حضرت مريم(س)، نماد نيايش - حضرت مریم(س)، نماد نیایش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حضرت مریم(س)، نماد نیایش - نسخه متنی

ن. طیبى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت مريم(س)، نماد نيايش

ن. طيبى

مريم(س) تنديس جاويدان دعاست و شكوفه‏هاى عبوديت‏بر شاخسار وجود او روئيده و شكوفا مى‏شود. پيشانى بر خاك ساييده‏اش «مهرى‏» است كه «اجابت‏» را بر صحيفه هستى به نمايش در مى‏آورد و او را در زمره «قانتين‏» قرار مى‏دهد. عظمت اين پاكبانوى محراب بدانگونه است كه خداوند سبحان: «سوره‏اى‏» بلند در وصف والا و با نام بالاى او بر گستره هستى فرود مى‏آورد. و نيز در قرآن آنگاه كه براى مؤمنان، مردان، زنان مؤمن، «آيه‏اى‏» و نشانه‏اى و اسوه‏اى معرفى مى‏كند با كلام آسمانى خود مى‏فرمايد، «و جعلناها و ابنها آية للعالمين‏»(انبياء/91) و نيز همراه با آسيه همسر مؤمن كافرترين مرد بشريت، و خديجه(س)، بانوى احسان، و فاطمه(س)، عصاره نبوت و مادر ولايت، به عنوان يكى از بانوان كامل و انسانهاى برجسته بهشتى شناخته مى‏شود.

آرى، مهر آفرين آفرينش، در ميان بندگان خويش «راز»ى نهاده است كه رمز آشكار شدن آن «نياز» است و «دعا». رازى كه حلقه اتصال زنجيره هستى است و پاسخى براى همه سؤالهاى بشر و دعا كليدى است‏براى بسته درهاى بى‏انتهاء:

و بزرگ راهى است‏براى رهايى از بن بستهاى انزوا، و پنجره‏اى است‏براى اتصال به دنياى نيايشگران و بندگان خوب و محبوب خدا. و اينك مريم كه خود، دعاى مستجاب شده مادر است آموزگار درس عبوديت و دعا و اتصال است كه براى استفاده از آموزه‏هاى آسمانى وى بايد در مقابل سفير سعادت، پيامبر اسلام(ص) زانو زده و دل به گلواژه‏هاى قرآنى او بسپاريم تا مريم را در آينه قرآن بشناسيم.

پيشينه‏اى روشن

قباى تابناك مريم(س) گوياى طهارت و پاكى ذاتى آن بانوى بنى‏اسرائيل است. او در خانواده‏اى چشم به دنيا گشود كه داراى مقام شامخ نبوت بود و مورد تكريم و احترام مردم زمان خويش بودند. و در قرآن كريم به طهارت و شايستگى خانواده مريم تصريح شده است آنجا كه مردم خطاب به او مى‏گويند:«يا اخت هارون ماكان ابوك امرا سوء و ماكانت امك بغيا». (مريم/ 28)

اى خواهر هارون پدر تو انسان بدى نبود و مادرت هم بدكاره نبود.

يعنى خانواده تو در ميان مردم با نام و عمل نيك شناخته شده‏اند و از آنها گناه و فحشاء مشاهده نشده است.

پدر بزگوار مريم «يوقيم‏» نام داشت كه او را «ادكيم‏» نيز مى‏خواند و به زبان عربى «عمران‏» مى‏گفتند به نقل از بيشتر مورخان او يكى از پيامبران بنى‏اسرائيل بود همانند زكريا، شوهر خاله مريم، كه از انبياء بود. دهخدا در فرهنگ لغت‏نامه خود مى‏نويسد:

(مادر عيسى، دختر عمران و از نسل داووداست و بر طبق قرآن كريم مادر او پيش از ولادت كودك نذر كرده بود كه او را به صومعه به خدمت‏بگمارد سپس زكريا تكفل او را عهده‏دار شد و چون به 18 سالگى رسيد روح القدس بر او ظاهر شد و مريم را به عيسى باردار ساخت).

بنابراين مريم از نسل داوود است و در خانه‏اى برجسته و برگزيده به دنيا آمد. درباره تاريخ تولد حضرت مريم در برخى از كتب مى‏نويسند:

«ولادت مريم(ع) 5570 سال بعد از هبوط آدم(ع) بوده و تولد حضرت مسيح با توجه به تواريخ دول و ملل روى زمين در آن زمان 5585 سال بعد از هبوط حضرت آدم(ع) بوده است‏».

پس با توجه به اينكه سال تولد حضرت مسيح در انجيل «لوقا» و «متى‏» حدود سه سال قبل از ميلاد ذكر شده است، و بنابه نقل صاحب ناسخ التواريخ فاصله تولد حضرت مريم و حضرت عيسى(ع) 15 سال بوده است و حضرت مريم از سن‏13 سالگى به عيسى باردار شده است: مى‏توان تاريخ تولد مريم، پاكبانوى نيايش را شانزده سال قبل از ميلاد تخمين زد.

اگر چه بين سخن دهخدا كه باردارى مريم را در سن 18 سالگى ذكر مى‏كند با سخن صاحب ناسخ التواريخ اختلاف زيادى وجود دارد ولى با اندكى مطالعه در تاريخ آن زمان به نظر مى‏رسد قول دوم كه باردارى او در سن‏13 سالگى باشد قوى‏تر است.

مريم در شهر «ناصره‏» به دنيا آمده و در صومعه بنا به نذر مادر بزرگوارش حنه به خدمت مشغول بود و همواره به عبادت و نيايش با خداى متعال مى‏پرداخت.

اگر چه اناجيل تحريف شده‏اند و در مورد اعتقادات مسيحيت تضادها و خرافات زيادى در كتب مسيحى ديده مى‏شود ولى در مورد كيفيت تولد حضرت مريم در بيشتر كتب جريان ويژه‏اى نقل شده است كه در مضمون يكسان هستند اگر چه تعابير متفاوتى دارند.

ذكر اين نكته ضرورى است كه هو 4 انجيل كه امروزه در دست جوامع مسيحى وجود دارد پس از مرگ (يا عروج) حضرت مسيح نوشته شده است و آن دوران را دوره رسالت مى‏گفتند در كتاب تاريخ تمدن نوشته هنرى لوكاس آمده است كه:

(دوره رسالت‏يا دوره حواريون با پايان زندگى عيسى آغاز شد چون حواريون كار «رسولان‏» را مى‏كردند و تعاليم عيسى را در بسيارى از بخشهاى امپراطورى روم پراكنده مى‏ساختند.)

از اين رو در كتاب «قاموس مقدس‏» آمده است كه:

(به هيچ وجه مريم باكره بيش از پنج مرتبه در كتاب مقدس جديد مذكور نيست.)

در حالى كه در قرآن كريم نام «مريم‏» 34 بار تكرار شده است و سوره‏اى به نام او وجود دارد كه جزئيات تولد حضرت مريم و حضرت مسيح در آن ذكر شده است.

در سفرى تبليغى كه يك راهبه مسيحى(مبلغه) به گونه‏اى اتفاقى همسفر شده بودم با او در مورد شخصيت‏حضرت مريم در قرآن صحبت كردم و او مى‏گفت: ما خودمان تا اين حد اطلاع از زندگانى مادر مقدس نداريم چگونه كتاب قرآن به اين زيبايى زندگينامه مريم را نوشته است؟!!

سخن اين است كه با توجه به تحريفات عهدين تاريخ تولد حضرت مريم را اناجيل كنونى شايد صحيح ذكر كرده باشند. اكنون به چگونگى تولد حضرت مريم(س)، تنديس نيايش، مى‏پردازيم.

تولد مريم، دعاى مستجاب

حنا(آنا)، مادر مريم و همسر عمران، يكى از شخصيتهاى برجسته بنى‏اسرائيل، واز طرفى خواهر اشياع، همسر زكريا، بود كه به گفته تاريخ و اخبار اسلامى هيچ يك صاحب فرزند نشده بودند. روزى «حنا» زير درختى نشسته بود پرنده‏اى را ديد كه به جوجه‏هاى خود غذا مى‏داد مشاهده اين محبت مادرانه آتش عشق فرزند را در دل او شعله ور ساخت و از صميم دل از درگاه خدا تقاضاى فرزند كرد و چيزى نگذشت كه دعاى خالصانه وى به اجابت رسيد و باردارشد.

آنچه بيش از هر چيز، در داستان فوق مورد توجه است‏شخصيت معنوى مادر مريم است كه در زندگى نااميد نشده و درخواست از خالق مى‏كند زمانيكه انقطاع براى انسان حاصل مى‏شود به يقين مقدمات اتصال به منبع فياض فراهم خواهد شد، از سوى ديگر توجه عميق به مسايل پيرامون خود نگرش به آفاق و آيات آفاق چيزى است كه همواره مورد نظر اديان الهى بوده است و اين توجه عميق در وجود «حنا» مشهود است در واقع او با ديدن پرندگان و غذا دادن پرنده مادر به جوجه‏ها، قدرت بى‏انتهاى الهى را مى‏بيند و از چنين خداى قدير با توجه به باورهاى خويش طلب فرزند مى‏كند و خدا نيز دعاى او را به اجابت مى‏رساند.




  • بر در شاهم گدايى نكته‏اى در كار كرد
    گفت‏بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود



  • گفت‏بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود
    گفت‏بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود



در دوران باردارى حنا در مورد آينده فرزندش فكر مى‏كند و چون او را با «دعا» از خدا خواسته است‏براى خدمتگزارى خانه خدا نذر مى‏كند و مى‏گويد: «رب انى نذرت لك ما فى بطنى محررا فتقبل منى انك انت السميع العليم‏» (آل عمران/35)

(همسر عمران گفت) پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو مى‏كنم (كردم) تا آزاد شده تو باشد پس از من بپذير كه تو شنواى دانايى. «محرر» در لغت‏به معناى «آزاد ساختن‏» است و در اصطلاح آن زمان به فرزندانى گفته مى‏شد كه براى خدمت در معبد تعيين مى‏شدند تا نظافت و خدمات معبد را بعهده گيرند و هنگام فراغت مشغول نيايش شوند و آنها را محرر مى‏گفتند چون از هرگونه خدمت‏به پدر و مادر آزاد بودند.

مادر پس از تولد و نامگذارى مولود او را به كنيسه(معبد) برده و خطاب به علماى يهود گفت:

[اين كودك هديه بيت المقدس است، سرپرستى او را يك نفر از شما به عهده بگيرد. در ميان آنها گفتگو شد و هر كسى مى‏خواست افتخار كفالت و سرپرستى او را به عهده داشته باشد. طى مراسم خاصى زكريا به عنوان كفيل و عهده‏دار وى انتخاب شد.]

آنچه از ميان تفسيرهاى گوناگون به دست مى‏آيد اين است كه حتى كفالت زكريا براى مريم و جريان قرعه كشى را در قرآن به خداوند متعال نسبت داده است زيرا «كفل‏» با تشديد آمده است.

و وقتى اين ماده به صورت ثلاثى مزيد باشد(باب تفعيل) به معناى انتخاب كفيل براى ديگرى است و به معناى «كفالت كسى را به عهده گرفتن‏» پس معناى «كفلها زكريا» اين است كه خداوند زكريا را به عنوان كفالت مريم انتخاب كرد.

مريم(س) تحت تربيت معنوى و روحانى زكريا، پيامبر بنى اسرائيل به رشد و بالندگى رسيد. او در خانه خدا، بيت المقدس، همراه با پيامبر خدا، زكريا، بود و جوانه‏هاى عبوديت در گلستان وجودش مى‏روييد.

رويش عبوديت

در آيه شريفه قرآن آمده است: «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا. (آل عمران/37.)

هرگاه زكريا وارد محراب عبادت مريم مى‏شد نزد او روزى (خاص) مى‏ديد.

به نظر مى‏آيد مريم دائما در حال عبادت بوده است و جايگاه هميشگى او محراب بوده و اين دوام در عبادت به گونه‏اى است كه او را در زمره «قانتين‏» به شمار مى‏آورند آنجايى كه در قرآن مى‏فرمايد: «و كانت من القانتين‏» (تحريم/12)

گفتنى است كه قنوت به معناى مصطلح امروز نيست‏بلكه در كتب لغت‏به معناى ذكر دائم آورده شده است «قنوت‏» دوام طاعت است و «راغب‏» آن را دوام طاعت مع الخضوع معنا كرده است. در مجمع البيان هم فرموده: اصل آن به معنى دوام است‏سپس به معنى طاعت، نماز، طول قيام، دعا و سكوت مى‏آيد.»

در مجموع مى‏توان گفت قنوت به معناى طاعت است زيرا روح نماز و قيام دعا همان اطاعت‏خداوند متعال است كه با نام «تعبد» مطرح مى‏شود. در مورد «قانتين‏» نيز در كتب لغت آمده است كه:

(قوله تعالى فى مريم: «و كانت من القانتين‏» اى من المطيعين لله الدائمين على طاعته و ...)

قول خداوند متعال در مورد مريم كه: «و او (مريم) از قانتين است‏». يعنى از اطاعت كنندگان خداست كه دائما در طاعت است. در آيه شريفه امن هو قانت آناء الليل‏» (زمر/9) نيز «قانت‏» به معناى مصلى و نمازگزار است‏يعنى «آيا كيست كه ساعات شب را به نماز و عبادت مى‏گذراند؟» (اين آيه در شان على بن ابيطالب(ع) نازل شده است.)

پس دانستيم كه هرگاه زكريا بر مريم وارد مى‏شد نزد او روزى و غذاى ويژه‏اى مى‏ديد كه از حالت عادى خارج بود. برخى ديگر گفته‏اند: رزق غير فصل را مى‏ديد يعنى غذاها و ميوه‏هاى تابستانى را در زمستان و زمستانى را در تابستان مشاهده مى‏كرد و برخى ديگر گفته‏اند كه يك نوع ميوه بهشتى بوده است كه به فرمان پروردگار براى مريم حاضر مى‏شده است.

در كتب تفسيرى آورده‏اند كه:

اين موضوع كه منظور از رزق غذاى بهشتى باشد از قرائنى كه در گوشه و كنار آيه هست نيز استفاده مى‏شود زيرا اولا كلمه «رزقا» به صورت نكره نشانه روزى خاص و ناشناس است ثانيا پاسخ مريم كه: اين از طرف خداست، نشانه ديگر اين مطلب است ثالثا به هيجان آمدن زكريا و تقاضاى فرزند قرينه ديگر است.

مهم و قابل توجه در اين جريان مقام و عظمت‏يك زن است كه در اثر بندگى خدا و صداقت و طهارت انسان برتر و نمونه شناخته مى‏شود و مورد لطف خاص ربوبى قرار مى‏گيرد.

درباره حضرت زهرا(س) نيز موارد زيادى از كرامتهاى ويژه وجود دارد چنانچه گفته‏اند: در زمان قحطى مدينه روزى براى فاطمه زهرا(س) از غذاهاى معطر و پاكيزه بهشتى آورده شد حضرت تا آن غذا را ديد فرمود: به خدا سوگند پيامبر را بر خود مقدم مى‏دارم و غذا را (كه گوشت‏بريان كرده بود) براى پيامبر فرستاد. پيامبر پرسيد: من اين لك هذا؟! اين غذا را از كجا آورده‏اى؟

فاطمه زهرا پاسخ داد: هو من فضل الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب.

اين(غذا) از فضل و رحمت الهى است. بدرستيكه خداوند هركس را كه بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد.

بينش عميق و بصيرت مريم تا حدى است كه در جواب زكريا مى‏گويد:

«هو من عند الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب‏» اين غذا از طرف خداست و او هركس را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد. او(مريم) همه چيز را از خدا مى‏بيند و در خدا مى‏بيند و اين نهايت عبوديت است و كمال انسانى.

بر كرانه صداقت

از ويژگيهاى والاى مريم صداقت اوست كه در اين صفت نيز با، بانوى هر دو جهان صديقه كبرى(س) مشترك است. صديق معناهاى گوناگون دارد كه در كتب لغت معناى آن را اينگونه نوشته‏اند:

پيوسته راست گو و راست رفتار(چون نقل قول مستقيم بود، در عبادت تصرف نكرده بودم). صيغه مبالغه است طبرسى آنرا بسيار تصديق كننده حق مى‏داند.

پس صديقه هم به معناى راستگو است و هم درست كردار و هم تصديق كننده حق كه اين صفات بتمامه در وجود حضرت مريم(س) بوده است. در قرآن كريم حضرت يوسف(ع)، ابراهيم(ع) و ادريس(ع) و برخى ديگر از انبياء نيز با وصف «صديق‏» آمده‏اند.

در قرآن به صورتهاى گوناگون اين صفت مريم(ع) مورد ستايش قرار گرفته است، يكى از آيات كه اشاره به صداقت مريم دارد و مصدق بودن وى را بيان مى‏كند در سوره تحريم است كه مى‏فرمايد:

«و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها فنفخنا من روحنا و صدقت‏بكلمات ربها و كتبه و كانت من القانتين.» (تحريم / 12)

(و مثل آوردن براى مؤمنين) مريم دخت عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.

اين آيه شريفه پس از معرفى سه زن در قرآن، مطرح شده است كه دو تن از آنها براى كفر و ضلالت نمونه بودند و همسر فرعون الگو و نمونه‏اى براى مؤمنان است و مريم در اين آيه شريفه دومين زن نمونه براى مؤمنان است. برخى از مفسرين مى‏نويسند:

تفسير اين آيه (تحريم‏11) اين نيست كه همسر فرعون نمونه زنان خوبست‏بلكه زن خوب نمونه جامعه خوب است و جامعه برين از اين زن الگو مى‏گيرند نه تنها زنان. ذات اقدس اله فرمود: «و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرات فرعون‏» بلكه فرمود نمونه و الگوى مردم خوب، زن فرعون است.

در اول اين سوره نيز دو زن نمونه الگو براى جامعه كفر شدند نه براى زنان كافره و اين تعابير دلالت‏بر ميزان اهميت اسلام بر بينش‏ها و نگرشهاى افراد است نه جنسيت آنان.

در اين آيه شريفه نكته قابل توجهى وجود دارد و آن اينكه مقام مريم را با همسر فرعون در يك آيه ذكر نكرده و به صورت جداگانه و با تجليل و ستايش بيشترى به آن پرداخته است در اين مورد نيز گفته شده است. «چون مقام مريم بالاتر از مقام زن فرعون بود لذا اينها را يكجا ذكر نكرد، برخلاف آن دو كافره(همسر نوح و لوط) كه در يك آيه ذكر شده بودند».

اكنون در مى‏يابيم كه هر انسانى بتواند مراحل كمال و معنويت را طى كند نمونه براى جامعه بشرى مى‏شود نه نمونه براى هم جنسهاى خود و شايد از اين رو مريم را از «قانتين‏» و «راكعين‏» قرار داده‏اند نه «قانتات‏» و «راكعات‏».

مريم(س) در اثر حفظ عفت و پاكدامنى و در اثر ارتباط با روح غيبى به مقام «مصدقين‏» و «قانتين‏» رسيد.

در آيات كريمه با عبارات گوناگون مريم مورد تحليل و ستايش قرار گرفته است و به ويژه صداقت او نيز مورد تاكيد است. و اين به علت‏بهتان و افترايى بود كه از سوى يهوديان بر او وارد مى‏شد. در واقع قرآن كريم به گونه‏اى دفع اتهام مى‏كند از اين پاكبانوى صداقت تا چهره حقيقى او شناخته شود. تجلى صداقت مريم را مى‏توان در موارد زير مشاهده كرد:

راستگويى و درست كردارى در طول عمر به عنوان يك رفتار عادى و ملكه‏اى.

درستى و صداقت مريم در برخورد با زكريا(در مورد رزق) و با ملك الهى(در مورد سابقه خود).

صداقت‏با مردم پس از تولد عيسى(ع) و عدم ارتكاب به كذب حتى به گونه مصلحتى.

تصديق كلام فرشته الهى و پذيرش سخن فرستاده خدا و پذيرش حضرت مسيح(ع)

تصديق و ايمان به حضرت مسيح پس از تكلم او در مهد و همچنين پذيرش كتب آسمانى قبل از انجيل.

در نتيجه صداقت در گفتار، انديشه و اعتقاد و رفتار آدمى او را در زمره الگوهاى كامل انسانى قرار مى‏دهد و جوانان و نسلهاى سازنده در هر كشورى مى‏توانند از اين الگوها و اسوه‏هاى حسنه آموزه‏هاى نوين برگيرند.

تبلور طهارت

پاكدامنى و طهارت روح و جسم از جمله مسائلى است كه هم در مورد زنان مطرح است و هم مردان ولى با توجه به ظرافت‏خلقت در مورد زنان و همچنين وجود صفاتى چون جلوه گرى و خود آرايى زنان كه لازمه تداوم خانواده است و براى ايجاد و سلامت‏خانوادگى بسيار مؤثر و سازنده است، اين وصف والاى انسانى، پاكدامنى، بيشتر در مورد زنان مطرح مى‏شود و نكوهش و ستايش همواره متوجه بانوان است.

حضرت مريم(س) در طهارت و پاكدامنى چنان زبانزد خاص و عام است كه او را مطهره نيز مى‏نامند و اين طهارت نه تنها از جانب پروردگار به او عطا شده است كه: «ان الله اصطفاك و طهرك‏» بلكه پاكى اين دختر تازه به بلوغ رسيده و خاندان عمران به گونه‏اى است كه تمامى جوانب احتياط را مراعات مى‏كند و ما به علت اختصار برخى را توضيح مى‏دهيم.

در سوره مباركه مريم آيات‏16 تا29 در مورد روحيات مريم و كيفيت‏باردارى وى آمده است در اين آيات چند جمله وجود دارد كه چهره‏هايى از طهارت و پاكى او را به تصوير مى‏كشند كه عبارتند از:

الف) «انتبذت من اهلها: «نبذ» يعنى دور انداختن هر چيز حقيرى كه مورد اعتناء نباشد و «انتبذ من اهلها» يعنى از مردم كناره گرفت و در سمت‏شرقى مسجد به عبادت پرداخت.

گفتنى است كه اين دور انداختن مردم به معناى اصطلاحى امروز نيست كه بگوييم در جايى به سر مى‏برد كه از انسانها دور بود و به عبارت ديگر «رياضت‏» مى‏كشيد و يا «چله نشينى‏» مى‏كرد!

انسان در همان اجتماعات مردمى، مى‏تواند جداى از مردم پرستى و ريا زندگى كند چنانچه مفسران مى‏نويسند: اين تعبير(كناره گيرى از مردم) شايد اشاره به آن است كه مريم به صورت متواضعانه و گمنام و خالى از هر گونه كارى كه جلب توجه كند از جمع كناره گيرى كرد و آن مكان از خانه خدا را براى عبادت انتخاب نمود.

پس «براى‏» مردم زندگى نكردن مهم است كه نوعى شرك به خداست نه اينكه از مردم گريخته و در دسترس آنها نباشيم. اگر اجتماع مردم انسان را از خدا جدا كند اشكال متوجه خود شخص مى‏شود نه اجتماع. بنابراين با فكر توحيدى و روحيه‏اى معنوى و پاك مى‏توان با اجتماع همراه بود اگر چه در منزل مشغول باشيم.




  • گر همه شهر به جنگم بدر آيند و خلاف
    من كه در خلوت خاصم خبر از عامم نيست



  • من كه در خلوت خاصم خبر از عامم نيست
    من كه در خلوت خاصم خبر از عامم نيست



ب) «فاتحذت من دونهم ححابا»(مريم /17) پس ميان خود و ديگران حجابى افكند.

مرحوم علامه(ره) در ذيل اين آيه مى‏فرمايد: «كلمه حجاب‏» به معناى هر چيزى است كه چيزى را از غير بپوشاند و از اين كلمه چنين بر مى‏آيد كه گويا مريم خود را از اهل خويش پوشيده داشت تا قلبش فارغ‏تر براى عبادت باشد.

از اين آيه شريفه چنين برداشت مى‏شود كه حفظ كردن خود از منظر ديگران مى‏تواند زمينه‏اى براى ارتباط با معبود را فراهم سازد و پوشش ظاهرى زن نه تنها براى حفظ جسم او مؤثر است‏بلكه براى سلامت روح او و ايجاد زمينه اتصال به خدا از طريق ارتباط با فرشتگان الهى، اين رسولان رحمت، ضرورى است - سخن در اين نيست كه آيا پوشش و حجاب در آن زمان واجب بوده است‏يا نه؟ و اين پوشش داراى چه كيفيتى بوده است؟ بلكه سخن اين است كه پس از «اتخاذ حجاب‏» در آيه شريفه با حرف «فاء» در «فارسلنا اليها روحنا» لازمه تماس و ارتباط با ملائكه خدا را وجود حجاب مى‏داند و حجاب مقدمه‏اى است‏براى صحبت‏با ملائكه و اين حجاب هر نوع سترى مى‏تواند باشد به گونه‏اى كه او را از چشم نامحرمان جسمى و روحى بپوشاند.

پس در نتيجه عفت ظاهرى( كه در اثر پوشش ظاهرى ايجاد مى‏شود) به يقين عفت‏باطنى(طهارت براى تماس با مطهرين) را در پى خواهد داشت همانگونه كه ذكر زبانى، ذكر قلبى را به دنبال مى‏آورد و ذكر قلبى، ذكر زبانى را.

از اين رو مريم الگو و اسوه براى همه افراد بشر است.

ج) «قالت انى يكون لى غلام و لم يمسسنى بشر و لم اك بغيا»(مريم / 70) گفت چگونه مرا پسرى است‏با اينكه ست‏بشرى به من نرسيده است و بدكار نبوده‏ام؟!

حضرت مريم(ع) در اين آيه شريفه، به پاكى و طهارت خويش استناد مى‏كند و طهارت دائمى خود در زمينه‏هاى مختلف را ياد آور مى‏شود. چگونه من صاحب پسرى مى‏شوم. در حالى كه با هيچ بشرى ازدواج نكرده كه از راه حلال فرزند آورم و هيچگاه گناهكار نبوده‏ام و حتى در فكر گناه هم نبوده‏ام!

گفتنى است كه در گناهكار نبودن او(در امور جنسى) به گونه‏اى زيبا مسائل تربيتى، اخلاقى مطرح مى‏شود آنجا كه در قرآن مى‏فرمايد: «و ما كانت امك بغيا» (مريم / 28) و (اى مريم) مادر تو كه بدكاره نبود.

در اين آيه شريفه همانند سازى كودك و به ويژه دختر از مادر را متذكر مى‏شود. مى‏فرمايد مادر تو پاك بود و طهارت اخلاقى داشت تو هم بايد پاك باشى كه در دامان او پرورش يافتى.(منظور بطن و شكم مادر است).

از طرفى «بغى‏» به معناى «طلب چيزى‏» و يا «سعى در فساد» هم آمده است و از اين معانى مى‏فهميم كه مريم و مادرش حتى در فكر گناه هم نبوده‏اند و تلاشى براى ورود به وادى فساد و گناه هم نداشته‏اند چون خواستن و طلب مربوط به انديشه و احساس آدمى است و آنها از اين جهت هم پاك بودند نه تنها در عمل.

از اين روست كه قرآن كريم سعى در رفع افتراء و تهمت نسبت‏به مريم مى‏كند و مى‏فرمايد: «و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها» دختر عمران كسى است كه خود را پاكدامن نگاه داشت. (تحريم / 12)

و نيز در سوره انبياء مى‏فرمايد «و التى احصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا و جعلناها و ابنها آية للعالمين‏» (انبياء / 91) و آن (زن را ياد كن) كه خود را پاكدامن نگاه داشت و از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براى عالميان آيتى قرار داديم.

پس مريم بانوى پاكدامنى است كه خداوند او را ظرف مناسبى براى مقام رسالت‏خويش مى‏داند و براى اثبات پاكى او طفل شيرخواره را به تكلم، در مى‏آورد و او را الگويى براى پاكدامنان قرار مى‏دهد.

در كتاب مقدس مسيحيت نيز طهارت مريم به گونه‏اى زيبا به تصوير كشيده شده است آنجا كه آمده است، «خداوند، جبرئيل فرشته، را در اين روزگار نزد دوشيزه‏اى كه مريم خوانده مى‏شد و از نسل داوود فرزند يهودا بود برانگيخت در هنگامى كه اين دوشيزه در زندگى‏اى سراسر با پاكى و بدون كوچكترين گناهى به سر مى‏برد و از هر بدى و سرزنش منزه بود و بر نماز و روزه مواظبت و مراقبت داشت‏».

پرتو تربيت

پس در تولد حضرت عيسى(ع) و مادر بزرگوار وى در دهكده خود به زندگى ادامه داده و تلاش خويش را براى تربيت عيسى آغاز كرد اگر چه مورد تهمت‏برخى از مردم آن دهكده قرار گرفته بود.

عيسى مانند ديگر كودكان رشد و نمو كرد ولى آثار فضل و علامتهاى پيامبرى در او آشكار بود، برخى مى‏نويسند:

«عيسى كه با همسالان خود به بازى مشغول بود به ايشان خبر مى‏داد كه در خانه‏هاى خود چه خورده‏اند» و اين نشانگر نبوغ او بود.

مريم(س) در مورد تربيت فرزندش اهميت زيادى قائل بود و او را پيش آموزگار دهكده مى‏فرستاد تا مشعل جانش با علم و دانايى روشنى يابد و «او به گفتار معلم گوش مى‏داد و هنوز استاد درباره موضوعى سخن نگفته بود كه عيسى آن را بيان مى‏داشت‏».

عيسى هنوز 12 سال نداشت كه با مادر خويش به «بيت المقدس‏» رفت و به حلقه درس دانشمندان بيت المقدس وارد مى‏شد و به سخنان آنان گوش فرا مى‏داد.

حضور مريم(س) در مجالس علم و نيايش يكى از ويژگيهاى اين بانوى نيايش است كه در فرزند او تاثير گذاشته و او را نيز شيفته مباحث علمى و معنوى كرده بود.

حضرت عيسى(ع) در مجالس انديشمندان يهود نه تنها در حد گوش فرا دادن نبود بلكه در موارد گوناگون علمى با آنها جدال مى‏كرد و سعى مى‏كرد مردم را از خرافه پرستى و انحراف دور سازد و در تمامى مراحل زندگانى وى مادر بزرگوارش پشتيبان بزرگى براى وى بود و زمينه‏هاى رشد و بالندگى وى را فراهم مى‏ساخت.

صبر و توكل مريم در برابر مشكلات و استعاذه از ويژگيهاى خاص اوست كه در روح بلند فرزند عزيزش، عيسى مسيح، ظهور و بروز كرد و همواره اين صفات در امر تبليغ تعاليم دينى او را يارى كرده و موقعيتهاى اجتماعى را نيز براى او به ارمغان مى‏آورد.

خلاصه اينكه

مريم بنا به نقل مورخان در13 يا 15 سالگى به گونه‏اى معجزه آسا بدون ازدواج به عيسى مسيح(ع) باردار شد و به اذن خداوند متعال براى اثبات پاكى وى عيسى در گاهواره سخن گفت و به طهارت مادر اقرار كرد. زادگاه عيسى(ع) در بيت لحم(در 8 كيلومترى اورشليم) بود و مريم نام وى را عيسى نهاد زيرا يسوع به معناى «يار يهود» است.

پيروان دين مسيح بر اين باورند كه: در سال 28 ميلادى، عيسى(ع) توسط يحيى(ع) غسل تعميد داده شد و در آن زمان او33 ساله بود و توسط يهوديان و دشمنان به دار آويخته شد و مادر مهربان خود را در فراق و هجران خود تنها گذاشت، مورخان در اين مورد مى‏نويسند:

«مريم در فراق فرزند همواره نالان بود و از خدا مى‏خواست كه از اين جهان بدر شود و به فرزند عزيزش ملحق شود مدت زندگانى وى‏63 سال بود و سپس دارفانى را وداع گفت. عقيده عسيويان آن است كه چون مريم وفات كرد او را به خاك سپردند و بعد از3 روز زنده شد و از مدفن خود برخاسته به سوى آسمان عروج كرد او مانند عيسى(ع) هميشه زنده خواهد ماند».

قرآن كريم: در مورد فرجام عيسى مى‏فرمايد: او را نكشتند و به دار نياويختند بلكه امر بر ايشان مشتبه شد، يعنى به جاى عيسى، «يهودا» را كه يكى از حواريون عيسى(ع) بود و منحرف شده و پناهگاه حضرت عيسى را به سربازان نشان داده بود به جاى حضرت به دار(صليب) آويختند و خداوند عيسى را به آسمان برد تا از شر اشرار در امان باشد و اعتقاد ما اين است كه هنگام ظهور حضرت مهدى(عج) عيسى نيز نازل شده و به موعود آفرينش، حضرت حجت(ع) اقتدا خواهد كرد.

اكنون پس از گذشت 20 قرن از زندگانى حضرت مريم(س) در هر محفلى غنچه‏هاى طهارت و پاكى بشكفد نام مريم(ع) زينت‏بخش آن مجلس خواهد بود و اين قدسيه عابده در نيايش نيايشگران امروز به همراه پسر خويش ستوده مى‏شود و ناقوس عبوديت و توحيد بر بلنداى روح وى نواخته مى‏شود.

/ 1