مصاحبه از: اشرف آشورى، خديجه عابدىنام: روح اللهنام خانوادگى: مصطفوىپدر: آقا مصطفىمادر: هاجرمتولد: 20 جمادى الثانى 1320 ه.قرحلت: 14 خرداد 1368 ه.شامروز از هر جوان ايرانى بپرسى امام كه بود؟ خواهى شنيد;رهبر انقلاب. معمار انقلاب اسلامى.مردى كه ايران را از ظلم و ستم شاهنشاهى نجات داد.مردى كه آمريكا و اسراييل را به خشم آورد.به راستى آيا مىتوان امام را تنها در همين جملات جستجو كرد؟پاسخ خانم مصطفوى به سوال ما يك كلمه است; نه! خانم فريدهمصطفوى; دختر دوم حضرت امام خمينى(ره)، كه بيستسال به تحصيلعلوم دينى پرداخته و هم اكنون در مشاغل مختلف به خدمتبراىمستضعفان مىانديشد، به ما مىگويد:جوانان هنو «خمينى بزرگ» را نمىشناسند.اما چرا جوانان؟! واقعيت اين است كه جوانان اميد آينده مملكتاسلامى ماهستند و تنهابا تربيت صحيح آنهاست كه مىتوان آيندهحكومت اسلامى را كه امام براى ايجادش كوشيد، ضمانت كرد. دليلاين مدعى، سخنان حضرت امام است كه مىفرمود:«اين جوانهايى كه در آتيه بايد اين مملكت را حفظ كنند، اينمملكت را اداره كنند، اينها بايد درست ربيتبشوند و اصلاحبشوند.» بر همين اساس امام جوانان را مخاطب ساخت و مىفرمود:«به نيروى شما جوانان اين مملكتبايد اصلاح شود» با اينتوصيف متن مصاحبهاى را كه با «خانم فريده مصطفوى» ترتيبدادهايم،مىخوانيم:امسال، سال امام خمينى(ره) است. فكر مىكنيد براى شناساندنامام به نسل جوان چه كارهايى بايد انجام شود و شما در بين اينهمه تلاش و جوشش جاى چه چيزى را خالى مىبينيد؟در واقع ما خودمان هم هنوز آن طور كه بايد و شايد حضرت امامرا نشناختهايم. نسلهاى آينده خواهند آمد و درتاريخ مطالعهخواهند كرد تا قدرت معنوى حضرت امام را بشناسند. البته به نظرمن بهترين راه براى شناساندن حضرت امام به نسل جوان، شناساندناهداف ايشان با شيوههاى مختلف به جوانان است. امام براى چهمبارزه كرد؟ چرا قيام كرد؟ براى چه تبعيد شد؟بر سرچه موضوعىزندان رفت؟ دليل اينكه مردم به نداى خمينى بزرگ لبيك گفتند،چه بود؟ و چرا امام در قلب تك تك مردم جاى گرفت؟اكنون كه ده سال از رحلت ايشان مىگذرد، هنوز بين مردم و بامردم است، دليلش چيست؟بايد جوانان را در مقابل اين سوالها قرار داد. تا خود كشفكنند و روشن شوند. افكار امام و انديشه امام، اينكه امام چهآرزوهايى براى ايران داشت و دلش مىخواست كشور ايران چگونهشود؟آيا مدينه فاضله منظورش بود؟ يا نه صرفا انقلابى كه اسمش انقلاببود؟ امام دراين ده سال در سخنرانىهايش، محور اصلى را چه قرارمىداد؟ آيا غير از اسلام و سفارش اسلام و توجه دادن مردم بهدستورات اسلام، تقوى و پرهيزكارى، اتحاد و بىاعتنايى به امورمادى و پىگيرى امور معنوى بود؟بنده با حضرت امام شوخى مىكردم و مىگفتم: آقا مرتب درسخنرانيها اسلام را صرف مىكند. يعنى مرتب «اسلام»،«مسلمين»، «مسلمانان»، مرتب راجع به اينها صحبت مىكند. وراجع به اينكه دنيا، دنياىگذر است. و دنياى فانى است.آيا ما نسبتبه زحماتى كه حضرت امام (از سال 42 تا 57 و تا 68كه ايشان از دنيا رفت) متحمل شد، تعهدى داريم؟ رسالتى داريم؟آيا مىتوانيم جوابگوى خون شهدايمان باشيم؟ آيا آنهايى كه بهنداى امام لبيك گفتند و جبهه را پركردند و اسلام و ايران راسرافراز كردند، آيا ما جوابى براى اين خونها در روز قيامتداريم؟نسل جوان ما بايد متوجه اينها باشد. اى جوانى كه در خيابانمىروى، اى جوانى كه بچه اين مملكتى، اى كسى كه در نظام اسلامىدرس مىخوانى، تو اگر زندهاى و در اين جامعه قدم مىگذارى وتنفس مىكنى، مرهون خون آن برادر دينىات هستى كه ده سال قبلرفت و در جبهه شهيد شد. تو حالا نمىتوانى نسبتبه اين خونبىتفاوت باشى. تو بايد تعهد داشته باشىو انجام آن رسالتى راكه به عهده دارى بپذيرى، تو يك انسانى و اشرف مخلوقاتى اشرفمخلوقات نمىتواند بىتفاوت باشد و خلق نشده تا نسبتبه دنياىاطرافش بىتفاوت باشد.ما مىدانيم كه امام خود به جوانها علاقه نشان مىداد و بارها باآنان سخن مىگفت. به جوانها شخصيت مىداد و آنها را به شناختاسلام، خود و آنگاه به مبارزه دعوت مىكرد. مثلا:«از حالا كه جوان (هستيد) و قواى جوانى محفوظ است، جديت كنيدبه اينكه هواى نفس را از نفس خودتان خارج كنيد.» «شماجوانان مسلمان لازم است كه در تحقيق و بررسى حقايق اسلام درزمينههاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى وغيره، اصالتهاى اسلامى رادر نظر گرفته و امتيازاتى كه اسلام را از همه مكاتب جدامىسازد، فراموش نكنيد. »نسل جوان هميشه مورد توجه امام بود. در سال 42 كه به ايشانگفتند، شما با كدام اسلحه و تجهيزات مىخواهى به جنگ رژيمبرويد؟ ايشان گفت: «سربازان من اكنون در گهواره هستند.»بعدها ديديم كه اين جوانها بودند كه سالهاى 56 و 57 بهخيابانها ريختند و انقلاب را به ثمر رساندند. لذا ايشان هميشهبه نسل جوان توجه داشت. و معتقد بود اگر نظام يك نظام صحيحىباشد، جوان جذب مىشود همانطور كه اگر انسان يك انسان صادق وصالحى باشد، جوانان به سوى او جذب مىشوند همانطور كه سبتبهخود حضرت امام ديديم كه قبل از انقلاب، در تهران و قم، جواناندر پى هرزگى و ولگردى بودند. اصلا كارشان شده بود اين; ولى يكمرتبه چرخش 180 درجهاى زدند و در سال 57 همه اينها اسلحه بهدست گرفتند و ريختند درخيابانها و يا وارد جبههها شدند. وقتىكه نظام مسوولين، خودمان و هركسى به وظيفه خودش عمل كند، جوانخود به خود جذب مىشود.از بعد عرفانى حضرت امام برايمان بگويد؟ ايشان همانطور كه يكعالم بزرگ بود، يك عارف بزرگ هم بود.مىخواهم بدانم در زندگى ايشان اين امور معنوى به چه صورتجريان داشت؟آنچه كه براى ما قابل لمس بود و ما احساس مىكرديم اين بود كهايشان فقط رضايتخداوند را مد نظر دارد و توجهش به اين است كهكارى را انجام دهد كه وظيفه الهيش است. بارها مىگفت «ماوظيفه الهىمان را در جنگ انجام مىدهيم. اگر پيروز شديم كهشديم و اگر شكستخورديم، وظيفه الهيمان را انجام دادهايم.»گاهى ما احساس مىكرديم ايشان واقعا خدا را مىبيند. در عباتشانبه قدرى محو عبادت و نماز بود كه متوجه وقايع اطراف نمىشد.مثلا من خود پشتسرايشان نماز مىخواندم و ايشان اصلا متوجه مننمىشد. يا در عبادتهاى شبانه مقيد بود كه بسيار آهسته بيدارشود، بدون اينكه كوچكترين اذيتى براى ديگران داشته باشد; زيرامعتقد بود اگر براى عبادت موجب اذيت و بيدار شدن كسى باشد،اين مقبوليت را ندارد.در يكى از مصاحبههايتان گفتهايد: امام همه مستحبات نماز راانجام مىداد، به نماز خيلى مقيد بود و هميشه به نماز اول وقت،توصيه مىكرد. در موقع نماز حتما عطر مىزد. همه دعاها را نيزمىخواند. هم دعاهايى كه مربوط به شب جمعه است و هم دعاهايى كهدر ايام عاشورا بايد بخوانند همه را مىخواند. از مكروهات دورىمىكرد. شب جمعه حتى اگر مىخواست ضمن صحبت نيم بيتشعر بخواند،به خاطر اينكه شعر خواندن در شب جمعه مكروه است، مىگفت: الاناين را نمىخوانم.اما سوالى كه ماداريم اين است كه حضرت امام در طول روز چهبرنامههايى براى عبادت داشت و مقيد به خواندن چه زيارات ودعاهايى بود؟ايشان به زيارت عاشورا خيلى اهميت مىداد و تمامى دعاها قرآنرا مىخواند يا دعاهاى معمول روز را قرائت مىكرد. زياد مزاحمايشان نمىشديم و ايشان تمام اين اعمال و مستحبات را انجاممىداد. مخصوصا در نجف بيشتر مشغول بود و در اين اواخر هم مرتبمشغول قرائت قرآن و دعا بود.در مورد جهاد با نفس چه خاطرهاى از امام داريد؟در دورانى كه ايشان در نجف بود، از جهتخوراك به خودشان خيلىسختى مىداد. خيلى كم غذا مىخورد و بيشتر عبادت مىكرد. بعدهااينطور استنباط مىكردم كه ايشان مىخواهد به يك كشفياتى برسد.چون در آن موقع كوران انقلاب بود و ايشان يك حال و هواى ديگرىداشت. براى اين وظيفهاى كه به عهده گرفته بود و اين قيامعظيمى كه مىخواستبكند و با يك قدرت تا دندان مسلح، بدون هيچگونه وسيله و تجهيزاتى، بجنگند. يك قدرت معنوى مىخواهد وايشان آن قدرت معنوى را پيدا كرد حتى گاهى اين مساله براى ماباور نكردنى و مهم بود ولى براى حضرت امام امرى ساده مىنمود.و اين باور امام به خاطر قدرت روحىاى بود كه داشت. ايشان مقيدبه انجام مستحبات و ترك مكروهات بود. مثلا شب جمعه شعرنمىخواند با صداى بلند نمىخنديد. غذاى شبههناك نمىخورد. جاىشبههناك قدم نمىگذاشت.حضرت امام اهل معاشرت بودند، يا تنهايى و در خود بودن رابيشتر مىپسنديدند؟ايشان بيشتر تنهايى را مىپسنديدند. فقط شبهاى جمعه بعضى ازدوستان و رفقا مىآمدند و بقيه روزها مشغول درس و بحث و مطالعهو نوشتن بودند. به خانواده هم توصيه مىكردند با خانوادههايىرفت و آمد كنند كه از آنها شناخت داشته باشند. غالبا باخانوادههاى اهل علم معاشرت مىكرديم.از علاقه امام به ائمه معصومانعليهم السلام و حضرت زهرا(س) برايمان بگوييد.امام ولايتى عجيبى بود. و ارادت خاصى به حضرت على(ع) داشت.وقتى صحبتحضرت على پيش مىآمد، چهره ايشان عوض مىشد. حالتصحبت كردنش عوض مىشد. سبتبه همه ائمهعليهم السلام و نسبتبهحضرت زهرا(س) ارادت خاص داشت. و در نوشتههايشان هم است كه اگرحضرت زهرا(س) مرد بود حتما رسول الله بود. همان طور مىدانيدسالها قبل در مصاحبه راديويى شخصى به حضرت زهرا(س) اهانت كردهبود و امام مىگفتند: «اگر با قصد اين حرف را زده اينها همهمرتدند كه در اين صورت مالشان آزاد و شوهر برايشان حراممىشود.» به قدرى ايشان ناراحتشده بود كه بايد حتما آنهااعدام و يا مجازات سختى مىشدند.خاطرهاى از تولد حضرت امام براى شما نقل شده است؟از تولد ايشان خير ولى از 5 ماهگى كه پدرش شهيد شد، تحت نظرعمه و مادر بود. عمه خانمى داشتند كه خانم بانفوذ و با شخصيتىبود و مادر و دايهاى داشت و خيلى مورد توجه خانواده بود. وفرزند آخر خانواده و خيلى بازيگوش و پرتحرك بود. و همه ايشانرا دوست داشتند و كل خانواده به ايشان محبت داشتند.تحصيلات جنابعالى و ديگر دختران حضرت امام(ره) تا چه حد بود وحضرت امام(ره) در زمينه تحصيلات بانوان چه قدر اهميت مىدادند؟اوايل در زمان طاغوت كه نزد حضرت امام عربى درس مىخوانديم وبعد هم ازدواج كرديم و بعدها مشغول تحصيلات شديم، ايشان خيلىتاييد مىكردند. ومعتقد بودند چه زن و چه مرد هيچ فرقى ندارندو تا مىتوانند بايد تحصيلاتشان را ادامه دهند و تا هركجا كهمىتوانند و شايسته و بايسته وجوديشان است، برسند. من خودم ازنظر كلاسيك ديپلم هستم و تا سطح چهار جامعهالزهرا(س) درسخواندهام. و طلبه حوزه علميهام. خواهر ديگرم دكتراى فلسفهدارد وخواهر بزرگم هم چون دچار مشكلات بچهدارى بود به ادامهتحصيل نپرداخت. ولى مطالعه دارد و در اجتماع هست. بنده عضوهيات مديره جامعهالزهرا(س) هستم و دركارهاى فرهنگى آنجادخالت دارم و در دانشكده علوم پزشكى فاطميه هم تدريس دارم وكارهاى جانبى (سخنرانيها و ملاقاتها) هم در طول سال زياد هست.هفتهاى سه روز هم با چند تن از دوستان مباحثه تفسير و نهجالبلاغه داريم. البته بيشتر وقتم در مؤسسه 12 فروردين مىگذرد.چون به كارم در آنجا خيلى علاقه دارم.شيوه عملى امام خمينى(ره) در منزل چگونه بود؟حضرت امام اهل كمك بود و براين باور بود كه مرد بايد به همسرشكمك كند. ايشان مخصوصا در جوانى در بچهدارى و كارهاى منزل بهخانم كمك مىكرد. و معتقد بود كه هيچ مردى حق ندارد به خانمشكار بگويد و از او بخواهد كه كارى برايش انجام دهد. خود ايشاندر طول زندگى حتى يك بار به خانم دستور نداد; حتى براى آوردنيك چايى. با فرزندان خيلى مهربان و صميمى بود; ولى در عين حاليك جذبهاى داشت كه ما از ايشان حساب مىبرديم و به خود اجازهنمىداديم كه خلافى انجام دهيم و مقيد بوديم كارى نكنيم كه موردخشم حضرت امام قرار بگيريم. در عين اينكه ايشان نسبتبه ماخيلى مهربان بود.در باره موضوع حجاب يادم مىآيد در كتابى به نقل از شماخواندم: «در روش تربيتى امام خيلى قاطعانه عمل مىكردند. منيك دختر 7 8 ساله بودم. رفته بودم زير گذر كاغذ بخرم. همانطور كه تند مىآمدم و صورتم را خيلى خوب نگرفته بودم... ديدمآقا دارند مىآيند و مرا ديدند، چون هم صورتم تقريبا باز بود وهم تند مىآمدم و با ايشان رو به رو شدم به قدرى ترسيدم كه...سر سفره هم حاضر نمىشدم. امام هم به روى خودشان نمىآوردند،چون مىدانستبراى چه من پنهان مىشوم. » اصولا شما معتقديد كهشخصيت پدر چنان ابهت و عظمتى داشت كه شما را وادار مىكرداشتباه خود را تكرار نكنيد. بفرماييد اگر يكى از اعضاىخانواده در انجام واجبى سهل انگارى مىكرد برخورد امام چگونهبود؟امام برخوردشان بسيار قاطع بود واينقدر اين مساله جا افتادهبود كه در واجبات سهلانگارى كند; يعنى بعد از اينكه بچه مكلفمىشد، واجب بود اين اعمال را انجام بدهد و به تكاليفش عملكند. فكر مىكرد، نمىشود انجام نداد، البته هيچ وقت ايشان براىنماز كسى را از خواب بيدار نمىكرد; مگر اينكه به او از قبلبگويند. تا كودكان خاطره بدى از دين نداشته باشند و داوطلبانهو با اشتياق انجام بدهند.امام نسبتبه اجراى امر به معروف و نهى از منكر چه نظرىداشتند؟امر به معروف و نهى از منكر از فروعات دين ماست و ايشان معتقدبود كه بايد اين مساله درجامعه اسلامى اجرا شود; البته باشرايط و تبصرههايى كه در دين آمده است.ايشان در منزل به اسراف نكردن و مقيد بودن به مسايل دينىتاكيد داشت و همواره اين مساله را يادآور مىشد.حضرت در مورد آزادى چه عقيدهاى داشتند؟خوب آزادى در چهارچوب قانون است. قانون ما و اسلام ما يكچيزهايى را آزاد گذاشته و يك چيزهايى رامنع كردهاست و هيچ كسنمىتواند به بهانه اينكه آزاد است قانون را زير پا بگذارد.خلاف قانون در جمهورى اسلامى، خلاف دستورات اسلام، خلاف حكومتاسلامى است. البته در چهارچوب قانون آزادى لازم است و اگر خلافشرع و قانون عمل كند، بايد مجازات شود. و قابل قبول نيست.آيا امام به جداسازى فضاى آموزشى دختران و پسران عقيده داشت؟خير ايشان به جداسازى عقيده نداشت و به رعايتحدود شرعى معتقدبود; كه كلا بايد رعايتشود هم پسر و هم دختر نبايد نگاه كنند.و نبايد باهم حرف بزنند. در داخل خانواده هيچگاه نمىگذاشتنوههاى جوانش (دختر و پسر) باهم سريك سفره بنشينند يا در يكاتاق باشند; زيرا جوان هستند و ناخودآگاه به معصيت مىافتند.(البته با خانواده.) البته به صورت رهگذرى خير، ولى اينكهبنشينند و حرف بزنند، اشكال مىگرفت.به خوانندگان فرهنگ كوثر چه توصيهاى داريد؟از هموطنان، مخصوصا خواهران و دختران عزيزم مىخواهم تا بهآنچه كه خداوند براى شما مقدر داشته است عمل كنيد و سعى كنيدكه براى نظام جمهورى اسلامى مفيد باشيد; يعنى قدر اين نظام رابدانيد. اگر نارساييهايى هست، اغماض كنيد و به خون شهداى ماارج بنهيد و از مقام معظم رهبرى اطاعت داشته باشيد. مقام ولايترا اطاعت كنيد. چون كشور و نظام اسلامى بدون مقام معظم رهبرى وبدون ولايت معنا پيدا نمىكند و ولى فقيه ما مقام معظم رهبرىاست و اطاعت از ايشان واجب است.اگر حضرت امام زنده بود، در مورد واقعه كوى دانشگاه چه عكسالعملى نشان مىدادند؟همان عكس العملى را نشان مىدادند كه مقام معظم رهبرى و رييسجمهور محترم نشان دادند و از مسوولين مىخواستند ريشه اصلى اينآشوب را پيدا بكنند. همين طور كه الان مسوولان محترم خواستند ويك عدهاى اين مساله را پيگيرى مىكنند. كسانى هستند كهمىخواهند مملكت ما را به آشوب بكشند و نا امنى به وجودبياورند تا مردم امنيت نداشته باشند و نظام و نيروى انتظامىبدنام شوند و زمينه را براى كارهاى خودشان مهيا كنند كهالحمدالله به اهداف خودشان نرسيدند و نخواهند رسيد.والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته