ميزگرد شوراي نويسندگاندر تاريخ 18/2/1382 ميزگردى با حضور هيئت تحريريه محترم فرهنگ كوثر در دفتر نشريه تشكيل گرديد كه با توجه به آغاز جنگ آمريكا عليه عراق، محور مسائل «دفاع در انديشه و سيره اهلبيت عليهمالسلام » بود، آنچه مىخوانيد حاصل اين تبادل انديشه است.واحد گزارشآقاى مهدى پوردفاع از بلاد اسلامى در سيره و سخن چهارده معصوم عليهمالسلام مسئله مورد نياز امروز جامعه شيعه است. پيشنهاد شد هريك از عزيزان، شواهد دفاعى يكى از ائمه را بررسى كنند كه مجموعش ميزگرد «دفاع در سيره و سخن معصومين عليهمالسلام » متناسب با حال و هواى امروز است.به همين مناسبت پيشنهاد شد جناب آقاى عابدى، دفاع نبوى؛ آقاى محدّثى، دفاع علوى؛ آقاى صاحبى دفاع جوادى را كار كنند و آقاى حجّتى كه به مشهد نزديكند، دفاع رضوى را.انديشه و عمل دفاعى معصومين از جان، مال، نواميس، بلاد، اصل دين، مستضعفين و حتى عتبات عاليات و مشاهد مشرفه و دفاع از مسلمين و بىگناهان در دولتهاى حق و دولتهاى باطل، همه مورد توجه است.آقاى محدّثى:مسأله خيلى كلّى و گسترده است، نمىشود جمع و جورش كرد؛ شما هم دفاع فرهنگى را مىخواهيد، هم دفاع سياسى و هم دفاع نظامى و هم از گذشته و هم حال و هم در سيره و هم در سخن.آقاى مهدى پور:براى شناخت دفاع نبوى نگاهى به جنگها و غزوات لازم است؛ علوى هم غير از آنچه در كنار نبوى بوده، سه جنگ نظامى اميرالمؤمنين در ميدانها شاهد دارد. در زمينه دفاع امام حسن و امام حسين عليهماالسلام هم مطالب وجود دارد كه در بعضى جنگها در ايام خلفا حضور داشتند. البته اثبات و نفىاش را من نمىدانم ولى حداقل امام حسن عليهالسلام روشن است كه جنگى با معاويه داشتهاند و اصل مسئله هم كه عقلى است. در دفاع منتظر نصّ حديثى و فتوايى و غيره نمىشويم. آقايان خودشان هم فتوا مىدهند كه مسئله «دفاع» بستگى به حكمِ حاكم هم ندارد.بُعد «دفاع فرهنگى» هم شما نمونههاى فراوانى داريد از دفاع در برابر غلات و فرق ضالّه و در برابر بدعت و تحريفها. واقعاً يك ويژهنامه دفاعى عترتى، جاى توجه خوبى دارد؛ اگر ما اين روزها مى توانستيم به روز اين بحث را عرضه كنيم، يك چيزى بود كه خلاء فرهنگى را پر مىكرد.آقاى صاحبى:ظاهراً امروز رفتهاند و بغداد را تسخير كردهاند و حال چند علامت سؤال براى خودمان هست؛ صدام چه طورى از نيروى هوايىاش اصلاً استفاده نكرد؟ حالا درست است كه برترى نيروى هوايى آمريكا و انگليس محرز بوده؛ اما به معنى اين نبوده كه هيچ كارى نتواند انجام بدهد. حتى يك پرواز هم نداشته طبق اخبارى كه خبرگزارىها دادهاند! و اينكه از سلاحهاى غير متعارف مثل سلاحهاى شيميايى اصلاً استفاده نكرده؛ حالا وقتى استفاده نكرده، خواسته اتهام را ثابت نكرده باشد ولى حالا كه لحظات آخر است و علىالقاعده از هر چيزى كه بايد دستش باشد استفاده كند، چرا استفاده نكرد؟امروز شنيدم كه بغداد سقوط كرد و رفتهاند داخل بغداد، و اين، خيلى چيز عجيبى است! آيا اين تبانى با صدام نبوده توسط آمريكاييها، يا صداميان رفته و جاى ديگر بيرون موضع گرفتهاند و خبرها نمىرسد و ممكن است جنگ ادامه دار بشود. خلاصه موارد داراى ابهام در اين جنگ، زياد است.آقاى محدّثى:حالا ببينيد اينجا اصل قضيه زير سؤال است. جايگاه اين مباحث در نشريه ؟ بنا بوده كه به اين مباحث مقطعى در نشريه پرداخته نشود تا وقتى شما آن را آماده كنيد و چاپ شود اصلاً موضوع منتفى و كار عراق هم يكسره شده باشد.آقاى مهدى پور:ما روز اول اين فرض را كرديم كه اگر آمريكا اينجا مستقر شود، تازه اوّل جنگ است؛ يعنى اگر...آقاى زمانى:من فكر مىكنم كه اين حادثه اخير در زمان معصومين عليهمالسلام اصلاً نبوده. يك دولت كفر به تمام معنا، مسيحى يا يهودى بيايد يك جُرثومه ظالم حكومت مسلمان را براندازى كند به نفع مسلمانان ديگر. عنوان كار اين است. ما در تاريخ نداريم چنين چيزى مثلاً همه داشتند روى هم فشار مىآوردند. اما يك قصه اين جورى باشد؟ غير از زمان امام باقر عليهالسلام داريم كه آن قصه مسكوكاتى كه مىزدند كه آمدند خدمت حضرت و سؤال كردند كه حضرت فرموده بودند كه در روم زده مىشود. راهى را ياد داده بودند كه دولت داخلى بنى اميه دست به طرف دولت خارج دراز نكند و لذا اين خيلى پديده جديدى است؛ من اتفاقاً ديروز فكر مىكردم...آقاى مهدى پور:فرض كنيد در زمان خليفه دوم، درگيرىهايى كه عمر داشته و مشورتهايى كه با حضرت امير مىكرده، حضرت امير عليهالسلام بالاخره وقتى صلاح عمومى مسلمين را مىديدند، از حضور وى در خطّ مقدّم منع كردند.آقاى زمانى:من اين چند روزه فكر مىكردم چى شده الآن هواپيماها مطلقاً بلند نشده؟ هلىكوپترهاى اينها شب و روز مىزدند ولى اينها اصلاً بلند نشدند؟! ما درصد تلفات تانكهايى كه در جنگ داشتيم (در فاو در عمليات والفجر 8 بودم) از 100 تا شايد 20 تاش زده مىشد 80 تاى ديگر يا با مين ضدّ تانك از بين مىرفت يا با آر.پى.جى از بين مىرفت يا با موشكهايى كه زير هلىكوپتر مىبستند و مىزدند. يعنى 80 درصد اين جور، تانكى نمىتواند تانكى را بزند تا مىآيد روشن كند، مىگيرنش اما آر.پى.جى يا مين ضدّ تانك كه اين حرفها را ندارد. كبرى مىتواند بلند شود و دوباره بنشيند.من فكر مىكنم كه از همان اول توافقى به وجود آمده كه به مجرّد اينكه آنها بلند شدند، الدّخيل گويان دستهايشان را بلند كردهاند. يعنى توافق ضمنى هوايى و هوانيروز و از آنچه كه آمدند جلو و امروز هم گفتند با سلام و صلوات وارد بغداد شدند.آقاى محدّثى:مسأله دوتا شد؛ الآن بين مردم و جناحها شكلى كه پيدا كرده، مبهم است. مثلاً بايد از اين مسئله خوشحال بود يا ناراحت و از اين تشكيلات وقواى دولتى كه تا حالا بوده، بايد دفاع كرد يانه؟آقاى زمانى:اينها چهره و جايگاه خودشان را تخريب نمىكنند؛ تخريب، مال آن شيعهاى است كه دست بچهاش قطع شده بود، مىگفت: آه ابويوسف، ابويوسف يا بُنّى ابويوسف! بدبختى مال آن است.آقاى مهدى پور:مسأله داراى دو بُعد است؛ يكى اين كه الآن اين پيروز بشود يا نشود؟ بُعد ديگه اين است كه در ادامه بايد موضعگيرى مؤمنين روشن باشد. در شرايطى كه كفار يا منافقين در بلاد مسلمين مسلط شدهاند، در آن شرايط وظيفه مؤمنين چيست؟آقاى محدّثى:قضيه خيلى پيچيدهتر از اين صورت مسئلهاى است كه شما طرح مىكنيد؛ به اين راحتى نمىشود مسئله دفاع اسلام را منطبق كرد با اين قضايا.آقاى زمانى:اين هيچ قابل قبول نيست براى شيعيان و مردم. چون اگر قرار شد «گارنِر» را آنجا مسلط بكنند به عنوان رئيس جمهور آينده، هيچ كدام زير بار اين نخواهيم رفت. مهم در سه نقطه است؛ نقطه مركزش عبارت از بغداد است. در بصره و العماره اين آقاى گارنر را مسلط كردند. نجف و كربلا هم به عنوان جنوب جدا هست و الآن حزب الدعوة و مجلس اعلا مشغول هستند.در اين سه نقطه قطعاً درگيرىشان شروع مىشود. اينها هيچ كدام در برابر آمريكا تسليم نيستند.آقاى صاحبى:به هر حال در ويژهنامه، يكى بحث تحليل اين واقعيت موجود است كه از نظر من بحث پيچيدهاى است و ديگر بحث جهاد و دفاع از نگاه معصومين است. بحث عقلىاش كه اينجا خيلى مطرح نيست. بحث فقهىاش هم مطرح نيست. شما بحث نقلىاش را مىخواهيد. بحث نقلى را در چه قالبى مىخواهيد مطرح كنيد؟ بحثهايى كه در قالب جهاد مطرح است، از حضرت رسول صلىاللهعليهوآلهوسلم و حضرت امير و از امام حسن و امام حسين عليهمالسلام خوب خيلى مطالب فراوان و نمونههاى تاريخى مىتوان پيدا كرد و هم از احاديث و روايات نكات فراوانى است. ولى از بعضى ائمه عليهمالسلام ما نكته چشمگيرى نداريم؛ موضوع نداشته بحث جهاد، و دفاعشان موضوعيت نداشته، آن موقع در ويژهنامه توازنى به وجود نمىآيد. در يك قسمت، «سيره»؛ سيره عملى، سيره نظرى مطلب زياد است ولى در يك قسمت هم مطلب چندانى وجود ندارد و لذا يك عدم توازنى ايجاد مىشود. مهم اين است كه در چه قالبى مىخواهيد كار كنيد؟ يكى اصل قضيه است و ضرورتش، دوم قالب اين بحث كه چه قالبى برايش طراحى بكنيم و اينكه چطورى تعادل و توازنى بين بحثها ايجاد شود.آقاى زمانى:ايشان ضرورتى را صد در صد گرفته يك، نكته دوم يك سؤال مطرح كرده كه آقاى زمانى اگر امام مجتبى عليهالسلام امروز بود با اين فاجعه و واقعه چه مىكرد؟ به عنوان كسى كه سيره امام مجتبى عليهالسلام را مىشناسيد، اگر امام مجتبى عليهالسلام در اين زمان واقع مىشد، مىرفت واقعاً ملحق مىشد، ساكت مىشد، كمك مىكرد يا نمىكرد؟ من اگر نمونههايى دارم بايد ارائه بدهم، بگويم امام مجتبى عليهالسلام سيرهاش و اوضاع و احوالش اين بود. اگر بود، قطعاً با آمريكا درگير مىشد يا درگير نمىشد يا براى حفظ خون مسلمين صبر مىكرد. اين، حرف ايشان است.آقاى زمانى:شما سؤالهايت را مطرح مىكنى آقايان يكى يكى جواب مىدهند. اگر قانع كننده بود، يك وقتى مىگذاريم همين سؤالها را در 4 يا 5 صفحه پاسخ بدهيم.آقاى مهدى پور:شما مىگوييد كه ائمه ما در هر شرايطى راهكار داشتهاند و اسلام، پاسخگوى نيازهاى همه شرايط است. اين شرايط براى مسلمين امروز پيش آمده، راهكار اسلامى آن چيست؟آقاى صاحبى:اين تابع مصالح جامعه است. امام حسن عليهالسلام يك زمانى مىجنگيد، يك زمانى هم در صلح بود. پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم غزوات متعددى داشتهاند؛ بايد ببينيم مصلحت جامعه چه چيزى اقتضا مىكند. يك قالب كلّى و ثابت نيست؛ اينها دائرمدار مصالح جامعه است.آقاى زمانى:از شما به عنوان كارشناس، كه سيره ائمه را مىشناسيد، مىپرسند كه اين به نظر شما مصداقش كجاست؟ شما مىگوييد 30 درصد نظر من اين است. شايد 70 درصد هم اين باشد، مانعى ندارد. اگر در مجموعه اين 7 و 8 نفر، 60 درصد آمدند گفتند نظر، اين است؛ معلوم مىشود كه اين چيزى است كه جامعه ما 50 درصد تأييدش مىكند. اين حرف درستى است بايد سؤال يك مقدار واضحتر باشد و دوستان اگر مىخواهند الآن صحبت كنند، صحبت كنند و گرنه 20 روز فرصت دارند.آقاى صاحبى:مسئله «جهاد و دفاع» دائرمدار مصالح اسلام و مسلمين است، كيان اسلام و مسلمين چطورى حفظ مىشود؟ ما نمىتوانيم كليشه ثابتى را طرّاحى كنيم و بگوييم اين عمل را هميشه مىتوان به كار بست. لذا در متون و نصوص ما، همه حوزهاش ديده مىشود. براى اينكه شرايط، مختلف و متفاوت بوده؛ يك وقت هست حوزه علميه با سكوت و مماشات حاج شيخ عبدالكريم حائرى حفظ مىشود و نمىتوان حاج شيخ عبدالكريم را متهم كرد كه شما چرا سكوت كردى؛ يك وقت هست كه با قيام سيدحسن مدرّس حفظ مىشود. به هر حال اين اختلاف رويه در شرايط و مقتضيات مختلف بين علماى ما هم ديده مىشود نه تنها در بين ائمه. بحث دفاع و جهاد، دائرمدار مصلحت مسلمين است؛ كيان اسلام، كيان مسلمين چطورى حفظ مىشود؟ گاهى يك حركت نابجايى تحت هر عنوانى، دفاع يا جهاد، نقض غرض مىشود. خروج بىموقع داريم در تاريخ، قيامهاى بىموقع و بىضابطه بوده. به نظر من اين بحث خيلى ساده نيست! ائمّه در زمان خودشان در شرايط و مقتضيات مختلف چه كردهاند؟ در برخورد با هجمههاى فكرى و فرهنگى چه مىكردند؟ هجمههاى نظامى را چگونه پاسخ مىدادند؟ اين كه ما بخواهيم يك كليشه ثابتى را، يك چيز استانداردى را درست بكنيم و بگوييم كه الآن هم وظيفه ما همين است، به نظر من واقعاً كار دشوارى است.آقاى مهدى پور:زمان فتحعلىشاه و جنگهاى ايران و روس، رسالههاى جهاديّه علما و موضع سيد محمد مجاهد و امثال اينها، كه حكومت ديكتاتورى در آن زمان حاكم بوده، يك كشور خارجى به بلاد اسلامى حمله كرده قسمتهايى از بلاد اسلامى را تصرف كرده و در همان شرايط علما و فقهاى بزرگى هم موضع گرفتهاند؛ آنها هم براساس قرآن و سنت و تاريخ و سيره معصومين عليهمالسلام موضعگيرى كردهاند و عملكردشان بر آن اساس بوده. رسالههاى جهاديه و موضعگيرىهاى تاريخى آن وقت مىتواند ما را يك پله به شناخت «وظيفه» نزديك كند، به شرط اين كه تبيين شود. در آن زمان نگاه فقها و علما نسبت به مسئله دفاع چگونه بوده؟آقاى زمانى:قياس، يك مقدارى مع الفارق است. ببينيد ما الآن يك تشكيلاتى داريم به نام «حكومت اسلامى»، فردا، پس فردا حضرت آيةاللّه خامنهاى صحبت مىكنند بايد ببينيم چه بايد كرد؟ علت اين است كه آن روز فقهاى ما به عنوان «فقيه» اگر حكمى مىكردند، حكومت گوش نمىكرد. به عنوان موجبِ جزئيه 4 تا گوش مىكردند اما امروز بحث در اين است كه حدّاقل يك ميليون نيروى مسلّح مىخواهند حرف گوش كنند؛ يعنى اگر فردا يك قصهاى پيش بيايد و فتواى آقا در دنبالش باشد، ما بايد زمينه فرهنگىاش را درست كنيم.ما دو مطلب در اينجا داريم؛ يك بحث زمينههاى فكرى قصه را ما بايد آماده كنيم، و نمونههايش را بياويم. مثال مىزنم، آمريكا آمده و مىگويد: من مىخواهم دموكراسى ايجاد كنم! حكومت صدام در عرض اين چند سالى كه بوده حدود 250 هزار نفر آواره كرده است. اصلاً سرنوشتشان مشخص نيست. 560 ـ570 هزار نفر در اين مدت 10 سال با انتفاضهاى كه بوده از خانههايشان بيرون برده شده اند، مىگويند: اين يك جانى جنگى است بايد محاكمهاش كنيم. اين بهانه آنها است، از آن طرف آمريكا مىگويد كه: من مىخواهم دموكراسى ايجاد كنم، مىخواهم صدام را بردارم؛ حالا اين منجر شود كه دو هزار نفر، دوهزار و دويست نفر بعثى را اعدام بكنم. اين كار را خواهم كرد، اگر افرادى به عنوان افراد كمك كننده بيايند، اينها را هم خواهم زد. ما اولاً بايد بحث كنيم مسائل فرهنگى كه آمريكا و پيامد سلطه او ايجاد مىكند، چيست؟بايد زمينههاى فرهنگى وجود حكومت آمريكا در منطقه را، از بين ببريم و نمونههايى كه ائمه عليهمالسلام سعى مىكردند زمينههاى فرهنگى مثبت را ايجاد كنند، مثلاً امام مجتبى عليهالسلام عدم لياقت حكومت معاويه را مطرح مىكرد، مىگويد كه: معاويه مىخواهد اين مطلب را القا كند كه من او را لايق مىدانم ولى واللّه او لايق نيست من خودم لايقم. پيغمبر گفته لايقم، بابايم گفته لايقم؛ خدا گفته، كتاب گفته، همه گفتهاند كه من لايق هستم و من نشان مىدهم كه لايق هستم.حضرت مىخواهد كه آن زير بنا را ايجاد كند. اين مسئله الآن هم هست. به نظر من يكى بايد بررسى و آن را مطرح كند.نكته دوم اينكه اگر يك آمريكايى در منطقه حكومت دوم آمريكا و انگليس را تشكيل داد، وظيفه ما چيست؟ آنجا امام مجتبى عليهالسلام مىگويد: اگر قرار بود من شمشير بردارم در مقابل يك حكومت مسلمان بايستم، به عنوان اولين نفر در مقابل معاويه مىايستم. پس اگر فردا دست نشاندهاى بياورند، ما يك وظيفه داريم. اگر آمريكا آمد بايد رفت جلو. اين كار دوم، فرهنگى است كه ما بايد انجام بدهيم؛ حالا مىشود خطبههاى معاويه را نگاه كرد. معاويه هم همين حرفها را مىزد. وقتى كه موقعش رسيد، همه را بىاعتبار اعلام كرد و گفت: هرچه من قول دادم اين حرفها نيست، من مىدانستم شما نماز مىخوانيد و روزه مىگيريد؛ من مىخواستم حكومت كنم. اين چيزى كه الآن انتخاب كردهاند كه «الحرب السلطة للنفط»؛ اين يك چيز درستى است. يعنى دعوا، سر لحاف ملانصرالدين است. لذا در همين مدت با تمام قدرت، كركوك و موصل را حفظ كردند نگذاشتند به نفت ضربهاى برسد!آقاى مهدىپور:شما بگوييد شرايط كنونى، مصداق زمان امام مجتبى عليهالسلام است كه به معاويه به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنند و در شرايط بعد از صلح تحميلى آيا معاويه مسلط است يا نيست و دولت كفر با دولت نفاق فرق مىكند يا خير؟ اين مسائلى است كه آقايان بايد تبيين كنند.خلاصه ما مصاحبهاى از شما مىخواهيم كه حاوى ديدگاهها و مواضع دفاعى چهارده معصوم عليهمالسلام باشد.آقاى صاحبى:مصاحبه در چند صفحه باشد؟ ظرفش براى ما مشخص بشود؛ ممكن است شما 10 يا 20 مصاحبه چاپ بكنيد، اين يك صورت است؛ يك وقت است كه شما مىخواهيد يك ميزگرد در زمينه دفاع از نگاه معصومين عليهمالسلام تشكيل بدهيد كه 20 صفحه مجموع مصاحبه است.آقاى مهدى پور:ما به اولى اميدوار نبوديم ولى دومى را مىتوانيم بهش برسيم. اگر آن اولى را بدهيد، ايده آل است، و اگر اين دومى را بدهيد، يك مسكّنى است در اين شرايط.آقاى زمانى:اينكه قضيه را ببريم روى تك تك چهارده معصوم عليهمالسلام ، ببينيم هركدام چه گفتهاند؟ آن چيزى كه در نهايت به دست مىآيد، چه بسا تكرار زياد داشته باشد، جمع بندى نياز داشته باشد. اگر شما 5 تا 6 سؤالهاى اساسى در بياوريد و آن سؤالها جامع را تقسيم كنيد در بين آقايان، اين مجموعه، چيز خوبى از كار در مىآيد.آقاى صاحبى:حضورى، كار مفيدتر است. بحث را مطرح كنيد؛ زيرا راجع به اين مسائل اختلاف ديدگاه هست. يكسان نمىانديشيم. برداشتها متفاوت است، منابعى كه مىبينيم، مختلف است. آقايان قبلاً به منابع مراجعه كنند و حضور ذهنى داشته باشيم، يكى اثبات بكند، يكى نقد و رد. و در بحث اختلاف نظرها مطرح بشود و دفاع به معنى كل، دفاع به مفهوم دفاع از عقيده، مرزهاى اسلامى و...آقاى نجفى:بياييم بحث را خاصش بكنيم. دفاع از آنچه امروز مورد ابتلاى ماست، دفاع از سرزمينهاى اسلامى است. اگر بخواهيم عقيده را بياوريم، ارزشهاى اسلامى را بياوريم، يك چيزى مىشود كه بحثها بُعدهاى مختلفى پيدا مىكند.آقاى زمانى:بايد اين مبحث را سياسى ـ اعتقادى بكنيم. صرفاً اگر تاريخى و اعتقادى باشد، درست نمىشود. نياز فقهى هم دارد. ما بايد با كارهايى كه شده، آشنا باشيم. يك فرض، همان طور كه آقاى صاحبى گفتند: قصهسلطه جهان كفر بر جهان اسلام است! امروز نوبت كربلا و نجف پس فردا نوبت مكه و مدينه بعد هم مشهد امام رضا عليهالسلام ، تمام شد و رفت.يك فرض هم مقابله تبليغى ـ فرهنگى با مبانىاى كه دارند، مىگويند: ما آمدهايم شما را خلاص كنيم! اين، كشتار جمعى بوده، وسايل كشتار جمعى داشته، همين پريشب گفتهاند كه 20 موشك داراى كلاهكهاى شيميايى و نيروهاى تا دندان مسلح در اختيار اينهاست.اين مسائل بايد روشن بشود و اگر سؤال مطرح مىشود بايد كلى نباشد، واضح باشد، سؤالهايتان را ريز كنيد. مثال:1. اگر آمريكا در آينده بخواهد دولت تشكيل بدهد، نظر شما چيست؟2. اگر زمينهاى مطرح بشود براى يك حكومت مردمى، نظر شما چيست؟3. اگر بناباشد تجزيه بشود، آيا تجزيه با مبانى اسلام موافق است يا خير؟الآن آمريكا 20 روز است دارد مىجنگد ولى تلفات آن چنانى نداشته؛ به عبارت ديگر، تلفات انسانى آنها به هزار نرسيده، چه خبر است؟! چون سربازهايشان ضدّ گلوله دارند، يعنى تا به صورت طرف نزنى نمىافتد. ماسكهايى كه دارند غير از آب و غذايى كه همراه دارند، چيز ديگرى نمىخورند.سؤالها را ريز مطرح كنيد، جاذبه دار مىشود. سپس با توجه به سؤالات، نظر خواهى و جمع بندى شود و جمع بندى كنيد.يكى از مباحثى كه مطرح است، بحث ترور شخصيتهاى علمى عراق است. مىگويند: اينها 3000 شخصيت علمى دارند كه در شيمى و فيزيك تخصص دارند كه به صدام كمك مىكردند.خوب، اين يكى از مباحث قصه است. آيا كشتن اين افراد كه به صدام كمك كردهاند، درست است يا حكومت اسلامى بايد از اينها استفاده كند؟آقاى صاحبى:به نظر من بحث آمريكا بحث موردى و ريز است. آمريكا به هر بهانهاى آمده اينجا، بىخود آمده؛ چه كاره بوده كه آمده، تمام اين جنجالها بعد از جنگ جهانى دوم است. كشورها نشستهاند و يك سرى مقرراتى را وضع كردهاند. تمام انديشمندان دنيا اين سازمانهاى جديد را درست كردهاند. سازمان ملل را درست كردهاند. شوراى امنيت را، حقوق بشر را درست كردهاند. واين خطّ بطلانى است بر اين تلاشهايى كه خود اينها نشستهاند و يك قدرتى به صرف زورمدارى، يعنى يك حركت قرون وسطايى، يك كشورى برداشته امكاناتش را از آن سر دنيا آورده، مىگويد: من مىخواهم شما را آزاد بكنم. حال اگر باز روى قواعد عقلايى جهان بود، احترام به شوراى ملل بود، يك چيزى، وجهى داشت. اما اين كار آمريكا را امروز هيچ عاقل و انديشمندى نمىپذيرد.آقاى زمانى:برخى حكومتهاى منطقه جشن دارند؛ كويت جشن دارد. مردم آن جشن دارند. من مىخواهم بگويم غلط كرده آمده و اگر قرار باشد ضربهاى بزند، چه بايد بكنيم؟در عرف جهانى، «اشغالگرى» پذيرفته نيست و نظريه مردودى است. به هر حال اگر مىخواست چنين كارى بكند بالاخره يك صورت حسابى درست مىكرد؛ وفاق جهانى را مىگرفت. اينها خيلىها از خودش بودند. حتى اين كار را هم نكرده و به صورت قلدرمآبانه آمده ميدان. به نظر من اين مسئله بيشتر سياسى است. اما اگر امريكا آمد به ايران حمله كرد و هدف بعدىاش ايران بود، ما با اين مسائل چگونه مواجه شويم بايد چه كار كرد از نظر عقلى، نقلى و روايى؟آقاى مهدى پور:دو تا حق هيچ وقت باهم نمىجنگند، در جنگها يا هر دو طرف باطل هستند، يا يك طرف باطل، الآن مصداق كدام است؟ اگر امريكا به سوريه حمله كند نظر ولىّ فقيه چيست؟ آيا بايد دفاع كرد يا بگوييم دو باطل اند كه با هم مىجنگند؟ اگر فرضهاى مختلفى دارد بايد روشن بشود. شناخت اينكه در هر فرضى چه بايد كرد؟ اين كار، كمك فرهنگى است به جامعه. اگر تحليلهاى سياسى مبتنى بر تاريخ و قرآن و سيره، در اختيار مردم قرار بگيرد، موضعشان درست خواهد بود ولى اگر آن تحليلها مستند نباشد، باز جامعه را مىشود فريب داد.آقاى محدّثى:مردم براساس تحليلهاى ما قدم بر مىدارند يا براساس تبعيت از رهبرى؟آقاى مهدىپور:بالاخره مردم مقلّد صد درصد كه نيستند و تحليل هم براى برخى كارآيى دارد. اين تحليلها راهگشا خواهد بود.آقاى نجفى:به نظر من ديدگاه فقهى اينجا روشن است. و جدا از مقولههاى ديگر فقه، اينجا صريح است؛ هم عملكرد علماست، هم مبانى فقهى و چيزى است كه بحث خوب شده.آقاى زمانى:شما فتاواى امام را از «تحريرالوسيله» چاپ كنيد و بياوريد، كفايت مىكند.آقاى صاحبى:بحث «جهاديهها» كه مىفرماييد، جزو همين بحثى است كه در جامعالشتات ميرزاى قمى آمده است.آقاى مهدىپور:بعضى ممكن است بگويند: «دفع افسد به فاسد است». مثلاً آن رفتار جنايت كارانه و نادرست صدام را نشان بدهند و برخى نرمشهاى ظاهرى كفار را هم نشان بدهند تا مردم بگويند دفع افسد به فاسد است.آقاى نجفى:ولى نسبت به بيگانه كسى اين را نگفته؛ بيگانه بخواهد هجمه بكند، ديگر آن دفع افسد به افسد است. مگر از داخلىها باشد. اتفاقاً اين «دعاى مرزداران» امام سجاد عليهالسلام مىتواند مبناى صريح و روشن باشد. شما ديگر فاسدتر از بنى مروان نمىتوانيد پيدا بكنيد و كسانى كه دستشان به ظلم عليه ائمه عليهمالسلام آلوده شده است.... بعدهم امام زين العابدين عليهالسلام كه اينها را ديده، حس كرده، در عين حال وقتى احساس مىكند كه از بيرون مرزها بيگانه مىخواهد بيايد و هجمهاى بر مسلمانان بكند، موضعگيرى مىكند. مثلاً «دعاى مرزداران» كه انصافاً جالب است! به كار رزمندگان آن روز ارزش مىدهد. وظيفهاى كه مسلمانان دارند، آنجا مشخص مىكند.آقاى صاحبى:دعايى هم از امام جواد عليهالسلام نقل شده شبيه همين دعاى مرزداران. اين دعا را در يكى از متون، چندى پيش ديدم كه كوتاهتر هم است از دعاى مرزداران و شبيه همين عبارت است.آقاى نجفى:زمان امام سجاد عليهالسلام مگر حكومت اسلامى بود ولى مجاهدان در راه خدا به كسانى كه مرزدارى مىكنند گفته مىشود و آيات قرآن به اينها تطبيق مىشود. خود همين دعا جاى تأمّل دارد.مبانى فقهىاش روشن است. همين نراقىها كه در جنگ ايران و روس شركت كردند؛ مرحوم نراقى خودش با آن سن و سال مىآيد و تا لحظات آخر مىايستد. سيد محمد مجاهد هم همين طور. خود مرحوم ميرزاى قمى كه مرجع بوده است، شاه گروهى از طلبهها را فرستاد تا نيابت بگيرند براى عباس ميرزا به عنوان فرمانده جنگ؛ و عنوان مىكنند كه در زمان غيبت كبراى امام زمان عليهالسلام مرجع، فقهاى جامع الشرايط هستند. شما اذن بدهيد به عباس ميرزا كه به عنوان فرمانده كلّ قوا اين جنگ را هدايت بكند. بعد آنجا ميرزا پاسخ خوبى دارد. مىگويد: بحث دفاع، كه اذن نمىخواهد. بر آدم بالغ و عاقل واجب است كه از سرزمين خودش دفاع بكند.اينجا اذن لازم نيست و ايشان اذن نداد و گفت: چون اذن لازم نيست. اين رسالههاى «جهاديه» را مرحوم ميرزا عيسى قائم مقام فراهانى چند موردش را جمع كرده و فشرده كرده تحت عنوان جهاديه؛ ولى بعضى از اينها را نياورده در اين رساله از جمله همين رساله عباسيه يا جهاديه ميرزاى قمى كه در جامعالشتات مندرج شده، اين را نياوردهاند. چون ايشان به عباس ميرزا اذن نداده و حاضر نشده كه اذن بدهد و بحث دفاع را به طور عمومى مطرح كرده و گفته هركس كه براى سركوبى دشمن برود، بايد حمايتش بكنيم. اخيراً يكى از محققان به نام آقاى زرگرنژاد درصدد بوده كه اين رسالهها را جمع بكند.آقاى عباسى:نمىدانيم اين شبستان امتدادش چقدر است و به كجا مىانجامد؟ فقط يادم مىآيد آن زمان كه مسئله افغانستان بود، خود آقا مسئله سوريه را از اين جمع جدا كرد. اين مسئله صدام را آغاز جنگ دانست؛ ايشان صدام را به عنوان يك ديكتاتور مطرح كرد.عطف به سوريه، جريان حزب اللّه است و جريان لبنان و فلسطين است. اين افق ديگرى است. اين نيست كه ما تصور كنيم اگر حملهاى به آنجا شد، مثل همين حالت بى طرفى در حمله به عراق خواهد بود. مسئله عراق مسئلهاى بود كه هركس كه به عتبات عاليات مشرّف مىشد، نوع اين حادثه را طبيعى مىدانست و مىفهميد اين سرزمين آبستن يك حادثه بزرگ است. يعنى امتداد حكومت 30 ساله صدام، يك جريانى اينگونه را ايجاد كرده بود؛ به كُرد، به عرب، به شيعه و به سنّى رحم نكرد. تهديد به حاكميت گارنر هم شايد گرفتن به مرگ باشد تا به تب راضى شويم. داستانى را نقل مىكردند: يك زمانى لايحهاى را در مجلس بردند ـ البته اينها دو منظور داشتند ـ مىخواستند لايحهاى را تصويب كنند. چيز بزرگتر و خشنترى را مطرح كردند تا آن كوچكتر در سايه بزرگ به شكل طبيعى تصويب شود. به نظر مىآيد تاكتيك باشد براى اينكه خواستههاى پايينتر آمريكا در اين جريان محقق شود. فعلاً اين را مطرح مىكنند كه فردا هر مزدورى را مطرح كردند، تقريباً حالت پذيرش داشته باشد. اول يك آمريكايى طرفدار اسرائيل را مطرح مىكنند تا اينكه فردا به يك عرب ايكس راضى شوند. اين نسبت به آن بهتر است ولى خيلى بعيد مىآيد. چون آمريكا به مردم منطقه نياز دارد. او هم امنيت خليج فارس را مىخواهد و منطقه را و هم امنيت منطقه در گرو اين است كه مردم منطقه خواهان اين جريان باشند.اينها دارند تبليغ مىكنند كه ما منجى هستيم و مردم عراق بايد به پاى ما گل بريزند و ما مىخواهيم اين حصار استبداد را بشكنيم. ولى فردا، پسِ پرده معلوم مىشود همين خشونت، همين ديكتاتورى، همين استبداد و حالت نظامى استمرار دارد، اين را يقيناً هيچ كس تحمل نمىكند و از درون خود عراق شعله مشتعل خواهد شد، به يارى خدا. و اين نيست كه نوبت ما هم برسد. آنها نمىتوانند بمانند. انشاء اللّه.آقاى صاحبى:دنيا بعد از جنگ در آستانه يكسرى تحوّلات فكرى و سياسى خواهد بود. هميشه اين طورى است. بعد از جنگها يك چنين تحوّلاتى صورت مىگيرد؛ اين قدرت سركش و طغيانگر چيز خطرناكى است كه هركس زور داشته باشد بخواهد به هر بهانهاى مداخله بكند و بخواهد با قهر و غلبه وارد شود. اين چيز خطرناكى است.در درون خود جامعه آمريكا متفكّرين بعد از اين، حرفها و افكارى را مطرح خواهند كرد و اين پايدار نخواهد بود. مشكل كشورهاى اسلامى، حكّامى است كه در بعضى كشورها هستند. طورى عمل كردهاند كه زمينه مداخله ايجاد شده! البته ما كشورهاى خوب هم داريم، مثلاً كشور مالزى يك كشور عقب افتاده، امروز به جايى رسيده كه در بين سرزمينهاى اسلامى از لحاظ فكرى، فرهنگى، اقتصادى، توسعه يافته و در حال توسعه است و موضعى كه اتخاذ كرده، موضع معقولى است. بدون اين كه خودش را درگير بكند. مىآيد موضع خودش را مطرح مىكند. «ماهاتير محمد» گاهى مطالبى را مطرح مىكند انگار يك تئوريسين بيدار است كه بر همه چيز احاطه دارد. اين واقعاً درس عبرتى است براى كشورهاى ديگر. چه شده مالزى كه يكى از كشورهاى عقب افتاده بود، امروز به جايى رسيده كه به هرحال از جنبههاى فرهنگى، اقتصادى و سياسى كشورى در حال توسعه يا توسعه يافته شناخته مىشود و از طرفى در هر زمينهاى موضع مستقل خودش را دارد و بدون اينكه خودش را درگير بكندّاينكه كسى يك حرفى را بزند، خيلى راحت است؛ به هرحال شما دشمن را تحريك كرديد و آمد اينجا 5 تا موشك زد، جبرانش يك ساده نيست؛ در شعار راحت است.آقاى عباسى:همين مسئله عراق، مثل اين ظلمهايى كه در جنگ جهانى شده، 20 هزار تن بمب ريختند در يك محدوده، فيلم مىشود، فرهنگ مىشود. يك مصاحبهاى با «المنار» داشت. ايشان عقيدهاش اين است كه آمريكا شكست خورد؛ مىگفت: آمريكا از اين حملهاى كه كرده دو هدف داشت كه به هرسه هدفش نرسيد. حالا امروز تانكهايش آمدهاند در بغداد ولى به اهدافش نرسيد. اول اين بود كه ايشان مىخواست جنگ خيلى به سرعت تمام بشود. جنگ تقريباً آنها مىگفتند: 40 ساعته يا 3 روزه كه به اين شكل تمام شد. دوم مىگفتند: مردم عراق خودشان، خودشان را تجزيه مىكنند. يعنى بين شيعه و سنّى اختلاف ايجاد كنند و حال اينكه به لطف خداوند به طورى كه هيچ كس فكر نمىكرد (عراق) اين جور بماند، هيچ مسئلهاى بين شيعه و سنّى در اين كشور ديده نشد. مردم هيچ نظر تعرّضى نسبت به هم نداشتند.آقاى مهدىپوراز زحمت و نظرات ارزشمند هيئت تحريريه محترم متشكريم. اميد است با عنايات الهى، مسلمانان عراق هم به زودى از چنگ آمريكا و همراهانش آزاد شوند.انشاءاللهوالسلام