جلوه ايثار
گزارشى از موسسه 12 فروردينمصاحبه از: اشرف آشورى و خديجه عابدىدر اولين لحظه ورود به موسسه دوازده فروردين، تابلويى زيبا«جمله امام در باره موسسه» چشمان ما را به سوى خود مىكشاند.همزمان با مطالعه آن، خانم فريده مصطفوى را رو به روى خودمىبينيم. ايشان ما را به گرمى مىپذيرد، چند قدمى بهاستقبالمان مىآيد و لبخند بر لب به ما خوش آمد مىگويد.خانم فريده مصطفوى، مسوول موسسه 12 فروردين، عضو هيئت مديرهجامعه الزهراء قم و عضو شوراى فرهنگى اجتماعى زنان تهران است.حدود بيستسال است كه به تحصيل علوم حوزوى مىپردازد و هماكنون به درس خارج مشغول است.خانم مصطفوى در تدريس علوم دينى نيز فعاليت گستردهاى دارد،نهج البلاغه، اخلاق و تفسير از جمله دروسى است كه ايشان تدريسمىكند. بالاخره در دانشكده پزشكى فاطميه تدريس دارد و هم اينكرساله دكتراى خود را مىنويسد.از ماهنامه فرهنگ كوثر آمده ايم و قصد داريم به مناسبتسالامام خمينى(ره) با شما كه از يادگارهاى امام هستيد، مصاحبهاىانجام دهيم. همكار ديگرم در همين حال، چند شماره از نشريهكوثر را به ايشان تقديم مىكند تا بيشتر با كوثر آشنا شوند.اگر اجازه بدهيد به فعاليتهاى موسسه بپردازيم. يادم مىآيد سال61 بود. گويا شما به همراه بانوانى ديگر از اين موسسه، خدمتامام تشريف برديد. از آنجا شروع كنيد.بله، ملاقات خوبى بود، ماتصميم گرفتيم براى اينكه از اعضاتشكرى كرده باشيم، آنان را به حضور رهبر انقلاب ببريم. همچنينايشان در جريان كارهاى ما قرار بگيرند. امام در آن جلسه خيلىبه ما محبت كردند. خانم مصطفوى يك جلد از صحيفه نور بر مىداردو بعد از ورق زدن چند صفحه مىخواند:«بايد از خانمهاى محترم، از بانوان معظم قم و حضارمحترم كهامروز اينجا تشريف دارند، تشكر و قدردانى كنم.شايد منبهتر از ديگران مشكلاتى كه بر اين مملكت در طول سلطنتاين پدر و پسر گذشت، شاهد بودهام و به اندازه من كمتر كسى، ازباب اينكه عمر وفا نكرده است، شاهد اين مسايل بود.... اكثر شما خانمها آن زمان را به ياد نداريد و شايد در بينشما بسيار كم باشد كه آن زمان اسفبار را ياد داشته باشد. درآن زمان به اسم اين كه مىخواهيم نيمى از جمعيت ايران را فعالكنيم، آن شقى جنايتكار دستبه يك جنايت زد و آن جنايت «كشفحجاب» بود. و به جاى اينكه نيمى از جمعيت ايران را فعال كند،آن نيمه ديگرى هم كه نيمه مردان بود، به طور بسيار زيادى ازفعاليت انداختند و اين عروسكهايى كه درست كردند و در همهادارات جا دادند و در همه خيابانها راه انداختهاند، آنهايى كهدر ادارات بودند، ساير افرادى كه در ادارات بودند، راهم ازكارهاى خودشان باز داشتند. و آنهايى كه در خيابانها رهابودند، جوانهاى ما را به فساد كشاندند و فعاليت جوانهاى ما رااز دست آنها گرفتند. به اصطلاح خودشان مىخواستند، تمدن شرق راوارد ايران كنند و با آن وضعى كه درست كردند، تمدن بزرگ اسلامىرا هم از بين بردند.و بحمدالله در شهر مقدس قم آنچنان پايدارى كردند خانمها وبانوان كه مشتبر دهان آنها زدند و در تهران و ساير شهرها هماكثريت زنها، اكثريتبانوان با آنها مخالفت كردند و تو دهنىزدند.... الان را مقايسه كنيد با آن وقت و الان ايران تقريبا يكمدرسه شده است. و در هركجاى ايران كه انسان نگاه مىكند،بانوان آنجا مشغول فعاليت اسلامى، دينى و حتى فعاليتسياسىهستند، با حفظ عفافشان، با حفظ شرافتشان. آنها در طول اين مدتكم آن قدر فعاليت كردند كه شما نمونهاش را در قم ملاحظه كنيد واز اين نمونه در شهرهاى ديگر هم هست.البته من بايد تشكر كنم، از اهالى قم و از بانوان معظم قم كهدر يك همچو اوقاتى كه ماگرفتار ابرقدرتهاى فاسد هستيم و ايراناز هر طرف مورد حمله آنهاست. شما بانوان! در پشت جبهه آنفعاليتى را مىكنيد كه سلحشوران در جبههها. همانطور كه آنهامشغول فعاليت هستند، شماهم مشغول فعاليت هستيد، يك راه از راهساختن خود و جوانهاى خود و خانمهاى جوان و يك راه از راهپشتيبانى به آنهايى كه در جبهههاهستند و اين يك امرى است كهبسيار مورد تشكر است و بسيار آموزنده است و در پيش خداى تباركو تعالى ارزندگى شايانى دارد...»(1) اينها قسمتى از سخنانامام در آن جلسه است كه برايتان خواندم.خانم مصطفوى! چه شد به فكر ايجاد اين موسسه افتاديد؟ ازروزهاى آغازين فعاليتتان بگوييد.بعد از پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام مستضعفين و محرومين،همه تشنه خدمتبه انقلاب بوديم. مادر قبال خانواده شهدا ومستضعفان احساس وظيفه سنگين مىكرديم. محروميت جامعه وكمبودهاى مردم لحظهاى آرامم نمىگذاشت. راستش را بخواهيد،فقرفرهنگى بيداد مىكرد و خانوادههاى بىسرپرست محتاج دلجويىبودند. من هم به تنهايى قادر به انجام اينگونه وظايف نبودم بهاين خاطر مساله را با دوستان در ميان گذاشتم و سرانجام اولينجلسه در روز بعد 12 فروردين 58; يعنى روز راىگيرى جمهورىاسلامى برگزار شد. يادم مىآيد، حدود سىنفر دورهم جمع شديم وبرنامه ريزى كرديم. در جلسه بعد تعداد ما به 300 نفر رسيد. كههمه با شور و شوق تشريف آورده بودند. ما با 20 نفر كادر رسمىكار را شروع كرديم و از آن روز تابه حال، بدون پشتوانههاىمالى و وسيله و امكانات و مكان مناسب كه معمولا هر موسسهاىاولين دغدغهاش هست، كار كردهايم. در طول 20 سال برنامههايمانوسعت پيدا كرد و امروز «يك كمربند امدادى» اطراف شهر قم كهمناطق فقيرنشين هستند، تشكيل دادهايم.كلاسهاى قرآن و احكام و اخلاق و عربى و تفسير، و مطابق تقاضاىاهالى كلاسهاى خياطى، گلدوزى و مكرومهبافى داير كردهايم. يكعده از طبقه مستضعف هم هستند كه زير پوشش ما هستند و پس ازبازرسىهايى كه انجام مىشود، ماهانه مختصر كمكى به اينهامىكنيم و لباس و مواد غذايى در ماه رمضان و ماههاى ديگر بهآنها مىدهيم. كارگاهى داريم كه در آنجا سالى يكبار مقدارزيادى مانتو، شلوار مىدوزيم و به كميتهامداد يا آموزش و پرورشتحويل مىدهيم، تا به دستبچههاى دبستانى و راهنمايى از قشرضعيف برسد. هر 15 روز يك بار مختصر جهازيهاى به افراد محروممىدهيم.در اين بيستسال در 7 شهر ديگر شعبه ايجاد كرديم، اراك،خانسار، كرج، تهران، ساوه، ايوانكى، گرمسار، ابوزيدآباد كاشانكه روستاهاى دارد.خواهش مىكنم كه در باره شعب موسسه در اين شهرها توضيح دهيد.به صورت خلاصه بايد بگويم در «كوىكن» در اوايل كار موسسه درسال 1358 عدهاى از خواهرهاى علاقهمند به برنامههاى موسسه، از«كوى كن» و «شهرزيباى» تهران تقاضاى افتتاح شعبهاى درآنجا كردند و اكنون اين شعبه در غرب تهران با 10 حوزه كارمىكند. «كاشان»: در سال 1367 به تقاضاى اهالى موسسه 14 حوزهتشكيل داد. به «ساوه»: در سال 1368 با 10 حوزه، «كرج»: درسال 1368 با تاسيس 2 حوزه، «ايوانكى گرمسار»: در سال 1369به تقاضاى اهالى ايجاد شد و شعبه داراى 6 حوزه است و «اراك»درسال 1373 افتتاح شد كه اين شهر هم چند حوزه دارد.سوالى كه ذهن من را به خود مشغول كرده، اين است كه شما چگونهاين همه فعاليتهاى پراكنده را اداره مىكنيد؟گردهمايى سالانه ما پاسخى به اين سوال شماست. ما همه عزيزان راسالانه دو مرتبه دعوت مىكنيم و با حضور اعضاى موسسه به بحث وتبادل نظر مىپردازيم و در باره عملكرد حوزهها تحقيق مىكنيم.من خود كليه امور حوزه را زير نظر دارم و بازرسى مىكنم. البتههر حوزه بازرس دارد. بازرس شعب شهرستانها نيز توسط هيئتبازرسى صورت مىگيرد و كارها به اين ترتيب سازمان مىيابد.خانم مصطفوى، در مركز شما چند نوع خدمات ارائه مىشود؟بيشتر خدمات ما دينى و تبليغى است; مخصوصا در اوايل كهخواهران با مسايل دينى و مذهبى خيلى آشنا نبودند و حتى بهقرائت قرآن و نيز مسايل شرعى خاص خود نيز آشنا نبودند. اينكلاسها در نقاط مختلف شهر و مناطق محروم تشكيل شد و هم اكنوندر 34 نقطه شهر فعاليت داريم.ما نام درمانگاه موسسه را هم شنيدهايم، از آنجا بگوييد.بله، در اوايل كار، ما با روزى 2 ساعت درمان با داروهايى كهبه طرق مختلف به دست مىآورديم، كار را شروع كرديم، تا اينكهتوانستيم دو درمانگاه مجهز تشكيل دهيم. اولين درمانگاه درمكانى كه سال 58 خريديم، به مساحت صد و شصت متر، در شهرك«وادى السلام» و دومى در ساختمان استيجارى «شهرك امامحسن(ع») قرار دارد و هماكنون درمانگاهى به مساحت 2200 متر وزير بناى 600 متر با برخوردارى از تجهيزات كامل و بهرهگيرى ازپزشكان متخصص و متعهد شامل بخشهاى مختلف (عمومى زنان، دندانپزشكى، اتاق بهداشت وتنظيم خانواده، واكسيناسيون، پانسمان وتزريقات و آزمايشگاهى مجهز) مشغول ارائه خدمات پزشكى بهمراجعين هستيم. و روزانه به طور متوسط 200 بيمار در آنجا تحتدرمان قرار مىگيرند.فعاليتهاى هنرى هم داريم. كارهاى مثل ماشين نويسى، بافتنى،گلدوزى و گلسازى كه در 18 نقطه از شهر كلاس تشكيل دادهايم و پساز اتمام دوره، مدرك ديپلم به كار آموزان مىدهيم.درباره فعاليتهاى امدادى بايد بگويم موسسه از سال 1362كارگاهى تاسيس كرد و عدهاى از خواهران به دوختن مانتو وشلوار در آن مشغول شدند. آنها سالانه 200 دست مانتو و شلوارتهيه مىكنند و عدهاى هم به دوختن جهيزيه مشغولاند. كمكهاىنقدى و غير نقدى به زلزلهزدگان شمال و مردم بوسنى و مهاجريننيز از ديگركارهاى مركز است. با هميارى مردم چند قطعه زمين وخانه خريدهايم و به مردم دادهايم.آبرسانى، برق رسانى به خانوادههاى محروم نيز جزو خدمات مركزاست. زمان جنگ هم كه فعاليتهاى طاقتفرساى داشتيم و در كناراين كارها، مراسم عزادارى امام حسين(ع)، مراسم شبهاى احياء،مراسم ارتحال حضرت امام(ره)، ديدار با خانواده شهدا و اسرا واجراى برنامههاى دهه فجررا نيز در برنامههاى خود داريم و بهنحو مطلوبى اجرا مىكنيم.از روز شروع تا به حال در چهار منطقه محروم قم كلاس درس تشكيلدادهايم كه با استقبال خوب مردم رو به رو شدهايم. در شرايط بهزمستان و گرماى طاقت فرساى تابستان كه كمتر كسى حاضر به خدمتدر كلاسهاى موجود در آن نقاط بود بانوان متعهد و انقلابى باعلاقه و جديت كار را شروع كردند و ظرف مدت كمتر از سه سال در24 نقطه شهر حدود 80 كلاس درس از اول تا پنجم داير شد. عزيزانما با گذشت و ايثار و فداكارى، پايمردى كردند و انجام وظيفهنمودند. بيشتر معلمهاى موسسه كيلومترها راه را پياده طىمىكردند و به يارى خواهران خود در مناطق محروم مىرفتند.شما برنامههاى درسى مخصوص داشتيد؟نه، برنامههاى ما همان برنامههاى مدارس آموزش و پرورش بود وشاگردان كلاس پنجم با شركت در امتحانات متفرقه گواهى نامهدريافت مىكردند و هر زمان اداره آموزش در آن مناطق مدرسهمىساخت، ما بىدرنگ وسايلمان را جمع مىكرديم و به نقطهاىمحرومتر مىرفتيم. البته برنامههاى سخنرانى در نقاط مختلف شهرنيز اجرا مىكنيم و همچنين كلاسهاى انگليسى در سطح شهر و تقويتىو كنكور در محل دفتر مركزى موسسه نيز برگزار مىكنيم.خانم مصطفوى همچنان با شور و حال از فعاليتهاى گسترده سخنمىگويد. مىپرسيم; خانم مصطفوى! هدف اصلىشما از تشكيل موسسه چهبود و اصولا وقتى به فقرا كمك مىكنيد، مسايل شخصيتى را چگونهدر نظر مىگيريد؟با شرح وظايف و آرمانهاى موسسه ما، همه آشنا هستند. موسسه ماارشادى و آموزشى است و هدف اصلىاش محو فقر فرهنگى است وبنابراين كمكهاى مادى در درجه دوم اولويت قرار دارد. ما هنگاماعطاى كمك، سعى در حفظ صيانت و غرور و شخصيت افراد داريم.ماگداپرورى نمىكنيم و بر عكس حس استغناى طبع در افراد راپرورش مىدهيم.ما هفتهاى 5 روز مرتب مراجعه داريم و اگر لازم بود، نشانى منزلآنها را مىگيريم و بدون اينكه كوچكترين حرمتشكنى شود، بازرسىمىكنيم. البته ما يك محدوديتى نيز داريم كه بيشتر از آننمىتوانيم كمك كنيم، بيشتر از 100 نفر نمىتوانيم تحت پوششداشته باشيم، اما به طور جانبى در مورد خرج بيمارستان و ياهزينه تعمير منزل و تهيه لوازم ضرورى منزل كمكهايى مىكنيم.با اين حساب شما چيزى در بساط نداريد كه بتوانيد كمكى هم بهكسى بكنيد.اينطورها هم نيست، به لطف خدا راههايى براى خدمتبه خلق خداهست. هزينه اوليهاش راهم حضرت امام دادند و خانمها هم هدايايىآوردند و در حال حاضر رهبرى عنايت دارند. ما براى حفظسرمايهها و افزايش آن تصميم گرفتيم ساختمان درست كنيم و توليدداشته باشيم كه حاصل اين تلاشهها سه مدرسه و يك سالن تبليغاتاست.در پايان از شيوه همكارى موسسات يا نهادى مربوط به زنان بااين مركز بفرماييد.اگر جلساتى داشته باشند ما را دعوت مىكنند و يا ما نشستىداشته باشيم، از آنها دعوت به عمل مىآوريم.البته ما هزينهاى براى اينجور جلسات نمىپردازيم و اگر بازدهىداشته باشد، دعوت آنها را پاسخ مىدهيم و شركت مىكنيم. منبيشتر وقتم را صرف موسسه مىكنم. كميسيون دفتر امور زنان وشوراى زنان دفتر مشاركت زنان هم به طور مكاتبهاى دعوتنامههايى مىفرستند كه اگر بتوانيم و برسيم شركت مىكنيم و اگرنتوانيم پوزش مىطلبيم.1- صحيفه نور، ج 17، ص 213 210.