هزار گوهر از گفتار پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم
محمود مهدي پوركتاب شهاب الاخبار، يكى از مجموعههاى ارزشمند حديثى از گفتار كوتاه رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم است كه در قرن پنجم هجرى توسط قاضى قضاعى مصرى (متوفاى 454 ق .) تدوين شده است.اين كتاب همراه با شرح فارسى در سال 1342 ش. در تهران با مقدمه و تصحيح و تعليق ميرجلال الدين حسينى ارموى «محدّث» و با حمايت اوقاف وقت در چاپخانه دانشگاه تهران چاپ شده است. مدير كل اوقاف آن زمان، دكتر على اكبر شهابى مقدمهاى كوتاه بر كتاب نگاشته و مرحوم محدث ارموى كتاب را همراه با شرح فارسى آن ـ كه توسط يكى از عالمان شيعى در قرن هفتم نوشته شدهـ تصحيح و تعليق و در 376 صفحه منتشر كرده است و در احياى آن از دونسخه از سردار كابلى ـ اعلى اللّه مقامهـ استفاده كرده است.محدّث ارموى مطالب مورد نظر خود را با عنوان مقدمه مصحح بيان كرده است و در آغاز، از اهميت كتاب «شهاب الاخبار» سخن مىگويد.او نظر محدّث نورى را در آغاز مىآورد و نويسنده كتاب را چنين معرفى مىكند:«قاضى ابوعبداللّه محمد بن سلامة بن جعفر بن على بن حكمون مغربى قضاعى محدّث معروف متوفاى 454.» و اشاره مىكند كه اين عالم بزرگوار با شيخ طوسى معاصر بوده است.توسط عالمان شيعه و سنى شرحهايى بر شهاب الاخبار نوشته شده است. از جمله:1 ـ سيد ضياء الدين فضل اللّه بن على بن عبداللّه حسنى راوندى شرحى به نام ضوء الشهاب فى شرح الشهاب نوشته است و مجلسى از اين شرح بسيار نقل مىكند.2 ـ افضل الدين حسن بن على بن احمد ماهابادى نيز شرحى بر شهاب داشته است.3 ـ قطب راوندى نيز شرحى به نام ضياء الشهاب فى شرح الشهاب نوشته است.4 ـ ابوالفتوح رازى (حسين بن على بن محمد خزاعى) نيز شرحى به نام روح الاحباب و روح الالباب فى شرح الشهاب تدوين كرده است.5 ـ برهان الدين ابوالحارث محمد بن ابىالخير على بن ابىسليمان ظفر حمدانى.بسيارى از عالمان عامه هم اين اثر را شرح و تلخيص و تبويب كردهاند. از جمله:1. نجم الدين غيطى محمد بن احد اسكندرى (متوفاى 984 ق.)2. امام حسن بن محمد صغانى نيز به اصلاح آن پرداخته و آن را كشف الحجاب عن احاديث الشهاب ناميده است و همين شخص كتابى به نام ضوءالشهاب دارد.3. ابوالمظفر محمد بن اسعد معروف به ابن الحكيم الحنفى (متوفاى 567 ق.) شهاب الاخبار را شرح كرده است.4. شيخ ابراهيم مناوى آن را به طريق شرح مزجى شرح كرده است و آن را رفع النقاب عن كتاب الشهاب ناميده است. لكن امينى شامى گفته است: در ترجمه مناوى كه او كتاب شهاب قاضى قضاعى را مرتب كرده و شرح نموده و آن را امعان الطلاب بشرح ترتيب الشهاب نام گذارده است.ـ حلالشهاب شرحى ديگر بر اين كتاب است.5. ابن وحش محمد بن حسين موصلى نيز به شرح آن پرداخته و اين شرح را شيخ ابراهيم بن عبدالرحمن الوادياشى (متوفاى سال 570 ق.) مختصر كرده است. استاد ابوالقاسم بن ابراهيم ورّاقعابى آن را به عنوان شرح مقبول شرح كرده و سيوطى آن را مانند جامع الصغير خويش مرتب ساخته و به نام اسعاف الطلاب بترتيب الشهاب موسوم داشته است.مذهب مؤلف
در اين كه قاضى قضاعى، شيعى است يا شافعى گفت و گوست. و حاجى خليفه او را شافعى مذهب مىداند ولى علامه مجلسى در بحار فرموده: گرچه شهاب الاخبار از مؤلفات عالمان عامه است، ليكن اكثر فقرات آن در خطب و اخبار مرويه از طرق شيعه مذكور است.قاضى قضاعى كتابى هم به نام دستور الحكم فى مأثور معالم الكلم دارد كه هدف وى در آن كتاب گردآورى كلمات اميرالمؤمنين عليهالسلام بوده است.تبصره
البته بايد توجه داشت كه عالم ديگرى به نام شيخ يحيى بحرانى كتابى به نام الشهاب فى الحِكَم و الآداب فى الاحاديث النبوية نوشته كه در سال 1322 ق. در تهران به قطع خشتى چاپ شده است. نسخه مخطوطى از اين كتاب در كتابخانه محدّث ارموى موجود بوده است.در هر صورت، كتاب شهاب الاخبار قاضى قضاعى غير از الشهاب فى الحلم و الآداب است كه در سال 1322 ق. چاپ شده است. گرچه موضوع هر دو، كلمات شريف نبوى است و شايد شيخ يحيى بحرانى از قاضى قضاعى الهام گرفته باشد.شرح فارسى شهاب الاخبار را برخى از ابوالفتوح رازى دانستهاند كه محدّث ارموى اين نسبت را تأييد نمىكند و شواهدى بر خلاف آن ارائه داده است. در هر حال اين مجموعه شامل 794 حديث است كه بر اساس محاسبه جملات نبوى، حدود هزار گوهر آسمانى را در بردارد و شايسته است بارها و بارها منتشر گردد تا امت اسلامى از آن بهرهمند شوند.سيماى محمّد
بيند چو خدا در رخ زيباى محمد
يزدان صدف كون و مكان خلق نفرمود
چون خواست خدا حُسن رخ خويش ببيند
جان بخشى اگر معجز عيسى ست عجب
صد پلّه به بام شرفش مانده كه جبريل
از كنگره عرش الهيست فراتر
اين معجزهاش بس، كه شود زنده جاويد
سرچشمه انوار الهيست روانش
سودائى او باشم و سودا ننمايم
در حشر كه دست همه كوتاست ز چاره
دست من و دامان تولاّى محمد*
دل سير نگردد ز تماشاى محمد
الاّ ز پى گوهر والاى محمد
كرد آينه، آراسته سيماى محمد
كاو هست كمين بنده شيداى محمد
ماند عقب از سير دلاراى محمد
خاك از شرف پاى فلكساى محمد
هر مرده دل از نام فرحزاى محمد
گنجينه عرفان، دل داناى محمد
با هردو جهان گوهر سوداى محمد
دست من و دامان تولاّى محمد*
دست من و دامان تولاّى محمد*