جزء وارگي يا عضو وارگي
يك دستگاه را درنظر بگيريد. هر يك از قسمتهاي اين دستگاه دو نوع هويت دارند. يكهويت مستقل به عنوان يك جزء (جزءوارگي) و يك هويت وابسته، به عنوان يك عضو از
دستگاه (انداموارگي).
طلبه با رويكردي جدا و مستقل از مجموعهي حوزه، جزء است ولي با رويكردي وابسته،
عضوي از مجموعهي حوزه ميباشد.
هر طلبه نميتواند رسالتهايي را كه از مجموعه حوزه انتظار ميرود، به تنهايي بر
عهده بگيرد زيرا او يك عضو است؛ بلكه بايد از بين مأموريتهاي كلاني كه براي حوزه
تعريف شده است، يكي را متناسب با استعداد، علاقه و نياز جامعه براي جهاد علمي و
عملي خود برگزيند. توجه به اين نكته بسيار مهم است كه اين توزيع نقشها، به اقتضاء
اينكه طلاب جزئي از مجموعه حوزه هستند، با وجود انتظارات عمومي از آنها به عنوان يك
عضو، منافات ندارد.
در بين نيروهاي نظامي، سلسله مراتب وجود دارد و هر نظامي، متناسب با جايگاه خود
نقش ويژهاي را ايفا ميكند كه در مجموع برآيند اين ايفاء نقشهاي جزئي، منجر به
تحقّق رسالتهاي كلّي آنها ميشود. ولي هر نظامي به عنوان عضوي از نيروهاي نظامي،
بايد از عهدهي پاسخگويي به حدّاقل انتظارات عمومي برخاسته از صنف خود، برآيد.
طلبه جوان نيز به خاطر عضويت در صنف روحانيت بايد داراي حدّاقلهايي از دانش
ديني باشد. طلبه نميتواند بگويد « من طلبه هستم » و حدّ نصاب لازم عضويت در اين
صنف را دارا نباشد.
پس طلاب به واسطه جزئيت، بايد بخشي از مأموريتهاي ويژه حوزه را بپذيرند، و به
واسطه عضويت، بايد حدّاقلهاي اين جايگاه را دارا باشند.