آفاق امامت - آفاق امامت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آفاق امامت - نسخه متنی

محمود مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آفاق امامت

يكم: جايگاه ولايت و رهبرى

پس از «توحيد» و «نبوّت» مهم‏ترين مسأله سرنوشت ساز در زندگى فرهنگى، سياسى انسان‏ها «ولايت و رهبرى» است.

اصولاً اين سه مسأله، از يكديگر تفكيك‏ناپذير است؛ «توحيد» و «قيامت»، اصل مشترك تمام اديان آسمانى است كه بدون «بعثت انبيا» قابل فهم و درك نيست و رهنمودهاى رسالت نيز بدون قبول «امامت» از سوى مردم، اجرا شدنى نيست و بدون آن پيام آسمانى توحيد، عقلانيت بشر و عينيّت جامعه را فتح نمى‏كند. جهان آفرينش، آفريده خداست و قدرت او بر زمين و زمان و همه هستى احاطه دارد و او بايد بر عرش قلب‏ها و اريكه قدرت‏ها حكومت كند.

«پيامبران» سفيران و مناديان شايسته و برگزيده اويند كه آمدند بشر را به سوى او فراخوانند تا خدا بر جهان حكومت كند. امامانِ اهل بيت عليهم‏السلام نمايندگان خدا و جانشينان پيام‏آوران و مجريان احكام اويند. و پس از ختم نبوّت و پايان يافتن جريان وحى آسمانى، بشريت بدون شناخت و اطاعت از حجّت خدا، راهى به سوى خداوند ندارد.

دوم: آينه‏داران توحيد

مهم‏ترين ويژگى پيشوايان معصوم عليهم‏السلام پيوند آنان با مقام قدس رُبُوبى است. و همين ارتباط است كه ريشه و اساس جايگاه و نقش آنان در نظام تكوين و تشريع را روشن مى‏كند. در قرآن و سنّت نبوى و سخنان خود آن بزرگواران، با تعبيرهايى همچون:

1. وجه اللّه،

عين اللّه،

3. يد اللّه،

4. ولىّ اللّه،

5. حجّة اللّه،

6. صفىّ اللّه،

7. امين اللّه،

8. ثار اللّه،

9. خليفة اللّه،

10. حبل اللّه. از آن بزرگواران ـ پيامبران و امامان عليهم‏السلام ـ ياد شده است.

در زيارت حضرت ابا محمّد امام حسن عسكرى عليه‏السلام همين «پيوند الهى» نقطه‏هاى آغازين زيارت‏نامه آن امام همام است:

السّلام عليك يا مولاى يا ابا محمّد الحسن بن علىّ الهادى المهتدىّ و رحمة‏اللّه و بركاته.

السّلام عليك يا ولىّ اللّه و ابن اوليائه.

السّلام عليك يا حجّة اللّه و ابن حُججه.

السّلام عليك يا صفىّ اللّه و ابن اصفيائه.

السّلام عليك يا خليفة اللّه و ابن خلفائه و ابا خليفته...

در اين تفكّر، امامت و رهبرى امّت اسلامى همچون «نبوّت» منصبى آسمانى است نه زمينى، گزينش از بالا به پايين است نه انتخاب از پايين براى بالا.

ما براى خدا توان انتخاب و تعيين نماينده نداريم، وظيفه ما شناخت افراد برگزيده او و پيوند و حمايت و يارى آنان در اجراى دستورات خداست.

سوم: تربيت و امامت

لازم‏ترين اقدام فرهنگى در جوامع اسلامى، آموزش و پرورشِ ايمان، اخلاق و رفتار جامعه بر اساس مبانى توحيدى، ارزش‏هاى پيامبران و هماهنگى با خطّ «امامت» است.

تربيت دينى، آموزش معارف قرآن و اهل بيت، روشنگرى و دفاع از اين انديشه‏ها و شبهه‏زدايى و تقويت باورهاى اسلامى، كارى تشريفاتى در حدّ آشنايى با آداب و فرهنگ عامّه نيست كه براى هر ملّت و كشور، آداب و رسومى است و فرزندان آن ملّت بايد با آداب، سنن، ادبيات و اطلاعات عمومى مربوط به كشور خويش آشنا باشند.

شناخت مبانى عقيدتى و تقويت باورهاى توحيدى، آب حيات زندگى انسانى و شرط اوّل استقرار عدالت و آزادى و رعايت اخلاق و برابرى و برادرى است.

تبليغ و ترويج و آموزش و پرورش جامعه بر اساس عقايد دينى، اقدامى از باب مصلحت و مفيد بودن اين انديشه‏ها در زندگى اجتماعى نيست؛ بلكه اين معارف، حقايق جهان هستى است كه هركس چشم داشته باشد، در متن خلقت با آن رو به رو مى‏شود. و هركس چشم بر هم نهد و آن را نبيند، يا آن را انكار كند، به اعتبار خدا و پيامبران و امامان و قوانين الهى در نظام خلقت و عدل و قيامت خدشه‏اى وارد نياورده، بلكه خود و نزديكان خويش را گرفتار نابينايى و محروميت كرده است. انسان خردمند نمى‏تواند نسبت به اين مسائل سرنوشت ساز بى‏توجّه و بى‏تفاوت باشد و مشعل‏هاى فروزان الهى را ناديده بگيرد!

يكى از سخنان عميق و قرآنى امام حسن عسكرى عليه‏السلام تحليلى است كه در اين زمينه بيان فرموده و ضمن نامه‏اى به اسحاق بن اسماعيل نيشابورى نوشته است:

«هان! اى اسحاق! به طور يقين بدان، هركس از اين دنيا در حال كورى برون رود، در آخرت كور و گمراه‏تر خواهد بود.

به راستى اى فرزند اسماعيل! نابينايى چشم‏ها مورد نظر نيست، بلكه كورى دلهاى نهفته در سينه‏ها مورد نظر است. چون خداوند در كتاب استوار خويش از زبان ستمگر نقل فرموده كه چنين مى‏گويد:

«رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنى اَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصيراً قالَ كَذلِكَ اَتَتْكَ اياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى»1

چه آيه‏اى بزرگتر از حجّت خدا بر آفريدگانش و امين خدا در شهرهاى او، و گواه خدا بر بندگانش، پس از پدران قبلى او كه برخى پيامبران الهى بودند و برخى اوصياى آنان، سلام و رحمت خدا بر همه باد.»2

در ادامه همين نامه، امام عسكرى عليه‏السلام فرموده است:

«خداوند از باب فضل و احسان خويش فرائضى را بر شما واجب كرده است، نيازى به كار شما ندارد؛ بلكه اين فرائض از باب رحمتِ توحيدى اوست تا پاك از ناپاك بازشناخته شود و آنچه در سينه داريد، بيازمايد و آنچه در دل داريد، خالص و ناب الهى شود؛ باشد كه به سوى رحمت او سبقت گيريد و به درجات متفاوت خود در بهشت او برسيد.

خداوند، حجّ و عمره و برگزارى نماز و پرداخت زكات و روزه‏گرفتن و ولايت را بر شما واجب كرده است.

خداوند براى شما دربى گشوده كه بدان به ديگر فرائض او راه مى‏يابيد و آن را كليد راه خويش قرار داده است؛ اگر محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و اوصياى او از فرزندانش نبودند، همچون حيواناتْ حيران و سرگردان بوديد و هيچ كدام از فرائض او را نمى‏شناختيد. و آيا جز از راه دروازه بايد وارد شهر شد؟»3

چهارم: وظيفه امت

امّت اسلامى در برابر عترت رسول خدا و پيشوايان برگزيده الهى، وظايفى سنگين ولى شيرين و دلنشين بر عهده دارد؛ كه فهرست‏وار بدان اشاره مى‏شود:

1. معرفت،

2. اطاعت،

3. مودّت،

4. ولايت،

5. نصرت،

6. پرداخت خمس،

7. زيارت،

8. فرستادن صلوات و سلام، 9. احترام و بزرگداشت،

10. حمايت و نصيحت به معناى خيرخواهى.

براى هركدام از اين «وظايف»، مستندات و مدارك فراوان در قرآن و سنّت وجود دارد كه در اين مقاله، جاى توضيح و تفصيل نيست و شايسته است عالمان بزرگوار بر اساس قرآن، سنّت، عقل، اجماع و منابع فقهى، وظايف امّت اسلامى را در برابر امامت و امامان معصوم عليهم‏السلام و رهبران عادل مشخّص كنند و به صورت اجتهادى، اين مباحث را تدريس و تدوين كنند.

اين نشريه و اين ويژه‏نامه و امثال آن مى‏تواند گامى بسيار كوچك در زمينه شناخت اين وظايف بسيار بزرگ و مقدّس باشد و پرسش‏هاى لازم را فراديد دانشوران قرار دهد. ان‏شاءاللّه

پنجم: ستم بر امامت و رهبرى

ستم بر امامان و رهبرى، تنها به غصب خلافت نيست كه اين، در روزگاران گذشته انجام شده است. امروز هم غصب، اعراض، غفلت، بى‏تفاوتى، حمايت از رهبرى ظالمانه، همكارى در سلطه اشرار بر امّت اسلامى و كتمان امامتِ حق و حقّ امامان از مسائلى است كه در جوامع بشرى و در ميان امت اسلامى نمونه‏هاى فراوان دارد.

توجيه، تبليغ و زمينه سازى براى سلطه كفّار و اشرار بر بلاد اسلامى و همكارى و تعاون با آنان در هجوم فرهنگى، اقتصادى و سياسى از مصاديق امروزين ستم بر امامان معصوم و امّت اسلامى است.

اصولاً «رهبرى و حكومت»، دو نوع بيشتر نيست؛ يا امامتِ امامان حق است يا رهبرى و حكومتِ ائمّه جور. هرگونه كارمندى و كارگزارى براى دولت حق كه طبق قانون خدا و حكومت انبيا حكومت كند، اقدامى ارزشى و كسب درآمد از آن و استخدام و پذيرش پُست و سمت در آن، عبادت و خدمت به امّت است. برعكس، هرگونه قبول پُست و سمت و همكارى و تعاون در دولت‏هاى جور ـ بدون همآهنگى با رهبرى الهى و حكومت حق ـ در شمار راه‏هاى درآمد حرام، شغل حرام، معصيت خدا و سبب پايمال شدن حق و احياى باطل شناخته مى‏شود.

امام صادق عليه‏السلام فرموده است:

«... فأحدى الجهتين من الولاية، ولاية وُلاة العدل الذين امر اللّه بولايتهم و توليتهم على‏الناس و ولاية ولاته و ولاة ولاته الى ادناهم باباً من ابواب الولاية،... فوجه الحلال من الولاية، ولاية الوالى العادل الذى امر اللّه بمعرفته و ولايته و العمل له فى ولايته و ولاية ولاته و ولاة ولاته بجهة ما امر اللّه به الوالى العادل بلا زيادة فيما انزل اللّه به ولا نقصان منه و لا تحريف لقوله، و لا تعدٍّ لأمره الى‏غيره.

فاذا صار الوالى والى عدلٍ بهذه الجهة فالولاية له والعمل معه و معونته فى ولايته و تقويته حلال مُحَلَّل، و حلال الكسب معهم و ذلك أنّ فى ولاية والى العدل و وُلاته احياء كّل حقّ و كلّ عدل و اماتة كلّ ظلم و جور و فساد، فلذلك كان السّاعى فى تقوية سلطانه والمعين له على ولايته ساعياً الى طاعة اللّه مُقَوِّياً لدينه...»4

امام صادق عليه‏السلام در اين حديث شريف «ولايتِ واليان جائر» را سبب پايمال شدن همه جانبه حق، احياى همه جانبه باطل، پيدايش ظلم و جور و فساد و حتى سبب ابطال كتب آسمانى، قتل پيامبران الهى و مؤمنان، هدم مساجد و تبديل قوانين الهى و احكام او مى‏داند و همكارى در نظام‏هاى ظلم و جور و كارگزارى و كارمندى اين گونه دولت‏ها را، حرام و درآمد از راه آن را نامشروع و در موارد ضرورى، در حدّ خوردن خون و مردار، جايز مى‏شمارد.

ششم: خفقان سياسى در عصر امام

پس از اميرمؤمنان عليه‏السلام و در عصر سلطه امويان و عباسيان بر جامعه اسلامى، تاريخ اسلام كمتر فضاى آزادى و عدالت به ياد دارد و هميشه تازيانه و شمشير فرا روى پاسداران حق و عدالت بوده است و امام عسكرى عليه‏السلام و امامانِ حق همگى تحت دشوارترين شرايط پليسى زير قرار گرفته‏اند:

1. تبعيد امام.

2. زندان و بازداشت‏هاى مكرّر امام.

3. زندان در زندان و اعزام جاسوس به درون زندان براى كسب اطلاعات بيشتر از ياران امام.

4. بازرسى‏هاى گاه و بيگاه منزل امام.

5. احضار مرتّب حضرت ( دوشنبه و پنجشنبه‏ها).

6. انداختن امام در جايگاه ويژه نگهدارى درّندگان.

7. اجبار به زين كردن و سوار شدن بر اسب سركش و چموش.5

8. برنامه ريزى براى كشتن امام در سفر، از سامرّا به كوفه، توسّط سعيد حاجب.

9. ممنوعيت از هرگونه ملاقات.

10. القابى همچون: «الرّجل»، «فقيه»، «عالم»، «الأخير».

11. تعقيب ياران و دوستان.

12. بازداشت خانواده، خادمان و كنيزان حضرت پس از شهادت.

13. پنهان داشتن تولّد فرزند.

14. ميزان بالاى مكاتبات بين امام و ياران.

15. جاسازى نامه در ميان عصا و...

16. استشهاد عمومى و مدرك سازى از سوى خليفه، مبنى بر اينكه امام به مرگ طبيعى از دنيا رفته است.6

17. مسلّط كردن بى‏رحم‏ترين واليان همچون «موسى بن بُغا» بر شهر مقدّس قم.

18. لاك و مهر اموال و جست و جوى فرزند امام، قبل از برداشتن جنازه حضرت.

19. پنهان داشتن نام و شخص «امام مهدى» از ياران نزديكى همچون ابوالأديان بصرى.

20. رعب و وحشت مردم از هرگونه ارتباط و گفت و گو با امام.

موارد فوق، همه شواهد سلطه ستم از يك سو و صبر و استقامت امام حسن عسكرى عليه‏السلام از سوى ديگر است.

هفتم: ويژگى‏هاى امام عليه‏السلام

محدّث بزرگوار، شيخ صدوق قدس‏سره در كتاب ارزشمند خصال، حديثى را از امام صادق عليه‏السلام نقل كرده كه فرموده است:

ده خصلت از صفات و ويژگى‏هاى امام است:

1. از گناه و خطا، مصون است.

2. تصريح به نام وى از سوى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم رسيده است.

3. از همه مردم، دانشمندتر است.

4. از همه مردم، پرهيزگارتر است.

5. به تفسير قرآن از همه داناتر است.

6. امام قبلى به «پذيرش امامت» وى توصيه كرده است.

7. معجزه و دليل بر «امامت» وى وجود دارد.

8. چشمش مى‏خوابد، ولى دلش بيدار است.

9. سايه ندارد.

10. از پشت سر، مانند پيش رو، مى‏بيند.7

تحقيق در اين ويژگى‏ها و انطباق آن با زندگى هركدام از چهارده معصوم عليهم‏السلام ـ از جمله امام حسن عسكرى عليه‏السلام ـ از خلأهاى پژوهشى امروز است كه بايد پاسداران «فرهنگ عترت» ابعاد گوناگون امامت معصوم و غير معصوم را تبيين كنند و زمينه را براى ظهور منجى نهائى بشر و شناخت حقّ و باطل، فراهم آورند.ان‏شاءاللّه

هشتم: محورهاى پژوهش

در رابطه با معصومان عليهم‏السلام ـ به ويژه امام حسن عسكرى عليه‏السلام ـ كليدهاى پژوهشى فراوانى وجود دارد و تحقيق در محورهاى زير، مى‏تواند ابعاد بيشترى از زندگى آن بزرگواران را روشن سازد:

1. ياران نزديك امام.

2. آثار مكتوب امام.

3. وكلا و كارگزاران امام در شهرها و چگونگى ارتباط و سازماندهىآنان.

4. قيام‏هاى عصر امام.

5. رقباى سياسى امام (خلفاى عبّاسى).

6. رقباى فرهنگى امام (رؤساى مذاهب و فِرَق).

7. مذاهب و فِرَق اسلامى در عصر امام.

8. چهره‏هاى تاريخى مورد تأييد امام.

9. چهره‏هاى تاريخى مردود از نظر امام.

10. كرامات امام.

11. زندان‏ها، هم‏بندها و زندان‏بانان امام.

12. خانواده، كنيزان و خادمان امام.

13. چهره‏هاى برجسته علوى در عصر امام.

14. فضاى فرهنگى عصر امام.

15. نظام اقتصادى عصر امام.

16. قلمرو نفوذ اجتماعى امام.

17. برنامه روزانه، هفتگى و مداوم امام.

18. وزراء و كارگزاران برجسته عصر امام.

19. بودجه فعاليت‏هاى اجتماعى امام.

20. رهنمودهاى بهداشتى و درمانى امام.

21. سال‏شمار و ماه‏شمار زندگى امام.

22. برادران و خواهران امام.

23. چگونگى شهادت امام.

24. تاريخچه مرقد امام.

25. كتاب‏شناسى و مقاله‏شناسى امام.

26. تقيّه و امر به معروف در عصر امام.

27. آثار شاگردان امام.

28. نظام آموزشى عصر امام.

29. مبانى انديشه امام.

30. ويژگى‏هاى اخلاقى امام.

31. سفرها و هجرت‏هاى امام.

32. ويژگى‏هاى عبادى امام.

33. آثار حديثى پديد آمده در عصر امام.

بحمدالله بخش كوچكى از اين مباحث، در اين ويژه‏نامه آمده است؛ ولى جاى بسيارى از مسائل هنوز در اين ميدان، خالى است كه همّت والاى اهل تحقيق را مى‏طلبد!

والسّلام

سردبير

1. طه / 125 و 126.

2. تحف العقول، با تصحيح محدّث عالى‏قدر على‏اكبر غفارى، ص 484، انتشارات جامعه مدرّسين.

3. همان، ص 485.

4. همان، ص 332.

5. روضة‏الواعظين محمّد بن فتّال نيشابورى، ص 248 و 249.

6. همان، ص 251.

7. خصال صدوق، انتشارات علميه اسلاميه، ص398.

/ 1