خردورزي در مکتب پيامبر اکرم (ص) - خردورزی در مکتب پیامبر اکرم (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خردورزی در مکتب پیامبر اکرم (ص) - نسخه متنی

غلامرضا صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خردورزي در مکتب پيامبر اکرم (ص)

يکي از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي الهي، نيروي عقل و خردورزي انسان است که او را از ميان ساير موجودات عالم متمايز مي‌سازد. خداوند متعال اين گوهر گران بها را يکي از بالاترين مزيّت‌هاي انسان مي‌داند و بهترين بندگانش را کساني مي‌داند که از اين نيروي عظيم خدادادي بهره مي‌جويند و دائماً در حال تفکر و تدبر در دنياي پيرامون خود هستد؛ چنان که در قرآن کريم چنين مي‌خوانيم:

)إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ...([1] ؛ «در آفرينش آسمان‌ها و زمين و رفت و آمد شب و روز، نشانه‌هاي روشني براي صاحبان عقل و خرد است؛ آنان که خدا را در حال ايستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابيده‌اند ياد مي‌کنند و در آفرينش آسمان‌ها و زمين مي‌انديشند».

تأکيد اساسي پيامبر اکرم(ص)، هماره بر پرورش و تربيت عقل و منطق مردم بود. او کوشش مي‌کرد که مسلمانان را خردورز و کنجکاو تربيت کند. اين يکي از شاخص‌ها و ويژگي‌هاي کليدي دين مقدّس اسلام است که مي‌تواند الگوي صحيح تربيت و مترقي براي همه حقيقت جويان عالم باشد.

مفهوم عقل

عقل در لغت به معناي ربط و اتّصال آمده است و در اصطلاح همان بستن جهل و دورکردن آن از خود است. عقل بر نيرويي که حقيقت را درک مي‌کند، اطلاق شده است. نفس انسان مانند حيوان وحشي است که اگر پابند به آن زده نشود، متحير و سرگردان مي‌تازد و آدمي را به هر سو که بخواهد، مي‌کشاند و به وسيله نيرويي که حقيقت را درک مي‌کند، بايد عقال شود و به همين جهت به نيروي درک کننده حق و حقيقت، عقل گفته مي‌شود. پيامبر اکرم(ص) در تعريف عقل، آن را بزرگ‌ترين ابزار براي طرد جهالت مي‌دانند و مي‌فرمايند:

«اِنَّ العَقلَ عِِقالٌ مِنَ الجَهْلِ وَ النَفس مِثلُ اَخْبَثِ الدوابِّ فَانْ لَمْ تُعقَلْ حارَتْ فَالعَقلُ عِقالٌ مِنَ الجَهْلِ[2]؛ همانا عقل بستن جهل است و نفس اماره مثل فرومايه‌ترين جنبدگان است. پس اگر پاي بند نداشته باشد، متحيّر و سرگردان مي‌گردد. پس عقل پاي بند جهل است».

بديهي است که وقتي فردي به انديشيدن بپردازد، آرام آرام قوه تفکرش تقويت مي‌شود؛ زيرا انسان هر يک از قواي خود را بيشتر به کار گيرد، در همان زمينه بيشتر رشد و پرورش مي‌يابد. ما با انديشيدن و تفکّر مي‌توانيم به تدريج وجود حيواني خود را به وجود عقلاني تبديل کنيم و به تکامل و سعادت و تمامي خيرات برسيم. پيامبر اکرم(ص)، توسل به عقل و به کار گرفتن آن را در زندگي موجب نايل شدن به تمامي خوبي‌‌ها و خيرّات، معرفي مي‌کند و چنين مي‌فرمايد:

«إنما يُدرَکُ الخيرُ کُلُّه بِالعَقلِ[3]؛ همه خيرات در پرتو عقل‌گرايي به دست مي‌آيد».

آن حضرت در روايت زيباي ديگري، شاکله اساسي و ستون فقرات زندگي آدمي را، بسته به ميزان استفاده او از اين نيروي خدادادي مي‌داند و چنين مي‌فرمايد:

«قِوامُ المَرِء عَقْلُهُ[4]؛ اساس وجود انسان، وابسته به عقل او است».

پاداش بر اساس تعقّل

يکي از مزيّت‌هاي دين اسلام اين است که معيار و ميزان در اجر و پاداش، کميّت و بسياري اعمال نيست تا هر کس که اعمال بيشتري دارد، پاداش او بيشتر باشد، بلکه به کيفيّت عمل توجه مي‌شود. اگر سطح خرد و عقل انسان در حد پايين باشد، به همان مقدار به او پاداش داده مي‌شود و اگر از نظر عقلي رشد کامل يافته و از اين نعمت به شکل شايسته‌اي بهره برده باشد، پاداش اعمال او نيز متعالي خواهد بود. پيامبر عظيم الشان اسلام نيز ارزش انسان را به ميزان عقل و فکر او مي‌دانست و تعقّل آدمي را ملاک سنجش اعمال معرفي مي‌کرد. از رسول خدا سؤال شد که اگر مردي روزها روزه بدارد و شب‌ها به عبات بپردازد و حج و عمره به جاي آورد و در راه خدا صدقه دهد و در جهاد خدا شرکت کند و به عيادت بيماران بپردازد و تشييع جنازه کند و يار ضعيفان باشد، روز قيامت چه منزلتي نزد پروردگار دارد؟ پيامبر اکرم(ص) فرمود: «إنّما يجزي علي قدر عقله[5]؛ همانا به ميزان خرد و عقل و فکرش به او پاداش داده مي‌شود».

آسيب‌هاي حماقت و دوري از عقل

بي‌شک انسان هر چه از رشد عقلي بيشتري برخوردار باشد، خوشبختي او در دنيا و آخرت بيشتر از ديگران خواهد بود و هر چه از اين نعمت کمتر بهره بگيرد، در دنيا و آخرت بدبختي و فلاکت را براي خود به ارمغان مي‌آورد. فرد عاقل ممکن است که مرتکب گناه و لغزش شود، ولي عقل و خردش او را از غوطه‌ور شدن در آلودگي‌ها باز مي‌دارد و در پرتو عقل و هوشش، راه توبه و بازگشت را در پيش مي‌گيرد، ولي شخص احمق، وقتي به لغزش و انحراف روي آورد، آن چنان در عصيان و نافرماني غوطه‌ور مي‌شود که علاوه بر بسته شدن راه‌هاي بازگشت و دشواري مسير توبه، زيان‌ فراواني را بر وجود خويش وارد مي‌سازد. پيامبر اعظم(ص) در روايتي، گرفتاري انسان احمق را بزرگ‌تر از فاجر مي‌داند. در نزد رسول خدا(ص) از مردي تعريف و تمجيد کردند. حضرت رسول(ص) پرسيد: خرد و عقل او چقدر است؟ ديگران گفتند: «ما از عبادت و فضيلت او سخن مي‌گوييم». حضرت بار ديگر از عقل و خرد او سؤال کرد و فرمود: «شخص احمق در پرتو حماقت خود از آنچه فاجر و گناهکار ضرر و زيان مي‌برد، بيشتر لطمه و صدمه مي‌خورد و حقيقت اين است که انسان‌ها به مقدار عقل و خردشان به خدا نزديک مي‌شوند».[6]

آن حضرت افعال و رفتار اندک انسان عاقل را چون که از علم و دانش سرچشمه مي‌گيرد، برتر از عبادت جاهل مي‌داند: «ما قَسَّم اللهُ للعِباد شَيْئاً اَفضَلُ مِنْ العِقَلِ، فَنَومُ العاقِلِ اَفضَلُ مِنْ سَهَرِ الجاهِلِ وَ اِقامَةِ العاقِلِ أفضَلُ مِنْ ‌شُخُوصِ الجاهِلِ[7]؛ خداوند هرگز چيزي را پرفضيلت‌تر از عقل بين بندگان خود تقسيم نکرده‌است. پس خواب عاقل برتر از شب‌زنده‌داري جاهل است و درنگ و وقوف عاقل، از جنگ و ستيز جاهل در راه خدا برتر و بالاتر است».

دين و عقل‌گرايي

تمامي آموزه‌هاي پيامبران به ويژه پيامبر اکرم (ص) بر اساس عقل و تدبير بوده است و نمي‌توان از دستور‌هاي آنان در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ... چيزي برخلاف موازين عقل بشر يافت و همگي آنها راه خير و سعادت را براي انسان به ارمغان آورده‌اند. پيامبر اکرم(ص) يکي از بزرگ‌ترين ويژگي‌هاي پيامبران را عقل‌گرايي و تبيين مسائل بر اساس حکمت مي‌داند:

«ولا بَعَثَ اللهُ نَبيّاً وَ لا رسولاً حتي يسَتَکمِلَ العَقلَ وَ يَکوُنُ عقلُه افضَلَ مِنْ جَميعِ أمَّتِه[8]؛ خداوند متعال هيچ پيامبر و رسولي را نفرستاد، مگر اينکه عقل او را کامل کرد و عقل او کامل‌تر از جميع مردم و امت او بود».

رسول اکرم(ص) يکي از وظايف اصلي انبيا را، رفتار بر اساس عقل و منطق با مردم معرفي مي‌کند و مي‌فرمايد:

«إنّا مَعاشِرُ الأنبياءِ اُمِرْنا أنْ نُکَلِّمَ الناسَ عَلي قَدْرِِ عُقُولِهِمِ؛[9] به درستي که ما گروه پيامبران، مأمور هستيم که با مردم بر اساس عقل آنها صحبت کنيم».

عقل، بزرگ‌ترين ثروت

هر کس که از نيروي خرد و تعقّل برخوردار است، در واقع تمامي سعادت‌ها به او داده شده است و انسان‌هايي که از اين نيرو بهره‌ نمي‌برند، دچار فقر و فلاکت مادي و معنوي خواهند شد. رسول اکرم(ص) خطاب به حضرت علي(ع)، عقل و تفکّر را بالاترين سرمايه زندگي مي‌داند و جهالت و دوري از خرد را تقبيح مي‌کند:

«يا عَلي لافَقْرَ أشَدُّ مِنَ الجَهْلِ وَ لا مَالَ أعْوَدُ مِنَ العَقَلِ[10]؛ يا علي! هيچ فقري بالاتر از جهالت نيست و هيچ ثروتي سودمندتر از عقل نيست».

عقل و دايره تکليف

در اسلام، دايره مسئوليت و تکليف انسان بر اساس عقل است. هر چه ميزان عقل در انسان بيشتر باشد، وظيفه و مسئوليت او نيز به مراتب سنگين‌تر از ديگران خواهد بود و همين‌طور به هر مقدار که آدمي از دايره بينش و عقل در حد پايين قرار گيرد، تکليف او نيز سبک‌تر است. پيامبر اکرم(ص) اولين شرط تکليف و مسئوليت انسان را عاقل بودن مي‌داند و انسان‌هايي را که قدرت تعقّل ندارند، از مدار مسئوليت خارج مي‌داند.

«رُفِعَ القَلَمُ عَنِ الصَّبِي و المَجنُونِ[11]؛ قلم تکليف و مسئوليت از کودک و ديوانه برداشته شده است».

آن حضرت در حديث نوراني ديگري عقل را موجب رسيدن به عبادت واقعي پروردگار مي‌داند و مي‌فرمايد: «و ما اَدَيّ العَبدُ فرايضَ الله حَتّي عَقلَ مِنهُ وَ لا بلَغَ العَابِدوُنَ في فَضلِ عِبادَتهِم ما بَلَغَ العاقِلُ وَ العُقَلاءُ أوُلوالْأبابِ اَلَّذينَ قال الله تعالي: )وَ ما يَتَذَکَّر اِلاّ اوُلواالباب[12](؛ هيچ گاه بنده فرايض خدا را به خوبي به جاي نمي‌آورد تا اينکه آن را با عقل دريابد و همه عابدان در فضيلت عبادتشان به عاقلان نمي‌رسند و عاقلان همان صاحبان خرد هستند که خداوند در مورد آنها مي‌فرمايد)و وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ(. (زمر/18).

رابطه تنگاتنگ علم و عقل

علم چراغ فروزاني فرا روي انسان‌هاي عاقل و پر واضح است که اگر عقل در خدمت علم و دانش قرار گيرد، بهتر و کامل‌تر مي‌تواند به ايفاي نقش خود بپردازد. خداوند متعال افراد جاهل را همانند مرده تلقي کرده است و جهل را مثل تاريکي‌هاي وحشت‌آور دانسته و فقط انسان‌هاي عالمي را که از نيروي تعقّل خود استفاده مي‌کنند، داراي حيات واقعي معرفي مي‌کند: )وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ((عنکبوت/43)؛ و ما اين مثال‌ها را براي همه مردم آورديم، ولي تنها دانشمندان هستند که با عقل و خرد، آنها را در مي‌يابند». پيامبر اکرم(ص)، پي‌جويي علم و دانش را يکي از بزرگ‌ترين وظايف انسان‌هاي عاقل مي‌داند و مي‌فرمايد:

«اُطْلُبُ العِلْمَ مِنَ المَهدِ اِلي اللَحْدِ؛[13] علم را از دوران کودکي تا مرگ فرابگير».

آن حضرت در جاي ديگر، علم‌جويي را موجب قرب به خداوند معرفي مي‌کند و مي‌فرمايد:

«طَلَبُ العِلْمَ فَريضةٌ عَلي کُلّ مُسلِمٍ ألا إن اللهَ يُحِبُّ بُغاةَ العِلم؛[14] به دست آوردن دانش بر هر مسلماني واجب است. آگاه باشيد که خداوند طالبان علم را دوست دارد».

ويژگي‌هاي انسان عاقل

همه موجودات مادي و مجرد داراي آثار و نشانه‌هايي‌اند که در پرتو آن آثار مي‌توان به وجودشان پي‌برد. انسان عاقل نيز در زبان پيامبر(ص) چنين نشانه‌ها و علائمي دارد:

الف) خاموشي بجا

يکي از نشانه‌هاي آشکار و بارز شخص عاقل، کم سخني و سکوت است. روان‌شناسان اعتقاد دارند که وقتي آدمي فکر مي‌کند، به ناچار از سخن گفتن باز مي‌ماند؛ پس هر گاه فردي از سخن گفتن باز ماند، به يقين به انديشيدن خود کمک کرده است. پيامبر اکرم(ص) سکوت و خاموشي به موقع را موجب سلامتي انسان ذکر مي‌کند و چنين مي‌فرمايد:

«اَلْزِم الصَمْتَ تَسْلم؛[15] به خاموشي خوگير تا سلامت خود را حفظ کرده باشي».

البته نبايد فراموش کرد که اولاً، سکوت در هر جا به خصوص هنگامي که بيان حقايق ضرورت دارد، مناسب نيست. ثانياً، مي‌بايست سکوت نيز همراه با تفکر و درس‌آموزي باشد. حضرت علي(ع) يکي از حالات خوب رسول الله(ص) را سکوتي بيان مي‌کند که در آن، درس‌آموزي و ادب وجود داشت:

«کَلامُهُ بيانٌ وصَمْتُه لِسانٌ؛ [16] کلام آن حضرت بيان لطيف بود و سکوت و خاموشي او نوعي سخن گفتن (پنهان) بود.

ب) دورانديشي

شخص عاقل هر گاه بخواهد سخني به زبان آورد و يا دست به کاري بزند، اول تمام ابعاد و زواياي آن سخن و فعل را مورد بررسي و تدبير قرار مي‌دهد و بعد از ارزيابي مصالح و مفاسد آن و تاييدات عقلي، به انجام آن کار اقدام مي‌کند. حضرت هميشه مردم را به تفکر و تدبر قبل از هر کاري فرا مي‌خواند و آن را از نشانه‌هاي عقل مي‌دانست. حضرت در اين باره چنين مي‌فرمايد:

«أوصيکَ اِذا أنْتَ هَمَمْتَ بَأمرٍِ فََتَدَبَّر عاقِبَهِ فأنْ يَکُ رُشداً فامضِهِ وِ إن يِکُ غَياً فانته منهُ؛[17] من تو را سفارش مي‌کنم که هر گاه قصد انجام کاري را داشتي، پايان و نتيجه آن را در نظر بگير. اگر پايان کار، رشد و هدايت بود، به انجام آن کار اقدام ورز واگر گمراهي و ضلالت بود، از انجام آن دوري کن».

ج) کسب تجربه

واضح است که هر انسان عاقلي بايد بکوشد که از گذشته‌هاي خود استفاده کند و چندين باره از حوادث تلخ و سخت گذشته، آسيب نپذيرد. پيامبر اکرم(ص) يکي از ويژگي‌هاي مؤمن را عبرت از گذشته مي‌داند و کسب آموخته‌هاي گذشته را يکي از عوامل رشد عقلي معرفي مي‌کند و مي‌فرمايد:

«المُؤمِنُ لايُلدَغُ مِن جُحرِِ مَرَّتَين؛[18] انسان مؤمن و زيرک هرگز دوبار دستش از سوراخ مار گزيده نمي‌شود».

ه) پيروي از دستور الهي

جوهره اصلي عقل، اطاعت و پيروي از دستور‌هاي الهي است. روح اطاعت از دستور‌هاي خداوند در هر کسي بيشتر باشد، عقل او نيز از ديگران کامل‌تر خواهد بود؛ زيرا نسبت عقل به اطاعت همانند نسبت علّت به معلول است و خردمند کسي است که از گناهان پرهيز کند و از عيوب خويش مبرّا گردد. پيامبر اکرم(ص) در اين باره چنين مي‌فرمايد:

«إذا رأيتم الرَجلَ کَثيرَ الصلاة و کَثير الصيام فلا تُباهوا به حتي تَنْظُروا کَيفَ عَقْلُه؛[19] هر گاه مردي را ديديد که زياد نماز مي‌خواند و زياد روزه مي‌گيرد، به او مباهات نکنيد تا از عقل او مطلع شويد».

آن حضرت در حديث ديگري يکي از خصوصيات انسان عاقل را معرفت الهي و عمل به دستور او معرفي مي‌کند و چنين مي‌فرمايد:

«قَسَّم اللهَ العَقلَ عَلي ثلاثةِ أجزاء فَمَن کَانَت فيِه کَمُلَ عَقلُه و مَنْ لَم يَکُن فيه فلا عَقْلَ لَهُ حُسنُ المعرفة بِالله عَزَّوجَل و حُسنُ الطاعَةِ لله و حُسنُ الصَّبِر علي أمِرِه؛[20] خداوند عقل را به سه جزء تقسيم کرد. هر کس که اين اجزا در او باشد، عقلش کامل است و کسي که فاقد آن باشد، صاحب عقل درست نيست و آن سه جزء عبارت‌اند از: شناخت صحيح خدا، عبادت درست خدا، صبر ورزيدن در امر خدا.

حاصل سخن

با توجه به نقش و جايگاه تعقل و خردورزي در دين مقدس اسلام، مي‌توان بزرگ‌ترين ذخيره گنجينه انسان را نيروي عقل و معرفت دانست که خداوند متعال آن را در وجود انسان به وديعت نهاده است. به عبارت ديگر، فرماندهي وجود انسان برعهده عقل است و هر قدر امّت اسلام داراي عقول پرتوان‌تر باشند، در برخورد با مشکلات و دشوراي‌هاي زندگي و محيط پيرامون، بيشتر از نابودي و هلاکت برکنار خواهند ماند و سلامت و سعادت خود را به منصه ظهور خواهند گذاشت؛ چنان که پيامبر اکرم(ص) در اين باره چنين مي‌فرمايد:

«دِعامَةُ الانسانِ العَقْلُ؛[21] ستون وجودي انسان عقل و خرد اوست.


[1] . آل عمران/190 ـ 191.

[2] . تحف العقول، بخش مواعظ النبي، چاپ سوّم، ص16.

[3] . رشد عقلي، مجيد رشيد‌پور، چاپ سوم، ص15.

[4] ،همان.

[5] . بحارالانوار، ج1، ص84.

[6] . رشد عقلي، مجيد رشيد‌پور، به نقل از محجة‌البيضاء، باب عقل، ص35.

[7] . مرآة العقول، ج1، ص37، کتاب عقل و جهل.

[8] . همان.

[9] . همان، ص76.

[10] . همان، ص84.

[11] . سفينة البحار، ص443.

[12] . مرآة العقول، ج1، ص37.

[13] . سفينة البحار، ماده علم، ص220.

[14] . مرآة العقول، ج1، ص98.

[15] . رشد عقلي، مجيد رشيد‌پور، ص55، به نقل از سفينة البحار، ماده صحة.

[16] . همان، ص54.

[17] . همان، ص58، به نقل از سفينة البحار، ماده تدبر.

[18] . همان، ص61.

[19] . مرآة العقول، ج1، ص85.

[20] . رشد عقلي، مجيد رشيد‌پور، ص153، به نقل از سفينة البحار، باب عقل.

[21] . بحارالانوار، ج1، ص90، ح17.


/ 1