويد; مگر اينكه اجازه يابيد «تا به سرقت متهم نگرديد;» و چون به خانهاى گام نهاديد و گفتند برگرديد، به زودى باز گرديد كه براى شما پاكيزهتر است و خدا از كردارتان آگاه است.» (11)آياتى ديگر از اين سوره، حتى به فرزندان نابالغ فرمان مىدهد كه، در سه وقت، براى ورود به اتاق خصوصى والدين اجازه بگيرند. سپس مىفرمايد:و آنگاه كه اطفال شما بالغ شدند، بايد مانند ديگر بالغان با اجازه وارد شوند. خدا آيات خود را بدين روشنى بيان مىكند. او دانا و حكيم است. (12)اين از حقوق اساسى خانواده است كه قرآن مؤمنان را بدان سفارش مىكند. زيارت، آموزش عملى اين قانون است. خداوند در زيارت از فرد مىخواهد بر در خانه بايستد، اجازه بگيرد و سرزده وارد نشود تا با اهميت اين قانون آشنا شود و بياموزد كه در اجتماع نيز بايد به آن پايبند باشد.بدين ترتيب زيارت خود مكتب است; مكتبى داراى متعالىترين ارزشها كه اگر درست انجام گيرد، تحولى عظيم در انسانها پديد مىآورد.1- احزاب /33.2- مصباح كفعمى، چاپ دوم، دارالكتب العلميه، ص473.3- ديوان حافظ.4- وسائل الشيعة، ج9، ص3.5- بحارالانوار، ج47، ص16.6- ديوان حافظ.7- بحارالانوار، ج97، ص147.8- ديوان حافظ.9- سفينة البحار، ج 2، ص 252.10- همان، ج 1، ص 731.11- نور /27 و 28.12- همان /59.