رودخانه وحشى - رودخانه وحشى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رودخانه وحشى - نسخه متنی

مرتضى عبدالوهابى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رودخانه وحشى

مرتضى عبدالوهابى

آخرين روزهاى بهمن ماه سال‏66 بود. خودم را به ستاد لشكر 10 سيدالشهدا رساندم و به واحد طرح و عمليات لشكر رفتم. واحد شلوغ بود. سرلشكر آمده بود فرماندهان رده بالا و لشكر هم حضور داشتند. سلام كردم و جلو رفتم.

- سلام آقاى جوزى، خوش آمدى كمى دير كردى!

سر لشكر اين جمله را به من گفت‏با احترام گفتم:

- يك كار خيلى ضرورى برايم پيش آمد.

- اشكالى ندارد اما سعى كنيد تكرار نشود.

- چشم قربان.

همه دور ميز بزرگ فرماندهى جمع شديم روى ميز ماكت طراحى شده عمليات قرار داشت، سرلشكر با نام خدا سخنش را شروع كرد.

- قرار است در غرب شهر ماهوت عراق عملياتى صورت گيرد!

همه خوشحال از شنيدن اين حرف به دهان سرلشكر چشم دوختيم تا ادامه صحبت او را بشنويم

- بايستى منطقه عملياتى با دقت‏شناسايى شود تا بتوانيم از بهترين راه و با حداقل تلفات ضربه كارى را به دشمن بزنيم.

سرلشكر با فلش چوبى به ماكت اشاره كرد و مناطق مختلف جغرافيايى را به ما نشان داد:

- اينجا شهر ماهوته، در اين قسمت‏يعنى غرب شهر، منطقه كوهستانى قرار دارد. از اينجا رودخانه تندى جريان مى‏گيرد و به سمت دشت مى‏رود كه حدفاصل نيروهاى ما و دشمن است. يعنى يك مرز طبيعى بايد عده‏اى نيروى زبده بفرستيم تا مسير كوهستانى رودخانه را دنبال كنند و بهترين محل براى ساختن يك پل پيش ساخته را مشخص سازند تا بتوانيم از طريق عبور دادن گردانهاى لشكر از اين پل دشمن را دور بزنيم. تا اينجا سؤالى نيست؟

- ببخشيد، آيا مسير كوهستانى رودخانه در تيررس دشمن قرار دارد؟

- بله دشمن از طريق پاسگاههاى ديده بانى كوهستانى به تمام منطقه اشراف دارد.

- پس چطور پل را نصب كنيم.

- به حساسترين قسمت عمليات اشاره كرديد. نصب پل و عبور نيروها بايد در طول شب انجام شود. شما مى‏توانيد از مرحله طرح تا اجراى پل از همكارى برادران جهاد استفاده كنيد.

به منطقه كوهستانى رفتيم. در مسير رودخانه حركت كرديم. رودخانه‏اى پر آب و سركش با شيبهاى خطرناك، مسير و ارتفاعات بلند كه كار را سخت و دشوار مى‏كرد. چاره‏اى نبود. دشمن تمام امكانات و تجهيزات خود را در 20 كيلومترى بالاى رود مستقر كرده بود و اصلا فكر نمى‏كرد رزمندگان ايرانى تصميم بگيرند از روى اين رود وحشى عبور كنند. پس از مدتها شناسايى، محل مناسب نصب پل را پيدا كرديم. محلى كه به محور مورد نظرما نزديك بود. برادران جهاد طرح پل را آماده كرده و ارائه دادند ما براى نصب آن دست‏به كار شديم. شبى سرد و يخبندان بود. برف با شدت مى‏باريد. صداى غرش رود در ارتفاعات مى‏پيچيد و باز تابى وهم‏انگيز داشت. نصب پل پيش ساخته شروع شد. بچه‏ها را هدايت مى‏كردم و به كار نظارت داشتم. در ميان كار چند نفر از بچه‏ها سقوط كردند و به داخل رود افتادند. سرانجام كار نصب پل تمام شد. تعدادى از بچه‏ها به صورت آزمايشى از روى آن عبور كردند. مطمئن كه شديم اولين گردان لشكر 10 سيدالشهدا را از پل عبور داديم. نيروهاى اين گردان پس از عبور از پل به ارتفاع بالاتر رفتند و در غارى ميان صخره‏ها پناه گرفتند. شب بعد عمليات آغاز شد. آنچنان برق آسا و غير منتظره كه در همان ساعات اوليه 400 اسير گرفتيم. اسيرانى كه در خواب فلت‏بودند و هرگز گمان نمى‏كردند ما بتوانيم از رودخانه عبور كنيم. مرحله بعد پشتيبانى عمليات و انتقال تجهيزات به آن سوى پل بود. اين كار بسيار مشكل بود. اولين قاطر مخصوص حمل مهمات در ميانه پل چشمش كه به آبهاى خروشان افتاد پايش لغزيد و به ته رودخانه سقوط كرد. مجبور شديم براى اينكه اين اتفاق براى ساير قاطرها نيفتد. چشمان آنها را ببنديم و از پل عبور دهيم. اكنون پس از گذشت‏سالها هنوز خاطره رودخانه وحشى و پل آن در ذهنم باقى مانده است. رودخانه سركشى كه بسيارى از دوستان شهيدم از طريق آن خود را به دريا رساندند.

منبع: نشريه نگاه به رويدادهاى آموزش و پرورش، سال ششم، ش‏106، بهمن‏76، خاطرات ماندگار، به نقل از برادر جوزى.

/ 1