ناصر باقرى بيدهندى پيامبران الهى اولين مبلغان بودند «رسلا مبشرين و منذرين» حضرت نوح(ع) ،هود(ع)، صالح(ع)، لوط(ع) و . .. خود را مبلغ و اندرزگويى امين مىدانستند.سيوطى در كتاب «الاوائل» مىنويسد: ابراهيم(ع) نخستين كسى است كه بر منبرخطبه خوانده است.جاحظ در كتاب «البيان و النبيين» مىنويسد: «وكان شعيب اخطب الانبياء.»:شعيب(ع) سخنورترين پيامبران بود.پيامبر اسلام(ص) علاوه بر اين كه خود مبلغ سيار بود، براى نشر اسلام و تعليمقرآن مبلغانى به اطراف و اكناف اعزام مىكرد. ابن هشام در سيره خود اسامى برخىاز مبلغان را، كه در اين راه به شهادت رسيدهاند، آورده است.پس از آن حضرت، امام على(ع) كه درباره سخنانش گفتهاند: «دون كلام الخالق وفوق كلام المخلوق» اين رسالت را بر عهده داشت و در فرصتهاى مناسب به روشنگرىمىپرداخت.بعد از انبيا و اوصيا و اوليا، عالمان متعهد بايد پيام خداوند سبحان را بهمردم برسانند; زيرا آنها وارثان پيامبرند و رسالت پيامآوران الهى را به دوشمىكشند.در گذشته سطح وعظ و ارشاد، بسيار بالاتر از دورههاى اخير و معاصربوده است و واعظان هميشه از رجال بزرگ علمى بودهاند. در كتب تاريخ نام انبوهىاز دانشوران واعظ ثبتشده است.فقيه معروف شيعه نويسنده «من لايحضره الفقيه»، شيخ صدوق (ره) كه بالغ بردويست كتاب داشته، در قم مجلس وعظ داشته است. شيخ عبدالجليل رازى در كتاب نقضكه آن را در حدود سال556 تاليف كرده) در باره او مىگويد: هم كتاب تصنيفمىكرد هم وعظ مىنمود و هم درس مىگفت وصيت علم او تا تركستان گسترده شده بود.امالى صدوق حاوى97 مجلس از مجالس وعظ اوست كه ضمن آنها سخنان معصومان وفضايل خاندان نبوت بيان شده است.شيخ مفيد كه اسلام، عالمى را به پايه و وزانت او كمتر ديده است نيز داراىمجموعهاى به نام «امالى» است.«امالى» او حاوى چهل و دو مجلس است كه در هفتسال برگزار شده است.تاريخ بيان نخستين گفتار اين كتاب اول ماه رمضان سال 404 ه.ق و زمان آخرينمجلس آن رمضان سال 411 ه.ق بوده است.سيد مرتضى دانشور ديگر شيعى، كه در سال426 درگذشت، كتابى دارد كه به«امالى» سيد مرتضى معروف است. اين كتاب مجموعه گفتارهاى او در مجالس وعظاست. شيخ طوسى(ره)، بنيانگذار حوزه كهنسال نجف كه بيش از سيصد تن از بزرگانخاصه و عامه كه همه در حد اجتهاد بوده و در درس او شركت مىجستند و دو كتاب ازكتب اربعه شيعه از آثار ارزنده و ماندگار اوست، نيز مجلس وعظ داشته و مجموعهگفتارش با عنوان «امالى شيخ طوسى» به يادگار مانده است.دانشمند ديگر مرتضى ذوالفخرين قمى است. رازى در صفحه 51 كتاب «النقض»مىنويسد: مجلس وعظى داشت و فضلاى عالم از خطبهها و كتابهايش سرمايه مىگرفتند.ديگر از واعظان قمى در قرن ششم، عزالدين يحيى بن محمد علوى نقيب مىباشد.ابن جوزى در كتاب «المنتظم فى اخبار الامم»، نام و شرح حال گروهى از واعظانسدههاى چهارم و پنجم را كه همه از دانشوران مشهور بودند، ذكر كرده است.آرى در گذشته بيشتر دانشمندان به تبليغ دين مىپرداختند. اما دشمن، براى اينكه عالمان بزرگ را از منبر دور سازد، برنامهريزى گسترده كرد و به تدريج درباور همه گنجانيد كه وعظ و خطابه دون شاءن فقيهان، مفسران و متكلمان است.اين اقدام كم و بيش در حوزه ديرپاى نجف موثر واقع شد و بدين ترتيب ميان مردمو دانشمندان دينى فاصله افتاد.معمار انقلاب اسلامى امام راحل(ره) در اين زمينه مىفرمايد:«ممكن است دستهاى ناپاكى با سمپاشيها و تبليغات سوء برنامههاى اخلاقى و اسلامىرا بىاهميت وانمود كرده، منبر رفتن براى پند و موعظه را مغاير با مقام علمىجلوه دهند ... امروز در بعضى از حوزهها شايد منبر رفتن و موعظه كردن را ننگبدانند! غافل از اين كه حضرت امير(ع) منبرى بودند و در منابر مردم را نصيحتفرموده و راهنمايى مىكردند.ساير ائمه(عليهم السلام ) نيز چنين بودند.» با توجه به اهميت وعظ و خطابه ولزوم تبيين ديدگاه فقيهان گذشته درباره اين موضوع بررسى «فهرست منتجبالدين»سودمند مىنمايد.
فهرست چه كتابى است!
«فهرستشيخ منتجبالدين» يكى از كتابهاى مهم تراجم ورجال است كه بين سالهاى 572 592، به عنوان كامل كننده فهرستشيخ الطائفهمحمد بن حسن بن على طوسى، به رشته نگارش كشيده شد.از آنجا كه نويسنده دانشمند و پژوهشگرش، حافظ، ابوالحسن منتجب الدين على ابنعبيدالله بن حسن بن حسين بن بابويه رازى، فردى موثق، پارسا و دقيق بود، كتابششهرت خاص يافت و مورد توجه دانشمندان واقع شد.منتجب الدين در كتاب گرانقدر خويش نام انبوهى از دانشوران را ثبت كرده،درباره هر يك به اختصار مطالب سودمندى نگاشته است. آنچه در اين مقاله مىخوانيدنام گروهى از فقيهان وارسته است كه در كنار فتوا و تدريس، منبر مىرفتند و مردمرا اندرز مىدادند.البته پس از نام هر فقيه سخنور نوشته كوتاه منتجبالدين را نيز ترجمه كردهايمتا شاهدى بر درستى گفتار ما باشد.سيد ثقه ابوالعباس عقيل بن حسين بن محمد بن على بن اسحاق او فقيه ومحدث است كتابهاى صلوه، مناسك حج و امالى از آثار اوست.سيد زاهد عزالدين بن عراقى حسينى: او دانشورى فاضل، فقيه و واعظ بود.قاضى زينالدين ابوعلى عبدالجبار بن حسين بن عبدالجبار طوسى: اين دانشور فقيهىنيكوكار است.فقيه صالح ابوالحسن على بن ابىسعد بن ابىالفرج خياط: او دانشمندى پارساست كهدر شمار واعظان جاى دارد. كتاب جامع الاخبار از آثار اوست.سيد نور الدين على بن محمد حسينى خجندى ساكن رى: اين بزرگوار فقيهى نيكوكار استو از واعظان شمرده مىشود.شيخ نجم الدين ابو القاسم على بن حسين حاستى: او واعظى نيك كردار است كه در فقهنيز تواناست.سيد ضياء الدين ابو الرضا فضل الله بن حسين بن ابى الرضا عبيد اللهبن حسين بن على حسين مرعشى: اين سيد دانشورى پارسا و فقيهى واعظ است.شيخ ابو المظفر ليثبن سعد بن ليث اسدى او كه در زنجان زندگى مىكند، شاعرىگرانقدر و فقيهى نيكوكار است.كتاب الامالى فى مناقب اهل البيت (عليهم السلام ) از آثار اوست.قاضى مجد الدين محمد بن على بساريه: قاضى، واعظى نيك كردار است و در شمارفقيهان جاى دارد.شيخ جمالالدين محمد بن عبدالكريم: شيخ محمد فقيهى واعظ شمرده مىشود.شيخ فقيه مختار بن محمد بن مختار بن بابويه: او دانشورى پرهيزگار و واعظ است.سيد زين الساده ناصر بن داعى بن ناصر بن شرفشاه علوى حسنى شجرى: سيد ناصرفقيهى نيك رفتار و واعظ شمرده مىشود.سيد ناصرالدين محمد بن حسين بن منتهى حسينى: سيد محمد دانشورى پارسا و واعظ است و قاضى شهر شمرده مىشود.شيخ امام عماد الدين ابو جعفر محمد بن على بن حمزه طوسى مشهدى: او دانشمند، فقيه و واعظ است.«الوسيله»، «الواسطه»، «الرابع فى الشرايع»، «المعجزات» و «مسائل فىالفقه» در شمار آثار او جاى دارد.شيخ افضل الدين محمد بن ابىالحسن بن هموسه ورامينى: شيخ، فقيهى فاضل و واعظ شمرده مىشود.سيد بدر الدين مجتبى بن اميره بن سيف النبى جعفرى زينبى: سيد بدرالدين واعظىبود كه در گروه فقيهان جاى داشت و سرانجام به شهادت رسيد.شيخ ابومحمد عبدالرحمن بن محمد بن شجاع: شيخ عبدالرحمن فقيهى مورد اعتماد وواعظ بود.شيخ نجمالدين ابوتراب على بن ابراهيم بن ابىطالب ورامينى: او دانشورى واعظ استكه فقيه نيز به شمار مىآيد.شيخ رشيدالدين على بن عبدالمطلب قمى: شيخ على فقيهى واعظ است.شيخ عمادالدين على بن محمد بن على طوسى: او در شمار فقيهان واعظ جاى دارد.شيخ الامام نصره الدين ابو محمد حسن بن على بن زيرك قمى: شيخ حسن فقيهى پارسا و واعظى نيككردار است.شيخ الامام اوحد الدين حسينى بن ابى الحسين بن ابو الفضل قزوينى: او فقيهىنيكوكار، مورد اعتماد و واعظ است.شيخ مجد الدين صاعد بن على آبى: شيخ صاعد دانشورى فقيه و واعظ شمرده مىشود.سيد طالب بن على بن ابىطالب علوى البرى: سيد طالب فقيهى نيكورفتار و واعظ است.آنچه گذشت، بخوبى نشان مىدهد كه در گذشته علماى بزرگ و فرزانگان بر كرسى وعظو خطابه مىنشستند، و گاه مجموع گفتارهاى آنها در قالب امالى در اختيار ديگرانقرار مىگرفت. بنابراين هرگز نبايد به تبليغ سوء آنان كه سخنرانى، و وعظ رامنافى مقام فقيهان و دانشوران مىشمارند، توجه كرد. تبليغ كار انبياى بزرگ الهىو اوصياى آنان بود كه آگاهترين و والاترين و محبوبترين چهرههاى جامعه شمردهمىشدند.