عطر سجدهگاه
مهرى حسينى
مىتپد دل زمين گرچه در پناه تو
خيره مانده آينه از تلاطم خلوص
بشكن اين سكوت خود يوسف عزيزما
نيست لايقت اگر اين دل پر از غبار!
لحظههاى سبز دل با تو اقتدا كنند
شب اگر تنيده بر روح خفتهمان ولى
آسمان نشسته در انتظار ماه تو
پرستاره مىشود دل به يك نگاه تو
باز كرده پنجره چشم در پگاه تو
اشكهاى عاشقان مىچكد به چاه تو
پهن كرده آسمان چشم خود به راه تو
مىزند زمين به خود عطر سجده گاه تو
آسمان نشسته در انتظار ماه تو
آسمان نشسته در انتظار ماه تو