در اوائل پاييز 1375 به عنوان مدرس علومدينى به نخجوان اعزام و در مدرسه«اميرالمؤمنينعليه السلام» مشغول تدريس شدم.كمكم باب آشنايى با شاعران و اهل قلم آنديار هم باز شد. سبب آن هم وابسته فرهنگىايران بود. چون ايشان مىدانست كه اينحقير بالاخره سر و سرى با شعر و شاعرى ومسائل مربوطه به دو زبان آذرى و فارسىدارد. بنابراين شاعرانى را كه به ايشان مراجعهمىكردند به من ارجاع مىداد. گسترشآشنايى و رابطه با شاعران موجب سلب وقتمن مىشد. براى تنظيم برنامه هايم و نهايتاستفاده از وقت درس و بحثبا طلاب،همچنين اخذ نتيجه مطلوب از روابطشاعران، هم به وابسته محترم فرهنگى آقاىپناهيان، هم سركنسول محترم وقت آقاىطورى و هم به شاعران پيشنهاد كردم كهمحفل انسى و شستشاعرانهاى در روزمشخصى و ساعت معينى از هفته، داشتهباشيم. اين پيشنهاد مورد استقبال واقع شد. بدين گونه «مجمع شعر اهل ابيتعليهم السلام» ازهمان زمان پىريزى و تشكيل گرديد. اسم آنهم به لطف حق تبارك و تعالى و به عنايتاهلالبيتعليهم السلام و از باب «الاسماء تنزل منالسماء» الهام و انتخاب شد; الحمدلله. آنچهدر ذيل مىخوانيد، ترجمه مقالهاى است كهدوست طبيب و شاعر نخجوانى من، آقاىدكتر «نادر الينجه» (علىيف) يكى از نخستيناعضاى اين مجمع شعر تحت عنوان «مجمعشعر اهلبيتعليهم السلام» نوشته است. مقاله را باتلخيص ترجمه كرده، قسمتهايى را كه درخصوص اظهار محبتبه اين حقير بود،باقيچى ايجاز بريدم، البته در حدى كه بهاصلمقصد و مطلب نويسنده محترم خللى نرسد ودر هاله ابهام گم نشود. اين شما و اين مقالهآقاى دكتر نادر الينجه.
مجمع شعر اهلبيتعليهم السلام
شايد به اقتضاى طبيعتحساس وشاعرانهام باشد كه هرگز نيكىها و انسانهاىنيك و خيرخواه را فراموش نمىكنم و نسبتبه كسانى كه منافع شخصى خود را بر منافععمومى مردم مقدم مىدارند، نفرت دارم.خاطره انسانهاى نجيب هميشه در دلم نقشبسته است. با اين كه دهها سال از آنها جدا همبودهام. در طول عمر 60 سالهام با اين قبيلانسانها بسيار در رابطه بودهام. در مسكو، باكو،تهران، تبريز و... دوستى من با اين چنيناشخاص بزرگوار و خوب هنوز هم ادامهدارد....اواخر سال 1996 و اوائل سال 1997 (دىماه 1375) شاعر فقيد ما مرحوم «ابراهيماروج» (1997-1918) به من اطلاع داد كه: درنزد شعبه فرهنگى سركنسولگرى جمهورىاسلامى ايران در نخجوان يك مجلس ادبى وشاعرانه تشكيل شده كه 3 - 4 نفر شاعر در آنجمع مىشوند و شعر مىخوانند و نقد وبررسى مىكنند. از صحبتهاى او معلوم شد كهبنيانگذار و مجرى و اداره كننده اين محفلهفتگى ادبى، شاعر تبريزى، «مصطفى قلىزاده» است. بعدها فهميدم كه مصطفىقلىزاده تحصيل كرده حوزه علميه قم درسال 1996 از طرف «سازمان حوزهها ومدارس علميه خارج از كشور» (قم) بهنخجوان آمده، در «مدرسه اميرالمؤمنينعليه السلام»جنب مسجد جامع شهر، براى جوانان ماقرآن، معارف دينى و زبان عربى و فارسىتدريس مىكند. او چون شاعر است توانسته باشاعران نخجوان نيز ايجاد ارتباط دوستانه وشاعرانه كند و خارج از وقت درس و بحث، باادبيات هم مشغول مىشود. وقتى ابراهيماروج گفت كه نام اين مجمع شاعرانه «مجمعشعر اهلبيتعليهم السلام» است، اين نام توجه وتعجب مرا برانگيخت. من مىدانستم كهتعبير «اهلبيت» يك لفظ عربى و به معناى«اهل خانه» است. همچنين مىدانستم كه اينتعبير در آيه 33 سوره احزاب قرآن كريم آمدهو تفسير شده به پيغمبر اسلام، دخترشحضرت فاطمه زهراعليها السلام، حضرت امامعلىعليه السلام، امام حسن و امام حسينعليهما السلام.البته من يك معناى ديگرى هم در اينتعبير مىديدم و آن اين كه «بيت» يعنى «شعر،دو مصراع و كلام شاعرانه». آن وقت اهلبيتيعنى «اهل شعر»! لكن من از مصطفى قلىزاده كه سؤال كردم معلوم شد كه اوبنابراعتقاد دينىاش نام اين مجلس شعر را«اهلبيت» گذاشته و از قرآن الهام گرفته است.به هرتقدير، دلبستگى من به مقدسات دينى،و عشق و علاقهام به شعر و كلام، مرا به «مجمعاهلبيتعليهم السلام» كشاند.اين مجلس شاعرانه در اوائل سال 1997كاملا به شكل يك محفل ادبى در آمد وفورماليته شد. نخستين شركت كنندههاىاين مجلس ادبى هفتگى (به مدت دو ساعتدر هفته در روزهاى جمعه) عبارت بودند از:مصطفى قلى زاده، ابراهيم اروج، ولىقاراخان، خانم متانت، حسين خان قيزى و راقماين سطور (نادر الينجه). رفته رفته بر تعدادشركت كننده شاعر افزوده مىشد. شاعرانىمعروف و عضو اتحاديه نويسندگانآذربايجان، مانند كماله خانم آقازاده، حسنالسور، بايرام اسكندرلى و سهلاب محمدافبرآن جمع نخستين پيوستند. بعدها شاعرانمستعدى همچون: محمدجباراوغلو،فخرالدين سالم، عباسقلى ميرزايف، كرمجهرياى، نجف رحيملى، رضا رحيملى،نذرالدين زينالاف، يعقوب شيرين اوغلو،فريدون سليمان اف، ابوالفضل رشيداوغلو،واقف اسرار، نازلى حاجى يوا، رضامحمدرضااوغلو، گوللرغملى، عبادقلىيف،ميرجلال قراچوغلو، الميرا عبدالله اوا، آصفآتشلى و... رسيدند.جاى خوشحالى است كه شاعران جوان همجذب اين مجلس شاعرانه شدند. مانندحسين باقراوغلو، سبينه الينجلى،رعنارستماوا، آى بنيزگوللر، غالبه گول تكين،زائور وئديلى، نازله نهرملى، گونل آذرسوى،ايلقارقلى بيگلى و...علاوه براينها، مصطفى قلى زاده با اتحاديهنويسندگان نخجوان و رئيس آن «حسينابراهيم اف» (نويسنده ملى آذربايجان) وشاعر بزرگ نخجوان مرحوم استاد حسينراضى; و رئيس دانشگاه پرفسور عيسىحبيب بيگلى و شاعران ديگرى همچونالمان حبيب، واقف محمداف، عاصم يادگارو... و با مطبوعات و راديو و تلويزيون نخجواننيز ارتباط شاعرانه و ادبى داشت و دارد. همهاين روابط در موضوع مجمع شعراهلبيتعليهم السلام بود و ايجاد مىشد.در اينجا لازم استيادآورى كنم كه درشكلگيرى و معروفيت مجمع شعر اهلبيتغير از آقاى مصطفى قلى زاده، كسان ديگرىهم مؤثر و داراى نقش بودند. از جمله:سركنسول وقت ايران آقاى حاج محمدصادقطورى، وابسته فرهنگى وقت آقاى مقصودپناهيان، مدير مدرسه علميهاميرالمؤمنينعليه السلام و روحانى وامام جماعتمسجد حضرت زهراعليها السلام جناب حجةالاسلامآقاى محمد اسماعيلى، و سردبير نشريه«ميثاق» و شاعر و دوست عزيز و تبريزى منآقاى جلال محمدى. بعدها آقاى سيدرضاميرمحمدى وابسته فرهنگى فعلى ايران نيزبا جديت فراوان در راه پيشبرد اهداف مجمع،زحمات بيشترى متحمل شدند.
محافل ادبى گذشته و حال
وقتى تاريخ ادبيات آذربايجان را ورقمىزنيم، مجالس و محافل ادبى و شعرىزيادى را مىبينيم. از جمله: «مجمع شعراء»در قرن 19 و اوائل قرن 20 در باكو، «مجلسانس» در قرن 19 در منطقه قرهباغ، «گلستان»در قبا، «فوج الفصحا» در لنكران، «بيت الصفا»در شماخى و «انجمن شعراء» در اردوباد، كهتمام اين مجالس و مجامع شاعرانه درفرهنگ و روحيات ملت مسلمان ما تاثيرگذاشته است. در حال حاضر «مجمع شعراهلبيتعليهم السلام» كه در نزد مسجد حضرتزهراعليها السلام در نخجوان برپا مىگردد، توانستهيك نوع بازگشت فلسفى و دينى در افكار وانديشهها و اشعار و آثار هنرى شاعرانمسلمان اين ديار پديد آورد و حس مسؤوليتدر برابر خدا و خلق و تاريخ را در روح و فكرشاعران بيشتر كرده باشد.جز يكى، دو تن از اعضاى اين مجمع، قبلاشعرى به رسم شعر مذهبى و دينى با اهدافالهى از طرف اين عضوها سروده نشده بود. امادر طول اين نزديك به چهار سال، اشعار و آثاردرخشان دينى و قرآنى و اجتماعى توسطشاعران عضو مجمع شعر اهلبيتعليهم السلام گفتهشده كه بىسابقه است.
در مطبوعات و جنگهاى ادبى
اشعار و آثار شاعران عضو مجمع شعراهلبيتعليهم السلام تاكنون با ترجمه و اقداممصطفى قلى زاده در مطبوعات ايران،آذربايجان و داغستان چاپ و منتشر شدهاست و گاه خود شاعران نيز در اين راه سعى وتلاش كردهاند. نشريههاى «ميثاق» (تبريز)،«جمهورى اسلامى» (تهران)، «شهريار» (باكو)،«شرق قاپيسى» (نخجوان) و «دربند»(داغستان) را مىتوان به عنوان نمونه ذكركرد.تاكنون دو جنگ ادبى مجموعه اشعارشاعران مجمع شعر اهلبيتعليهم السلام چاپ شدهاست:1 - «چيچكله نير بهاريميز» (بهارمانمىشكوفد)، تنظيم و انتخاب و ترتيب اشعار30 شاعر عضو از نخجوان و ايران، توسطمصطفى قلىزاده و حسن السور صورت گرفتو در اول سال 1999 با هزينه سركنسول وقتايران آقاى طورى در باكو با الفباى لاتين چاپو منتشر شد. اين اقدام، سرآغاز بسيار خوبىبود براى انجام كارهاى ديگر در اين مسير.2 - «دوستلوق چلنگى» (اكليل دوستى) كهاز طرف وابسته فرهنگى جناب آقاىميرمحمدى و به كمك حسن السور اشعار 40شاعر گزينش و چاپ شد. اين كار در اواخرسال 1999 انجام پذيرفت و نسبتبه جنگقبلى تفاوتهايى دارد.در اشعار منتشره در اين دو كتاب كوچك،انديشههاى اجتماعى، فلسفى، اخلاقى،عاشقانه، همچنين ارزشهاى معنوى و حياتىدين اسلام و معارف اهلبيتعليهم السلام به زباندلنشين شاعرانه ترنم شده است. جالب ايناست كه اين قبيل افكار و انديشههاى مذهبىو ارزشهاى الهى درطول هفتاد سال متمادىدوران كومتشوروى سابق در كشورماممنوع شده بود، اما اكنون شاعران متدين بهويژه شاعران عضو مجمع شعر اهلبيتعليهم السلامآنها را به نحو زيبايى زمزمه مىكنند.
حضور شاعران ايرانى
در طول چهار سال عمر مجلس شعراهلبيتعليهم السلام در نخجوان، برنامهها و مراسمهاى مختلفى مثل ميلاد حضرت رسولصلى الله عليه وآله وامام صادقعليه السلام، نودمين سال تولد استادشهريار، سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى و...در سركنسولگرى جمهورى اسلامى ايرانبرپا شده كه علاوه از شاعران نخجوان، شاعرانى از ايران هم دعوت شده و شركتكردهاند; به خصوص استاد يحيى شيدا،جلال محمدى، منوچهرعزيزى، مختار صدرمحمدى و ميرزا رسول اسماعيلزاده.
از داغستان
جمهورى داغستان در مرز روسيه وآذربايجان و چچن واقع شده است كه ازجمهورىهاى مسلمان نشين و شهر «دربند»در اين جمهورى از سرزمينهاى شيعه نشيناست. از شهر دربند شاعران دوستداراهلبيتعليهم السلام همچون «نجم الدين دربندى»(شاعر اسلام) و «تهميراز امام اف» كه ازشيعيان ائمه اطهارعليهم السلام و آذرى زبان هستند،از طريق مطبوعات از تاسيس و فعاليتمجمع شعر اهلبيتعليهم السلام در نخجوان با خبرشده، به مكاتبه و ايجاد ارتباط بامصطفىقلىزاده پرداختند و در واقع عضوغيابى و غير حضورى اين مجلس شعرهستند.
حسن ختام
از اوائل سال 2000 (زمستان 1378) كهجناب آقاى حاج سيدابوالفضل طاهوى بهسمتسركنسول جديد ايران در نخجوانتعيين و نصب شدند، مجلس شعراهلبيتعليهم السلام نيز وارد مرحله جديدى شد.زيرا همكارى حسنه ايشان با اين مجمع واعضاى آن، ارائه خدمات لازم و مساعدتها وكمكهاى انسانى و ضرورى، نشان مىدهد كهايشان هم از علاقمندان شعر و ادب و هم ازارادتمندان اهلبيتعليهم السلام هستند و خواهدتوانست روابط دوستانه بين ايران - نخجوانرا بيش از پيش محكمتر نمايد; به ويژه درزمينههاى فرهنگى، اجتماعى، ادبى و علمى.ما براى ايشان آرزوى توفيق مىكنيم.ما مى توانستيم از تك تك آثار دينىشاعران عضو مجمع شعر اهلبيتعليهم السلام سخنبه ميان بياوريم و با ارائه نمونه هايى به معرفىآنها بپردازيم. اما اين مقاله گنجايش آن راندارد. در اينجا مقصدما معرفى، سيرتاريخى، تاسيس، فعاليت، اعضا و تاثير تاريخى اينمجمع در زمان فعلى بود. انشاءالله كه در اينمختصر به خواسته خود نائل آمديم.نادر الينجه - نخجوانبهار سال 2000