سفرنامه كربلا - سفرنامه کربلا (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سفرنامه کربلا (1) - نسخه متنی

احمد زمانى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سفرنامه كربلا

بخش اول

احمد زمانى

اشاره:

حذيفة بن منصور مى‏گويد: درمحضر امام صادق‏عليه السلام بودم. آن‏حضرت پرسيد: «كم حججت‏» چندسفر حج‏به جا آوردى؟ پاسخ دادم:19 مرتبه. امام‏عليه السلام فرمود: «اماانك لو اتممت احدى و عشرين‏حجة لكتب لك كمن زارالحسين‏بن على‏عليه السلام‏»; آگاه باش! چنانچه‏سفرهاى حج‏خويش را به 21 مرتبه‏برسانى تازه ثواب و پاداش آن برابرباكسى است كه جدم حسين بن‏على‏عليه السلام را زيارت كند. (1)

38 سال انتظار

شوق ديدار حرم مطهر شش امام‏معصوم‏عليه السلام در نجف، كربلا، كاظمين و سامراءروز به روز روح و روان ما را همچون شمع آب‏مى‏نمود.

هفت‏ساله بودم كه مادرم به من گفت: تو دوساله بودى كه خداوند توفيق زيارت عتبات‏عاليه عراق را به من، پدرت و تو عنايت كرد وبعد از طى راه‏ها و تحمل سختى‏ها، به نجف‏اشرف و كربلاى معلا رسيديم. در هر يك ازاين دو شهر، ده روز اقامت گزيديم. تو در ميان‏راه به مريضى سختى مبتلا گشتى، ما مداواى‏فراوانى كرديم اما نتيجه‏اى حاصل نشد. من‏كه از زنده ماندن تو ناميد شده بودم،دكمه‏هاى پيراهنت را باز كردم و با ناراحتى‏زياد، داخل حرم اميرمؤمنان‏عليه السلام شديم. گريه‏و ناله مى‏كردم. زن عربى ازمن پرسيد: چراگريه مى‏كنى؟

پاسخ دادم: بچه‏ام مريض شده و در حال‏مرگ است. چه كنم؟

زن عرب دست مرا گرفت وكنار ضريح‏مولايمان، على بن‏ابى‏طالب‏عليه السلام برد. ظرفى راآب كرد و به كنار ضريح آورد و به دست من دادو گفت: غبار داخل ضريح مولا شفااست.مقدارى از غبار ضريح مبارك را گرفتم و درداخل آب ريختم و به قصد استشفاء به تودادم. بعد از يكى - دو ساعت، سلامتى كامل به‏تو برگشت و خوب شدى.

از آن‏روز هميشه آرزوى زيارت نجف،كربلا، كاظمين و سامراء مرا به خود مشغول‏كرده بود.در مناسبت‏هاى مختلف ديدار آن‏ميعادگاه را انتظار داشتم و آن را از خداونددرخواست مى‏نمودم، تا اين كه خداوند منان‏عنايت كرد و بعد از 38 سال انتظار، توفيق‏رفيق راه ماگشت. ما و بسيارى از دلباختگان‏اهل‏بيت‏عليهم السلام توفيق زيارت آن امامان‏معصوم‏عليهم السلام و شهداى گرانقدر را پيدا كرديم.

سفر اول من به عتبات عاليات در سال‏1335 ه .ش. بود. به هنگام اقامت در كربلا،درعراق كودتاى عبدالكريم عليه قاسم انجام‏گرفت و بعد از مدتى، راه عتبات بر عموم مردم‏مسدود گرديد.

رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس تلاش‏بى‏وقفه‏اى را انجام دادند و با آب فرات وضوگرفتند و خود را شستشودادند، لكن وضو وغسل آنان مقدمه شهادت و زيارت حضرت‏حق جل و علا شد.

پس از دوران طولانى دفاع مقدس وبازگشت آزادمردانى كه سال‏ها در بند اسارت‏رژيم بعثى عراق به سر برده بودند، به ويژه‏آنانى كه در آخرين روزهاى بازگشت‏خود به‏زيارت عتبات مشرف شدند، گرد و غبار وصفاى آن حرم‏هاى مطهره مردم علاقه‏مند به‏اهل‏بيت‏عليهم السلام را ديوانه‏تر كرد. آرام آرام زمزمه‏باز شدن راه كربلا و عتبات مقدسه عراق‏فضاى ايران اسلامى ما را معطر نمود و آن‏زمزمه رؤيايى به حقيقت تبديل شد. سپس‏خانواده‏هاى معظم شهدا، به ويژه آنانى كه‏چند شهيد تقديم انقلاب اسلامى كرده‏بودند، در صف اول زائران سالار شهيدان،اباعبدالله الحسين‏عليه السلام قرار گرفتند.

خانواده‏هاى معزز شهيدان در اين سفرمعنوى - الهى دو مسؤوليت‏بزرگ را بر دوش‏داشتند:

زيارت به نيابت از شهداى گرانقدر و زيارت‏به نيابت از قلب‏هاى عاشق خويش.

بعداز اين عزيزان، نوبت‏به رزمندگان دفاع‏مقدس رسيد.

اين ترتيب و چينش صحيح گرچه براى‏عشاق دلباخته سنگين بود و هر روزش ماه‏هابه حساب مى‏آمد، لكن رحمت الهى آرام آرام‏شامل حال عاشقان سرگشته و مضطربى شدكه عشق حسينى با همه وجودشان عجين‏گشته بود و ساليان طولانى، از راه دور باحالات گوناگون بر اميرمؤمنان و سالارشهيدان و ديگر امامان معصوم‏عليهم السلام سلام ودرود فرستاده بودند.

بعد از دوبار نام نويسى و رؤياهاى‏حقيقى (2) تكان دهنده، بارقه اميد دركالبدمان دميد، به ما خبر دادند كه در دهه‏سوم ماه شوال، مصادف با دهه فجر، جهت‏زيارت عتبات مقدسه به سرزمين عراق‏خواهيد رفت.

ميعادگاه انتظار

11/11/78 ه .ش.

روز دوشنبه فرا رسيد. كاروان دلباخته‏علوى، عاشقان حسينى، دلسوختگان موسى‏بن جعفر و جوادالائمه‏عليهما السلام و دلدادگان امام‏هادى و امام عسكرعليهما السلام پس از اجتماع وهماهنگى، در ساعت 12 صبح به سوى‏ترمينال غرب رفتند. بعد از ظهر، ساعت 3 به‏سوى غرب كشور حركت كرديم. بامداد روز12/11/78 ه .ش. رسيديم و در نزديكى مزار محدث‏ثقه و عالى مقام، «احمدبن اسحاق اشعرى‏قمى‏» (4) نماز صبح را به جماعت‏برگزار كرديم‏و از آن جا به شهر مرزى خسروى رفتيم.ساعت 30/8 دقيقه بامداد وارد شهر مرزى‏منذريه عراق شديم.

برخورد ماموران عراقى بسيار خوب بود.زائران سعى مى‏كردند به آنان هديه دهند وكمك كنند، زيرا فقر و تنگدستى از وضعيت‏آنان روشن بود. هرگاه به بعضى هم كمك(بخشش) نمى‏شد، ناخشنودى در چهره‏شان‏پيدا مى‏گشت.

سه ساعت انتظار كشيديم تا كنترل‏گذرنامه‏ها، تبديل پول ايران به دينار عراقى‏و... انجام شد. ساعت 12 بعد از ظهر به طرف‏بغداد حركت كرديم.

كاظمين شريفين (حرم امام موسى بن‏جعفر و امام جواد الائمه‏عليهما السلام)

12/11/78 ه .ش.

زمزمه زائران و لحظه شمارى آنان براى‏رسيدن به حرم امام هفتم موسى بن جعفر وامام نهم جوادالائمه‏عليهما السلام تماشايى بود.ساعت چهار بعد از ظهر، لحظه‏اى كه‏چشم‏هاى ما به دو گنبد طلايى و ملكوتى وچهار گلدسته آن دو امام افتاد، اشك شوق وديدار برگونه همگى جارى گشت. زائران آنگاه‏كه پا به صحن و سراى مبارك گذاردند،بى‏اختيار مناجات دلپذير موسى بن‏جعفرعليه السلام در زندان‏هاى استبداد هارونى رازمزمه مى‏كردند:

«اللهم انى اسالك الراحة عند الموت والعفو عندالحساب.» (5)

صحن مطهر، داراى سه ايوان زيبا و بزرگ باسقف‏هاى بلند مى‏باشد كه ستون‏هاى قوى‏آن را نگه‏داشته و با كاشى و آيينه آذين شده‏است. دو گنبد طلايى بر روى ضريح مبارك دوامام همام شكوه وجلالى خاص به شهر بغداد،خصوصا به منطقه كاظمين بخشيده است.

صحن و سراى باصفاى آن حرم، يادآورسختى‏ها و مشكلاتى بود كه امام موسى بن‏جعفرعليه السلام و امام جوادالائمه‏عليه السلام آن‏ها را درتبعيد تحمل كردند و در برابر نظام حيله‏گر ومستبد (بنى عباس) از مبارزات گوناگون عليه‏آنان لحظه‏اى كوتاهى ننمودند. زائران ازصميم قلب با دو امام خويش سخن مى‏گفتندو با زمزمه «يا باب الحوائج، يا موسى بن جعفر ويا جوادالائمه ادركنى!» اراده و عشق خود رابروز مى‏دادند.

زيارت موسى بن جعفرعليه السلام

در برابر باب القبله حرم ايستاديم. پس ازمناجات و شكرگزارى به درگاه خداوندسبحان، اجازه ورود به حرم را گرفتيم و دربرابر ضريح نورانى، ملكوتى و با صفايش به يادهمه سفارش كنندگان و ملتمسان، به نيايش‏پرداختيم. هركس در حال عرفانى خود بود،كسى را نمى‏ديد و كسى را نمى‏شناخت، زيراتمام وجودشان متوجه دو امامى بود كه ده‏هاسال آرزوى زيارت آن‏ها را داشتند.

ضريح بزرگ و نقره‏اى رنگى داخل حرم‏است كه در قسمت جنوبى و قبله آن، امام‏موسى كاظم‏عليه السلام و در قسمت‏شمالى داخل‏ضريح، امام جوادالائمه‏عليه السلام دفن شده است.

در سمت غربى آن، فاصله ضريح با ديواربسيار كم است، به طورى كه دو نفر به راحتى‏از آن جا نمى‏توانند گذر كنند. سمت‏شرقى‏ضريح توسعه داده شده است.

در قسمت جنوبى، زير دو گنبد و مقابل‏مضجع شريف موسى بن جعفرعليه السلام مكان‏نسبتا وسيعى است كه حدودا 18 متر مربع‏ءمى‏باشد. به همراه برادران كاروان توانستيم‏در آن مكان شريف مشغول زيارت و نيايش‏شويم.

بعضى از زائران عراقى از كيفيت و چگونگى‏زيارت زائران ايرانى خوشحال بودند ومى‏خواستند با زائران تماس بيش‏ترى‏بگيرند، لكن از جو حاكم، برخويش وحشت‏داشتند.

زيارت پرمحتوا و دلنشين امام موسى‏كاظم‏عليه السلام غربت و مظلوميت و حقانيتى رامى‏رساند كه نتيجه آن، محبوبيت و حاكميت‏آن دو معصوم پاك بردل‏هاى آزاده وخيرانديش است و نفرت و انزجار از همه‏ستم‏پيشگان اموى و عباسى است; زيرا آنان‏به خاطر آمال شيطانى خويش حكومت الهى‏امام هفتم و نهم را نه تنها غصب كردند، بلكه‏طورى زندگى عادى را برآنان سخت گرفتندكه مانع استفاده مردم از آن درياى كرامت وفرهنگ غنى اسلام شدند. اين جنايتى بود كه‏امويان و عباسيان نه تنها برآن نسل، بلكه‏برهمه نسل‏هاى بعد روا داشتند.

در زيارت امام هفتم‏عليه السلام آمده است:

درود برموسى بن جعفرعليه السلام، كسى كه‏جانشين همه نيكوكاران است. او پيشواى‏برگزيدگان و گنجينه دانش‏هاى نورانى و وارث‏آرامش و هيبت الهى است. او شب زنده‏دارى‏بود كه از سرشب تا به سحر پياپى مشغول‏استغفار و آمرزش بود. سجده‏هاى طولانى‏شبانه‏اش با چشمى گريان و اشكبار به همراه‏مناجات فراوان و ناله‏هاى پى درپى، لحظه‏اى‏او را از خالق خود جدا نمى‏نمود.

او امامى بود كه عقل، انديشه، خرد،خوبى‏ها، برترى‏ها، بخشش، احسان، پيوند وهمبستگى بين افراد در او تبلور داشت. باسختى، شكيبايى، رنج و غم همدم بود. ستم وظلم فراوان ديد. عمرى در سياه‏چال‏ها به سربرد و بيش‏ترين شكنجه و اذيت را در زندان‏هااز سوى حاكمان ستم پيشه اموى و عباسى‏تحمل نمود. تاريكى و نمورى سلول‏هاى‏زندان و شكنجه‏ها پاهاى مباركش را كه دركند و زنجير غل (بسته) شده بود، مجروح‏نمود و استخوان هايش را خرد كرد و زمين‏گير نمود. او را كشتند. به هنگام خروج‏جنازه‏اش از زندان، مناديان حكومت جائراهانت مى‏كردند و او را پيشواى رافضيان‏معرفى مى‏نمودند.

بارخدايا! درود و رحمتت را بر او بفرست،رحمتى فراوان و پاك و پاكيزه، به طورى كه‏بتواند با آن رحمت، عده زيادى را شفاعت كندو لطفش شامل حال نسل‏هاى زيادى‏گردد. (6)

زيارت امام نهم جوادالائمه‏عليه السلام

بعد از اتمام زيارت امام هفتم‏عليه السلام، همگى‏به سمت‏شمال ضريح مقدس رفتيم، زيرا درقسمت داخلى شمال ضريح، مدفن امام‏جوادعليه السلام قرار دارد.

در پشت ضريح، مكان نسبتا وسيعى وجوددارد كه حدودا 25 متر مربع است. همگى به‏صورت دسته جمعى زيارت خوانديم. به‏هنگام نماز مغرب و عشاء، در روضه مباركه‏جوادالائمه‏عليه السلام نماز جماعت‏برگزار كرديم. شكوه و جلال وصف‏ناپذيرى داشت. در بين‏دو نماز براى امام زمان (عجل الله فرجه‏الشريف) و نجات ملت‏هاى مسلمان و برآورده‏شدن حاجت‏هاى ملتمسان، دعا كرديم.

بعضى از عراقى‏ها از برگزارى نماز جماعت‏بسيار مسرور و خوشحال بودند. آن‏ها اظهارمى‏داشتند، مدت‏ها نماز جماعت در آن مكان‏برگزار نشده بود.

روضه، دعا، نيايش و عبادت در زيرقبه آن‏دو امام همام بالاترين كار ارزشمندى بود كه‏خداوند توفيق آن را به ما عنايت كرده بود. ماتصور اين بذل عنايت را از سوى خداوندنداشتيم.

سپس همگى ضريح مقدس امام موسى بن‏جعفر و امام محمدتقى‏عليهما السلام را بوسيديم وهركس هر آنچه در دل داشت، با آنان در ميان‏مى‏گذاشت و براى آينده خويش و ديگران دعامى‏نمود.

بعد از زيارت، مدفن چند تن از فقهاى‏بزرگ و رادمردان علم و فضيلت در داخل حرم‏و صحن مطهر و سمت‏بيرونى آن، توجه ما راجلب كرد، همانند مقبره‏هاى شيخ مفيد،خواجه نصيرالدين طوسى، شيخ ابويوسف‏قاضى، فقيه بزرگ بغداد، سيد رضى (مؤلف‏نهج البلاغه) و سيد مرتضى علم الهدى -رحمة‏الله عليهم اجمعين - آنان همچون‏شمع‏هاى نورانى گرداگرد حرم امامان خويش‏دفن و براى هميشه از نعمت وجودى آنان‏برخوردار گشته‏اند.

مدفن بزرگانى از شيعه، در بغداد وجوددارد. آنان داراى تاليفات و آثار اطمينان‏بخشى هستند كه جامعه اسلامى و به ويژه‏شيعه را براى ساليان سال بيمه ساخته‏اند،نواب اربعه امام عصرعليه السلام: عثمان بن سعيدعمرى، محمدبن عثمان بن سعيد عمرى،حسين بن روح و على بن محمد سيمرى.

محدث بزرگ، شيخ محمد بن يعقوب‏كلينى(ره) نيز در شهر بغداد، در محله‏«رصافه‏» مدفون است. فقها و دانشمندان‏فراوانى در بغداد دفن شده‏اند.

سامراء حرم امام على الهادى و امام‏حسن عسكرى‏عليهما السلام‏13/11/78 ه .ش.

صبح چهارشنبه براى زيارت امام‏هادى‏عليه السلام و امام حسن عسكرى‏عليه السلام عازم‏شهر سامراء شديم. اين شهر 124 كيلومتراز بغداد فاصله دارد. نزديكى ظهر چشمان‏غمزده و گريان زائران مشتاق به گنبد (7) ملكوتى آن دو امام همام افتاد. با دلى‏اندوهگين در نزديكى حرم پياده شده و با ذكر«لااله الاالله و سبحان الله و الحمدلله‏» واردصحن باصفايشان شديم.

بعضى از بزرگان گفته‏اند: صحن و حرم‏امام‏دهم و يازدهم به روح و روان شادى ونشاط مى‏بخشد و زائر احساس شادمانى‏مى‏نمايد، زيرا آن جا محل زندگى آنان بوده‏است.

از لحظه ورود در فكر لحظه خروج و وداعى‏بوديم كه بسيار تلخ و ناگوار بود; زيرا بعد از 38سال انتظار فقط دو ساعت در جوار حرم‏عسكريين و سرداب غيبتى كه نشانگر نقطه‏آغازين غيبت صغرى و كبراى خورشيد عالم‏تاب آسمان امامت، حجة‏ابن الحسن(عج)است، بسيار كوتاه و سخت و طاقت فرسا بود.در ميان حرم با صفاى آن دو امام‏عليهما السلام‏ضريحى نسبتا بزرگ وجود دارد. داخل‏ضريح، مقبره امام هادى‏عليه السلام در قسمت قبله وضلع جنوبى واقع شده است و مدفن امام‏عسكرى‏عليه السلام در پشت‏سر آن حضرت، برابرضلع شمالى ضريح مى‏باشد.

در جوار آن دو بزرگوار، حكيمه خاتون(دختر امام نهم و عمه امام عسكرى‏عليهما السلام) ونرجس خاتون (همسر امام عسكرى‏عليه السلام ومادر امام زمان - عجل الله تعالى فرجه‏الشريف -) مدفون مى‏باشند. باكمى توجه،معنويت آن فضاى ملكوتى، زائر را به يادزندگى كوتاه 6 ساله اوليه حجة‏بن الحسن -روحى و ارواح العالمين لمقدمه الفداء -مى‏انداخت. از اين رو زائر بى‏اختيار فريادبرمى آورد: «يا اباصالح‏المهدى ادركنى! ياحجة‏بن الحسن عجل على ظهورك!» بعضى‏دعاى عهد و دعاى فرج را قرائت مى‏نمودند.

به قدرى آن مدت، كوتاه و شيرين بود كه‏لحظه جدايى تلخى خاصى را به دنبال داشت‏و شايد آن الت‏سخت‏ترين حال زائر عتبات‏مقدسه سرزمين عراق بود.

براى زيارت اين دو امام - همان طور كه درروايات آمده - بعضى غسل زيارت نمودند و باآرامش و تواضع وصف‏ناپذير به طرف داخل‏حرم به راه افتادند. همگى در جلوى درب باب‏القبله ايستادند و اذن دخول خواندند. زائران‏با نگاه‏هاى پرمعنا به درب ورودى و ضريح‏مقدس، صورت و لب‏هاى خويش را متبرك‏مى‏كردند و برآن بوسه مى‏زدند.

زائران با قرائت زيارت نامه مستند و زيبا،پيمان و عهدخويش را با دو پيشواى خودبرقرار مى‏كردند و از آن دو سرور خود تقاضاى‏عاقبت‏به خيرى، آزادى از آتش جهنم، بهره‏بيش‏تر از اين زيارت كوتاه، درخواست‏شفاعت در روز قيامت، استمرار ولايت ومحبت و دوستى آنان و پدران بزرگوارشان راداشتند و نيز نفرت و بيزارى و انزجار خود را ازدشمنانشان اعلان مى‏نمودند و از همه بالاتر،فرج فرزند برومند امام عسكرى‏عليه السلام، حجة‏بن‏الحسن(عج) كه نجات بخش همه‏انسان‏هاى دربند و حمايت كننده همه‏آزادگان جهان است، را درخواست داشتند.

زائران نيايش فراوان كردند و خواسته‏هاى‏خويش را با دو امام معصوم‏عليهما السلام در ميان‏گذاشتند. بعد براى امام على‏النقى‏عليه السلام و امام‏حسن عسكرى‏عليه السلام دو ركعت نماز خواندند وبه آن دو بزرگوار هديه نمودند. بعد هم‏جملات ذيل را جهت وداع قرائت نمودند:

«السلام عليكما يا ولى‏الله‏استودعكماالله و اقرء عليكما السلام آمنابالله و بالرسول وارزقنى العود اليهما واحشرنى معهما و مع آبائهماالطاهرين والقائم الحجة من ذريتهما يا ارحم‏الراحمين.»

سرداب غيبت

جايگاه مقدسى است كه در سمت راست‏ضريح امام هادى و امام عسكرى‏عليهما السلام، خارج‏حرم و داخل صحن واقع شده است، كه به‏هنگام ورود به صحن، در سمت چپ مى‏باشدو با ضريح آن دو امام همام نزديك به 15 مترفاصله دارد. اين سرداب محوطه كوچكى‏است كه از سطح زمين 5/2 متر پايين‏تر است‏و داراى محوطه‏اى مستطيل شكل به ابعاد3×5 مى‏باشد و نيز اطاق كوچكى در سمت‏چپ دارد. سرداب داراى گنبدى آجرى است‏و روى آن با كاشى‏هاى آبى‏رنگ قديمى‏پوشيده شده است. اين كاشى‏كارى‏ها و بعضى‏از كتيبه‏هاى آن مربوط به قرن هفتم است.

سرداب غيبت داراى معنويتى خاص است;زيرا سه امام معصوم‏عليهم السلام در آن جا با خداعبادت و نيايش‏هاى شبانه روزى داشته‏اند;بعد هم امام عصر - عجل الله تعالى فرجه‏الشريف - از آن جا غيبت‏خودشان را آغازنمود. از اين رو علما، بزرگان و شخصيت‏هاى‏اسلامى كه به زيارت امام دهم و يازدهم موفق‏گرديده‏اند، از رفتن به سرداب غيبت و زيارت‏آن مكان غفلت نورزيده‏اند، بلكه پس از اذن‏دخول، با توجهى خاص به آن بقعه مباركه‏وارد شدند و به امام عصرعليه السلام درود و سلام‏فرستادند و به نيايش پرداخته‏اند. آنان دوركعت نماز مى‏خواندند و به امام زمان خويش‏هديه مى‏نمودند.

ما پس از زيارت امام هادى و امام‏عسكرى‏عليهما السلام، طلب رحمت‏براى حكيمه ونرجس خاتون و رخواست‏شادى ارواح‏طيبه شهداى انقلاب اسلامى و علو درجه‏براى امام خمينى‏قدس سره از حرم خارج شديم و به‏سوى سرداب غيبت‏حركت كرديم. از آن جاكه كارگران داخل محوطه سرداب مشغول‏تعميرات بودند، مانع ورود زائران شدند.بيرون سرداب غيبت ايستاديم و براى فرج‏امام زمان(عج) و سلامتى و موفقيت رهبرمعظم انقلاب اسلامى، حضرت آية‏الله‏خامنه‏اى و ديگر مراجع تقليد دعا كرديم.

گرچه زيارت «آل يس‏» مناسبت‏ترين زيارت‏است و مى‏توان از طريق آن جملات مستند وماثور با امام زمان‏عليه السلام نيايش كرد و ارتباطقلبى برقرار نمود، لكن كمبود وقت‏سبب شدكه به دو دعاى معروف و مشهور اكتفا گردد.ابتدا دعايى كه امام باقر و امام صادق‏عليهما السلام‏درباره حضرت مهدى(عج) فرمودند، خوانده‏شد:

«اللهم كن لوليك الحجة‏بن الحسن‏صلواتك عليه و على آباءه فى هذه الساعة‏و فى كل ساعة وليا و حافظا و قائدا وناصرا و دليلا و عينا حتى تسكنه ارضك‏طوعا و تمتعه (تمكنه) فيها طويلا» (8)

پروردگارا! براى وليت «حجة‏بن الحسن‏» -كه درودهايت‏بر او وبرپدرانش دراين ساعت ودر هر ساعتى‏باد.- سرپرست، نگهدار، پيشوا،ياور، راهنما و ديده بان باش تا او را در زمين‏خودت با رغبت، اسكان دهى تا از وجودش‏براى مدت طولانى بهره بردارى گردد.

بعد هم دعاى زيباى فرج را دسته جمعى‏خوانديم.

«اللهم عظم البلاء و برح الخفاء وانكشف‏الغطاء وانقطع الرجاء و ضاقت الارض ومنعت السماء و انت المستعان و اليك‏المشتكى و عليك المعول فى الشدة والرخاء اللهم صل على محمد و آل محمداولى الامر الذين فرضت علينا طاعتهم‏وعرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحقهم‏فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب‏يا محمد يا على يا على يا محمد اكفيانى‏فانكما كافياى و انصرانى فانكما ناصراى‏يامولانا يا صاحب الزمان الغوث الغوث‏الغوث ادركنى ادركنى ادركنى الساعة‏الساعة الساعة العجل العجل العجل يا ارحم‏الراحمين بحق محمد و آله الطاهرين.» (9)

بارخدايا! گرفتارى بزرگ شد; حقايق‏آشكارگرديد; پرده كنار رفت; اميد قطع‏گرديد; زمين با همه وسعتش تنگ شد وآسمان از باريدن بخل ورزيد. بارخدايا! توئى‏يارى كننده و بازگشت‏شكايت‏ها به توست ودر سختى‏ها و راحتى‏ها تكيه گاه توئى.پروردگارا! درود و رحمت‏بفرست‏بر محمد وآل محمد صاحبان امرى كه اطاعتشان را برماواجب كردى و مقامشان را برما شناساندى‏پس گشايش ده برما بحق آنان گشايشى‏نزديك همچون چشم بهم زدن و يا نزديك‏تر.اى محمد، اى على، اى على و اى محمد!كفايت كنيد مرا; زيرا شما كفايت كننده‏ايد ويارى دهيد مرا; زيرا شما يارى دهنده‏ايد. اى‏مولاى ما، اى صاحب الزمان! بفريادرس به‏فريادرس به فريادرس; مرا درياب مرادرياب،مرادرياب، هم اكنون، هم اكنون، هم اكنون، باشتاب، با شتاب، با شتاب. اى مهربان‏ترين‏مهربانها به حق محمد و اهل بيت پاك او.

بعد از ظهر روز 13/11/78 ه .ش. به سوى‏بغداد برگشتيم. در ميان راه، حرم امام زاده‏سيد محمد، فرزند امام هادى‏عليه السلام - كه برادربزرگ‏تر امام عسكرى‏عليه السلام است.- را زيارت‏نموديم و براى نماز مغرب و عشاء توفيق‏زيارت مجدد كاظمين شريفين را پيدا كرديم.روز بعد، قبل از اذان صبح، مشرف به زيارت‏گرديديم و نماز صبح را در نزديكى ضريح آن‏دو امام همام برگزار نموديم و بعد از زيارت‏وداع و درخواست زيارت مجدد، با اشك‏ريزان و قلبى محزون از آن جا خارج شديم.

1 - وسائل الشيعه، ج 14، ص 449.

2 - چهار مرحله رؤياهاى تكان دهنده به مدت 2سال در زمان‏هاى ارزشمند و حساس، همانندشب‏هاى قدر براى رفتن و تشرف به زيارت عتبات‏مقدسه، به ما توجه داد كه زيارت آن پيشوايان -عليهم السلام - به يك نوع پاكسازى جسمى و طهارت‏روح نياز دارد.

3 - سرپل ذهاب تا مرز خسروى نزديك به 30كيلومتر فاصله دارد.

4 - وى از ياران خاص امام هادى و امام عسكرى -عليهماالسلام - بود و به زيارت صاحب الزمان(عج)موفق گرديد. احمد ابن اسحاق را «شيخ قميين‏»مى‏نامند. بعضى او را از اصحاب امام جواد(ع) نيزدانسته‏اند. (ر.ك: معجم رجال الحديث، آيت الله‏خوئى، ج 2، ص 48.)

5 - كافى، ج 3، ص 323، ح 10 و تهذيب‏الاحكام، ج 2،ص 300، ح 5، ب 13.

6 - بحارالانوار، ج 102، ص 16، ح 10.

7 - از بزرگ‏ترين گنبدهاى جهان است. اين گنبد درسال 1200 ه .ق. بر روى گنبد سابق آن - كه در سال‏363 ه . توسط ناصرالدوله حمدانى ساخته شد.- بناشده است. محيط بالاى آن 68 متر مى‏باشد و 72 هزاركاشى طلا در آن به كار رفته است.

8 - تهذيب الاحكام، ج 3، ص 102، ح 37، ب 13.

9 - بحارالانوار، ج 102، ص 119، ح 2، ب 7.


/ 1