انگشتر در تاريخ انبيا و اوليا - انگشتر در تاریخ انبیا و اولیا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انگشتر در تاریخ انبیا و اولیا - نسخه متنی

علی اکبر رنجبران تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انگشتر در تاريخ انبيا و اوليا

علي اكبر رنجبران تهراني

يكي از زينت هايي كه از ديرباز در ميان انسان ها مرسوم بوده است، زينت انگشتر است. انگشتر علاوه بر زيبايي كه به دست مي بخشد، گاه داراي آثار معنوي خاصّي نيز مي باشد كه آن آثار مي تواند مجعول و معهود انسان ها باشد، مانند آنكه حلقه انگشتري را به نشانه پيمان ازدواج ميان زن و مرد قرار مي دهند كه هر گاه نظر بر آن مي افكنند، عهد و پيمان خود را در ازدواج تازه مي كنند. يا ممكن است اين آثار معنوي، تكويني و مجعولِ خالق متعال باشد كه در نگين و يا ركاب انگشتر اثري پنهان و خاص قرار داده باشد. به هر حال، «انگشتر» زينتي است كه هم داراي زيبايي ظاهري و هم زيبايي باطني است.

سيره پيامبران و ائمّه عليهم السلام

انگشتر در ميان اديان گذشته و انبياي سلف جايگاه ممتازي داشته است و سابقه آن به حضرت آدم عليه السلام بازمي گردد. حضرت آدم عليه السلام زماني كه از بهشت به سوي زمين هبوط كرد، به همراه خود انگشتري از بهشت آورد.(1)

و بعد از او حضرت نوح عليه السلام نيز انگشتري داشت. هنگامي كه نوح عليه السلام بر كشتي سوار شد و بادبان ها بالا رفت و بادها وزيدن گرفت و آبها در تلاطم بودند، اضطراب عجيبي كشتي را فراگرفت؛ به گونه اي كه هر لحظه احتمال غرق شدن كشتي مي رفت. در چنين هنگامه حسّاسي، جبرئيل بر حضرت نوح عليه السلام نازل شد و اذكاري به وي آموخت كه سبب نجات او و همراهانش شد. حضرت نوح عليه السلام با خود گفت: «كلامي كه چنين اثري دارد و از خداوند به من رسيده، سزاوار است هميشه به همراه من باشد.»

و آن را روي انگشتر خود حكّ نمود. آن كلام، كلامي بود كه خداوند وي را به وسيله آن از غرق شدن نجات داد.(2)

زماني كه حضرت ابراهيم عليه السلام در ميان منجنيق قرار داشت و مي رفت كه در ميان شعله هاي برافروخته نمرود قرار گيرد و بسوزد، خداوند به وسيله جبرئيل انگشتري براي او فرستاد كه روي آن اذكاري نوشته شده بود تا با دست كردن آن، از آتش در امان بماند.(3)

حضرت سليمان عليه السلام خاتمي داشت كه بر روي آن اذكار مخصوصي نوشته شده بود و چنان اثري داشت كه همه جنّ و شياطين را در تحت فرمان او آورده بود.(4)

حضرت موسي عليه السلام انگشتري داشت كه دو جمله از تورات روي آن نوشته بود.

حضرت عيسي عليه السلام نيز صاحب انگشتري بود كه دو جمله از انجيل روي آن نگاشته بود.(5)

استفاده از اين زينت تا زمان رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم ادامه داشت. رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم نيز داراي انگشترهاي متعدّدي بود.(6) اين زينت در دين اسلام به عنوان مستحبّي مؤكّد مي باشد. «إنَّ مِنَ السُّنَّةِ لُبْسُ الْخاتَمْ (7)؛ دست كردن انگشتر از سنّت هاي رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم است.»

روايات در باب «استحباب انگشتري» فراتر از حدّ تواتر است.(8) و شايد كمتر مستحبّي را بتوان پيدا كرد كه به اندازه اين مسأله روايت و سيره داشته باشد. تا آنجا اين سيره مهم بوده است كه هر كدام از اهل بيت عليهم السلام يك يا چند انگشتر داشته اند.(9)

ميراثي ماندگار

رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم يك انگشتر خود را به عنوان «ميراث نبوّت و ولايت» به همراه مواريث ديگر به حضرت علي عليه السلام دادند.(10) و هم اكنون از مواريث امامت است.

محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام در مورد انگشتر جدّشان امام حسين عليه السلام سؤال كرد، حضرت فرمود: آن انگشتر به وصيّت حسين عليه السلام به امام زين العابدين عليه السلام رسيد و آن انگشتر، همان انگشتري بود كه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به علي عليه السلام و او نيز به فرزندش امام حسن عليه السلام و او نيز به برادرش امام حسين عليه السلام منتقل نموده بود. من نيز آن انگشتر را از پدرم امام باقرعليه السلام دريافت كرده ام و هر روز جمعه به دست مي كنم.

محمد بن مسلم مي گويد: جمعه به محضر ايشان مشرّف شدم و آن انگشتر را ديدم.(11)

البته جا دارد اشاره اي به مطلبي داشته باشيم و آن، اين است كه: مي دانيم انگشتر سيّدالشّهداعليه السلام در واقعه كربلا به دست بجدل بن سليم كلبي ملعون رسيد. وي با بريدن انگشت حضرت، آن انگشتر را به تاراج برد(12)؛ لكن با امعان نظر مي توان گفت كه يا امام حسين عليه السلام چند انگشتر داشته است، كه انگشتر به غارت رفته غير از انگشتر امامت بوده، و يا همان بوده لكن بعد، به دليل اينكه از «مواريث امامت» بوده، بازستانده شده است.

آراستگي

در هر صورت، «انگشتر» جايگاه ويژه اي در آئين اسلامي دارد و علاوه بر زينت و زيبايي، به دست كردن آن داراي ثواب و اجر است. بنابرآنچه گذشت، چون انگشتر نوعي زينت و زيبايي محسوب مي شود و اصل «لُبس خاتم» در شريعت اسلام مطلوب و محبوب است، بايد در چند و چون و كمّ و كيف آن ناظر به دستورات روشنگر دين مبين اسلام بود و روحيّه «تعبّد» را در برابر خير مطلق و كمال بي انتها از دست نداد، چه اينكه او جز خير و مصلحت و حُسن بنده خود را نمي خواهد.

در همين راستا، شيوه خاصّي در نحوه آراسته شدن به اين زينت اتّخاذ شده است؛ به عنوان مثال: مردان را از آراسته شدن به طلا منع نموده است و براي بانوان محدوديتي از اين بابت قرار نداده است. شايد در اين رابطه مفسده اي براي مردان باشد كه بر عقول، مخفي و مستور است.

رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به امير مؤمنان علي عليه السلام فرمودند: «انگشتر طلا به دست نكن، همانا انگشتر طلا در آخرتْ زينت توست.»(13)

روايات در باب نهي از زينت مردان با طلا، زياد است.

آثار انگشتر

هر كدام از ركاب و نگين، داراي خواصّ متفاوتي است، خصوص اينكه بعضي از سنگ ها كه مورد سفارش شريعت اسلامي مي باشند، آثار عجيبي دارند. به عنوان نمونه مي توان به داستاني از امام رضاعليه السلام اشاره كرد:

شخصي به خدمت امام رضاعليه السلام رسيد و از اينكه صاحب فرزند نمي شد، گله و شكايت نمود. حضرت دستور داد تا انگشتري با نگين فيروزه تهيّه كرده و بر آن، اين آيه مباركه را حك كند: «رَبِّ لاتَذَرْني فَرداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثين»(14)؛ پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندي بر من عطا كن)، و تو بهترين وارثاني!

راوي مي گويد: اين كار را انجام دادم و بيشتر از يكسال بر من نگذشت كه با اين دستور امام عليه السلام فرزندي «پسر» روزي ام شد.(15)

يا در روايت آمده است كه: هركس عقيق يا فيروزه به دست كند، فقير نمي شود.(16)

اثرات مفيد ديگري از اين قبيل نيز در روايات فراواني وارد شده است.(17)

انگشتر در سيره اهل بيت عليهم السلام جايگاه ويژه اي داشته است تا جايي كه اميرمؤمنان علي عليه السلام چهار انگشتر به دست مي كردند:

- ياقوت، براي نجابت و بزرگي؛

- فيروزه، براي پيروزي؛

- حديد چيني، براي نيرومندي؛

- عقيق، براي محافظت.(18)

امام رضاعليه السلام به دِعْبِل خزائي در مقابل آن اشعار زيبا كه در حضورشان خوانده شد، هدايايي دادند كه ميان آنها، نگيني عقيق وجود داشت.(19)

امام حسن عسكري عليه السلام به دست كردن انگشتر را در «دست راست»، از نشانه هاي مؤمن برشمرده اند.(20)

نقش نگين

روي انگشتر هر كدام از معصومان عليهم السلام ذكر خاصّي منقوش بوده و روي انگشتر پيامبران عليهم السلام نيز عبارت هاي مخصوصي نوشته بوده است كه بعضي از نقوش انگشترهاي آنان بدين گونه اند:

حضرت آدم عليه السلام: «لا اله الاّ الله، محمّدٌ رسولُ الله، عليٌّ وليّ الله»؛

حضرت نوح عليه السلام: «لا اله الاّ الله»؛

حضرت سليمان عليه السلام: «سبحان مَنْ ألْجَمَ الجنَّ بكلماته»؛

حضرت موسي عليه السلام: «اِصْبِرْ تُوجَرْ، أُصْدُقْ تُنْجِ»؛

حضرت عيسي عليه السلام: «طوبي لِعَبْدٍ ذكر الله مِن أجله، و الويل لِعَبدٍ نسي الله مِن أجله»؛

رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم: «محمّدٌ رسولُ الله»؛

اميرمؤمنان علي عليه السلام: «ألْمُلْكُ لله»؛

امام حسن عليه السلام: «العزّة لله»؛

امام حسين عليه السلام: «انّ الله بالغ أمره»؛

امام سجّادعليه السلام: «خَزِيَ وَ شَقِيَ قاتلُ حسين بن علي عليهما السلام»؛

امام باقرعليه السلام: «القوّة لِلّه جميعاً»؛

امام صادق عليه السلام: «أنت ثقتي فاعصمني من خلقك»؛

امام كاظم عليه السلام: «حسبي الله»؛

امام رضاعليه السلام: «ماشاء الله، لا قوّة الاّ بالله».(21)

آداب

حال، جا دارد كه بعضي آداب استفاده از انگشتر را به طور اختصار بيان كنيم تا در آراسته شدن به زيبايي ها، رضاي خالق زيبايي ها را به دست آوريم.

1. مستحبّ است كه ركاب انگشتر از نقره باشد و مكروه است ركاب آن از جنس آهن يا مس باشد.

2. مستحبّ است نگين انگشتر يكي از موارد زير باشد:

عقيق، فيروزه، ياقوت، جزع يماني، بلور، حديد چيني، درّ نجف، سنگ زمزم، زمرّد.

3. مستحبّ است انگشتر را به دست راست بكنند و قرار دادن انگشتر در دست چپ، مكروه است.

4. مستحبّ است انگشتر را در انگشت كوچك و يا كناري آن قرار دهند و مكروه است در انگشت سبّابه يا وُسطي قرار گيرد.

5. زينت كردن مردان با طلا، مطلقاً حرام است و انگشتر نيز از اين قاعده مستثني نيست.

6. مستحبّ است روي انگشتر آيه اي از آيات قرآن كريم يا نقوشي از نقوش انگشتر ائمّه اطهارعليهم السلام نوشته شود. و كشيدن تصوير حيوانات بر آن، مكروه است.

7. واجب است به هنگام استنجاء، انگشتري كه اسماء الهي و يا نام اهل بيت عليهم السلام بر آن نوشته شده، از دست درآورده شود.

8. سزاوار است به هنگام وضو، انگشتر را بچرخانند تا يقين كنند كه آب به زير انگشتر رسيده است.

9. نشان گذاشتن انگشتر براي يادآوري كارها، مكروه است مگر در شمارش ركعات نماز كه مكروه نيست.(22)


1. امالي، شيخ صدوق، ص 456، ح 5.

2. همان؛ مكارم الاخلاق، ص 90.

3. همان.

4. تفسير علي بن ابراهيم قمي، ج 2، ص 236.

5. امالي، ص 456، ح 5؛ مكارم الاخلاق، ص 90.

6. وسائل الشيعه، ج 5، ص 79، ح 5971.

7. كافي، ج 6، ص 469، ح 2.

8. براي اطلاع بيشتر، ر.ك: اعجاز نگين (اعجاز الفصّ).

9. كافي، ج 6، ص 469، ح 2.

10. علل الشرايع، ج 1، ص 166، ح 1.

11. امالي، ص 144، ح 13.

12. لهوف، ص 130.

13. كافي، ج 6، ص 469، ح 5.

14. انبياء / 89.

15. امالي، شيخ طوسي، ص 48، ح 62 - 31.

16. كافي، ج 6، ص 470، ح 1؛ ص 472، ح 1.

17. ر.ك: اعجاز نگين.

18. تهذيب الاحكام، ج 6، ص 37، ح 19.

19. امالي، شيخ طوسي، ص 359، ح 749 - 19.

20. تهذيب الاحكام، ج 6، ص 52، ح 37.

21 و 22. ر.ك: اعجاز نگين.


/ 1