فلسفه زيارت پيامبر (ص)
مقدمه
زيارت پيامبر اعظم(ص) يکي از عبادات شرعي و بسيار مؤکد شريعت اسلام است و از سنّتهاي حسنه به شمار ميرود. وهابيان که فتاوا و عقايد نادر آنها مشهور است، در اين مورد فتوايي خلاف نظر اسلام صادر کردهاند که از ابعاد غلط فقهي آن نميتوان غافل شد. بر اساس رأي فقهي آنها، بار سفر بستن و شدّ رِحال به قصد زيارت مضجع نوراني نبي اعظم(ص) حرام است و از مصاديق سفر معصيت به شمار ميآيد که مسافر بايد نماز خود را در آن تمام بخواند. در اين مقاله سعي نگارنده بر آن است که به بررسي دلايل و مستندات حرمت زيارت پيامبر اعظم(ص) از بعد فقهي بپردازد و آنها را مورد نقد قرار دهد و بر استحباب فراوان زيارت آن حضرت در نظر اسلام تأکيد کند.فتواي وهابيت در اين باره
محمد بن عبدالوهاب، سر شاخه فرقه وهابيت، معتقد است: «سَنَّ زيارة النبي(ص) الا انّه لا يشد الرحل الاّ لزيارة المسجد و الصلاة فيه».[1] طبق اين فتوا، اگر چه زيارت پيامبر اعظم(ص) موافق سنّت و مورد پذيرش است، ولي از بار سفر بستن براي اين هدف، نهي شده است.عبدالعزيز بن باز، مفتي بزرگ وهابيت، روايات وارده در باب «فضيلت زيارت پيامبر اعظم(ص)» را مردود شمرده، چنين فتوا ميدهد:«يجوز للمسلم أن يسافر إلي المدينة للصّلاة في المسجد النبوي، بل يستحب و لا يجوز له أنْ يسافر إلي المدينة من أجل زيارة قبر النبي(ص) أو قبور أخري».[2]طبق اين رأي فقهي، سفر کردن با هدف اقامه نماز در مسجد پيامبر(ص) جايز و مستحب است، ولي براي زيارت آن حضرت يا زيارت امامان بقيع(ع) يا حمزه سيد الشهدا(ع) و ...، ممنوع و نامشروع است.ابوهريره نيز روايت کرده است که شدّ رحال و بار سفر بستن، تنها براي رفتن به مسجد الحرام در مکّه، مسجد النبي(ص) در مدينه و مسجد الاقصي در فلسطين جايز و در غير اين سه مورد ممنوع است.[3]به طور کلي، از نگاه وهابيت رواياتي که در بيان ارزشمندي و فضيلت زيارت مرقد مطهر پيامبر اعظم(ص) نقل شده، همگي ضعيف، بلکه مجعول است و قابل استناد نيست.[4] فتواي پيش گفته وهابيت، گر چه ممکن است در ظاهر فتوايي غير اجتماعي و امري عبادي و فردي جلوه کند که تنها به يک امر اخروي و مرتبط با جهان پس از مرگ ميپردازد و در مورد زيارت اهل قبور و رفتگان به ديار باقي است، ولي حقيقت اين است که اين قبيل آراي فقهي، اموري صرفاً اخروي و معنوي نيست، بلکه تأمّل در ابعاد گوناگون آن، از مسائل عميق اجتماعي و سياسي در جامعه اسلامي و انديشههاي مسلمانان حکايت دارد و امري نيست که فقط در حد عقيدهاي ديني يا نظريه فقهيِ مرتبط با حيطه خصوصي افراد و جامعه باقي بماند.بررسي و نقد تحليلي فتوا
روايت «لا تشدّ الرحال ...» با قطع نظر از مباحث سندي، از جهت دلالت، مشتمل بر جمله استثنائيه است که مستثني منه آن حذف شده و براي فهم دقيق و نتيجهگيري صحيح از آن، لازم است مستثني منه آن مشخص شود. در مورد مستثني منه اين روايت دو احتمال مطرح است: يکي اينکه مستثني منه آن «مکان من الأمکنة» باشد و ديگري «مسجد من المساجد».1. اگر «مکان من الأمکنه» به عنوان مستثني منه روايت پذيرفته شود و مفهوم حديث اين گونه باشد: «لا تشدّ الرحال إلي مکان من الأمکنة الاّ الي ثلاثة مساجد» نتيجه اين احتمال، گسترش دايره نهي از شدّ رحال است و لازمهاش آن است که گفته شود: هر مسافرت و بار سفر بستني، جز براي سه مسجد ياد شده، مورد نهي شرعي قرار گرفته است و بايد از آن پرهيز کرد. بسيار واضح است که نميتوان تمامي مسافرتها را حرام و منهيّ عنه شمرد؛ چون مسافرتها را ميتوان به احکام تکليفي پنج گانه تقسيم کرد و از اين رو، حتي بعضي از آنها را ميتوان واجب يا مستحب دانست؛ مثلاً از سفر براي جهاد، آموختن فقاهت در دين و صله رحم نه تنها نهي نشده، بلکه در مواردي واجب و و در مواردي مطلوب شرعي است. بنابراين اخذ به عموم و گسترده شمردن دايره مدلول روايت، برخلاف ضروريات شريعت اسلامي است.2. احتمال دوم آن است که گفته شود: «لا تشدّ الرحال إلي مسجد من المساجد إلاّ إلي ثلاثة مساجد». نتيجه و مفاد روايت، طبق اين احتمال آن خواهد بود که روايت، بار سفر بستن به قصد مساجد را مطرح ميکند و اصولاً در مقام بيان حکم مسافرتهاي ديگر از جمله زيارت مضجع شريف و مرقد مطهر رسول الله(ص) نيست.به طور کلي، با توجه به بطلان احتمال نخست و فقدان احتمال ديگر، جز همان احتمال دوم، ناگزير به پذيرش اين احتمال هستيم، به ويژه آنکه اين احتمال با ظهور جمله استثنائيه، تناسب و سازگاري بيشتري دارد و نتيجه آن اين خواهد بود که از سفر براي سه مسجد نهي نشده و ساير مساجد مورد نهي واقع شدهاند. البته توجه به اين نکته هم ضرورت دارد که چون خود پيامبر اعظم(ص) به قصد مسجد قبا سفر کرد، لذا نهي روايت را نميتوان تحريمي دانست و نهي آن را بايد ارشادي به شمار آورد و در واقع، مفاد و مدلول واقعي روايت اين است که شدّ رحال و زحمت سفر را بر خود هموار کردن، زحمتي بيفايده است؛ چون اقامه نماز در تمامي مساجد ثواب يکسان دارد و به جز مسجد الحرام، مسجد النبي و مسجد الاقصي، مساجد ديگر در فضيلت، با هم برابري ميکنند. در هر حال، نهي روايت را چه تحريمي مولوي و چه ارشادي بدانيم، تفاوتي در نتيجه ندارد؛ چون که سفر به سوي مدينه منوّره براي زيارت پيامبر اعظم(ص) ربطي به مدلول روايت «لا تشدّ الرحال» ندارد و حکم زيارت آن حضرت را بايد از ادلّه استنباط کرد.[5] از اين رو، ابوحامد غزالي درباره حکم زيارت پيامبر اعظم(ص) و دلالت روايت«لا تشدّ الرحال» معتقد است:«مسافرت عبادي مستحب است؛ از جمله مسافرت براي زيارت قبور انبيا، صحابه و تابعين و ديگر علما و اوليا، و اين موضوع با اين حديث پيامبر(ص) که فرمود : «لا تشدّ الرحال الاّ الي ثلاثة مساجد»، منافات و تعارضي ندارد؛ زيرا حديث مربوط به مساجد است و مساجد از آنجا که همه در فضيلت يکسان هستند، ترجيحي در سفر به سوي آنها نيست، مگر اين سه مسجد، به جهت خصوصيتي که دارند و سفر براي آنها اشکال ندارد و اين سفر غير از سفر براي زيارت قبور اولياي الهي است».[6]استحباب مؤکّد زيارت پيامبر اعظم(ص)
الف) اجماع مذاهب اسلامي
زيارت پيامبر اعظم(ص) يکي از عبادات شرعي و از جمله مستحبات مؤکّد در شريعت اسلام است. ابن ادريس حلّي در فضيلت زيارت پيامبر(ص) ميگويد:«زيارة رسول الله(ص) عند قبره و کلّ واحد من الأئمة من بعد(ص) في مشاهدهم من السنن المؤکّدة و العبادات المعظمة في کلّ جمعةٍ أو کلّ شهرٍ أو کل سنة إن أمکن ذلک و إلا فمرّة في العمر؛ زيارت پيامبر اعظم و ساير معصومان(ع) نزد قبور مطهرشان، از سنن، مستحبات و عبادات مؤکّدي است که اگر انسان در هر جمعه، در هر ماه يا هر سال موفّق به آن نميشود، شايسته است لااقل در طول عمرش يک بار آن را به جاي آورد».[7]صاحب جواهر در شرح عبارت، اين استحباب را امري اجماعي بلکه از ضروريات دين ميشمرد.[8] ضروري دين بودن اين مسئله اهميّت اساسي و به سزايي دارد؛ از جمله اين که منکر آن را ميتوان به ارتداد محکوم کرد.از نظر ديگر مذاهب اسلامي نيز استحباب زيارت قبر پيامبر اعظم(ص) مسئلهاي روشن و ترديد ناپذير است. عبدالرحمن جزيري در اين باره معتقد است:«لاريب في أن زيارة قبر المصطفي (عليه الصلاة و السلام) من أعظم القرب و أجلّها شأناً».[9]تقي الدين سبکي شافعي نيز به نقل از علامه اميني(رضوان الله عليه) معتقد است:«لا حاجة إلي تتبع کلام الاصحاب في ذلک مع العلم باجماعهم و إجماع ساير العلماء عليه، و الحنيفة قالوا: أنّ زيارة قبر النبي(ص) مِن أفضل المندوبات و المستحبات بل يقرب مِن درجة الواجبات».[10]ب) مستند استحباب زيارت نبوي(ص)
در جوامع روايي فريقين، احاديث مرتبط با اهميت و فضيلت زيارت مرقد شريف پيامبر اعظم(ص) به قدري گسترده است که بيش از حدّ تواتر تلقي ميشود.ابن قولويه قمي در کامل الزيارات، در ابواب متعدد، دهها روايت قريب المضمون را در فضيلت زيارت پيامبر اعظم(ص) نقل ميکند.[11]شيخ حرّ عاملي(عليه الرحمه) نيز در شش باب از ابواب مزار، دهها روايت در فضيلت زيارت پيامبر اعظم(ص) و چگونگي آن ميآورد و عنوان باب سوم از ابواب مزار را چنين قرار داده است: «باب تأکّد استحباب زيارة قبر الرسول الله (ص) و إجبار الوالي النّاس عليها و وجوبها کفاية کلّ سنة».[12]علامه اميني (رضوان الله عليه) رواياتي را از بيش از چهل منبع روايي عامه نقل کرده است که از آن قبيل است:1. «مَنْ زار قبري وجبت له شفاعتي».[13] (در 41 منبع آمده است).2. «مَنْ حجَّ مزار قبري بعد وفاتي کان کمنْزارني في حياتي». (در 25 منبع وارد است).3. «مَنْ حجَّ البيت و لم يزرني فقد جفاني».[14] ( در نه منبع آمده است).نتيجه
1. زيارت پيامبر اعظم(ص) به عنوان يک اصل مسلّم و سنّت حسنه، در روايات متواتر فريقين مورد تأکيد و اهتمام فراوان است.2. فقهاي مذاهب اسلامي بر اساس روايات متواتر، همگي فتوا به استحباب مؤکّد آن دادهاند و اين موضوع از امور اجماعي قطعي و مورد اتفاق مسلمانان است.3. زيارت مرقد مطهر پيامبر اعظم(ص) نه تنها در بعد معنوي و روحاني، بلکه در ابعاد اجتماعي و سياسي نيز حائز اهميت و قابل توجه است.4. زيارت نبي اکرم(ص) از مهمترين محورهاي وحدت امّت اسلامي است و مسلمانان ميتوانند در پرتو تمسک به توحيد و اعتصام به حبل الله و گردآمدن در اطراف مضجع شريف نبوي(ص) و عمل به آموزههاي عملي آن حضرت، بر دشمنان بدخواه و مستکبر خويش غلبه کنند و با وهابيان که محور مهم وحدت اسلامي را نشانه گرفتهاند، مقابله کنند.[1] . ر.ک: فتاواي تتعلق بأحکام الحج و العمره و الزيارة، ص182 ـ185.[2] . الاحاديث الواردة في زيارة قبر النبي(ص) خاصّة، فکلها ضعيفة، بل قيل إنها موضوعة»؛ ر.ک: الهدية السنية، رساله دوم؛ آيين وهابيت، ص122 ـ124 و 184 ـ 186.[3] . همان، ص186.[4] . ر.ک: منهاج السنّه، ج2، ص144؛ التوسّل و الوسيلة، ص72و156؛ شيعه شناسي و پاسخ به شبهات، ج2، ص293 ـ 294؛ فصلنامه حکومت اسلامي، ش43، ص121 ـ 124.[5] . ر.ک: فصلنامه حکومت اسلامي، ش43، ص124.[6] . احياء العلوم، ج2، کتاب آداب السفر، ص274.[7] . شرايع الاسلام، ج1، ص278.[8] . جواهر الکلام، ج20، ص79 ـ 81.[9] . الفقه علي المذاهب الاربعة، ج1، ص594.[10] . ر.ک: شفاء المنام في زيارة خير الأنام، ص48؛ الغدير في الکتاب و السنة الأدب، ج5، ص111 ـ 113؛ علامه اميني در تتبع و پژوهشي کامل، بيش از چهل سخن از بزرگان مذاهب اربعه را در تبيين استحباب و اهميت زيارت قبر نبوي جمع آوري کرده است. ر.ک: الغدير، ج5، ص109 ـ 125.[11] . کامل الزيارات، ص6 ـ 15.[12] . وسائل الشيعه، ج10، ص 260 ـ 264؛ شايان ذکر اينکه در جوامع روايي شيعه، رواياتي که در فضيلت، استحباب و اهميت زيارت نبوي وارده شده است، با همان مضمون و يا نزديک به آن، در بسياري از منابع روايي عامه نيز آمده است.[13] . ر.ک: الغدير في الکتاب و السنة الأدب، ج5، ص86 ـ 91.[14] . همان، ص 92 ـ 108.