محمدتقى مظفرى«بسيج لشكر مخلص خداست.»اين كلام آواى آسمانى روح خداست كه آيينه زلال انديشهى امامخمينى قدس سره را نشان مىدهد. اين جمله از امواج درياى نور است كه سيماى ملكوتى بسيجيان را پيرامون عرش الهى ترسيم مىكند. راقم اين سطور به بهانه هر حرف از حروف هفدهگانه اين كلام بخشى از جلوههاى معنوى و شكوه انديشه و اخلاص و جهاد بسيجيان - اين عزيزترين ياران امام - را مىنگارد و پرتوى از سيماى بسيج را ترسيم مىكند. بدين اميد كه خداى بزرگ او را با بسيجيان زنده بدارد. و با ابرار و بسيجيان محشور فرمايد و اين ران ملخ را به عنوان خدمتى كوچك به دانش آموختگان «مدرسه عشق» و ياران حضرت مهدى - عجلالله تعالى فرجه - بپذيرد.
ب - بسيج:
بسيجى بانگ بلند بيدارى است و باب رهايى، بلاىجان استكبار است و برج استوار ديدبانى.بسيجى، بلبل خوشخوان گلزار جبهههاست و باران معنويت در كوير رفاهگرايى.بسيجى بهار آفرين چهار فصل آزادى است و برق خشم الهى برتارك تاريك فكران مزدور و مدعى روشنفكرى. بسيجى بركه غيرت دينى است و برف سپيد بامدادى برهربام و بر زن و شهر و ديار اسلامى.بازوانش بوسهگاه روح خداست و بلنداى قامتش بازوى امن بندگان الهى.بهارش جاودان، برق سلاحش درخشان و بانگ تكبيرش بلندترباد.
س - بسيج:
بسيج، سرو بلند باغ پيروزى است و ستاره سهيل سحرهاى ستمسوزى.بسيجستاره سماواتيان در زمين است. و صاعقه مرگ ستمگران زمان، سلاح رهايى محرومان است و سوهان روح مستكبران، سنگرنشين سفره هفتسين باصفاى آزادى است. مرد سنگر و سجاده و سپيده و سبزه و سرخرويى و ستمسوزى.سلاحش با مهابت.سرودش پرطنين و ساحل ديدار مولايش مهدى موعود نزديكتر باد.
ى - بسيج:
بسيجياريلداى جبهههاست. ياور يكهتاز عرصههاى ظفر و يادآور عشق و خشم ملكوتى است، يورشگر خط خون و خشم و باروت است و ياقوت شب چراغ خزانه پرگوهر خمينى قدس سره يكتا پرست راستين روزگاران است. و فرشته زيباى آسمان در كوير توسعه ستمگران و يغماگران ترانه ساز شبهاى يارب، يارب است و ترنم آفرين روزهاى ياحسين و يا على(ع) و يا زهرا(س).بسيج اميد «دولت ابرار» است و در يتيم و سرخ فام صحنههاى صداقت و ايثار.يادشگرامى، ياورش مهدى(عج) و دامنش پراز ياس ياسين باد.
ج - بسيج:
جوان است و نوجوان، مرد جبههاست و جهاد و جولان و جهش. «جندالله» است كه به چشمهها جوشش مىآموزد و به كوهها جلال و جبروت مىبخشد. جمال خدا را از سيماى نورانى وى مىتوان ديد. و جذبه ملكوت را در صداى گامهاى استوارش مىتوان شنيد. جلودار قبيله نور است و جاننثار انصار حضرت مهدى(عج). جزيره آرامش و سبز آزادى در دنياى اضطراب و بردگى است. از جبينش نور يقين مىدرخشد و از جبههاش جان كفر و شرك و نفاق مىلرزد.
ل - لشكر:
بسيجى، لاله سرخفام جبهههاست و لؤلؤ صدفهاى «لااله الاالله». ذوالفقار خشم و غيرت بر سر خناسان و وسوسهگران است. گلسرخ لالهزار مروت و مردانگى و آب زلال و شيرين در كوير زندگى است. بسيجى، ترانه آزادى در هياهوى مطبوعاتى گرگ و كفتار و شغال استبداد و روباه «دموكراسى» است. لبش لبيكگوى خداى خمينى و خروشش خروش ستمسوز خامنهاى است. دلش از مهر خدا لب ريزاست و آسمان چشمانش، باران عشق مىبارد، نورماه گزارشگر امين نيايش شبانه اوست. و سنگرهاى تاريك جنوب و غرب رازدار اين لشكر مخلص خدا.
ش - لشكر
بسيجى عزيز! تو از شراب شهد آفرين شهود نوشيدى و از امام شجاعت و شهامت درس انديشه و ايمان و حماسه آموختى. تو برشاهان شرك و شك و شهوت در سراسر عالم شبيخون زدى و شرف و شكوفه و شهد و شهود و شفا و شفاعت و شهامت را بر سفره هفتشين «لشكرشاكران» نهادى. اى شناگر اروند، اى شيداى مهدى(عج)، اى شيفته شهادت و اى شمع شبستان آفرينش، اى شهاب ستمسوز آسمانى، بسيجى عزيز، ايمانت استوارتر، و قلبت قوىتر و نگاهت نافذتر باد.
ك - لشكر:
بسيجى بزرگ، تو فرزند فرزانه كربلايى، تو كبك كوهساران كرامتى، تو كوكب درخشان آسمان كمالى. تو كبوتر سبكبال شبهاى حملهاى، تو كلام خدا در طور سيناى ايرانى.اى كوه استوار فضيلت كه كاخنشينان را به خاك سياه نشاندى و هيكل كهنه بيداد را در كوير استكبار دفن كردى و از برج بلند استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى پاسدارى كردى. تو كانون هنر راستين و سرباز فداكار علم و دينى.كلاهخودت پرافتخار. كلاشت غران، كلاستبرقرار و كتابت قرآن.تاج كرمنا، بر سرت و كوى مهدى (عج) قبله جاودانت و كشتى عترت، پايگاه زندگيت، بسيجى مخلص!
ر - لشكر:
بسيج، ابر رحمتخداست و راحت روح مؤمنان و راهب كوير تفتيده زمان، رهيده از پليدىهاست. و رهرو راه راستى و رستگارى. عاشق رضا و رضوان الهى است ورهگشاى راه رهايى، «رستم» انقلاب اسلامى است و دشمن ديو سياه و سفيد شرق و غرب. روحى بلند دارد و راهى روشن. سينهاى ستبر دارد و گونهاى گلفام. ابروانى كشيده دارد و بازوانى پيچيده. رافت از رخسارهاش مىبارد و صلابت از سيمايش مىجوشد.رزمش پيروز، عزمش استوار، حرمتش روز افزون، و بزمش با ملكوتيان باد.
م - مخلص:
تو بر چهره مرگ لبخند زدى و مردانه زيستى و مردانه پركشيدى و ميراندى. اى مرد فرد سنگرها، اى مرواريد درياى جبههها، اى مرزبان مخلص فرهنگ «شلمچه» و «فكه»، اى مرغ تيز پرواز آسمان «آبادان» و «خرمشهر»، اى بلبل نغمهسراى «مهران» و «بستان» و «قلاويزان». اى مرغ باغ ملكوت. الى ماهى فتاده به درياى عشق و خون. اى منتظر راستين مصلح كل. اى كه مردانگى را از ابرمردان ساحل فرات، آموختى و مردمى بودن را به ارتشهاى عالم نشان دادى. اخلاصت فزونتر و چشمانت پرفروغتر باد اىبسيج!
خ - مخلص:
بسيج، پاسدار خيمه منتظران است. كه با خشم و خروش مقدس راه بر خناسان مىبندد. بسيجخدنگ رها شده از سوى عرشيان است كه قلب پليد شياطين شرق و غرب را مىشكافد. بسيج زاهد راستين دوران است كه خرقه زهد و ريا را مىدرد و خدعه خيمه شببازان و منافقان و سازشكاران را افشا مىسازد و خانه كفر و شرك و نفاق را بر سرشان خراب مىكند.خشم بسيج، خواب خرگوشى و خرناس بىخبرى را بر مىآشوبد و خفتگان را به بيدارى، خمودان را حركت و قيام، خمارآلودگان را به هوشيارى و خموشان را به فرياد و شب زدگان را به ديدار خورشيد و خاكيان را به افلاك و بردگان را به آزادى و سازشكاران را به استقلال و بىدينان را به خداپرستى وتوحيد فرا مىخواند.
ل - مخلص:
بسيجبه «لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظيم» ايمان دارد و به سوى تحقق شعار پرمحتواى لااله الا الله پيش مىرود. لوله سلاح بسيج ولولهاى دراركان استكبار مىافكند و لواى دفاع از مظلومان را افراشتهتر مىسازد و از گلوى سرخ بسيجى كبوتر «لا شرقيه و لا غربيه» پرواز مىكند و آواى «لاحكم الا لله ولا مبعود سواك» به گوش مىرسد.لا لائى مادران بسيجى خواب بيدادگران را بر مىآشوبد و لبيك نوجوانان بسيجى و نغمه ولايت فقيه است كه لرزه بر اندام صهيونيسم جهانى و منافقان داخلى مىافكند. لبش لاحول گويان و دلش لبريزازعشق الهىباد.
ص - مخلص:
بسيج، صداى صلابت است و سمبل صبورى، اسوه صالحان است و آموزگار صابران. صفاى آب دارد و صولت آفتاب. فرزند صراط مستقيم است و پاسدار دين قويم. نسيم صباى محرومان است و تندر صف شكن غارتگران. صداقت از نگاهش مىبارد و صبح پيروزى از افق سرخ ايثارش طلوع مىكند.بسيجى صبور!! صبرت چون كوه صدايت رساتر و صاحب الزمان نگهدارت.
خ - خدا:
بسيج، سمبل خشم و خروش خوبان است. بسيجخواب و خوراك و خيال و خال همه را برسر سوداى دوست مىنهد. بسيج، هرگز لباس خفت و خوارى و خمودى نمىپوشد و خرما را با خدا عوضى نمىگيرد، خلق و خوى گل محمدى صلى الله عليه و آله دارد و عطر و بوى نرگس مهدى عليه السلام.فانسخهاش فانوس خط آزادى و «نسخه» جامعه انسانى است و چفيهاش يادگار روزگار شهادت و پرچم ايمان و عدالت و آرم استقلال و آزادىاست.خطر از ساحتش بدور، خاطرش شادان و خاطرهاش گرامىباد.
د - خدا:
اى دلاور دوران، اى دلداده دلير، تو دادخواه مظلومانى كه دو رويى را در آستانه اخلاص سربريدى دل را به ين وليره ودلار نفروختى و به سوى ديدار دوستشتافتى. از درياى سرخ صيد شرف گرفتى و از ديار نفاق و كفر دود و آتش بر آوردى تو دل به درياى ايمان زدى و ديو را بردار كشيدى. ددان را سخت لرزاندى و كام كفر را از زهر پركردى. دلت پنور و چشمانت منور باد. دعايت مستجاب. دشمنت منكوب، و ديدارت با مهدى عليه السلام جاودانهباد.
الف - خدا:
بسيجى افسر آزاده اردوى ايمان است.بسيجى آتش در خرمن نيرنگ شيطان است.بسيج آب است.آب زندگى بخش است.بسيج الگوى انسان است.بسيج اندوهناك مرگ ارزشهاست.بسيجى از رفاه و لذت و راحت گريزان است.بسيجى عاشق محراب و آزادى و قرآن است.بسيجى مست از پيمانه سرخ جماران است.بسيجى، آسمان اشك افشان است.ابوذرگو، كميلى خو و اشتر تيغ،و در آگاهى و انديشه و ايمان.بسيجى نسل عمار است. بسيجى پور سلمان است.
س - خداست:
بسيجى، سبزپوش ارتش توحيد.سپند پرتلاش خطه اميد.سلام صبحگاه مشرق خورشيد.بسيجى سمبل سرو بلند خطه زادمردان است. سرش، افراخته و آن سينه چون پولاد،سرودش سبز و پوتينش، پيام مرگ هر جلادو نامش آتشى برخرمن بيداد و استبداد.مبادك باد اين ميلاد، گرامى باد اين نوازد.
ت - خداست:
بسيجى، تندر خشم خدا بر خرمن بيداد است.و قهرمان راستين نيمه خرداد.بسيجى، توپ و تانگ و تفنگ و تير و تبر را در خدمت توحيد مىخواهد.بسيجى، اسطوره روزگار است و آيت ايثار.بسيجى بانگ آزادى است روياروى استبداد. خليل آسا تبر بر دوش و چون موسى عصا دركف،بسيجى قهرمان بدر و حنين است و وارث محمد(ص) و على و حسين(ع). الماس نور است و عازم قله طور.مرد قيام است و غيرت، حامى حق است و عدالت و شهيد گمنام است و شاهد امام. شيداى شريعت است وجوياى حقيقت. مرد«الله اكبر» است و يار راستين رهبر. «حافظ» قرآن است و سعدى دوران. به عطار تعقل مىآموزد و به مولانا عرفان. خادم امت است و خصم استكبار. فرزند اسلام است و اسوه ايثار.«صدرا» از او فلسفه حضور مىآموزد و خواجه هرات از او درس اخلاص فرا مىگيرد.قلبشپرنور،دستشپرتوان،انديشاش پرفروغ وعزمش آهنين باد.