جواد محدثىسيماى پرفروغ تو، اى كعبه عفافآيينه تمام نماى محمد(ص) است.اى دخت مصطفى!الگوى عفتى و نشان فضيلتىمريم به پاكدامنىات رشك مىبردزيبنده هست جامه ايمان به قامتتدر سينه تو دستهگلى از حيا، عياندر چهرهات حياى محمد(ص) نهفته استدر گفتهات كلام پدر هست جلوهگراى مادر پدر!اى ميوه درخت رسالت!درياى بىكران خصال نكوى تواز دانش و وفا و حيا موج مىزنداى فاطمه! براى تو اين افتخار بسدر حق تو رسول خدا گفت:«اى بتول!جسم تو و روان تو، چون جسم و جان منخشم تو و رضاى تو، خشم و رضاى من»اى همسر على!كوتاه بود عمر تو، اما چه پرتلاشاز كودكى به خاطر تبليغ دين حق،همگام با پدر.در كارهاى خانه يكى يار مهربانهمكار با على.در لحظههاى ساكت و پرراز نيمه شب،همراز با خدا.يك دم نشد ز خاطر و يادت خدا، جدا.دشمن كه خواستشمع وجودت كند خموشآواره گشت از پىهر مكر و حيلهاىاما هنوز نغمه حق مىرسد به گوش:«روشن شود هزار چراغ از فتيلهاى»