ارتباط مسجد و مدرسه - ارتباط مسجد و مدرسه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارتباط مسجد و مدرسه - نسخه متنی

غلامرضا زرین چیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارتباط مسجد و مدرسه

غلامرضا زرين چيان

مسجد كجاست؟

مساجد اوليه مسلمين قطعه زمينى وسيع و مربع شكل بود كه اطراف‏آن را چهار ديوار يا خندق احاطه مى‏كرد و داراى ماءذنه نبود. اما اكنون اغلب‏مساجد داراى قسمتى است ميانى بنام صحن كه گاهى نيز مسقف است و در اطراف آن‏چهار رواق دارد كه وسيعترين آن رواق قبله است كه محراب نيز در آنجا قراردارد.

نخستين مسجد را حضرت محمد(ص) در مدينه(يثرب) و در كنار خانه خود ساخت. زمين‏آن خوابگاه شتران بود و پيغمبر آن را از صاحبش خريد. سپس خلفا و حاكمان وپادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزيين آن كوشيدند. در فاصله قرن اول و دوم‏هجرى در عهد امويان با همكارى معماران بيزانس شيوه معمارى يونانى در ساختمان‏مساجد بكار رفت اما مسلمانان در آن تغييراتى دادند چنانكه بمرور زمان برخى ازكليساها به مسجد تبديل شد يعنى جهت‏بنا را از مشرق به سوى مكه تغيير دادند.

در پاره‏اى مساجد سنت معمارى ايرانى عصر ساسانى نيز ملحوظ گشته است در اين نوع‏مساجد بخش اصلى را شبستان تشكيل مى‏دهد كه قبه‏اى بر آن قرار گرفته است. اين قبه‏يا گنبد به صورت مخروطى، مدور كه بعدها شلجمى شكل يا به شكل خربزه قاچ قاچ باسردرى مستطيل شكل درآمد.

نقاشى مذهبى و تصوير ائمه در اسلام مجاز نيست. تصوير انسان و بطور اعم موجودات‏زنده را اسلام بت پرستى مى‏داند از اين رو هيچگونه تصويرى در مساجد ديده نمى‏شود.

در عوض تزئين ديوارها و ايوانها و منبرها و محرابها به حد زياد معمول است كه‏عبارتند از اشكال مطرز گياهها و صور هندسى و كوكبى شكل با نوشته‏هاى زيبا و پرنقش و نگار عربى آيات قرآن به خط كوفى، نسخ، ثلث و غيره، بتدريج از قرن ششم وبويژه در قرن هشتم تزئين ديوارها، ايوانها، گنبدها و رواقها بوسيله روپوشى ازكاشى و موزائيك آراسته شد. محرابها و منبرها نيز با كنده كارى از چوب و گچ ومرمر مزين گرديد. نام برخى از مساجد مهم عبارتست از: مسجد الاقصى، مسجد الحرام،مسجد قبا، مسجد النبى، مسجد اياصوفيا و مسجد گوهرشاد.

مسجد جايگاه اصلى آموزش و پرورش در اسلام

مسلمانان در آغاز اسلام نياز فورى به‏داشتن جايى كه دين خود را پياده كنند، احساس مى‏كردند و دريافتند كه خانه‏هاى‏تنگ و كوچك آنان در خور گردآمدن چنين كارى نيست. كعبه را خانه خدا مى‏دانستند ومراسم حج را در آن به جاى مى‏آوردند لذا كعبه نمى‏توانست مطمح نظر قرار گيرد ازاينرو پيامبر اسلام در مهاجرت خود به مدينه سنگ‏بناى مسجد قبا را نهاد.

آموزش به ساده‏ترين صورت عبارت است از هماهنگ كردن انسان با ضروريات زندگى ونيازمنديهاى محيط خود و چون آيين مقدس اسلام در جامعه اسلامى به عنوان نظامى جهت‏دهنده به تمامى مظاهر زندگى به حساب آمده، توجه به معارف اسلامى و دريافت‏تعليمات آن نيز براى كليه مومنين ضرورى است. از اينجاست كه انديشه آموزش دراسلام براى دعوت و رساندن پيام بر امور ديگر مقدم شده است. بنابراين آغاز آموزش‏در اسلام همراهست‏با وعظ و ارشاد مسائل دينى و تذكارهاى روحى و چندان نپاييد كه‏مسجد به منزله جايگاه اصلى آموزش و پرورش مسلمانان درآمد و پيامبر اسلام نخستين‏فردى بود كه عرب را براى كسب دانش گرد خود فراهم آورد. و اعراب بى‏سوادى كه‏قرآن كريم از آنان با تعبير اميين ياد كرده انوار تابناك اسلام بر آنان پرتوافكند و بتدريج‏خواندن و نوشتن را فرا گرفتند.

مسجد تا پايان سده اول هجرى به منزله مكانى براى وعظ و ارشاد واداى فرائض‏دينى چون نماز و رسيدگى به نيازمنديها و حل و فصل امور قضايى مسلمين به هنگام‏بروز مشكلات و معضلات روزمره اعراب باقى ماند، تا اينكه در آغاز قرن دوم هجرى‏تحولى تازه در حيات مسجد پديدار گشت. اين تحول متضمن كوشش و گسترشى بود كه درزمينه امور علمى، تحقيقاتى و آموزشى در آن به وجود آمد.

مكتب

يكى از تحولات ياد شده مكتب بود.«براى تعليم الفبا و كلام الله‏» درتعدادى از مساجد مكتب برپا مى‏شد. بعضى از مكاتب در خانه مكتب‏دار و برخى دردكانها تشكيل مى‏شد. و وقتى شروع به تاسيس مدرسه مى‏كردند، معمولا در بناى‏مدرسه، محلى نيز به مكتب تخصيص مى‏دادند تا داوطلبان را براى ورود به مدرسه‏آماده سازند. مكتب را گاهى كتاب(به ضم كاف و تشديد تاء) و مكتب‏دار را اديب ومعلم و مودب خوانده‏اند.

شرط ورود به مكتب فقط اين بود كه كودك از عهده شست و شو و طهارت خود برآيد.

بنابراين معمولا از 5 تا6 سالگى طفل را به مكتب مى‏گذاشتند. دوره تحصيل معين ومشخص نبود. هركس به تناسب توانايى مالى و استعداد ذاتى طفل، فرزند خود را به‏مكتب مى‏فرستاد. ولى قاعدتا از سن بلوغ، يعنى حدود پانزده سالگى تجاوز نمى‏كرد.

به معلم مكتبى كه در مسجد يا در مدرسه تشكيل مى‏شد معمولا از عايدات اوقاف حقوق‏داده مى‏شد و مستمندان و يتيمان در آنها رايگان تحصيل مى‏كردند... بعضى از اطفال‏را گاهى معلم به كارهاى خصوصى خويش مى‏گماشت.

اين جدايى مكتب از مسجد بنظر برخى از محققان نظير الشيرزى در «نهايته الرتبه‏فى طلب الحسبه‏»ص‏103 و القرشى در «معالم القربه‏»ص‏170 به فرمان رسول اكرم‏راجح است:«آموزش كودكان در مسجد روا نيست، چرا كه پيامبر اسلام - بر او درودباد فرمان داد تا مسجدها را از كودكان و ديوانگان دور نگهداريم، زيرا به درو ديوار مسجد بالا مى‏روند و پروايى از ناپاكيها(نجاست) ندارند پس براى آموختن‏آنان دكانهايى در كوچه‏ها و كناره بازارها گرفته مى‏شود»

مدرسه

مدرسه از تحولات‏ديگر مساجد است اما بايد گفت در گذشته مسجد و مدرسه گاه به جاى هم مورداستفاده قرار گرفته‏اند و حتى اگر بخواهيم از مدارس كهن كشورهاى اسلامى آغاز سخن‏كنيم بايد مساجد را مورد توجه قرار دهيم و بعد از آن هم كه ساختن مدرسه براى‏تعليم علوم شرعى معمول شد معمارى مخصوص مساجد در آنها موثر واقع گرديد. حتى‏بايد در نظر داشت كه پس از ايجاد و توسعه مدارس، مساجد نيز جنبه تربيتى وتعليمى خود را حفظ كرد. مثلا در قرن هشتم يعنى دوره‏هايى كه سه چهار قرن ازايجاد مدارس كامل با كتابخانه‏ها و حجرات و سازمان مخصوص مى‏گذشت، «ابن‏بطوطه‏» جهانگرد مشهور وقتى به شيراز رسيد در جامع اين شهر در درس حديث‏حاضر شد و پيش‏از آنكه به شيراز برسد در جامع بغداد در حلقه تدريس حديث‏حضور يافته بود (رحله‏ابن بطوطه، مصر 1928 ميلادى، ج 1، ص‏136 و 142) و حال آنكه در آن ايام در بغدادچندين مدرسه بزرگ وجود داشت.بهمين جهت مدرسه را گاه مسجد و يا بالعكس مسجد را گاه مدرسه نيز مى‏ناميدند واين اشتراك اسامى و خلط آنها با يكديگر در تمامى اعصار اسلامى معمول بود، و حتى‏گاه مقابر و زوايا يعنى عبادتگاههاى زهاد يا صوفيه و خانقاهها و رباطها نيزبراى استفاده از آموزش و پرورش به كار مى‏رفتند و علاوه بر اين چنانكه گفته‏ايم‏بيمارستانها و دارالشفاها يا «بيت الادويه‏»ها هم عاده براى تعليم پزشكى وداروسازى، و رصد خانه‏ها براى تعليم رياضيات و نجوم مورد استفاده قرارمى‏گرفتند. پس ملاحظه مى‏شود كه مدرسه در تمدن اسلامى مفهوم كلى و عامى دارد كه‏قابل انطباق بر اجزاء مختلف و گوناگون است و در عين حال از سده‏هاى چهار و پنجم‏به بعد مدارس خاص كاملى نيز به وجود آمد كه ضمنا عارى از جنبه دينى هم نبود.

به هر حال با آن كه مسجد از عصر پيامبر(ص) بمنزله يك مركز اصلى تعليم و تربيت‏بود اما اين امر مانع از آن نمى‏شد كه آن حضرت در جاهاى ديگر نيز به تعليم‏بپردازد و عقيده داشتند كه در زمينه تعليم و تربيت تنها به مسجد نمى‏توان بسنده‏كرد ... اما اطلاعى دقيق در دست نيست كه مكانهاى بوجود آمده جهت تعليم و تربيت‏با عنوان‏«مدرسه‏» خوانده ميشده يا نه و ظاهرا لفظ مدرسه از اواخر قرن چهارم‏كما بيش در كتب و متون ادبى مشاهده شده كه از آن جمله مى‏توان به اين بيت ازدعبل بن على خزاعى(م.249 هق) در قطعه‏اى در رثاى شهداى اهل البيت اشاره كرد:

مدارس آيات خلت من تلاوه و منزل وحى مقفر العرصات

ديگر ابومنصور ثعالبى(م. 429 ه.ق) است كه در «فقه اللغه‏» خود گويد: الدروس مكان درس الكتب اما ازكلمه مدرسه با تاء سخن نگفته است از شهرهايى كه در ايجاد مدرسه در گذشته شهرتى‏داشته است‏شهر نيشابور را بايد ذكر كرد. ابن سبكى اين موضوع را مورد توجه قرارداده و گفته است:

نيشابور از مهمترين و بزرگترين شهرهاى اسلامى و پس از بغداد در بين همه شهرهاى‏بزرگ اسلامى بى‏مانند بوده است «طبقات الشافعيه، ج 1، ص‏173» نخستين و كهن‏ترين‏مدرسه در عراق نيز مدرسه نظاميه بغداد است كه توسط خواجه نظام الملك طوسى به‏سال‏457 هجرى پى‏ريزى شد. و خواجه در آن از وجود بزرگترين استادان فقه شافعى‏عصر نظير شيخ ابواسحاق شيرازى، ابونصر بن سباغ، و ابوالمعالى جوينى ملقب به‏امام الحرمين جهت تدريس بهره‏گيرى كرد.

مستشرق انگليسى لسترنج (Lesterang) معتقد است نظاميه بغداد تا نيمه‏هاى قرن‏چهاردهم ميلادى باقى و پابرجا بوده «بغداد فى عهد الخلافه العباسيه - ترجمه‏عربى 255» و اكنون آثار و نشانه‏هاى اين مدرسه بكلى محو گرديده است. اين مدرسه‏در يورش مغولان(656 هق) مانند ديگر مكانهاى علمى و مذهبى آسيب فراوان ديد وتمام اثاثيه و كتابهاى آن به غارت رفت.

چنانكه اشاره شد جدايى مدرسه از مسجد تا حدودى مبهم و تاريك است اما محققان‏فرقهايى بين مدرسه و مسجد قائل شده‏اند كه از آنجمله بخشهاى مسكونى(خوابگاهها)بودند كه در بيشتر مدارس وجود داشتند. ديگر محدود بودن شاگردان در مدرسه بود وسرانجام اين كه مسجدها به روى همگان باز بودند و هر فرد در حلقه درس هر استادى‏كه ترجيح مى‏داد، مى‏توانست‏حاضر شود براى مدارس استادى معين تعيين مى‏گرديد. امااختلاف مهم ميان مدرسه و مسجد در ساختمان اين دو است و آن بيشتر به جهت اهدافى‏بود كه در تاسيس هر يك در نظر گرفته مى‏شد.

امروزه با تعبير وسيعترى از پايين‏ترين تا بالاترين سطوح تحصيل را نيز مدرسه‏مى‏گويند مانند مدرسه ابتدايى، مدرسه متوسطه، مدرسه عالى.

بيت الحكمه

بنابر نظر محققان بيت الحكمه توسط هارون الرشيد و مامون پى‏ريزى‏شد و آن مجمع علمى بزرگى بود با كتابخانه‏اى معظم به درخواست مامون، فرمانگزارسيسيلى مجموعه‏اى از كتابهاى يونانى را كه در جايى معين و دور از دسترس محافظت‏مى‏شد براى وى ارسال داشت. و مامون سهل بن هارون را كتابدار بيت الحكمه نمود.نيز نقل كرده‏اند مامون پس از پيروز شدن بر امپراطورى بيزانس به هنگام آتش بس‏نامه‏اى به امپراتور روم نگاشت و از او خواست تا بهترين كتابهاى كهن يونانى رابرايش بفرستد و بدين منظور افرادى نظير ابن بطريق و حجاج مطر را بدانجا گسيل‏كرد و اينان بهترين كتابها را آورده و به تازى برگرداندند(نيز رجوع شود به‏تاريخ الحكماء قفطى، ص 51).

عالمان بزرگى همچون علان شعوبى و ابوسهل فضل نوبختى از كاتبان و مترجمان اين‏مركز در عصر هارون و مامون بوده‏اند.

تاسيس بيت الحكمه عباسى در گسترش فكر و احياء كتابخانه در جهان اسلام تاثيرفراوانى داشت و از آن پس بزرگان و خلفا به تاسيس كتابخانه‏هاى عمومى و خصوصى‏همت گماشتند.

بيت الحكمه داراى ساختمان ويژه‏اى بود كه در كاخ هارون قرار داشت و تا زمان‏استيلاى قوم مغول بر بغداد و سقوط اين شهر(656 ه .ق) همچنان بر قرار بوده‏است(تاريخ اسلام: حسن ابراهيم حسن، ج‏3، ص‏259)

دار العلم

دار العلم پديده ديگرى‏از تحولات مسجد است كه در امتداد و بدنبال ايجاد بيت الحكمه‏ها تاسيس شد و اساس‏تشكيل آن نخست مبتنى بر كتابخانه‏هايى بود كه برخى از كنفرانسهاى علمى و ادبى‏در آن انجام مى‏شد. به نظر مى‏رسد سبب اين نام گذارى از دارالعلم اسكندريه باشدكه توسط بطلميوسيان در آن شهر دائر گرديد.

ابن قفطى در تاريخ الحكما(ص‏17) از اين دارالعلمها به روشنى ياد مى‏كند ومى‏نويسد: اسكندرانى‏ها كسانى بودند كه به تاسيس دارالعلم و تشكيل مجالس درس درزمينه علوم پزشكى ثدر شهر اسكندريه همت گماشتند. اين گروه از دانشمندان آثارجالينوس را مطالعه كرده و آن را به شكلى كه امروز در دست داريم و مى‏خوانيم‏مرتب كردند و در زمينه تفسير مطالب و تلخيص الفاظ و توضيح معانى مشكل اين آثاركتابها نوشتند تا عبارات براى خوانندگان ساده و زود فهم گردد. بنابه روايت‏اسحاق بن حنين: استفان اسكندرانى، جالينوس، انكلاوس و مارينوس نخستين طبقه ازرجال علمى دارالعلم اسكندريه را تشكيل مى‏دادند. اين چهار نفر از جمله پزشكان‏مهم و معتبر اين دارالعلم و نيز همان كسانى بودند كه براى آثار جالينوس ومطالب مشكل آن به تفسيرها و مجموعه‏ها پرداختند.

/ 1