حقوق همسايگان در سيره و سخن نبوى صلىاللهعليهوآلهوسلم
غلامرضا گلي زوارهضرورت بحث
پس از خانواده كه كوچكترين و اساسىترين تشكّل اجتماعى انسانها به شمار مىآيد، افرادى كه در يك محل گرد هم مىآيند و با يكديگر همسايه مىشوند با وحدت، وفاق و معاشرتها و روابط عاطفى مىتوانند پاسدار بُعد انسانى و ارزشى و ضامن استحكام و استوارى واحد اجتماعى خويش باشند.اسلام براى همسايگان همچون خويشاوندان، حقوقى قايل شده كه اگر كسى بخواهد آنها را ناديده انگارد يا ضايع نمايد، گناهكار، خاطى و متجاوز است. در آيه 36 از سوره نساء، خداوند از انسان مسلمان و بنده راستين و با اخلاص خود مىخواهد كه پس از اطاعت و عبادت او، حقّ بندگان ديگر و آداب معاشرت را مراعات كند و در واقع طبق اين آيه، خداوند نسبت به حقّ خويش و حقوق انسانها ده فرمان بسيار مهم صادر نموده است كه بند ششم و هفتم آن، در خصوص همسايگان دور و نزديك است كه اوّلاً رعايت حقوق آنان طبق مفاد اين آيه، عمل نمودن فرمان واجب الهى است و ثانياً اين رفتار در رديف پرستش خداوند و شرك نورزيدن به او آمده است. مفسرين براى «جار ذى القربى»و «جار جنب» كه در اين آيه آمده، بررسىهاى گوناگونى ارائه دادهاند.1 به همين دليل، امام صادق عليهالسلام فرمودهاست:«عليكم بحسن الجوار فانّ اللّه عزّوجلّ امر بذلك2؛ بر شما باد به خوش همسايگى پس به درستى كه خداوند بدان امر كرده است». آن فروغ فروزان در فرمودهاى ديگر شيعيان را به اين موضوع توجه داده است:«رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم براى پرهيزگارى، اهتمام در راه دين، راستى در گفتار، اداى امانت، سجده طولانى و خوش رفتارى نسبت به همسايه، مبعوث شدهاند.»3پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم نيز به مسلمين توصيه نمودهاند: «اگر خواستار آن هستيد كه پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند، وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا كنيد و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسايگان خود به نيكى رفتار كنيد.»4حدّ همسايگى، حقوق همسايگان
رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در خصوص حدّ همسايگى فرمودهاند: «كلّ اربعين داراً جيران من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله5؛ تا چهل خانه از رو به رو، پشت سر، طرف راست و سمت چپ، همسايه محسوب مىگردند.» از رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در باره حدّ همسايگى سؤال شد، فرمودند: «حدّ الجوار اربعون داراً6؛ حدّ همسايگى چهل خانه است.» ابن قدّامه روايت مرسلهاى از عايشه نقل كرده كه در آن آمده است از نبىّ اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم از حدّ همسايگى سؤال شد كه همين جواب را دادند.7امام صادق عليهالسلام فرمودهاست: مردى از انصار نزد رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم آمد و عرض كرد: خانهاى از فاميلى خريدهام و نزديكترين همسايهام كسى است كه به خيرش اميدى ندارم و از شرّش هم مصون نمىباشم. رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم به حضرت على عليهالسلام و ابوذر فرمود: كه در مسجد فرياد بزنند: «ايمان ندارد كسى كه همسايه او از شرّش در امان نيست.» پس سه بار اين مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پيش و راست و چپ.8اگر مردم اين توصيهها را مراعات كنند و وظايف خويش را در مورد همسايگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد اين چهل خانه رعايت شود، مردمى كه در شهركها، محلهها، روستاها و چادرهاى عشايرى زندگى مىكنند، تا مسافت قابل ملاحظهاى به دليل رفتارهاى پسنديده نسبت به همديگر از زندگى توأم با آرامش، مودّت، اطمينان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنين پديدهاى بر رشد عاطفى، فرهنگى، بهبود ساختار اجتماعى و اقتصادى اين نواحى اثر خود را خواهد بخشيد. و افراد بسيارى قادرند دشوارىها و ناملايمات را پشت سر نهند يا در هنگام گرفتارىها به يارى هم بشتابند و از معضلات زندگى يك ديگر گره گشايى كنند.البته يادآورى مىگردد افرادى كه در همسايگى ما به سر مىبرند، بنا به اعتقادات و خويشاوندى، بر سه دسته قرار مىگيرند. چنانچه در روايتى آمده است:«قال النبى صلىاللهعليهوآلهوسلم الجيران ثلاثة جارٌ له حقّ واحد و جارٌ له ثلاثة حقوق و جارٌ له حقّان فالجار الذى له ثلاث حقوق الجار المسلم ذو الرّحم فله حقّ الجوار و حقّ الاسلام و حقّ الرّحم و اما الذى له حقّان فالجار المسلم له حقّ الجوار و حقّ الاسلام و اما الذى حقّ واحد فالجار المشرك.»9نبى اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: همسايگان به سه دسته تقسيم مىشوند: نخست، همسايهاى كه در سه محور برگردن ما حق دارد؛ حقّ همسايگى، حقّ خويشاوندى و حقّ اسلام (برادر دينى)، دوم، همسايهاى كه داراى دو حق است؛ حقّ همسايگى و حقّ برادر ايمانى. سوم، همسايهاى كه داراى حقّ همسايگى است و آن، همسايه مشرك مىباشد.در نهج الفصاحه به نقل از رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم آمده است: پس همسايهاى كه يك حق دارد، او كم حقترين همسايگان است.10در روايت ديگر كه از پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم نقل شده است ـ پس از دسته بندى همسايگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسايهاى كه يك حق دارد، آمده است:«ومنهم من له حق واحد الكافر له حقّ الجوار11؛ دستهاى تنها يك حق دارند و آن، كافر است كه وظيفه ماست حق همسايگى را نسبت به وى مراعات كنيم.»ملامحسن فيض كاشانى مىگويد: پس بنگر كه چگونه براى فرد غير مسلمان به محض همسايگى، حقوقى ثبت گرديده است!12دقت در اين تقسيم بندى، مؤيّد آن است كه تعهّد و مسئوليت ما تا حدّى در مورد همسايگان فراگيراست كه حتى اگر كافر يا مشركى در جوار ما مسكن داشته باشد، در ارتباط با او بايد وظايف حقوقى، اخلاقى و رفتارى خود را انجام دهيم و كوتاهى در عملى ساختن حقوق مذكور، بيانگر خللى در جنبههاى اخلاقى و معاشرت ماست.رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم فرموده است: دانى كه حق همسايگى چيست؟ سوگند به خدايى كه جان محمد در يد قدرت و فرمان اوست، به حقّ همسايه نرسد جز كسى كه خداوند بر وى رحمت كرده باشد.13خاتم رسولان صلىاللهعليهوآلهوسلم در تشريح حقّ همسايه فرموده است:«حقُّ الجارِ اِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ وَ اِنْ ماتَشَيَّعْتَهُ وَ اِن اسْتَقْرَضَكَ أَقْرَضْتَهُ وَ اِنْ اَصابَهُ خَيرٌ هَنَّأْتَهُ وَ اِنْ اَصابَتْهُ مُصيبَةٌ عَزَّيتَهُ وَ لا تَرْفَعُ بِناءَكَ فَوقَ بِنائَهُ فَتَسُدُّ عَلَيْهِ الرِّيْح»14حق همسايه آن است كه اگر بيمارى به وى روى آورد، عيادتش نمايى و اگر مرگش فرا رسيد، در تشييع جنازه او شركت كنى و اگر از تو قرض خواست، از پرداخت آن امتناع نكنى و اگر شادمانى در زندگىاش رخ داد، بر او تبريك گويى و در مصائب و ناگوارىها و در ناراحتىهاى او شريك باشى و بناى خويش را از كلبه وى فراتر نبرده و او را از نسيم هوا محروم نكنى.و در حديث ديگرى ضمن اشاره به اين موارد، تأكيد شده:« چون ميوهاى خريدى، مقدارى به او هديه دهى و اگر نمىخواهى اين كار را كنى، آن ميوه را پنهانى به منزل ببر و فرزندت را همراه ميوه (در حال خوردن ميوه) بيرون خانه نفرست كه فرزند او آزرده شود. و بوى غذايت او را آزرده نكند (از اين كه نمىتواند آن غذا را فراهم سازد، ناراحت نشود.) مگر اين كه مقدارى برايش بفرستى.»15رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم هشدار دادهاند: هركه خانهاى بنا كند كه مردم ببينند و بشنوند، در روز قيامت آن خانه را تا طبقه هفتم زمين از آتش پرنموده و در گردنش اندازند و هيچ چيز او را نگه ندارد تا به قعر جهنم فرو غلتد. پرسيدند: يا رسول اللّه! ساختن خانه براى ريا يعنى چه؟ فرمودند: يعنى بيش از ميزان نياز و حاجت، ساخته است تا بدين وسيله بر همسايگان مباهات كند و بر برادران دينى فخر فروشد.16نقل كردهاند كه روزى پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم همراه صحابه از جايى عبور مىكردند، ساختمان بزرگ قبه مانندى را ديد و پرسيد: اين بنا به چه كسى تعلق دارد؟ گفتند: از آنِ مردى انصارى است. بعد از چند روزى صاحب خانه مزبور به محضر آن بزرگوار شرفياب گرديد، حضرت از وى روى برتافت؛ متوجه شد كه پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم از دست وى ناراحت شده است، دليل آن را از برخى صحابه جويا شد، آنها ماجراى ساختمانى را كه وى احداث كرده، مطرح كردند. او هم برگشت و بناى مورد اشاره را تخريب كرد. حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم وقتى بناى تخريب شده را مشاهده كرد، شادمان گشت و فرمود: اين گونه بناها براى ساكنان محل و سايه همسايگان ايجاد زحمت مىكند17؛ البته ساختمان وسيع اشكالى ندارد ولى در ميان بناهاى محقّر و كلبههاى فقيران، احداث ساختماى مجلل هم از لحاظ زندگى عادى همسايگان را ناراحت مىكند و هم اوضاع عاطفى و مناسبتهاى آنان را تحت تأثير قرار مىدهد. خانههاى با ارتفاع زياد در ميان مساكن كم ارتفاع غير از آن كه صاحبش را دچار كبر و غرور مىكند و طبق روايات متعدد، منزلگاه شيطان است، برخانههاى ديگران اِشراف پيدا كرده و زمينههاى نگاه حرام و تيرهاى زهرآگين گناه را فراهم مىسازد؛ هوسها را تحريك مىكند و گاهى موجب خلافهاى خطرناكى مىشود كه امكان دارد آبروى صاحب خانه را ببرد. برافراشتن خانهاى مرتفع و مجلل در ميان بناهاى عادى، خود نشانهاى از تفرقه و پراكندگى هم است.اوّل همسايه، بعد خانه
يكى از پديدههايى كه در روابط همسايگان دخالت دارد و مىتواند بر مناسبات متقابل آنان اثر بگذارد، منزل مسكونى است. ديدگاه اسلامى براين نكته اصرار مىورزد كه همسايگان در آرامش و آسايش اهل خانه دخالت دارند و حتى مىتوانند بر رشد عاطفى، اخلاقى و فكرى والدين و فرزندان اثر بگذارند. از اين جهت، قبل از انتخاب خانهاى در هر محلهاى، لازم است اوضاع همسايگان و مجاورين منزل مورد نظر، بررسى شود و از صلاح بودن افرادى كه مىخواهيم در كنارشان زندگى كنيم و احياناً با آنان رفت و آمد داشته باشيم، اطمينان حاصل نماييم. رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم به پيروان آيين اسلام تأكيد مىفرمايد: «اِلْتَمِسُوا الجار قبل شرىالدار؛18 قبل از خريد خانه در باره همسايه تحقيق كنيد.»حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام با الهام از اين سخن پدر والا تبارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى عليهالسلام فرمودهاند: «يا بنىّ! الجّار ثمّ الدّار19؛ اى فرزندم! اوّل همسايه، بعد خانه.»رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: از خوشبختى مسلمان وسعت خانه، همسايه خوب و مركب راهوار است.20علامه مجلسى اين روايت را با اندكى تفاوت در كتاب حليةالمتقين آورده است. خاتم پيامبران خوش يُمنى و مباركى زن، مسكن و مركب را در روايتى بيان فرموده و در فرازى از اين سخن پر فروغ، مسكنى را مبارك دانستهاند كه وسيع بوده و اهل آن از همسايگانى خوب برخوردارند و خانهاى را شوم دانستهاند كه محقر و تنگ بوده و اهل آن از دست همسايگان بد در رنج و عذابند.21رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم در بيانى نورانى فرموده است: وقتى دو نفر تو را در يك زمان دعوت كردند، دعوت كسى را كه خانهاش به تو نزديكتر است بپذير؛ زيرا كسى كه منزلش در قُرب خانهات قرار دارد، در همسايگى مقدم است.22حفظ حُرمت همسايه و توجه داشتن به ارزشهاى انسانى وى، از وظايف اخلاقى و وجدانى همسايگان است، پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم چنين گوهر افشانى كردهاند:«مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ اليَومِ الاخِرِ فَلْيُكْرِمُ الْجارَه23؛ هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد همسايهاش را حُرمت نهد و اكرام نمايد.»امام ششم از پدرش امام باقر عليهالسلام نقل كرده است كه در كتاب حضرت على عليهالسلام چنين خواندم كه: رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: «همسايه همچون نفس انسان است و نبايد خُسرانى متوجه او شود و روا نيست (بىدليل) مجرم تلقى گردد. و حُرمت همسايه با احترام مادر در يك رديف است.»24همچنين از آن حضرت روايت شده كه: «حُرْمَةُ الجارِّ عَلَى الجّارِّ كَحُرْمَةِ دَمِهِ25؛ حُرمت همسايه بر همسايه، همچون حُرمت خون است.»احساس تعهد و مسئوليت در مقابل همسايگان، از وظايف ديگر ماست كه در منابع روايى به آن سفارش شده است. چنان چه حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: شايستگان (برگزيدگان) شما، صاحبان خرد (شخصيت) هستند. سؤال شد: صاحبان خرد چه كسانى هستند؟ فرمود: آنان صاحبانِ اخلاق نيكو، بردبارىهاى متين، صله ارحام، نيكى به پدر و مادر و متعهدان نسبت به همسايگان و يتيمان بوده، اطعام كرده، سلام كردن را ترويج مىنمايند و نماز مىگذارند در حالى كه مردم در خواب غفلت فرو رفتهاند.26اگر خواستيم منزل مسكونى خود را در معرض فروش قرار دهيم، بهتر است كه اين موضوع را با همسايگان مطرح كنيم تا اگر طالب آن هستند، به خريد خانه ما مبادرت ورزند. زيرا به فرمايش رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم همسايه در خريد خانه بر ديگران برترى و اولويت دارد.27در بيانى ديگر، آن حضرت تأكيد نمودهاند: وقتى كسى تمايل به فروش زمين يا منزلى دارد بايد نخست به همسايه خود پيشنهاد كند.28جابر مىگويد: پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: هركه در بوستانى شريكى يا همسايهاى دارد نبايد قبل از آن كه با او در ميان بگذارد، آن را بفروشد.29نيكى به همسايه
از مواردى كه پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در سخنان متعدد و موقعيتهاى گوناگون مورد تأكيد و توجه قرار دادهاند. آن حضرت به مسلمانان توصيه نمودهاند: اگر خواستار آن هستيد كه پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند... با همسايگان به نيكى رفتار كنيد.30امام صادق عليهالسلام از رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم نقل كردهاند كه: همسايهاى كه با همسايه خود خوش رفتارى نمايد، ايمان دارد.31 و نيز پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله تأكيد فرمودهاند: آنچه براى خود مىخواهى، براى مردم بخواه تا مؤمن باشى. و با همسايگان نيكى كن تا در زمره مسلمانان به شمار آيى.32رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم چهار چيز را عامل زيادى رزق و روزى دانستهاند: خوش خلقى، خوش سلوكى با همسايگان، امتناع از آزار مردم و كاهش بىقرارى و نگرانى در هنگام ناملايمات و عوامل اندوه آور روزگار.33 و نيز از آن حضرت روايت شده است كه: رحمت الهى به فرزندى باد كه والدين خود را در نيكى يارى كند. و رحمت بر پدرى كه فرزند خويش را در نيكى كمك كند و بر همسايهاى كه در كارهاى خوب يار همسايه خود باشد.جعفربن ابىطالب ـ كه همراه عدهاى از اصحاب رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم به سرزمين حبشه مهاجرت نمود تا از يك سو به تبليغات دينى پرداخته و از طرف ديگر براى مدتى از فشارهاى مشركان مكه در امان باشند ـ به عنوان سخنگو و سرپرست اين جمع در برابر پادشاه حبشه، بدون هيچ گونه نگرانى گفت: من آنچه را از رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم شنيدهام بدون كم و كاست، خواهم گفت. نجاشى به وى گفت: چرا از آيين نياكان خود دست برداشته و به آيين جديد، كه نه با دين ما و نه با دين اجداد شما تطبيق مىكند، گرويدهايد؟او در پاسخ گفت: ماگروهى نادان و بت پرست بوديم. از مُردار اجتناب نمىكرديم. پيوسته گرد كارهاى خلاف و منكر بوديم. همسايه نزد ما از هرگونه احترامى محروم بود. ضعيف، محكوم زورمندان گشته بود. با خويشاوندان خويش به جنگ برخاسته بوديم. روزگارى به اين منوال بوديم تا اين كه يك نفر از ميان ما، كه سابقه درخشانى در پاكى و درستى داشت، برخاست و به فرمان خداوند، ما را به توحيد فرا خواند و دستور داد در امانت كوشيده، از ناپاكىها اجتناب ورزيم و با خويشاوندان و همسايگان خوش رفتارى كنيم.توجه به موضوع همسايه در مصاحبهاى مهم با پادشاهى غير مسلمان از سوى سفير رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم ، جالب توجّه است. زيرا جعفر در تشريح اوضاع جاهليت و برنامههاى اصلاحى پيامبر، بايد به نكاتى مهم اشاره مىكرد و چون وقت تشريح تمامى مباحث نبود، بايد نكات زبده و موضوعات مهمترى را مطرح مىنمود؛ كه موضوع همسايه در دستور كارش قرار گرفت.34از رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم پرسيدند: آيا در مال انسان غير از امور واجب مثل زكات و مانند آن، حقّى وجود دارد؟ فرمودند: آرى؛ نيكى به بستگانى كه قهر كردهاند و پيوند با همسايه مسلمان.حضرت افزودند: «مازال جبرئيل يوصينى بالجار حتى ظننتُ انه سيورّثه35؛ آن چنان جبرئيل درباره همسايه به من سفارش نمود، تا آن جا كه گمان كردم همسايه مىتواند از همسايه خود ارث ببرد.»عبداللّه بن عباس گفته است: چند روز قبل از آن كه رحلت حضرت محمد صلىاللهعليهوآله فراسد، آن حضرت براى ما خطبهاى ايراد فرمودند و چنان موعظهاى كردند كه چشمها پر از اشك شد و دلها نسبت به آن تپيد و بدنها به لرزه در آمد.از مقدمه چينىها و تمهيدات پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم برمىآيد كه آن بزرگوار در واپسين روزهاى حيات دنيوى خويش در نظر دارد براى اصحابى كه از فرشتگان برترند و در جلسهاى كه گروهى مؤمن، وارسته و حتى فرشتگان حضور دارند، مطالب مهمى بيان فرمايند و آنان را به مسايل و امور خطيرى سفارش كرده و نصيحت فرمايند. به متن خطبه پيامبر كه مراجعه مىشود، ملاحظه مىگردد در چهار فراز آن، حضرت در مورد همسايگان نكاتى را تذكر دادهاند و اصحاب برگزيده خويش را از اذيت كردن به همسايه و ساير رفتارهايى كه مجاورين آنان را ناراحت نمايد، بر حذر داشتهاند و به نيكى نسبت به همسايگان تأكيد كردهاند.حاتم طايى از بزرگان عرب و مردى با سخاوت بود كه به همسايگان خويش خدمت مىكرد و حوائج آنان را برآورده مىنمود. وى قبل از آن كه به شرف ملاقات با رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فايز گردد، درگذشت. تا سال نهم هجرى، دودمان حاتمطايى تسليم اسلام نشده بودند، در اين سال، گروهى از رزمندگان به فرماندهى حضرت على عليهالسلام و با دستور پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم به سوى مقرّ اين قبيله (اردن كنونى) اعزام گرديدند تا آنان را به يكتا پرستى فراخوانند. حضرت على عليهالسلام بر آنها غلبه يافت و اسيران و غنائم را به مدينه آوردند و مقابل پيامبر قرار دادند. وقتى آن حضرت براى تماشاى اسيران آمدند، دختر حاتم ـ كه در ميان آنان بودـ از جاى برخاست و عرض كرد:اى فرستاده الهى! پدرم از دنيا رفته و برادرم عدى گريخته است، برمن منّت گذار و آزادم كن و شماتت قبايل عرب را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد مىساخت، از همسايگان نگهبانى مىنمود و به امور آنان رسيدگى مىكرد و آشكارا در حوادث تلخ و ناملايمات به امداد مردم ـخصوصاً خويشاوندان و همسايگان ـ مىپرداخت.پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم به دليل ارج نهادن به ارزشهاى اخلاقى، خطاب به وى فرمود: اين صفات، از خصال مسلمانان و مؤمنان است و اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت مىفرستاديم. سپس به اطرافيان فرمود: به پاس ارج نهادن به روش نيكوى پدرش، اين دختر را آزاد سازيد و به برادرش عدى تحويل دهيد. وى كه سفانه نام داشت، به نزد برادر خود عدى آمد و از برخورد شايسته پيامبر سخن گفت. وى نيز به مدينه آمد و با پيامبر ملاقات كرد و اسلام آورد و از ياران با وفاى حضرت على عليهالسلام به شمار آمد و در جنگهاى جمل، صفين و نهروان در ركاب اميرمؤمنان على عليهالسلام از خود رشادتها نشان داد. و همه اينها، از بركات احسان و نيكى به همسايه است.36از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام از برخى مسائل نزد پدر خويش شكوه نمود. پس از آن، حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم ورقهاى به دخترش مرحمت كرد و اضافه نمود: مضامين آن را فراگير. در آن، نوشته شده بود: «هركس به خداوند و روز قيامت ايمان داشته باشد همسايگان را مورد آزار قرار نمىدهد و نيز ميهمان خويش را گرامى داشته و سخن نيكو مىگويد يا سكوت اختيار مىكند.»37از ابن مسعود روايت شده است كه: مردى به خدمت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام شرفياب شد و عرض كرد: اى دختر رسول خدا! آيا از پدرتان نزد شما چيزى باقى است؟ آن بانوى مكرّم فرمود: اى كنيزك! آن چوب تر را برايم بياور. او هم پس از تفحّص بسيار، آن را يافت و به حضرت زهرا عليهاالسلام تحويل داد كه در آن نوشته شده بود:رسولخدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: كسى كه همسايه از دست او در امان نباشد، ايمان ندارد و كسى كه به خدا و روز قيامت يقين دارد، به همسايه آزار نمىرساند.38آزار نرساندن به همسايه و نيكى نمودن به او، بدين معناست كه در ايجاد آرامش و آسايش براى او و اهل خانهاش دلسوزى كنيم، در حدّ توان دشوارىها را از سر راهش برداريم، طمع به مالش نداشته و ارتباط خود را با وى براساس صفا و صميمت بنيان نهيم. اين تلاش اخلاقى و رفتار انسانى، در زندگى دنيايى ما اثر مطلوب مىگذارد و موجب افزايش اميد به زندگى، رهايى از آشفتگىهاى عصبى و منجر به رفع نيازها و شركت در عمران و آبادانى محله مىشود. و اين گونه وفاق اجتماعى و تشريك مساعى توأم با برخوردهاى عاطفى، موجب فزونى نعمتها و افزايش بركات، جلب اعتماد و تقويت حُسن اطمينان همسايگان نسبت به يك ديگر خواهد شد.البته خوش رفتارى با همسايگان نبايد با منّتگذارى و نيكى را به رخ آنان كشيدن، توأم باشد. و خود همسايگان به خوبى در مورد رفتارهاى ما قضاوت خواهند كرد. چنان چه رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم فرموده است:«اگر همسايگانت تو را نيكوكار دانستند نيكوكارى و در غير اين صورت، بدكارى!»391 . ر.ك: تفسير غريب القرآن، منسوب به زيد بن على بن الحسين(ع)، تحقيق محمد جواد الحسينى جلالى، ص 170؛ تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 177 و 176؛ تفسير القرآن الكريم، سيد عبداللّه شبر، ص 114؛ تفسير الميزان، ذيل آيات 42ـ36 سوره نساء و لسان التنزيل، به اهتمام مهدى محقق، ص 193 و 192.2 . بحارالانوار، ج 71، ص 150 و وسائل الشيعه، كتاب جهاد با نفس.3 . آداب معاشرت از ديدگاه معصومين، شيخ حرّ عاملى، ترجمه محمدعلى فارابى، ص 17.4 . ميزان الحكمه، ج 2، ص 190 و نهج الفصاحه، ص 110 و 463.5 . كافى، ج 2، ص 699؛ وافى، ج 1، ص 351؛ وسائل الشيعه، ج 8، باب 90 از احكام العشرة، حديث اول؛ المحجة البيضاء، ج 3، ص 427؛ لئالى الاخبار، تويسركانى، ج 3، ص 7؛ ذخيرةالعباد، ج 3، ص 54 و مجمع الزوائد، ج 8، ص 144.6 . نهج الفصاحه، ص 284؛ مجمع البيان، ج 2، ص 45 و احياء علوم الدين، غزالى، ج 2، ص 212.7 . اين نكته را آيةاللّه محمد على اسماعيل پور در مقاله خود آورده است. (ر.ك: آموزگار جاويد، ص 324).8 . وسائل الشيعه، ج 8، باب 86، از احكام العشرة، حديث اول.9 . المحجة البيضاء، ج 3، ص 422؛ نصايح، آيةاللّه مشكينى، ص 130 و جامع الاخبار، ص 387.10 . نهج الفصاحة، ص 281.11 . مستدرك الوسايل، ج 2، ص 79.12 . المحجةالبيضاء، ج 3، ص 422.13 . كيمياى سعادت، ج 1، ص 428.14 . نهج الفصاحة، ص 291.15 . اصول كافى، ج 2، ص 666؛ بحارالانوار، ج 82، ص 94؛ مستدرك الوسايل، ج 2، ص 79؛ تنبيه الغافلين، ص 106 و ميزان الحكمة، ج 2، ص 195.16 . حلية المتقين، علامه مجلسى، ص 446.17 . مجمع البيان، ج 7، ص 198 و سيستم اجتماعى اسلام، كوثر نيازى.18 . كلمات نغز محمد(ص)، ص 9.19 . كشف الغمه فى معرفة الائمه، على بن عيسى اربلى، ج 2، ص 26 و 25 و علل الشرايع، ص 181.20 . خصال صدوق، ج 1، ص 179.21 . المحجة البيضاء، ج 3، (آداب الصحبة و المعاشرة)، ص 423.22 . نهج الفصاحة، ص 25.23 . المحجة البيضاء، ج 5، ص 125؛ الحكم الزاهره، ص 421 و كيمياى سعادت، ج 1، ص 427.24 . تنبيه الغافلين، ص 106 و نهج الفصاحه، ص 573.25 . نهج الفصاحه، ص 286.26 . جهادالنفس، شيخ حرّ عاملى، ترجمه على صحّت، ص 42.27 . نهج الفصاحه، ص 27 و كلمات نغز محمد(ص)، ص 22.28 . نهج الفصاحه، ص 32.29 . آثار الصادقين، آيةاللّه صادق احسان بخش، ج 2، ص 376.30 . نهج الفصاحه، ص 463.31 . مجموعه ورّام، ج 1، ص 24.32 . نهج الفصاحه، ص 14.33 . نزهة النواظر، ص 23 و 45.34 . فروغ ابديت، جعفر سبحانى، ج 1، ص 315و314.35 . سفينة البحار، حاج شيخ عباس قمى، ج 1، ص 414 و 413؛ نخبةالانوار فى هداية الابرار، مولوى همدانى، ص 77؛ تنبيه الغافلين، ص 106، نهج الفصاحة، ص 546.36 . الاصابة فى تمييز الصحابه، ج 2، ص 460 و ج 4، ص 322؛ زهرالربيع، ص 89 و مجالس المؤمنين، قاضى نورالدين شوشترى، ج 1، ص 646.37 . الكافى، ج 2، (باب حقّ الجوار)، ص 667؛ وافى، ج 1، ص 350 و ذخيرةالعباد، جزء 3، ص 53.38 . سفينةالبحار، ج 1، حديث فاطمه زهرا(س).39 . نهج الفصاحه، ص 24 و المحجةالبيضاء، ج 3، ص 425.