پيوند دولت و ملت - پیوند دولت و ملت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیوند دولت و ملت - نسخه متنی

محمود مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيوند دولت و ملت

يكى از بزرگترين دستاوردهاى انقلاب اسلامى، حل مشكل بزرگ تخاصم و اختلاف پيدا و پنهان دولت و ملت در ايران اسلامى بود. مردم ايران، تا قبل از پيروزى انقلاب اسلامى- بطور عموم- حكومت‏گران را به حق دشمن دين و دنياى خود مى‏دانستند. و اين انديشه، حاصل تجربه تاريخى ممتد مردم در طول عصرها و نسلها بود. حكومتها صرف نظر از افراد و اشخاص كه در هر نظامى هويت مستقل دارند، فراوان در خدمت اهداف انسانى، عدالت و ايمان قرار مى‏گيرند. بطور عموم، به اهداف شخصى، قومى، گروهى، قبيله‏اى، حزبى و جناحى خويش مى‏انديشند.

نهادهاى قانون‏گذارى و قضائى و اجرائى همه و همه ابزارهاى تامين خواست‏ها و مصالح حكومت‏هاست. و در نظام‏هايى كه حاكمان سمبل اراده مردم نباشند و مكتب و ايمان و قانون مشترك بر دولت و ملت‏حاكم نباشد، تضاد مصالح و منافع دولت و ملت از بديهى‏ترين امور است.

در كشورى مثل ايران، قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، تضاد مصالح و منافع دولت و ملت و وابستگى حاكام به دشمنان دين و دنياى مردم از روشن‏ترين واقعيتهاى عينى و اجتماعى محسوب مى‏شد و چيزى نبود كه اهل فكر و انديشه سبت‏به آن ترديد داشته باشند.

هنوز فراوان‏اند كسانى كه قلدرى، دين ستيزى، نوكرمنشى، بيگانه پرستى، و فشار و خفقان و غارت و كشتار مردم شهرها و روستاها و عشاير را در سراسر ايران اسلامى بياد دارند و جريانهاى مسجد گوهرشاد، كودتاى 28 مرداد و قتل عام 15 خرداد و 17 شهريور بخشى از صحنه‏هاى حماسى و دلخراش درگيرى دولتها و حكومت‏هاى ضد مردمى با فرزندان ايرانى است.

در آن روزهاى رعب و وحشت و آتش و خون، مساجد، مدارس، دانشگاهها، ادارات و كارخانه‏ها و مزارع روستائيان و حتى سياه چادرهاى عشاير، از يورش قزاقهاى رضاخانى و ماموران ساواك آرايامهرى مصون نبود و عالمان و طلاب و دانشجويان و بازاريان، گروه گروه راهى شكنجه‏گاهها و تبعيدگاهها مى‏شدند. سياست گذارى‏هاى وابسته، عزل و نصب هاى همآهنگ با سفارتخانه‏هاى خارجى،مكيدن مداوم آخرين رمق‏هاى اقتصادى، و تقسيم كل درآمد كشور بين اربابان خارجى، و مارهزار سلسله پهلوى و محروميت عموم مردم از همه نعمتهاى خدادادى و عدالت اجتماعى، سرانجام مردم را بيش از پيش با ماهيت پليد و نظام سلطنتى وابسته آشنا كرد و روز به روز فاصله مردم با رژيم خونخوار آمريكايى بيشتر شد. تبعيض شديد طبقاتى، تضعيف و توهين انديشه و اخلاق دينى، تحقير هويت اسلامى و تبليغ روز افزون غربزدگى و مصرف گرايى و وابستگى شديد طاغوت به دشمنان دين و عدالت و آزادى يعنى آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستى و ميدان دادن به يهود و بهائيت‏به عنوان دستياران صهيونيسم جهانى، بيش از همه به جدايى ملت و حكومت دامن زد و روند جدايى، اندك، اندك به روند بى‏اعتمادى و بدبينى تبديل شد و سرانجام از كينه و خصومت متقابل سربرآورد.

شبكه تبليغاتى طاغوت سعى فراوان كرد كه با طرح انقلاب سفيد و اعلام شعارهاى نو همچون: اصلاحات ارضى، سهيم كردن كارگران در سود كارخانجات، سپاه دانش و بهداشت، ملى كردن جنگل‏ها و ... شركت زنان در انتخابات( اصول ششگانه و دوازده‏گانه و...) مردم را با خويش همراه و همفكر و همگام سازد و خود را منادى اصلاح و پيشرفت و نوگرايى و تمدن بزرگ جلوه دهد. اما از آنجا كه قامت‏بلند حقيقت از هر گونه جامه تبليغاتى رساتر است، با همه تبليغات داخلى و خارجى، چهره خون‏آلود و ناخن‏هاى بلند و بزك كرده و دندانهاى تيز و زشت‏حكومت وابسته به سرمايه‏دارى صهيونيسيم جهانى شناخته شد و با نورافشانى مداوم امام و پرتوگيرى و روشنگرى ايثارگرانه حوزه و دانشگاه، پرده از اسرار سلطنت كنار رفت و نظام اسلامى به بركت ايمان مردم، رهبرى امام و با همفكرى و همكارى و تحمل رنج و زحمت توسط همه قشرهاى ايران عزيز، شكل گرفت و با پيروزى انقلاب اسلامى، نظامى برخاسته از مردم، با مردم و مورد اعتماد كامل ملت پديد آمد و يكى از مشكلات بزرگ و تاريخى ملت ايران‏«درگيرى و خصومت دولت و ملت، حل گرديد.

در همان روزهاى اوليه پيروزى انقلاب اسلامى، برخى مطبوعات وابسته به رژيم سلطنتى و روشنفكرى بيمار تلاش فراوان كردند كه جريان بى‏اعتمادى به حكومت طاغوت را به انظام اسلامى سرايت دهند و با ادعاى روشنفكرى و اصلاح طلبى و ملى‏گرايى به شبيخون مطبوعاتى، هجوم گروهكى و حزب‏سازى و اغواگرى نسل جوان دانشگاهى روى آورند.

برخورد قاطع امام خمينى قدس سره در برابر سياست تسامح و تساهل نهضت آزادى و امواج پرقدرت انقلاب اسلامى همه قلمزنان طاغوتى و مدعيان روشنفكرى و ارتش تبليغاتى شيطان بزرگ را هم به ديار ارباب و بيغوله‏هاى شخصى و نق‏نق‏آباد محافل روشنفكرى و پشت تريبون‏هاى منقل و وافور، فرارى داد و سرانجام با گريز چهره بزك كرده، بنى‏صدر به همراه سركرده منافقان، آفاق ايران اسلامى از ياوه‏پراكنى مطبوعاتى پاك سازى شد و تا امام خمينى قدس سره حضور داشت، به هيچ وجه سياست تساهل و تسامح با شيطان و كارگزارانش جرات بروز نيافت و پيوند ملت و دولت اسلامى روز به روز استوارتر و صادقانه‏تر و مهرآميزتر تداوم يافت. دولت‏خويش را خدمتگزار و نوكر ملت مى‏دانست و امام هم مردم به ويژه محرومين و خانواده شهيدان را اولياى نعمت دولتمردان و مردم معرفى مى‏كرد.

در عصر امام، پيوند دولت و ملت پيوند برادرى، دوستى، رفاقت، پدر و فرزندى، و بلكه در سطوح عالى رابطه مراد و مريدى بود.

عوامل اعتماد

اهداف مشترك دولت و مردم، جهان بينى واحد مردم و مسؤولان، قوانين مشترك و عادلانه برخاسته از وحى الهى، روشها و شيوه‏هاى برنامه‏ريزى و قانونگذارى مقبول مردم، وحدت ديدگاه ملت و دولت در لزوم پيروى همه از قرآن و سنت و تفكر اهل بيت عليهم السلام و نظارت عالمان متعهد و بيدار و ارتباط نزديك مسؤولان با مردم و ساده‏زيستى مسؤولان، جاى هيچ گونه اختلاف بين مردم و دولتمردان باقى نمى‏گذاشت و در نگاه مردم نظام اسلامى، سازمان و تشكيلاتى كه ملت‏براى انجام خدمات عمومى بوجود آورده شناخته مى‏شد و كارگزاران به شكل مستقيم و غير مستقيم برگزيدگان مردم بودند و هدف و وظيفه‏اى جز خدمت‏به ملت در چهارچوب اسلام عزيز نداشتند. همه مردم ايران اسلامى اعضاى كابينه 36 ميليونى شهيد رجائى بودند و همه جوانان ايران اعضاى فعال ارتش بيست ميليونى و پير و جوان و زن و مرد اعضاى پرتلاش و بى‏منت و مخلص جهاد سازندگى. در آن روز همه نهادها از مردم بود و همه مردم اعضاى نهادها. در اين شرايط،« بى‏تفاوتى‏» و« بدبينى‏» و «كارشكنى‏»و خصومت در روابط ملت و دولت جاى نداشت. رجائى «فرزند ملت‏بود و برادر رئيس جمهور و مقلد امام.»

امام خمينى قدس سره به عنوان طراح و معمار بزرگ انقلاب اسلامى و جامعه اسلامى، محبوبترين رهبر قرن بود كه شيفتگان او در ايران و جهان در راه اجراى دستورات وى از راحت و لذت و ثروت و فرزند و جان خويش مى‏گذشتند. صداقت، قداست، معنويت و هوشيارى و تلاش او قلب قرن‏ها را تسخير كرد. و نسل‏ها را گرفتار« خال لب‏» خويش ساخت. امام خويش را معصوم نمى‏دانست و نقد و نظر مردم را مى‏شنيد ولى از ديدگاه امام بين نقد و دلسوزانه و آگاهانه و انتقام و التهاب‏آفرينى فاصله‏اى روشن وجود داشت و اين دو با هم آميخته نمى‏شد. امام با شايعه‏سازى و ترديدآفرينى و تضعيف و توطئه و تشنج‏زدايى و بدبين‏سازى و سلب اعتماد دولت و نهادهاى قانونى كشور با تمام توان مقابله مى‏كرد و نويسندگان فريب‏خورده و عقده‏اى و مزدور را از هجوم به روابط مستحكم، نظام اسلامى، دولت اسلامى و نهادهاى قانونى آن شديدا برحذر مى‏داشت. گويى اين بند وصيت‏نامه امام قدس سره آيه‏اى است كه متناسب با وضعيت فرهنگى كنونى كشور نازل شده است:

«و وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفكران و اشكال‏تراشان و صاحب عقدگان آن است كه بجاى آنكه وقت‏خود را در خلاف مسير جمهورى اسلامى صرف كنيد و هر چه در توان داريد در بدبينى و بدخواهى و بدگويى از مجلس و دولت و ساير خدمتگزاران بكار بريد، و با اين عمل كشور خود را به سوى ابرقدرتها سوق دهيد، با خداى خود يك شب خلوت كنيد و اگر به خداوند عقيده نداريد، با وجدان خود خلوت كنيد و انگيزه باطنى خود را كه بسيار مى‏شود خود انسانها از آن بى‏خبرند، بررسى كنيد، ببينيد آيا با كدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شده را در جبهه‏ها و در شهرها ناديده مى‏گيريد و با ملتى كه مى‏خواهد از زير بار ستمگران و غارتگران خارجى و داخلى خارج شود و استقلال و آزادى را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دست آورده و با فداكارى مى‏خواهد آن را حفظ كند به جنگ اعصاب برخاسته‏ايد و به اختلاف انگيزى و توطئه‏هاى خائنانه دامن مى‏زنيد و راه را براى مستكبران و ستمگران باز مى‏كنيد.».

(وصيت نامه امام قدس سره، ص 53)

هم اكنون مدتى است كه در سايه سياست‏شيطانى تسامح با دشمنان و قلدرى با دوستان انقلاب اسلامى، نرمش با كفار و درشتى با مؤمنان، باب روز شده است. بسيارى از طرحهاى مفيد و ارزشمند و لازم براى ملت و دولت و دين و دنياى مردم با مشكل جوسازى و ياس آفرينى و واكنش بدبينانه و تحليل‏هاى دروغين و آمريكايى طيفى از مطبوعات جبهه «نفاق‏» روبه روست. طرح اسلامى كردن خدمات پزشكى، طرح اسلامى كردن دانشگاهها، طرح اصلاحيه قانون مطبوعات، طرح اصلاح قانون انتخابات، طرح معافيت كارگاههاى كمتر از... طرح مقابله با اموال بادآورده و غارتگران بيت المال همه با گرد و غبار پراكنى رسانه‏هاى شيطانى مواجه است. و نه تنها جوسازى در برابر اقدامات مجلس شوراى اسلامى، ادامه دارد، بلكه مدتهاست كه قداست و اعتبار(50- 60) ساله فقهاى شوراى نگهبان قانون اساسى اين فرزندان راستين و معنوى امام خمينى قدس سره و جايگاه حقوقى و حقيقى قوه قضائيه و دادگاههاى انقلاب اسلامى و سپاه پاسداران و بسيج و... مورد هجوم كينه‏ورزانه، گستاخانه و آشكار و پنهان مطبوعات جبهه نفاق‏« مجن‏» قرار دارد.

نويسندگان و روشنفكر نمايان و مدعيانى كه در برخورد با شيطان بزرگ و صهيونيسم جهانى و اسرائيل عينك خوش‏بينى و حسن ظن بر چشم دارند و به اصل صحت و سلامت و برائت تمسك مى‏جويند در برخورد با مجلس و جامعه مدرسين حوزه علميه قم و دادگاهاى انقلاب اسلامى و وزارت اطلاعات و نيروى انتظامى و مطبوعات مستقل دينى و گزينش و... همه قبيله بزرگ توحيد از عينك ترديد و سوء ظن و تهمت و ياس استفاده مى‏كنند.

امروز ديگر همچون روز روشن است كه برخى نشريات كه دم از حماسه مردمى دوم خرداد مى‏زنند نه طرفدار رئيس جمهورند و نه مؤمن به انقلاب اسلامى، نه به جناح روحانيون وابسته‏اند و نه هوادار طيف روحانيت‏اند، بلكه جناب آقاى خاتمى را مى‏خواهند كه در سايه سيادت و اعتبار او به بخشى از پاسداران دين و ارزشها حمله كنند و بعد هم با سلب اعتبار و حذف همه عالمان دين از جمله خاتمى عزيز،صحنه اجتماعى ، سياسى كشور را براى بازگشت آمريكا و نظامى لائيك آماده سازند. آنها كه امروز به حذف تفكر انقلابى امام مى‏انديشند و«ختم انقلاب‏» را اعلام مى‏كنند، براى «ختم اصلاحات دوم خرداد» و حاكميت تفكر پلوراليستى و نظام لائيك و حكومتى بسان تركيه در سايه صهيونيسم خوابهاى پريشان زيادى ديده‏اند. البته اين خوابها، خواب پريشان است و اين آرزوها در دهه قبل با «بن گورين‏» به گور سپرده شده است.

حضور حماسى مردم در 23 تير ماه و هماهنگى‏هاى فراوان مسؤولان عالى نظام و حمايت‏هاى مقام رهبرى از مواضع رئيس جمهورى در جريانات اخير و رسوايى و ناكامى مطبوعات جبهه نفاق در هموار سازى جاده ارتباط با آمريكاى جهان‏خوار، همه و همه شواهد پريشانى خواب‏هاى قلمزنان مدعى اصلاح طلبى است.

و ان الله موهن كيد الكافرين-سردبير

/ 1