قم و انتظارات جهان معاصر - قم و انتظارات جهان معاصر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قم و انتظارات جهان معاصر - نسخه متنی

عباس کوثرى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قم و انتظارات جهان معاصر

عباس كوثرى

حقيقت زيباترين آهنگ هستى است و زمزمه روح نوازش همواره انسان‏را شوق و عشق بخشيده است.

ذهن كنجكاو و پرسشگر انسان نيز به دنبال راهيابى به اين عرصه‏بوده و رفع نيازهاى روحى خويش را در وصال زمزم جوشان حقيقت‏مى‏ديده است. هرجا حقيقت در چهره واقعى‏اش رخ نموده است، جهانى‏از ايثار و زيبايى را متجلى ساخته و اعجاز ابعاد انسانى را به‏ظهور رسانده است. مشكل اصلى انسان در اين است كه از نيستان‏حقيقت دور مانده است.

  • كز نيستان تا مرا ببريده‏اند

    از نفيرم مرد و زن ناليده‏اند (1)

  • از نفيرم مرد و زن ناليده‏اند (1)

    از نفيرم مرد و زن ناليده‏اند (1)

اين همان نكته‏اى است كه امام خمينى (ره) در نامه خويش به‏گورباچف ياد آور مى‏شود و مى‏نويسد: «جناب آقاى گورباچف، بايدبه حقيقت رو آورد. مشكل اصلى كشورشما مساله مالكيت و اقتصادو آزادى نيست; مشكل شما عدم اعتقاد به خداست. همان مشكلى كه‏غرب را هم به ابتذال وبن بست كشيده و يا خواهد كشيد مشكل اصلى‏شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبدا هستى و آفرينش‏است. (2)

پيامبران الهى و امامان معصوم براى عرضه حقيقت در شكل‏راستين و زيباى آن تلاشها و مجاهدتهاى خستگى‏ناپذير داشتند وافقهاى روشن آن را فرا راه انسان گشودند. آنها گلواژه‏هاى‏ايمان و عقيده را در بوستان جانهاى مستعد غرس كردند و رهبرى‏حيات فكرى انسان را عهده دار شدند; اما اين حقيقتها در هرزمان‏نيازمند بيان و تعليمى متناسب با شبهات و پرسشهاى جديد است.هرچه اين آب زلال از سرچشمه‏اصلى خود بيشتر فاصله مى‏گيرد،تهاجمات بيشترى آن را تهديد مى‏كند. بدين سبب، حقايق براى بقاى‏خويش به مرزبان هوشمند نيازدارند; مرزبانانى كه حماسه‏ها راپاس دارند تا در گذر زمان توحيد به تثليث مبدل نشود و قوانين‏مبتنى بر فطرت الهى، به وسيله پيامبرخاتم و عترت پاك او تبيين‏شده، چهره حقيقى و دل‏انگيز خويش را حفظ كند. اينجاست كه به‏فلسفه وجودى حوزه‏هاى دينى و شيعى، كه همان ايفاى رسالت عظيم‏فرهنگى و الهى است، بيشتر واقف مى‏شويم. در اين نوشتار برآنيم تا نمونه‏اى از حضور فعال و قوى حوزه‏علميه قم را در عرصه پاسخگويى به انتظارات جهان معاصر بيان‏كرده، به بايسته‏ها و كاستيها اشاره كنيم. سخن را از ظهور دوقدرت بزرگ ماركسيسم و كاپيتاليسم در صحنه جهان آغاز مى‏كنيم. فرهنگ الحادى ماركسيسم با اين هدف كه مبانى مذهبى و اديان‏توحيدى را از صحنه زندگى انسانها خارج كند، حضورى مستبدانه وقدرتمندانه در جهان يافت و خود را بى رقيب معرفى كرد. اين‏فرهنگ، در حركت فرامرزى خويش، بيش از همه جهان اسلام را نشانه‏گرفت و ساده دلان دور از حقيقت را به سوى خويش جذب كرد، موجى‏سهمگين بود مكه جانهاى ضعيف را دركام خويش فرو ى‏برد;اماناگهان به صخره عظيم و موج شكن حوزه علميه خورد. مردى ازتبار ابراهيم (ع) همت كرد و آرام و مسلط دور از تكلف حقايق‏فلسفى اسلام را بيان كرده، فلسفه الحادى ماركسيسم را به نقدكشيد، مردى كه احساس كرد فلسفه اسلامى نيازمند يك نظام وساختار جديد است‏به گونه‏اى كه بتواند پاسخگوى شبهات و پرسشهاى‏جديد نسل معاصر باشد و به عنوان يك سيستم فلسفى به جهانيان‏عرضه شود. شهيد مطهرى مى‏نويسد: «سالهاست «علامه طباطبايى‏»در اين فكر هستند به تاليف يك دوره فلسفه بپردازند كه هم‏مشتمل بر تحقيقات گرانمايه هزار ساله فلسفه اسلامى باشد و هم‏آرا و نظريات فلسفى جديد مورد توجه قرار گيرد و اين فاصله‏زياد كه بين نظريات فلسفى قديم وجديد در ابتدا به نظر مى‏رسد واين دو را به صورت دو فن مختلف و غير مرتبط به هم جلوه‏گرمى‏سازد، مرتفع شود و بالاخره به صورتى در آيد كه با احتياجات‏فكرى عصرى، بهتر تطبيق شود و مخصوصا ارزش فلسفه الهى، كه‏جلودار آن دانشمندان اسلامى هستند و فلسفه مادى در تبليغات خوددوره آن را خاتمه يافته معرفى مى‏كند، به خوبى روشن شود...» اين روشى كه حضرت معظم له «علامه طباطبايى‏» آغاز كرده‏اند، يك‏اقدام اساسى است و فلسفه را در ايران وارد مرحله جديدى‏مى‏كند. (3)

شهيد مطهرى، در جاى ديگر، در معرفى كتاب (اصول‏فلسفه و روش رئاليسم) مى‏نويسد: «در اين كتاب، در عين اينكه‏از تحقيقات گرانبهاى هزارساله فلسفه اسلامى استفاده شده، به‏آرا و تحقيقات دانشمندان بزرگ اروپا نيز توجه كامل شده است. در اين كتاب هم مسايلى كه در فلسفه قديم نقش عمده دارد و هم‏مسايلى كه در فلسفه جديد حايز اهميت است مطرح مى‏شود.» (4)

علامه طباطبايى، از طرف ديگر، قرآن را در متن حوزه تدريسى خويش‏قرار داد. بدون اينكه از طرح شبهات به خود هراسى راه دهد بامتانت و سعه صدر آن را مطرح كرده، به جوابگويى پرداخت. گذرى‏بر جلد اول الميزان كافى است تا اين مطلب را به اثبات رساند. زمانى كه به مساله اعجاز مى‏رسد، به ابعاد مختلف اعجاز قران‏مى‏پردازد. آن را بانظام علت و معلول هماهنگ معرفى مى‏كند. اوبا اين توضيح كه در علل محسوس منحصرنيست‏بحث را نظام و زيبايى‏خاصى مى‏بخشد. در موضوع شفاعت ده اشكال را بررسى مى‏كند و به‏جواب آن مى‏پردازد. اين همان انتظارى است كه نسل معاصر وانسانهاى شيفته حقيقت از حوزه‏هاى علميه داشته و دارند. نسل‏جديد در پى آن است كه به راحتى به حقايق اسلام و قرآن دست‏يابد. اگر دراين راه گام برداريم، «عذر تقصير به پيشگاه محمدمصطفى و قرآن‏» بيش از پيش نگارش خواهد يافت. شاهد خضوع وتسليم دانشمندان و فطرتهاى پاك خواهيم بود و كتابهايى همچون‏اين كتاب.

در جهت معرفى شيعه براى دانشمندان و پاسخ به‏انتظارات آنان نيز نمونه‏هاى جالبى در زندگى علامه طباطبايى‏يافت مى‏شود.بعد از جنگ بين المللى، كه جوامع دانشگاهى براى شناخت اديان‏شيوه نوينى برگزيدند و كوشيدند با انديشمندان اديان ارتباط برقرار كنند، پرفسور «كنت مورگان‏» كه خود دردانشگاه‏«كولگيست‏» مركزى جهت اجتماع نمايندگان اصيل اديان جهانى‏تاسيس كرده بود، خدمت علامه طباطبايى رسيد و در زمينه تشيع‏توضيحاتى خواست. در مقدمه كتاب «شيعه در اسلام‏» چنين‏مى‏خوانيم: «روزى به اتفاق آقاى «مورگان‏» خدمت علامه‏طباطبايى رسيديم. از اولين لحظه، حضور معنوى و روحانيت علامه‏طباطبايى پرفسور مورگان را شيفته خود ساخت و استاد امريكايى‏احساس كرد كه در حضور شخيصتى قرار گرفته است كه علم و حكمت رااز مرحله فكر به مقام عمل رسانده است. در مراجعت از محضراستاد فورا طرح نگارش يك سلسله كتاب درباره شيعه براى مردم‏مغرب زمين توسط علامه طباطبايى و با همكارى اين جانب مطرح‏گرديد. چندى بعد، برنامه كار پى ريزى شد. و استاد بزرگوار، در عرض سه سال بعد، دو اثر پرارزش را كه يكى‏كتاب «شيعه در اسلام‏» و ديگرى «قرآن ازنظر شيعه‏» است، به‏رشته تحرير در آوردند. (5)

مصاحبه‏هاى او با پرفسور «هنرى كربن‏» از دانشگاه «سوربن‏»،كه در مجموعه‏اى به چاپ رسيده، بيانگر درك عميق علامه بزرگواراز نيازهاى علمى عصر و نمونه‏اى نمادين از حضور حوزه درپاسخگويى به انتظارات نسل معاصر به شمار مى‏آيد. حكومتهاى‏استكبارى، بويژه غرب، چنين تبليغ مى‏كردند كه اسلام دينى فردى وداراى احكام عبادى است و سياست و اداره اجتماع در آن جايگاهى‏ندارد. آنها به بسيارى از جوانان مسلمان چنان القا كرده بودندكه فقه اسلامى توانايى اداره اجتماع را ندارد و از همراهى باتمدن جديد و تحولات معاصر بشرى ناتوان است. حوزه در جهت آگاهى‏بخشى در اين زمينه نيز نقشى در خور توجه ايفا كرد. رهبرى اين‏جريان را «امام خمينى «ره‏» برعهده داشت. امام با طرح‏«حكومت اسلامى‏» تجربه‏اى جديد فراراه دينداران قرار داد واسلام را، به عنوان دينى كه مى‏تواند جوابگوى نيازهاى جوامع درابعاد مختلف سياسى، اجتماعى و حقوقى باشد معرفى كرد.

آن‏بزرگوار به همه ياد آورى كرد كه اسلام مى‏تواند خلااعتقادى جهان‏مادى و گريزان از معنويت را پركند. به همين جهت، درنامه به‏گورباچف چنين نوشت: «در خاتمه صريحا اعلام مى‏كنم كه جمهورى‏اسلامى ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان‏اسلام به راحتى مى‏تواند خلا اعتقادى نظام شما را پرنمايد.» (6) امام صريحا اعلام داشت: «فقه تئورى واقعى و كامل اداره‏انسان از گهواره تا گور است.» (7) و از انديشمندان مى‏خواست كه‏از اين منظر به فقه متعالى اسلام بنگرند.

سومين محور رسالت‏حوزه علميه قم، در پاسخگويى به انتظارات جهان اسلام، تربيت‏نيروهاى دانشمند و مومنى است كه بتوانند پاسخگوى پرسشهاى دينى‏مردم در كشورهاى مختلف باشند. خوشبختانه مراجع و مدرسان دراين زمينه بسيار كوشيده، نيروهاى توانمند و ارزشمندى تربيت‏كرده‏اند. آنچه مى‏بايست‏بدان توجه بيشترى داشت‏بايسته‏ها وكاستيهايى است كه با آن روبرو هستيم، كاستى‏هاى كه بخشى ازآنها عبارت است از:

الف- امروزه مى‏بايست روشهاى جديد متناسب با زمان و تحولات‏حاكم برجهان را شناسايى كنيم و سيره بزرگان و انديشمندان‏پيشين را، كه همان حركت‏بر اساس مقتضيات زمان است، ادامه‏دهيم.

در حوزه معارف و فلسفه اسلامى پرسشها و شبهات جديدى يافت‏شده‏است كه بايد با توجه به آنها طرح فلسفى علامه طباطبايى رااستمرار بخشيد و آن را همچنان بالنده و متكامل برپا داشت; به‏گونه‏اى كه فلسفه اسلامى به شكلى نظام مند و نوين در مقابل‏فلسفه غرب و شرق عرضه شود و نسل معاصر از حقايق فلسفه اسلامى‏بهره‏مند گردد تا به تعبير امام خمينى (ره) بتواند خلا اعتقادى‏انسانها پرشود.

ب- مسايل فقهى اسلام، كه برخاسته از معارف‏قران و سنت معصومان عليهم السلام است، از ذخاير ارزشمند بشريت‏شمرده مى‏شود. اگر اين مسايل در قالب حقوق معاصر عرضه شود،مى‏تواند جذب كننده انديشه‏هاى پاك به سوى خدا باشد; زيراجامعيت اسلام را در زمينه‏هاى مختلف هرچه بيشتر متجلى خواهدساخت. البته كمال آن زمانى خواهد بود كه با توجه به نظرهاى‏فقهاى عظام به مسايل نوين پاسخ داده شود.

ج- پيشرفت فن‏آورى و صنعت و حضور رايانه در صحنه زندگى فرصت‏بسيار گرانبهايى در خدمت دينداران قرار داده است. مجهز شدن هرچه بيشتر به آنها و سرويس دهى لازم در بعد معارف‏دينى و شيعى از اهم مصاديق تبليغ رسالتهاى الهى است. اكنون كه فرقه‏هاى باطل عقايد و برنامه‏هاى خويش را بدين وسيله‏نشر مى‏دهند، اقدام حوزه قم كه مركز و قلب جهان تشيع شمرده‏مى‏شود، نيازى مبرم و فورى است و همتى بيش از گذشته مى‏طلبد.

د- تجربه حكومت دينى برمبناى فقه شيعى حضور كمترى داشته است،لذا شناخت و عرضه آن در قالب فقه حكومتى نياز به تامل، تدريس‏و تحقيق بيشتر دارد. هرروز كه مى‏گذرد حكومت اسلامى با مسايل‏جديدى رو به رو مى‏شود و پاسخگويى انديشمندان حوزه را مى‏طلبد.

ه- حقوق بشر و حقوق زنان از اهرمهايى است كه استكبار به وسيله‏آن بسيار عليه دين مبين اسلام تبليغات مى‏كند. زحمات علما وانديشمندان در اين عرصه بايد تكميل شود و در قالبى نوين دراختيار مردم قرار گيرد. اگر ثمره تلاش محققان مؤمن به صورت‏متقن و دور از التقاط ارائه شود، موجى توفنده خواهد شد و تادورترين سرزمينها نفوذ خواهد كرد; چنانكه پرتويى از آن را دراعتصاب دختران مسلمان در قلب كشورهاى اروپايى «فرانسه‏»مشاهده مى‏كنيم. اعتصابى كه خبرگزاريها آن را «جنگ روسرى‏»خواندند.

اميد آن كه حوزه‏هاى علميه، بويژه قم و نجف، هرچه‏بالنده‏تر حركت الهى خويش را به سوى مقصدهاى متعالى استمراربخشند و شاخه‏هاى اين شجره طيبه بر ستيغ انديشه‏ها و افكارجهانى سايه عطوفت و مهر بيفكند. تا آن هنگام كه صاحب اصلى‏حكومت دينى حضرت بقيه الله جلوه كند و جهان را پر از شكوفه‏هاى‏ايمان و معنويت‏سازد.

به اميد آن روز

والسلام

1- مثنوى معنوى

2- آواى توحيد، ص 10

3- اصول فلسفه، ج 1، ص‏16 و17

4- همان، ص 15

5- شيعه در اسلام، ص‏6 و7

6- آواى توحيد، ص‏13

7- صحيفه نور، ج‏21، ص 98

/ 1