حماسه قم - حماسه قم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه قم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حماسه قم

ج . سنا برق

به ياد قيام «19 دى‏» در شهر مقدس قم ، طليعه حركتهاى‏مردمى در سراسر كشور .

حماسه‏اى كه در «19 دى‏» از «قم‏» جوشيد ، جلوه‏اى‏ماندگار از حركت ايمانى مردم بود ;برخاسته از شور و شعور مكتبى‏و ريشه‏دار ، درباورهاى پاك شيعى .

وقتى سلطه طاغوت ، نتوانست‏با تبليغات سوء و برنامه‏هاى ضددينى ، «عقيده به ولايت‏» و «تبعيت از فقاهت‏» را بزدايد، به روى فريادگران ولايت و حمايت از مرجعيت ، آتش گشود . اين‏بود كه حماسه قم كه مطلع الفجر انقلاب اسلامى بود ، پيش آمد . واينك نگاهى به سيماى خون گرفته اين پايگاه جهاد و اجتهاد كه «حرم كريمه اهل‏بيت‏» را همچون نگينى پربها در برگرفته است مى‏افكنيم : «يك شهر را ، دهها شهيد خفته به خون داغدار و عزادار كرده است . در كوچه‏ها و خيابانها مجروح‏ها ز شماره گذشته است . قم ، شهر قيام و شهادت ، اينك پس از تهاجم آن تندباد قساوت ، در خون نشسته است . آرام و رام گشته ، ولى نهال كينه‏هاى مقدس . اينك ، سكوت ، سايه‏بان زده هرجا ، اما سكوت صدا دار ! ديگر نه بر سر مردم رگبار تند گلوله‏هاست در اين شهر نه فريادهاى رعدگونه خرد و كلان و زن و مرد . اما . . . اما ، اينك شده است هر دل بيدار آتشفشان خشم و خصومت آبستن تلاطم و توفان !»

على‏رغم ياوه گويى‏ها و دروغ بافى‏هاى رژيم طاغوت در باره‏جايگاه «زن‏» در جامعه دينى ايران و القاء اين نكته كه زنان‏تنها در خانه‏ها به بچه‏دارى مشغولند و از هر نوع حقوق اجتماعى‏محروم !

در «حماسه قم‏» ، بانوان محجبه با سلاح حجاب ، به دفاع ازارزشها پرداختند و بر ضد ستم طاغوتى شوريدند و مشت و فرياد وحضور و حماسه‏شان در حافظه تاريخ ماند .

بازهم صحنه‏اى از قم در آن روز سرخ و شكوهمند : «زنهاى باوفاى سيه پوش چادرى در كوچه‏هاى قم ، در زير هر گذر ، با مشت و سنگ و نفرت و نفرين بر سر مزدورهاى هرزه ننگين در اين نبرد عمومى ، در اين عزاى سرخ ، شركت نموده‏اند .» ولى . . . راستى آيا آن خشونت جبارانه و آن سركوب بيرحمانه ،اندكى از اراده دين‏باوران كاست ؟ هرگز !

مردم به صحنه آمده بودند تا با نثار «خون‏» و اهداى «جان‏» ، پيروى خود را از پيشوايان دينى و حمايت‏خويش را از «مقدسات‏» نشان دهند و اين حضور خونين ، رسمى‏ترين وماندگارترين «سند» براى هميشه تاريخ شد : «در چهره مصمم مردم ، ديروز ، خط روشن شور و حماسه مى‏ديدم . ديروز ، وقت عصر وقت هجوم گارد وقتى چماق جيره خوران كثيف و پست از مردم غيور قمى پاى و سرو دست مى‏شكست نستوهى دفاع جوانان هنگامه‏اى عظيم به پا مى‏كرد . . . هنگامه‏اى عظيم ! ديروز ، وقت‏بروز خشونت در پى رگبارهاى پياپى بر دوش و دست‏برادران مسلمان خونها كه قطره قطره ، ز اندام نيمه‏جان برخاك مى‏چكيد ، راه شكوهمند شهادت را ، از خاك تا خدا در پيش روى مردم آزاده مى‏كشيد .

طلاب انقلابى در پديد آوردن اين حماسه ، نقشى روشن داشتند .

نيروهاى مهاجم نيز در تعقيب طلاب ، حتى به درون مدارس علمى هم‏هجوم آوردند و گام نحس خويش را به اين مراكز نور نهادند و دست‏به خونريزى زدند . در مدرسه حجتيه ، طلبه‏اى كه تير خورد و درخون خويش غلتيد و با خون خويش بر ديوار نوشت : «مقتل شهيد»، از حادثه‏هاى فراموش نشدنى و عبرت آموز اين حادثه بود كه مردم‏در روزهاى پس از حادثه ، به زيارت اين «بارگاه خونين‏»مى‏رفتند : «. . . ديروز عصر ، وقت تهاجم در «حجتيه‏» ، از پس شيشه سرب مذاب ، اين گلوله بى‏رحم وقتى گلوى گرم يكى را زهم دريد ، وقتى كنار صفحه ديوار در خون خود تپيد ، برخاست نيمه جان با خون خود نوشت‏برآن : «مقتل شهيد» !»

آنچه «قم‏» را به قيام واداشت و شهرهاى ديگر را در پى اين‏قيام ، به نهضتى فراگير كشاند ، تاثير «خون‏» و «شهادت‏» بود ، آن هم با وضعيت و گونه‏اى مظلومانه ، كه خون سيزده‏ساله‏ها هم بر سنگفرش خيابانها ريخت و خط حماسه و يقين را ترسيم‏كرد : «حتى در اين چپاول و غارت در اين هجوم وحشى مزدورهاى بى‏رگ و ريشه فوج گسيل گشته «دروازه‏هاى تمدن !» خون رقيق قلب جوانى سيزده ساله بر سنگفرش خيابان ، كنار جوى نقشى به رنگ سرخ ، ز رسوايى زمانه كشيده است . اين خون ريخته به ناحق براوج بام بلند زمانه ، فرياد مى‏زند : آدم ، در سير انحطاط و قومس نزولى تا حد گرگ درنده ، تا حد خوك وحشى تا حد و مرز پستى يك جلاد هم سقوط مى‏كند . وز آن طرف ، در اوج قله شرافت انسان در ارتفاع تكامل تا حد يك فرشته ، تا حد يك «شهيد» معراج مى‏كند ، تا مرز بى‏نهايت انسان ، پرواز مى‏كند ، زيرا كه يك شهيد ، مرگ خودش را خود انتخاب مى‏كند ، اما آن‏گونه كه خداى پسندد !

درسى كه حماسه قم به ملت ايران يادآور شد ، درسى آموخته ازمكتب قرآن و عترت بود .

«جهاد و شهادت‏» ، آموزه دين و خط اولياى خدا و سيره‏اهل‏الله بود ، كه در اين نهضت هويدا شد و شهادت به يك «مكتب‏» تبديل شد كه در گستره ميهنمان نور افشانى كرد . آرى . . .

«شهادت‏» ، برترين انتخاب انسان بود ، در اين تاريخ : «آرى ، آرى ، درگير و دار «فلاح و فاجعه‏» ، «روح و لجن‏» ، انسان ، نقش خودش را در صحنه بزرگ نمايش در اين جهان خود مى‏گزيند : فرشته بودن ، يا ديو بودن را مرگ تدريجى ، يا شهادت را ، آرى . . . «شكوه شهادت‏» ! اين است‏بهترين نمونه مردن . از خون يك شهيد ، حيات هزارها لش بى‏جان‏آغاز مى‏شود . و . . . از طراوت باران خون شهيدان از بن هر قطره‏اى كه بريزد به روى خاك ، صدها نهال تازه دميده با نغمه‏هاى گرم شهيدان در رهگذار باد ، هماواز مى‏شود . . .

و . . . چنين بود كه «انفجار نور» از خيزش مردمى و حركت‏ايمانى و شور مكتبى مردم غيرتمند قم پديد آمد و كريمه اهل بيت، مامن انقلابيون گشت و قم ، پيشتاز شد و «انقلاب اسلامى‏» ،رهاورد آن حركتى به شمار آمد كه در پاسدارى از دين و باورهاى‏پاك و الهى ، شكل گرفت .

و . . . چنين شد كه «حماسه قم‏» رقم خورد ! (1)


1- قطعاتى منظوم كه در خلال اين نوشته آمده است ، سروده‏اى است كه‏در فرداى آن حماسه عظيم (20 دى 1356) سروده و پخش و منتشر شد، تا پيام آن خونها را به همگان برساند .



/ 1