به «سيره نبوى» بازگرديم - به «سیره نبوی» بازگردیم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

به «سیره نبوی» بازگردیم - نسخه متنی

محمود مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به «سيره نبوى» بازگرديم

محمود مهدي پور




  • عصرما، ما را ز ما بيگانه كرد
    از جمال مصطفى بيگانه كرد



  • از جمال مصطفى بيگانه كرد
    از جمال مصطفى بيگانه كرد



اوضاع و شرايط فرهنگى دنياى اسلام، از آفريقا تاخاور دور و از شمال تا جنوب، شعله برجان همه روشنفكران راستين و عالمان دين مى‏زند.

دنياى اسلام امروز گرفتار مشكلات و مصائب فراوان است؛ دردهايى كه روح هر مسلمانى را مى‏آزارد. مجد و عزّت ديرين از جهان اسلام رخت بر بسته است. فقر، عقب ماندگى، اعتياد، فساد، تبعيض و بيداد در بسيارى از كشورهاى مسلمان، حكومت مى‏كند. صهيونيسم جهانى بيش‏ترين گستاخى‏ها را نسبت به امت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم روامى‏دارد. گويى مدينه در محاصره خيبر قرار گرفته است. در پاكستان، نظاميان وابسته به آمريكا حكومت مى‏كنند. در تركيه سال‏هاست كه پيامبر خدا را ازكرسى مديريت اجتماعى به زندان سينه‏ها تبعيد كرده‏اند. در هندوستان و كشمير هنوز به قول اقبال لاهورى:




  • شب هندى غلامان را سحر نيست
    به ما كن گوشه چشمى كه در شرق
    مسلمانى زما بيچاره‏تر نيست



  • به اين خاك آفتابى را گذر نيست
    مسلمانى زما بيچاره‏تر نيست
    مسلمانى زما بيچاره‏تر نيست



در افغانستان هنوز جشن‏هاى عروسى هم، مجلس سوگوارى مى‏شود و آمريكاى جنايتكار از يك عذرخواهى لفظى هم دريغ مى‏ورزد. كشورهاى آزاد شده از سلطه شوروى، هنوز از چاله رها نشده، در چاه ويل آمريكا افتادند و به چنگ سرمايه دارى صهيونيسم گرفتار آمدند. و هنوز فرياد مظلوميت زنان، مردان و كودكان فلسطين به گوش مى‏رسد!

سايه ناوگان‏ها و پادگان‏هاى نظامى دنياى كفر، برسر مسلمانان و محرومان جهان سنگينى مى‏كند و چشم غرّه‏هاى دشمنان اسلام نفس‏ها را در سينه‏ها حبس كرده است.

اسلام و مسلمانى در شرق و غرب، تحقير مى‏شود.

روز به روز نهادهاى وابسته به كفر جهانى نفوذ بيشترى مى‏يابند؛ ديگر از وحدت دنياى اسلام كسى سخن نمى‏گويد و در شرق دور خون ميليون‏ها مسلمان از كانال بانك‏هاى رباخوار مكيده مى‏شود.

اوضاع و شرايط فرهنگى دنياى اسلام، از آفريقا تاخاور دور و از شمال تا جنوب، شعله بر جان همه روشنفكران راستين و عالمان دين مى‏زند. درد و رنج مسلمانان روز به روز بيشتر مى‏شود، ديگر صداى سيدجمال، امام خمينى قدس‏سره ، اقبال لاهورى، كواكبى و... به گوش نمى‏رسد. دادنامه مسلمانان در هيچ نهاد بين المللى قرائت نمى‏شود.

از تمام دارايى‏هاى مسلمانان، يك ايمان و عشق نبوى و اميد آخرت مانده بود كه آن هم هدف مهاجمان فرهنگى قرار گرفته است.

امروز دنياى اسلام به گونه‏اى است كه هر مسلمانى آرزوى بازگشت به راه و رسم پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و احياى مجد و عظمت نخستين و ديرينه را دارد. هر مسلمانى مى‏خواهد بداند چگونه مى‏توان آن شكوه، عظمت، اخوّت، عدالت، معنويّت و استقلال روزگار كهن را بازگرداند. امروز روشنفكران دنياى اسلام از كمند فرهنگ، صنعت و تمدّن غربى به تنگ آمده‏اند. و مسلمانان سال‏هاست كه از خواصّ امّت و مديران فرهنگى، سياسى و اقتصادى حاكم بر مسلمانان گله‏مندند.

بيش از نيم قرن قبل، انديشمند مسلمان اقبال لاهورى از رنج مسلمانان اشك مى‏ريخت و از نابسامانى‏هاى حاكم بر اميران امت اسلام، شكوه‏ها برمى‏آورد.




  • داغم از رسوايى اين كاروان
    تن پرست و جاه مست و كم نگه
    در حرم زاد و كليسا را مريد
    دامن او را گرفتن ابلهى است
    اندر اين ره، تكيه برخود كن كه مرد
    آه از آن قومى كه چشم از خويش‏بست
    تا خودى در سينه ملت بمرد
    گرچه دارد لا اله اندر نهاد
    آنكه بخشد بى‏يقينان را يقين
    آنكه زير تيغ گويد لا اله
    آن سرور، آن سوز مشتاقى نماند
    اى مسلمان، اندرين دير كهن
    گرچه دانا حال دل با كس نگفت
    تا غلامم در غلامى زاده‏ام
    چون بنام مصطفى خوانم درود
    عشق مى‏گويد كه‏اى محكوم غير
    تا ندارى از محمد رنگ و بو
    از درود خود ميالا نام او



  • در امير او نديدم نور جان
    اندرونش بى‏نصيب از لا اله
    پرده ناموس ما را بردريد
    سينه او از دل روشن تهى است
    صيد آهو با سگ كورى نكرد
    دل به غير اللّه داد، از خود گسست
    كوه كاهى كرد و باد او را ببرد
    از بطون او مسلمانى نزاد
    آنكه لرزد از سجود او زمين
    آنكه از خونش برويد لا اله
    در حرم صاحبدلى باقى نماند
    تا كجا باشى به بند اهرمن
    از تو درد خويش نتوانم نهفت
    ز آستان كعبه دور افتاده‏ام
    از خجالت آب مى‏گردد وجود
    سينه تو از بتان مانند دير
    از درود خود ميالا نام او
    از درود خود ميالا نام او



از او بياموزيم

اگرچه از مسلمانى خويش در برابر رسول خدا شرمنده‏ايم ولى راهى هم جز بازگشت به سوى آن محبوب دلها سراغ نداريم.

بازگشت به سوى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، بازگشت به خداست؛ بازگشت به قرآن است؛ استغفار و توبه از كج انديشى‏ها و كج روى‏هاى تاريخى است.

بياييد يك بار ديگر به خانه محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بازگرديم و از او و خاندانش بياموزيم:

چگونه انديشيدن را،

چگونه خواستن را،

چگونه ديدن را،

چگونه گفتن را، چه سان شنيدن را،

چگونه زيستن و چگونه مردن را،

محبت را، اخوّت را، حكومت را، امانت را،

تلاوت را، صبورى را، استقامت و مدارا را،

نماز و تهجّد را،

انفاق وآزادگى ازحاكميت‏سرمايه را،

زهد و پارسايى را، جهاد و عزّت را و شهادت را.

راستى وظايف امت در برابر رسول خدا چيست؟ و بايدها و نبايدها در برابر آن بزرگوار كدام است؟

بايدها

ايمان به رسول گرامى،

معرفت پيامبر خدا،

محبت پيامبر،

نصرت و يارى رسول بزرگوار،

پذيرش داورى آن حضرت،

بيعت با پيامبر

جهاد جانى و مالى در ركاب آن عزيز،

پذيرش مرجعيّت نهايى وى،

الگوگيرى از رفتار آن حضرت،

اطاعت از او در تمام امور زندگى

استيذان و گرفتن مرخّصى براى عدم حضور در امور اجتماعى،

ابلاغ سلام و درود بر آن بزرگوار،

و پرسيدن ندانسته‏ها از محضر او،

مودّت ذوى‏القربى و...

اينها، بايدهايى است كه به تصريح قرآن نسبت به ساحت قدس نبوى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم برعهده بشريت و مسلمين قرار دارد.

نبايدها

تكذيب رسول گرامى، عصيان او، عداوت و دشمنى با او، تقدّم بر رسول خدا، آزار و بلند كردن صدا در برابر سخن او، ستيزه جويى با او، دروغ بستن به او، ورود بدون اجازه به خانه او، تلاش براى تحميل نظر بر او، تمسخر و استهزاى او و انديشه‏هاى آسمانى او و... از نبايدهايى است كه قرآن، مسلمانان و عموم بشريت را نسبت به آن هشدار داده است.

كارنامه عملى ما در آستان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم

حال به راستى آيا وظايف خويش را در برابر آن عزيز الهى، انجام داده‏ايم؟

كارنامه امّت نسبت به آستان قدس نبوى چگونه است؟

كدام يك از اهداف عالى حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را تحققّ بخشيده‏ايم؛ آزادى بشريت از چنگ بيدادگران را؟ وحدت امت اسلامى را؟ استقرار قسط جهانى را؟ كدام‏يك و به چه ميزان؟

زاويه انحراف ما در زندگى فردى و اجتماعى از خطّ مستقيم نبوّت چقدر است؟

پيامبر از چه امورى نگران بود؟ در جهت پيشگيرى از مايه‏هاى نگرانى آن عزيز، چه كرده‏ايم؟

راستى در زمينه سيره پژوهى، سيره نگارى، سيره‏شناسى، سيره آموزى، سيره خوانى و حاكميّت سيره نبوى چه كرده‏ايم؟

آيا مبانى برنامه‏هاى توسعه و سياست‏هاى كلان كشورهاى اسلامى، بر قرآن و سيره نبوى عرضه شده است؟

آيا برنامه نويسى و تخصيص بودجه در كشورهاى اسلامى با توجه به اولويت‏هاى سيره و سخن نبوى است؟

آيا مرمّت آثار باستانى در فرهنگ محمّدى، واجب‏تر از تأسيس و نگهدارى مساجد و گسترش فرهنگ قرآنى است؟

آيا نظام قانون گذارى، نظام قضايى، نظام تربيتى، سياست‏هاى ورزشى، نظام ادارى، سيستم اقتصادى، نظام تبليغى و اطلاع رسانى و نظام سياسى و روابط خارجى در كشورهاى اسلامى و حتى جمهورى اسلامى ايران چه ميزان با انديشه‏هاى قرآنى و سيره نبوى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هماهنگ است؟

بگذريم از كارنامه عملى و اقدامات اجتماعى كه غم‏انگيز است!

كارنامه علمى

فعاليت‏هاى تئوريك، پژوهشى، تبليغى، اطلاع رسانى و هنرى ما در برابر او چگونه است؟

تاكنون در جهت تدوين «علوم نبوى»، «جهان بينى نبوى»، «آرمان‏هاى نبوى»، «احكام نبوى»، «سياست نبوى» و «تاريخ و سيره نبوى» چه گام‏هاى عملى برداشته‏ايم و براى نشر و تبليغ آن چه كرده‏ايم؟

آيا كتاب‏شناسى جامعى در سيره و تاريخ نبوى تدوين كرده‏ايم؟ در زمينه معرفى پيامبر به سطوح گوناگون فكرى و گروه‏هاى مختلف اجتماعى چه كرده‏ايم؟

به راستى، حكم فقهى تمسخر، استهزاء، تحريف و سبّ رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از طرق آثار مكتوب، شفاهى، تصويرى و نمايشى چيست؟ و چقدر اجرا كرده‏ايم؟

سيره عبادى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، تربيتى و تبليغى رسول گرامى تا چه ميزان تدوين شده و به كدام زبان‏ها ترجمه و منتشر شده است؟

كدام قواعد فقهى را از سيره و سخن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم استنباط كرده‏ايم؟

راستى منبع و سرچشمه دانش‏هاى نبوى چيست و انسان به چه ميزان و چگونه مى‏تواند به آن دست يابد؟

آيا شيعه و سنّى هركدام «صحيفه نور نبوى» را بر اساس روايات خويش تدوين كرده‏اند؟

چند فيلم دقيق و عميق از زندگى پيامبر و يارانش ساخته و به دنياى سينما و تلويزيون سپرده‏ايم؟

كدام شبكه‏ها و سايت‏هاى جهانى و كدام ناشران تخصّصى به معرّفى، شبهه زدايى، تهمت زدايى و تحليل درست و كامل از سيره و سخن نبوى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پرداخته‏اند؟

اولويت‏هاى پژوهشى، نگارشى، آموزشى، اطلاع رسانى و تبليغى در قلمرو تاريخ و سيره رسول گرامى كدام است؟ و كدام نهادها به انجام آن اقدام كرده‏اند؟

در زمينه تدوين سال شمار، ماه‏شمار و روزشمار زندگى رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم چه ميزان كار پژوهشى و فرهنگى انجام شده است؟

فرهنگِ دوستان و دشمنان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و فرهنگِ اعلام مطرح در گفتار رسول خدا را كدام نهاد فرهنگى تدوين مى‏كند؟

در زمينه دائرة‏المعارف موضوعى سخنان رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم چه كرده‏ايم؟

انديشه‏هاى راستين و بنيادين پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در زمينه مسائل امروز ما، تا چه ميزان عرضه شده است؟

آيا پيامبر به آزادى مخالفان دين و حكومت دينى مى‏انديشيد يا دستور تخريب مسجد ضرار را صادر مى‏كرد؟

آيا كفاف و عفاف را مبناى زندگى اسلامى مى‏دانست يا به توسعه و بيداد و فجور تن مى‏سپرد؟

راستى كدام يك از احاديث نبوى وارونه تفسير مى‏شود؟ اسرائيليات چه ميزان به تاريخ و سيره نبوى راه يافته است؟

نقش يهود و معاويه و دست‏هاى جهل و غرض در افزايش و كاهش حقايق سيره و سخن نبوى چيست؟

معيارهاى عزل و نصب در سيره رسول گرامى چه بود؟ پيامبر با جريان نفاق و منافقان چه رفتارى داشت؟

در زمينه عدالت، اصلاحات، آزادى، اشتغال، جهانى سازى، استقلال و... كدام يك از رهنمودهاى پيامبر خدا تدوين شده است؟

اين مسائل و صدها پرسش ديگر، هنوز پاسخ متقن و مستند نيافته است و مسئوليت آن بردوش محقّقان مؤمن و بيدار حوزه‏ها و دانشگاه‏هاى بلاد اسلامى است.

در پايان اميدواريم اين ويژه نامه، فريادى براى بازگشت به سيره و سخن نبوى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم باشد و امت اسلامى با ابلاغ درود به آن بزرگوار، دوباره راه فلاح خويش را بيابد كه به قول سعدى:

محال است سعدى طريق صفا توان رفت جز در پى مصطفى

«اِنَّ اللّهَ و ملائكتهُ يُصلُّونَ عَلَى النَّبى يا ايهاالذين آمنوا صَلُّوا عليه و سلّموا تسليماً.»

والسلام

/ 1