محمد از نگاه انديشمندان غير مسلمان - محمد از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محمد از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان - نسخه متنی

مرتضی عبدالوهابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محمد از نگاه انديشمندان غير مسلمان

مرتضي عبدالوهابي

رهبر معظّم انقلاب، سال 1385 ش. را به نام نامي پيامبر اعظم حضرت ختمي‌مرتبت، محمد بن عبدالله متبرک ساخت؛ سالي که با خاطرات تلخ و شيرين بسيار همراه بود. اهانت برخي روزنامه‌هاي اروپايي به ساحت نبيّ مکرّم و به دنبال آن، سخنان نسنجيده و غير مسئولانه پاپ بنديکت شانزدهم رهبر مسيحيان، ادامه راهي نامبارک بود که پيشتر سلمان رشدي نويسنده مرتد در امتداد آن گام‌هاي شيطاني بلندي برداشته بود. در اين مقاله از پنجرة نگاه انديشمندان غير مسلمان نظري مي‌افکنيم به گسترة پاک و بي‌نهايت گلستان محمّدي، باشد که شميم دلنواز آن يار و دردانة روزگار، ما را سرمست حضور مبارک خويش سازد و خوشه چين دشت گل‌هاي محمدي باشيم.

در شروع مقاله، ذکر نکاتي چند را لازم مي‌دانيم. تعارض ميان غرب و شرق از داستان حمله اسکندر به شرق تا برخوردهاي ميان دولت روم شرقي با ايران و سپس نزاع‌هاي مکرر ميان همان دولت با مسلمانان که براي فتح سرزمين‌هاي شرقي زير سلطه امپراطوري روم شرقي تلاش مي‌کردند و تا به امروز که باز هم نزاعي به نام نزاع غرب و شرق در جريان است، دست کم تاريخي سه هزار ساله را پشت سر مي‌گذارد. و اين رويارويي چندين هزار ساله تأثير زيادي در شکل دهي به مفهوم دشمني ميان اين دو فرهنگ داشته است.

مسلمانان در دوره‌اي که به خودباختگي کامل رسيده بودند، تلاش مي‌کردند تا با استفاده از اقرارهايي اروپاييان در باره اسلام به تأييد مباني دين خود بپردازند؛ چنان که در هند قرن نوزدهم، سيد احمدخان در مجموعه مقالاتش ـ که حاوي زندگاني حضرت محمد بود ـ نقل قول‌هاي فراواني را از نويسندگان غربي درباره عظمت آن حضرت گردآورد. به نوشته خانم آن ماري شيل، شرق شناس آلماني، در آن زمان در هند نويسنده باب طبع همة نوجويان مسلمان، توماس کارلايل بود که نظريه‌هاي ستايش‌گرانه‌اش درباره محمد(ص)در کتابش به نام «قهرمان و قهرمان پرستي» را مسلمانان فراوان نقل کرده‌اند و سخنان انتقاد آميز او را درباره پيامبر(ص) ناديده گرفته يا قلم نفي بر آن کشيده‌اند. در مقابل مي‌توان به مواردي توجه کرد که وقتي انتقادات تند يا برخوردهاي جسارت‌آميزي مي‌ديدند، از سر غيرت به خشم آمده، شروع به ردّيه نويسي مي‌کردند. شمار اندکي هم از سر تفنن علاقه‌‌مند بودند از ديدگاه‌هاي غرب دربارة دين اسلام آگاه شوند. در روزگار ما هم، برخي از اهانت‌هايي که از سوي غربيان ابراز شده، خشم عمومي جهان اسلام را در پي‌داشته است. آن‌چه کمتر کار شده، نگاهي واقع بينانه و تاريخي به سير اظهار نظرهاي اروپاييان راجع به مقوله اسلام، به ويژه قرآن و محمد(ص) است. در اين باره خود اروپايي‌ها تحقيقاتي انجام داده‌اند، اما تاکنون و به طور جدي کمتر مسلماني به اين نکته پرداخته است.[1]

پيامبر اعظم چنان شخصيت بزرگي دارد که نور پر فروغ او، شرق و غرب جهان را درنورديده و انديشه‌هاي کاوشگر را به خود جلب کرده است؛ تا جايي که زبان به ستايش آن خُلق نکو گشوده‌اند. البته اين، بدان معنا نيست که شخصيت‌هاي برجسته جهان، عليه اسلام و پيامبر تبليغ نکرده و در حق ايشان جفايي روا نداشته‌اند؛ چنان که هم اکنون نيز در جهان به اصطلاح متمدن مي بينيم گاه و بي‌گاه مطالب سخيف و ناشايست به پيامبر اسلام نسبت مي‌دهند و با اين کار کينه ديرينه خود را آشکار مي‌سازند. با همه اين بي‌انصافي‌ها، آفتاب حقيقت هيچ‌‌گاه در پس ابر نمانده است و همواره انديشمندان بزرگي چهره زيباي حق را به ديگران نشان داده‌اند. بي‌ترديد حضرت محمد(ص)شخصيت جهاني است و به هيچ قوم و ملتي تعلق ندارد و هر فردي مي‌تواند درباره چنين شخصيتي از زاويه ديد خود به داوري بنشيند و ايشان را آن چنان که مي‌بيند، معرفي کند.

رسول خدا(ص)پاک‌ترين، بهترين و گرامي‌ترين گوهر صدف هستي و گل سرسبد عالم امکان است؛ وجود بزرگواري که هيچ شخص ديگري در مقام و صفات عالي به رتبه او نرسيد و هيچ کس در مناقب بلندي که وي را براي چنين رسالتي آماده کرد، همدوش او نشد.

در اين ميان، خاورشناسان و دانشمندان غير مسلمان نيز ديدگاه‌هاي خود را درباره شخصيت حضرت محمد(ص) بيان و منتشر کرده‌اند. با تأمّل در هدف‌ها و مباني معرفتي خاورشناسان مشخص مي‌شود که آن‌ها دو هدف اصلي را از اين کار دنبال مي‌کردند: نخست، کمک کردن به استعمارگران و دوم، ترويج آيين مسيحيت. دانشمندان غير مسلمان نيز با توجه به مباني معرفتي، اخلاقي و ارزشي دنياي غرب، درباره حضرت محمد(ص)و دين اسلام، داوري و اظهار نظر کرده‌اند. بر اين اساس داوري‌هاي آنها بدون اشکال نيست. با اين حال، در سخنان آنها حقايقي از تصوير حقيقي پيامبر اسلام نيز آشکار مي‌شود.[2]

نگاه انديشمندان غير مسلمان به پيامبر

با ذکر اين مقدمه به بيان اظهار نظرهاي انديشمندان غير مسلمان در مورد پيامبر اعظم مي‌پردازيم.

گوته

گوته، شاعر پرآوازه آلماني پس از آشنايي با دين اسلام و پيام آور اين آيين يگانه، قطعه شعري با عنوان «نغمه محمد(ص) » درباره پيامبر اعظم سرود. اين قطعه شعر از زبان نزديک‌ترين خويشان پيامبر؛ يعني حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه3 گفته مي‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص)و راهنمايي‌اش در ميان مردم را به زبان توصيف و تشبيه و نماد مي‌آورد.

شعر گوته با محوريت معرفي شخصيت والاي پيامبر از زبان دو دردانة تاريخ اسلام و تشيّع روايت مي‌شود. اما همان طور که اين مسئله را با خواننده‌اش در ميان مي‌گذارد، مسير تاريخي پيامبر و همچنين گسترش مرزهاي اسلام در جهان را نيز به عنوان بخش تاريخي متن، مورد تأکيد و توجه قرار مي‌دهد. پايان شعر با اعتقاد و ايمان اين شاعر آلماني به معاد و جهان ازلي و همچنين يقين وي بر پيروزي رسالت پيامبر اعظم(ص)همراه است. شايد شيفتگي و علاقه شاعر به زندگي و مذهب پيامبر است که فردي اروپايي و غربي را با آن همه تهاجم فلسفه‌هاي متضاد و مختلف در پيرامون خود، به مفاهيم معنوي و والاي اسلام علاقه‌مند مي‌سازد. اينک قسمتي از شعر نغمه محمد را مي‌آوريم:

«بنگر بدان چشمه

همان که از کوهساران مي‌جوشد

چه با طراوت و شاد

و مي‌تراود به سان چشمان ستارگان آن‌گاه که مي‌درخشند

و با ورودي پيشوا گونه و راهبر

همه چشمه‌ها را که برادر اويند

با خويش همراه مي‌سازد

و در آن پايين اعماق درّه

در مقدم اين رود، گل‌ها مي‌رويند

و سبزه‌ها از نفسش حيات مي‌يابند...».[3]

برنارد شاو

جرج برنارد شاو، نويسنده معروف ايرلندي درباره پيامبر کرم(ص)مي‌گويد:

« او را بايد منجي بشريت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردي مثل او حاکمي در عصر جديد مي‌شد، براي حل مشکلاتش از صلح و دوستي استفاده مي‌کرد. او عالي‌ترين مردي بود که روي زمين پا گذاشته است. او به دين دعوت کرد. يک تمدن را پايه گذاري کرد. ملتي را بنا نهاد. اخلاق را نهادينه کرد. اجتماعي زنده و قدرتمند ايجاد کرد تا آموزش‌هاي او را به صحنة عمل آورند و دنياي تفکر و رفتار انساني را براي هميشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از ميلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود براي دعوت به دين راستين (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومين سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پيامبري‌اش به پرستش خداي يگانه رهنمون شد. وي مردم را از جنگ و نزاع‌هاي قبيله‌اي رهانيد و به اتحاد و همبستگي ملي رسانيد. او در اين مدت، مردم را از هرزگي و مستي به اعتدال و پرهيزکاري، از بي قانوني به زندگي نظام‌مند، و از تباهي به بالاترين معيارهاي تعالي اخلاقي هدايت کرد. تاريخ بشري چنين دگرگوني کامل را از جانب يک شخص يا در مکان ديگر قبل از پيامبر اسلام(ص)يا پس از او نشناخته است. تصور همه اين عجايب باور نکردني در طي اين دو دهه نخست است».[4]

گاندي

مهاتما گاندي، رهبر فقيد هند در کتاب «هند جديد» در مورد شخصيت محمد(ص) مي‌گويد:

«جالب است بدانيد که بهترين کسي که امروزه بدون هيچ چون و چرايي، در قلب ميليون‌ها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اينجا من متقاعد شده‌ام که اين شمشير نبود که در آن روزها مردم زيادي را تسليم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زيست بود. مثل ديگر پيامبران متقي بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگي شديد نسبت به دوستان و پيروان، جسارت، بي‌باکي و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصي، از ويژگي‌هاي محمد(ص) بود. قبل از اين ويژگي‌ها او به هيچ وجه از شمشير براي برداشتن سدهاي جلوي راه خود استفاده نمي‌کرد».[5]

لامارتين

لامارتين مورخ مشهور مي‌گويد:

« اگر بزرگي هدف، کم بودن ابزار و رسيدن به نتايج شگفت‌انگيز، سه محور سنجش هوش بشري باشد، چه کسي ادعاي مقايسه بزرگ مردان تاريخ کنوني را با «محمد» دارد؟ نام‌آورترين مردمان فقط ارتش، قوانين و فرمانروايي‌ها را ايجاد کرده‌اند. اگر نگوييم آنچه بنياد نهاده‌اند، چيزي نيست، بايد گفت: چيزي بيشتر از قدرت مادي که غالباً در چشم به هم زدني فرو مي‌پاشد، ايجاد نکرده‌اند.

اين مرد نه فقط ارتش ها، قوانين، فرمانروايي، مردمان و سلسله‌ها، بلکه ميليون‌ها نفر؛ يعني يک سوم از ساکنان اين جهان و حتي بيشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاه‌ها، خدايان، اديان، عقايد، انديشه‌ها و نفوس را متحوّل کرد. صبر او در پيروزي، بلند همتي او که تماماً در جهت يک عقيده بود، نه نوعي تلاش براي فرمانروايي، نمازهاي بي‌نهايت او، زمزمه‌هاي سرّي او با خدا، مرگ او و پيروزي او بعد از مرگ، نشانه ايماني راسخ است. محمد(ص)يک معلم مذهبي، يک مصلح اجتماعي، يک رهبر اخلاقي معنوي، تجسم بزرگ اجرايي کردن امور، دوستي با وفا، همنشيني زيبا، شوهري علاقه‌مند و پدري با محبت بود. همه را با هم داشت. مرد ديگري در تاريخ نيست که در هر کدام از اين جنبه‌هاي مختلف زندگي، بر او برتري يابد يا با او برابري کند. فقط آن شخصيت نوع‌دوست بود که چنين کمالات باورنکردني را در خود جمع کرده بود».[6]

آرمسترانگ

خانم‌کارن‌آرمسترانگ، از صاحب‌نظران غير مسلمان وين است. پس از يازده سپتامبر 2002 م. در مورد زندگي پيامبر اسلام، کتابي نوشت که در رديف پرفروش‌ترين کتاب‌هاي سال آمريکا و اروپا قرار گرفت. انگيزه اصلي او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسيحيان غربي به پيامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنين نوشته است:

«بيشتر همّ پيامبر صرف جلوگيري از برخوردهاي وحشيانه گرديد؛ زيرا لغت اسلام که به معناي تسليم بودن در برابر خداوند است، از ريشه «سلام» به معناي «صلح» گرفته شده است. محمد(ص) مرد جهاد بود، ولي يک صلح طلب واقعي هم بود؛ زيرا جان و اعتقاد نزديک‌ترين ياران خود را در جريان صلح با مکه به گرو گذاشت تا اين اتحاد بدون خونريزي به انجام رسد. او به جاي خونريزي و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهي از داستان واقعي زندگي حضرت محمد(ص)در اين مقطع خطرناک تاريخ بشري، لازم است و نبايد اجازه داد که متعصبين خيره سر با تحريف زندگي پيامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربي معاصر از داستان زندگي آن حضرت، مسائل بسيار مهم‌تري را براي هدايت خود در اين دنياي متغير بايد بياموزد».[7]

سخناني کوتاه در مورد رسول اعظم(ص)

ويل دورانت: محمد، پيغمبري بزرگ و موحدي کامل بود که مانند نداشت و براي اصلاح بشر مبعوث شد.

کارل ماکس: حقيقت انکار ناپذير اين است که محمد مبعوث شد تا رسالتي را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، براي عالم بياورد.

الکساندر دوما: محمد، معجزه شرق بود؛ زيرا دينش داراي آموزه‌هاي بزرگي بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاري پسنديده داشت.

آلفرد گيوم: محمد، يکي از عظيم‌ترين شخصيت‌هاي تاريخي است که در ايمان به وجود خداي يگانه غرق شده بود.

لئو تولستوي: شکي نيست که محمد از مردان بزرگ و مصلحاني است که به حقيقت خدمت بزرگي به بشر کرده است.واشنگتن ايرونيگ: او سريع الانتقال و داراي حافظه قوي، ديدي بلند و استعدادي سرشار بود.

ژان ژاک روسو: حضرت محمد، پيامبر اسلام، نظريه بهتري داشت و توانست سيستم سياسي خود را به خوبي متحد سازد.[8]


1. محمد در اروپا، مينو صميمي، مترجم: عباس مهرپويا، انتشارات مؤسسه اطلاعات.

2. پيامبر اعظم(ص) در آيينه گفتار انديشمندان غير مسلمان، محمد کاظم جعفر زاده فيروزآبادي، مرکز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما.

3. ويژه‌نامه پيامبر اعظم (ص)، مؤسسه فرهنگي قدس، مهدي نصيري، ص 61.

4. ماهنامه سياحت غرب، ش 38، پيامبر اعظم از نگاه متفکران غربي، حسين پاشا.

5. همان.

6. همان.

7. زندگي‌نامه پيامبر اسلام، کارن آرمسترانگ، مترجم: کيانوش حشمتي، انتشارات حکمت

8. پيامبر اعظم در آيينه گفتار انديشمندان غير مسلمان.

/ 1