پند خاك - پند خاک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پند خاک - نسخه متنی

احمد نراقى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پند خاك

موعظه‏اى اخلاقى از مرحوم مولا احمد نراقى (م 1244 - ق)

ذوالجلالى

اى جان برادر! گاهى برخاك دوستان گذشته، گذرى كن و بر لوح‏مزارشان نگاه اعتبارى نماى. ساعتى رو و تفكر كن كه در زيرقدمت‏به دو زرع راه، چه خبر و چه صحبت است و در شكافهاى زهره‏شكاف قبر، چه ولوله! و وحشت هم جنان خود را ببين كه با خاك‏تيره يكسان گشته و دوستان و آشنايان را نگر، كه ناله حسرتشان‏از فلك گذشته.

ببين كه در آنجا رفيقانند، ترك دوستى گفته، دوستانند، روى ازما نهفته، پدران مايند، مهر پدرى بريده، مادرانند، دامن ازدست اطفال كشيده، طفلان مايند، در دامن دايه مرگ خوابيده‏اند،فرزندان مايند سر برخشت لحد نهاده، برادرانند، ياد برادرى‏فراموش كرده، زنان مايند، با شاهد اجل دست در آغوش كرده،گردنكشانند، سربه گريبان مذلت كشيده، سنگدلانند، به سنگ قبرنرم و هموار گشته، فرمانروايانند، در عزاى نافرمانى نشسته،جهانگشايانند، در حجله خاك در بر روى خود بسته، تاجدارانند،نيم خشتى به زير سرنهاده، لشكركشانند، تنها و بى‏كس مانده،يوسف جمالند، از پى‏هم به چاه قبر سرنگون گشته، نكورويانند، درپيش آينه مرگ، زشت و زبون، نودامادانند، به عوض زلف عروس، ماربسيار برگردن پيچيده، نوعروسانند، به جاى سرمه، خاك گور درچشم كشيده، عالمانند، اجزاى كتاب وجودشان از هم پاشيده، وزيرانند، كه رنگ مرگ، نامشان از دفتر روزگار تراشيده،تاجرانند، بى‏سودا و سرمايه در حجره قبر افتاده، سوداگرانند، سوداى سود از سرشان در رفته، زارعانند، مزرع عمرشان خشك شده،دهقانانند، قضا بيخشان بركنده. پس ... خود به اين ترانه‏دردناك مترنم شود: چرا دل بر اين كاروانگه نهيم كه ياران برفتند و ما در رهيم

(معراج السعاده، نراقى، ص 521.)

/ 1