امام سجاد (ع) و روشهاى تفسيرى - امام سجاد (ع) و روش های تفسیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام سجاد (ع) و روش های تفسیری - نسخه متنی

محمدعلی اسدی نسب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام سجاد (ع) و روشهاى تفسيرى

محمدعلى اسدى نسب

مدخل

رابطه اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله با قرآن مجيد، رابطه‏اى عميق و همه جانبه است . ارتباط ميان آن دو به حدى قوى است كه تفكيك آن دو، به منزله تباه ساختن آنان است . نه قرآن بدون اهل‏بيت، هدايت‏بخش است و نه وجود اهل بيت‏بدون قرآن امكان‏پذير است .

رابطه قرآن و اهل بيت عليهم السلام از جهات مختلف شايان بررسى است و با رويكردهاى متعدد قابل پيگيرى خواهد بود . شايد مهم‏ترين رويكرد تفسير قرآن، تفسير از منظر اهل بيت عليهم السلام باشد كه خود داراى مباحثى خاص است . يكى از آن مباحث، درك روش تفسيرى امامان عليهم السلام است كه مى‏تواند در راستاى تفسير قرآن و كشف ابزار آن مفيد افتد . به همين جهت، در اين مقاله به طور مختصر روشهاى تفسيرى امام سجاد عليه السلام را مورد بررسى قرار مى‏دهيم .

1 . روش تفسيرى قرآن به قرآن

اين روش تفسيرى بسيار متقن و قابل اعتماد و بيان براى همگان است كه در بسيارى از آيات كاربرد دارد . زيرا بسيارى از عبارات و مفاهيم قرآنى در خود قرآن به علل خاص تكرار شده است . در اينجا به يك نمونه از اين روش اشاره مى‏شود:

از امام سجاد عليه السلام سؤال شد كه مفهوم معصوم كدام است؟ امام در پاسخ فرمود: او شخصى است كه به واسطه ريسمان خداوند محفوظ است و ريسمان خدا همان قرآن است، ميان امام و قرآن تا روز قيامت جدايى حاصل نمى‏شود . امام، مردم را به قرآن دعوت مى‏كند و قرآن انسانها را به سوى امام راهنمايى مى‏نمايد و اين مساله، برگرفته شده از قول خداوند است كه مى‏فرمايد: «ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم‏» ; «همانا اين قرآن به راهى كه استوارتر است، هدايت مى‏كند» .

امام سجاد عليه السلام در اين بيان، آيه 103 سوره آل عمران را به آيه 9 سوره اسراء تفسير كرده‏اند . (1)

2 . تفسير بطنى

طبق روايات منقول از شيعه و سنى، آيات قرآنى علاوه بر معانى ظاهرى، داراى معانى باطنى است ولى فقط كسانى مى‏توانند به آن معانى راه گشايند كه از علوم الهى مخصوص، بهره‏مند شوند . و ائمه معصوم كه با اسرار آيات الهى مانوسند، چنين توانايى را دارند . لذا مشاهده مى‏كنيم كه آنان بدون آنكه از كسى نقل كنند، تفاسيرى از آيات ارائه مى‏دهند كه از توان تمامى عاقلان زمين و مفسران عالم خارج است . و جز از راه عصمت و الهام و پيوند با عوالم ديگر، امكان‏پذير نيست . در اينجا به يك نمونه از اين تفسير اشاره مى‏شود:

خداوند در سوره مباركه هود مى‏فرمايد: «ولايزالون مختلفين الا من رحم ربك و لذلك خلقهم‏» (2) ; «مردم پيوسته در اختلافند مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين، آنان را آفريده .»

امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايد: كسانى كه خداوند مورد رحمت‏خود قرار داده است همان دوستان مؤمن ما هستند كه خداوند از گلى پاكيزه آنان را آفريده است . (3)

3 . جرى و انطباق

بسيارى از آيات قرآنى داراى اسباب نزول مى‏باشند . اما نبايد آيات قرآنى منحصر به همان موارد نزول شوند و مفاهيم قرآن را نبايد در تنگناى حوادث صدر اسلام، محصور كنيم . بلكه چنان‏كه امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «آيات قرآن همانند خورشيد و ماه دائما در حال جريان و تابش جديدند .» (4) به همين علت امام سجاد عليه السلام در موارد بسيارى، براى آيات قرآن مواردى جديد را ذكر كرده‏اند و آيه را بر آن موارد منطبق و جارى نموده‏اند كه از اين روش به «روش جرى و انطباق‏» تعبير مى‏شود . براى نمونه، يك مورد را ذكر مى‏كنيم:

خداوند متعال در سوره بقره مى‏فرمايد:

«واذ قال ابراهيم رب اجعل هذا بلدا امنا و ارزق اهله من الثمرات من امن منهم بالله واليوم الاخر، قال و من كفر فامتعه قليلا ثم اضطره الى عذاب النار و بئس المصير» ; (5) «و چون ابراهيم گفت: پروردگارا، اين [سرزمين] را شهرى امن گردان و مردمش را - هر كس از آنان كه به خدا و روز بازپسين ايمان بياورد - از فرآورده‏ها روزى بخش . [خداوند] فرمود: ولى هر كس كفر بورزد، اندكى برخوردارش مى‏كنم سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش مى‏كشانم و چه بد سرانجامى است .»

گفته فوق مربوط به زمان حضرت ابراهيم عليه السلام است ولى امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايد: مقصود از اهل مكه، ما و اولياى پيامبر و شيعيان وصى اوست و منظور از كافران، منكران وصى پيامبر صلى الله عليه و آله است و نيز كسانى كه در ميان امت او، او را پيروى نمى‏كنند . (6)

4 . تفسير به ظاهر آيه

يكى از روشهاى شايع و روشمند، بهره‏گيرى از قواعد عرفى در تفسير آيات قرآن است; همان قواعدى كه براى فهم عبارات هر قومى مى‏تواند مورد استفاده قرار گيرد . امام سجاد عليه السلام در اين روش به مثابه امامى كه در صدد گفت و گو و ارائه برهان براى ديگران است ظاهر مى‏شود و به همين جهت از قواعدى استفاده مى‏كند كه براى ديگران حجت و دليل، محسوب مى‏گردد . و بايد همه به آن قواعد گردن نهند و چنين تفسيرى را برگزينند . كه در ذيل به يك نمونه آن اشاره مى‏شود:

امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه امام سجاد عليه السلام فرمود: تو نمى‏توانى با هر كس كه مى‏خواهى، مجالست نمايى، زيرا خداوند از آن نهى كرده و فرموده است:

«و اذا رايت الذين يخوضون فى آياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره‏» (7) ; «و چون بينى كسانى كه [به قصد توطئه] در آيات ما فرو مى‏روند، از ايشان روى برتاب تا در سخنى غير آن در آيند .»

طبق عرف محاوره، كه هر امرى دلالت‏بر لزوم و وجوب مى‏كند، امام سجاد عليه السلام از كلمه فاعراض; «اعراض كن‏» كه فعل امر است، وجوب اجتناب را بيان كرده‏است . (8)

5 . تفسير عقلى

عقل انسانى حجت‏باطن خداوند در همه زمينه‏هاست و امكان تخطئه آن، امرى محال است; زيرا تخطئه آن نيز خود نيازمند برهانى عقلى است .

يكى از مواردى كه بايد بسيار از عقل سود برد، فهم كتاب و سنت است . خود قرآن كريم در آياتى بسيار، مى‏فرمايد: عاقلان و اهل تدبير و تفكر مى‏توانند به ژرفاى علوم قرآنى راه جويند . لذا تفسير آيات قرآنى با تكيه بر عقل و قواعد عقلى، مورد اهتمام امامان معصوم عليهم السلام بوده، كه در ذيل به يك نمونه از آنها اشاره مى‏شود:

امام سجاد عليه السلام در پاسخ يكى از ياران خود كه سؤال كرده بود: آيا خداوند داراى مكان است؟ فرمود: خداوند از نياز به مكان منزه است . وى (ثابت‏بن دينار) سؤال مى‏كند: پس چگونه است كه خداوند درباره معراج پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى‏» (9) ; «سپس نزديك آمد و نزديك‏تر شد تا فاصله‏اش به قدر دو طرف كمان يا نزديك‏تر شد .» ؟ امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايد: منظور آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به حجابهاى نورانى نزديك شد و ملكوت آسمانها را نگريست‏سپس نزديك‏تر شد و از ناحيه زير به ملكوت زمين نگاه كرد تا جايى كه خيال كرد آن قدر نزديك شده است كه به اندازه دو طرف كمان يا نزديك‏تر گرديده است . (10)

عقل هر انسانى مى‏فهمد كه خداوند مكان ندارد; زيرا كه نيازمند نيست . پس مراد از نزديك شدن به خدا، يعنى قرب معنوى و سير در ملكوت است و جز اين تفسير، تفسير ديگرى كه به عقل نزديك‏تر باشد، يافت نمى‏شود .

6 . تفسير به بيان مصداق روشن‏تر

خداوند در برخى آيات قرآن، علتى را براى حكمى بيان مى‏كند و آن را بر مصداقى استوار مى‏سازد، مانند آيه ذيل كه مى‏فرمايد: «و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خاسئين‏» (11) ; «و كسانى از شما [بنى اسرائيل] را كه در روز شنبه از فرمان الهى سر باز زديد، نيك شناختيد . پس ايشان را گفتيم: بوزينگان طرد شده باشيد .»

امام سجاد عليه السلام فرمود: خداوند اين قوم را مسخ كرد به خاطر آنكه به منع صيد ماهى توجه نكردند و در روزى كه از اين كار نهى شده بودند، به آن مشغول گرديدند . پس چگونه مى‏بينى حال كسانى را كه فرزندان پيامبر را كشتند و حرمتش را شكستند! خداوند گر چه آنها را در دنيا مسخ نكرد اما عذابى در آخرت براى آنها مهيا نموده كه چندين برابر عذاب مسخ در دنيا است . (12)

7 . تفسير به بيان فلسفه حكم

طبق نظريه صحيح و مشهور، هر حكمى در اسلام، داراى فلسفه‏اى است و هر امر يا نهيى در وراى خود، حكايت از مصلحت‏يا مفسده‏اى دارد كه موجب «تكليف‏» مى‏شود . آيات قرآن نيز از اين قاعده مستثنا نيستند . و يكى از روشهاى بيان آيات قرآنى و توضيح و تفسير آنها، بيان فلسفه و علت‏حكم است . كه در اينجا به يك نمونه اشاره مى‏شود:

قرآن كريم مى‏فرمايد:

«ياايها الذين امنوا لا تقتلوا الصيد و انتم حرم . و من قتله منكم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم يحكم به ذوا عدل منكم هديا بالغ الكعبة او كفارة طعام مساكين او عدل ذلك صياما ليذوق وبال امره ...» (13) ; «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در حالى كه در احرام هستيد، شكار را مكشيد و هر كس از شما عمدا آن را بكشد بايد مانند آنچه را كه كشته، از چهار پايان كفاره دهد كه [شباهت آن را] دو عادل از ميان شما تصديق نمايند، و به صورت قربانى به كعبه برسد، يا به كفاره [آن] مستمندان را خوراك بدهد، يا معادلش روزه بگيرد، تا سزاى زشت كارى خود را بچشد .»

امام سجاد عليه السلام به زهرى مى‏فرمايد: آيا مى‏دانى كه معادل روزه‏اى كه براى كفاره طعام به فقرا است، چگونه است؟ زهرى پاسخ مى‏دهد: نمى‏دانم . حضرت مى‏فرمايد: حيوان شكار شده را قيمت گذارى مى‏كنند و قيمتش را با گندم محاسبه مى‏كنند و در برابر هر يك كيلو و نيم گندم، بايد يك روز روزه بگيرد . (14)

در گفتار فوق، امام سجاد عليه السلام ضمن تعيين مقدار روزه، فلسفه آن را نيز بيان مى‏كند و از اين طريق، حكم الهى را بسيار دلنشين مى‏سازد .

آرى، در دستگاه خدايى هيچ چيز بدون «علت‏» امكان تحقق ندارد . هر مساله‏اى، رمز و راز و سببى دارد . لذا نمى‏توان حكمى از احكام قرآن را پيدا كرد مگر آنكه بنا به علتى ضرورت پيدا كرده است .

يكى از احكام قرآنى، مساله قصاص است كه خداوند به شكل بديع و زيبايى مى‏فرمايد: «ولكم فى القصاص حياة يا اولوا الالباب‏» (15) ; «و اى صاحبان انديشه! براى شما در مساله قصاص، زندگى است .»

امام سجاد عليه السلام چگونگى نقش قصاص در زندگى را، چنين بيان مى‏كند: اين بدان جهت است كه هر كس قصد كشتن فردى را نمايد ولى بداند كه مورد قصاص واقع مى‏شود از اين جنايت صرف نظر مى‏كند و همين مساله، موجب بقاى زندگى فردى مى‏گردد كه قصد كشتنش را داشت . و نيز موجب زنده ماندن خود فردى مى‏گردد كه قصد كشتن ديگرى را داشت . و همچنين سبب حيات جمعى مردم خواهد شد كه به اين حكم آشنا شده و از آن آگاه گرديده‏اند . (16)

8 . تفسير قرآن به تاريخ

بسيارى از آيات قرآن دربردارنده حوادث تاريخ و بيانگر قصص انبيا و صالحان است . براى تفسير اين دسته از آيات، راهى مناسب‏تر از آشنايى به تاريخ آنان نيست . لذا ائمه اطهار در تفسير اين گونه آيات، همانند كسانى كه در جريان تاريخى همان زمانها قرار گرفته‏اند و به شكل عميق با علل آن حوادث آشنا بوده‏اند، به تفسير پرداخته و زواياى حيات گذشتگان و تحولات تاريخى را براى نسلهاى بعدى شكافته‏اند . و اين تفسير آنگاه ضرورتش احساس مى‏شود كه سؤالهاى عمده‏اى پيرامون تحولات تاريخى وجود داشته كه در قرآن به آن پرداخته نشده، و بيان آنها به پيامبر و اهل بيت عصمت عليهم السلام سپرده شده است .

امام سجاد عليه السلام در حديثى طولانى و در گفت و گويى بسيار شيرين و شنيدنى، زواياى قصه يعقوب و يوسف را بيان داشته و به بسيارى از سؤالها و شبهات پاسخ داده است .

در كتاب علل الشرايع آمده است كه ابوحمزه ثمالى مى‏گويد: با امام سجاد عليه السلام نماز صبح را در روز جمعه و در مدينه خواندم . آنگاه كه امام از نماز و تسبيح خود فارغ شد، به سوى منزلش حركت كرد و من هم با او حركت كردم . كنيزى داشت‏به نام سكينه، به او فرمود: هر فقيرى كه از درب منزل گذشت . به او طعام دهيد; زيرا كه امروز، روز جمعه است .

من گفتم: هر كس كه سائل باشد، معلوم نيست مستحق هم باشد! امام سجاد عليه السلام فرمود: من مى‏ترسم از اينكه برخى از افرادى كه اظهار حاجت مى‏كنند، مستحق باشند و ما چيزى به او نداده باشيم و بدون جهت او را رد كرده باشيم و به همين سبب بر سر ما همان آيد كه بر سر يعقوب عليه السلام و خاندانش نازل شد . پس سائلان را طعام دهيد، طعام دهيد . يعقوب عليه السلام در هر روز گوسفندى را ذبح مى‏كرد و از آن صدقه مى‏داد و بعد خود و عيال خويش از آن مى‏خوردند .

روزى سائلى كه مؤمن و بسيار روزه گير و مستحق بود و در نزد خدا داراى منزلتى بود، به صورت رهگذرى غريب، عصر جمعه‏اى نزديك افطار جلوى درب خانه يعقوب عليه السلام ايستاد و گفت: از زيادى خوراك خود، سائلى رهگذر و غريب و گرسنه را طعامى دهيد . چند بار اين سخنان را تكرار كرد; در حالى كه اهل خانه صدايش را مى‏شنيدند ولى او را تصديق نمى‏كردند . پس آنگاه كه مايوس از گرفتن طعام شد و شب هم فرا رسيده بود، رجوع كرد و به گريه افتاد . و از گرسنگى‏اش به خدا شكايت نمود . و آن شب را تا صبح روزه دار و گرسنه صبح كرد در حالى كه صبر پيشه نمود و دائما خداى را ستايش مى‏كرد . و اين در حالى بود كه يعقوب عليه السلام و خاندانش به صورت سير و شكم پر، شب را گذراندند و نزد آنها مقدارى از غذا نيز باقى مانده بود .

خداوند به يعقوب عليه السلام در صبح آن روز وحى كرد كه: «تو بنده مرا ذليل كردى و به اين سبب غضب مرا برانگيختى، و تو مستحق تاديب و نزول عقوبت من شدى و بلاى من دامنگير تو و فرزندت خواهد شد .» (17)

در بيانى كه گذشت، جريان حضرت يعقوب عليه السلام و علت فقدان حضرت يوسف عليه السلام كه در واقع فهم آن، علت اصلى بيان اين داستان در قرآن است، با شيوه‏اى بسيار شيرين و مؤثر و اخلاقى بيان گرديد، و نگاه خواننده را به آيات اين داستان، عميق و عبرت‏آموز مى‏كند .

9 . تفسير تاريخ به قرآن

روش تفسير تاريخ به قرآن، شايد در نگاه ابتدائى گفته شود ربطى به تفسير قرآن ندارد، اما چون با عمقى بيشتر به قضيه نگاه شود معلوم مى‏شود كه توضيح حوادث تاريخى به واسطه قرآن، خود نوعى برداشت از قرآن و در حقيقت، نوعى تفسير آيات مورد استناد، محاسبه مى‏شود . كه در اينجا به يك نمونه اشاره خواهيم كرد:

زيد فرزند امام سجاد عليه السلام در ضمن روايتى مى‏گويد: از پدرم سؤال كردم كه چرا بعد از آنكه نمازهاى يوميه، تا پنج نماز تخفيف داده شد، ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله تقاضاى تخفيف بيشترى نكرد!؟ امام سجاد عليه السلام پاسخ داد: پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏خواست تخفيف نمازهاى يوميه را تا جايى برساند كه اجر همان پنجاه نمازى كه در ابتدا، خداوند براى امتش تشريع كرده بود، باقى بماند . و علت اين امر آن است كه خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» (18) ; «هر كس كه كار نيكى انجام دهد، براى او ثوابى ده برابر آن كار، منظور خواهد شد .» (19)

10 . تفسير به روايت

يكى از مسائلى كه مورد اتفاق همه فرق اسلامى است، اولويت «تفسير روايى‏» بر انواع ديگر تفسير است و مى‏توان گفت رتبه‏اى بعد از «تفسير قرآن به قرآن‏» دارد .

تفسير روايى تنها منحصر به غير معصومين نيست‏بلكه در موارد بسيارى خود امامان معصوم، قرآن كريم را به واسطه روايات امامان قبلى خود، يا روايات پيامبر صلى الله عليه و آله تفسير نموده‏اند كه در اينجا يك نمونه از آن را ذكر مى‏كنيم:

امام سجاد عليه السلام از امام حسين عليه السلام نقل مى‏كند كه يكى از يهوديان و مبلغان شام، به امام على عليه السلام عرض كرد: اين يحيى بن زكريا است كه گفته مى‏شود در حال كودكى، به او حكم و حلم و فهم داده شده و او كسى بود كه گريه مى‏كرد بدون هيچ گناهى و پيوسته در روزه بود! امام على عليه السلام فرمود: بله او چنين بود اما پيامبر اسلام از او برتر بود; زيرا يحيى بن زكريا در عصرى زندگى مى‏كرد كه خبرى از بتها و جاهليت نبود و حضرت محمد صلى الله عليه و آله در ميان بت‏پرستان و حزب شيطان به او حكم و فهم در حال كودكى، عطا شد . و او ابدا رغبتى به بتى پيدا نكرد و به خاطر اعياد آنها خوشحال نشد و ابدا از او دروغى ديده نشد، و او به فردى امين و راستگو و بردبار معروف بود، و گاهى يك هفته يا بيشتر يا كمتر روزه دار بود، و آنگاه كه از علت اين كارش سؤال مى‏شد; در جواب مى‏فرمود:

«من مانند شما نيستم، من در نزد پروردگار خود به سر مى‏برم و اوست كه مرا نان و آب مى‏دهد .»

و او از خشيت‏خداوند به قدرى گريه مى‏كرد كه محل نمازش مرطوب مى‏شد در حالى كه هيچ جرمى نداشت . (20)

يادآورى

الف: برخى از مواردى كه براى شيوه‏هاى تفسيرى ذكر شد، چنين نيست كه فقط مصداق همان شيوه باشد; زيرا گاهى در موردى، به طور همزمان از چند شيوه استفاده شده است .

ب: اين بحث چنان كه اشاره شد، ناتمام است و بررسى كامل در موضوع «روشهاى تفسيرى امام سجاد عليه السلام‏» و استقراى همه موارد تفسيرى آن حضرت، نيازمند نوشته‏اى مفصل و محتاج دقتهاى فراوانى است كه اميد است اين اثر، مقدمه آن هدف قرار گيرد . والسلام .

1 . ر . ك: تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 377، ح 306، چاپ اسماعيليان، قم .

2 . هود/118 و 119 .

3 . تفسير عياشى، ج 2، ص‏164، ح 82 .

4 . همان، ج 1، ص‏10 .

5 . بقره/126 .

6 . ر . ك: تفسير عياشى، ج 1، ص 59، ح 96 .

7 . انعام/68 .

8 . ر . ك: علل الشرايع، ج 2، باب 385، ح 80 .

9 . نجم/8 و 9 .

10 . علل الشرايع، ج 1، باب 112، ح 1

11 . بقره/65 .

12 . احتجاج، طبرسى، ص 312 .

13 . مائده/95 .

14 . من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 77، ح 1784 .

15 . بقره/179 .

16 . احتجاج، ص 319 .

17 . علل الشرايع، ج 1، ص 45، باب 41، ح 1 .

18 . انعام/160

19 . كتاب التوحيد، ص 176، باب 28، ح 8 .

20 . احتجاج، ج 1، ص 528، محاجه 128 .


/ 1