روشهاي تربيتي از ديدگاه امام هادي عليه السلام - روشهای تربیتی از دیدگاه امام هادی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روشهای تربیتی از دیدگاه امام هادی (علیه السلام) - نسخه متنی

غلامرضا صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روشهاي تربيتي از ديدگاه امام هادي عليه السلام

اشاره

بي‌ترديد اگر بخواهيم شاهد يک تربيت صحيح وايده‌آل و پربازده در جامعه اسلامي باشيم، ‌مي‌بايست از شيوه‌ها و روش‌هاي تربيتي مناسب که مطابق با موازين و راهکار‌هاي عقلي و شرعي است، بهره‌جويي کنيم. بهترين و کليدي‌ترين شيوه‌هاي تربيتي را مي‌توان در اقوال و افعال شايسته حضرات پيشوايان معصوم(ع) پي‌جويي کرد؛ زيرا آنان به عنوان بالاترين و برترين مربيان تربيتي بشر به حساب مي‌آيند و تمامي مکاتب تربيتي عالم، از مکتب انسان‌گرايي اگوست کنت و مکتب تجربه‌گرايي جان ديوئي تا ساير مکاتب پوزتيويستي و ...، چاره‌اي جز تسليم و رهجويي از مکتب تربيتي اسلام و اهل بيت(ع) ندارند؛ چنان که قرآن کريم، همه را به پيروي کامل از آن بزرگواران فراخوانده است:)يا أَيّهَا الّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَ أَطيعُوا الرّسُولَ وَ أُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمًْ[1](؛«از خدا و رسول و صاحبان امر خود پيروي کنيد».

در اين نوشتار سعي شده است تا شيوه‌‌هاي زيباي تربيت از منظر دهمين امام معصوم(ع) با توجه به سخنان و رفتار آن بزرگوار، تبيين شود. قبل از هر چيز ناچاريم نگاهي اجمالي به تربيت و مفهوم روش تربيتي کنيم.

تربيت

تربيت مصدر باب تفعيل و از ريشه ربو يا ربب است که به معناي رشد و نمو و پرورش دادن و غذا دادن و مانند آن به کار مي‌رود. تربيت در اصطلاح، همان رشد طبيعي و تدريجي و هماهنگ همه نيرو‌ها و استعدادهاي آدمي است و يا تربيت، ارائه نوعي زندگي است که با ساخت شخصيّت انسان مطابق و مبتني بر ارزش‌هاي معنوي باشد.[2] مرحوم مطهري تربيت را اين گونه تعريف مي‌کند:

«تربيت عبارت است از به فعليت در آوردن استعداد‌هاي دروني که در شيء موجود مي‌باشد».[3]

روش‌هاي تربيت

مراد از روش، راه و طريقه‌اي است که ميان اصل و هدف قرار دارد و عمل تربيتي را منظم مي‌کند و به هدف مي‌رساند.[4] خواجه نصير الدين طوسي در روش تعليم و تربيت چنين مي‌گويد:

«اولاً، بايد به طبيعت کودک پي‌برد و استعداد‌هاي او را کشف کرد و ثانياً، از راه تکرار و تذکار متواتر، درس را ملکه او ساخت تا از آفت نسيان محفوظ بماند. هر گاه کودک از انجام وظايف ديني امتناع کرد و افعال قبيحه از او ديده شد و به ديگران زيان رساند، بايد او را مؤاخذه کرد و بالأخره بايد کودک را عادت به سختي داد».[5]

شيوه‌هاي تربيتي امام هادي(ع)

1. ايجاد زمينه مساعد تربيتي

تربيت فرايندي است که شامل مراحل قبل و بعد از تولد کودک مي‌شود و از ديدگاه امام هادي(ع)، چنانچه زمين تربيتي مناسب فراهم شود، کودک سالمي متولّد مي‌شود که توان و استعداد‌هاي فراوان و مطلوبي خواهد داشت و ريشه‌ آن در خانواده و پدر و مادر است. امام دهم(ع)، در خانه و محيطي چشم به جهان گشود که فضاي آن آکنده از عطر دل انگيز دانش، معنويت، تقوا، اخلاص و بندگي خدا بود و هر لحظه و روزي که از زندگي او در دامان مادر پاکدامن و مهربان و مکتب سازنده و تربيتي پدر بزرگوارش ، امام جواد(ع)، مي‌گذشت، دريچه‌اي از دانش و معرفت و کمالات نفساني بر رويش باز مي‌شد و فضاي خانه‌اش هميشه پر از نور و معنويت بود. احمد بن محمد بن عيسي به نقل از پدرش چنين مي‌گويد:

«هنگامي که امام جواد(ع) قصد داشتند از مدينه به عراق بروند، امام هادي(ع) را در دامنشان قرار دادند و فرمودند: دوست داري کدام يک از سوغات‌هاي عراق را براي تو هديه آورم؟ امام هادي(ع) فرمودند: شمشيري که به سان شعل آتش باشد (که کنايه از روحيه دلاوري و شجاعت است. سپس امام جواد(ع) خطاب به فرزند ديگرش موسِِي فرمود: تو چه سوغاتي دوست داري؟ گفت فرش اتاق. امام جواد فرمودند: ابوالحسن به من شباهت پيدا کرده است و موسي به مادرش شباهت دارد».[6]

اين مطلب به خوبي نشانه آن است که خانواده به ويژه پدر و مادر زمينه‌سازي اوليه را براي تربيت صحيح بر عهده دارند. امام هادي(ع)، نقش مادر را در تربيت صحيح فرزند ، بسيار مهم مي‌دانند و يکي از زمينه‌هاي تربيت صحيح را، خانواد شايسته معرفي کنند؛ چنان که از علي بن مهزيار روايت شده است که آن حضرت در وصف مادر بزرگوارشان، چنين مي‌فرمايند:

«روي محمد بن الفرج و علي بن مهزيار عن الهادي(ع): انّه قال: اُمّي عَارفَة بِحَقي و هِيَ مِنْ اَهلِ الجَنة لايَقْرَبُها شَيطانُ ماردٌ و لايَنالُها کَيْدُ جَبارٍ عِنيدَ وَ هِيَ مَکلؤة و بِعَينِ الله اَلَتي لاتَنامُ ولا تَتَفلَّتُ عَنْ اُمّهاتِ الصِّدِيقين و الصالِحين[7]؛ مادرم، به حق من عارف و اهل بهشت بود، شيطان سرکش به او نزديک نمي‌شد و مکر ستمگر لجوج به او نمي‌رسيد، در پناه چشم هميشه بيدار خدا بوده و در رديف مادران انسان‌هاي صديق و صالح قرار داشت».

2. داشتن الگو و سرمشق مناسب

از منظر امام هادي(ع)، وقتي کودک متولد مي‌شود، استعداد فطري و آمادگي ذاتي براي يادگيري و تربيت را دارد و مي‌بايست يک الگوي تربيتي صحيح را براي او ايجاد کرد تا از مشاهده رفتار آنان، به ويژه از والدين، الگو گيرد و از آنان تبعيّت کند و اگر چنين الگويي فرا روي فرزند نباشد، مسلماً تربيت او دچار انحراف خواهد شد. امام هادي(ع) در مرحله اول، قرآن و اهل بيت(ع) را به عنوان بالاترين الگوي تربيتي معرفي مي‌کند و چنين مي‌فرمايد:

«... فَاوَّلَ خير يُعَرفُ تَحقيقه مِنَ الکِتابَ و تَصديقه و التماسِ شَهادته عليه خبرٌ وَرَدَ عَنْ رسول الله(ص) وَ وُجِدَ بموافِقَة الکتاب و تَصديقَهِ بَحيثُ لا تخالفه أقاويلهم حيثُ قال(ص): انّي مُخلِفُ فيکُم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي لَن تضلّوا ما تمسّکتم بهما و اَنَّهُما لَنْ يَفتِرقا حَتَّي يردا عَلَي الحوض؛ فلَمَا وَجْدنا شواهد هذا الحديثَ في کتاب الله نَصاً مِثلَ قوله جلَّ و َعَزَّ )اِنَّما وليکُم الله وَ رَسُوله و الَّذينَ امَنوُا الذينَ يُقيمون الصلاة و يؤتونَ الزکاة و هُم راکِعونَ وَ من يَتَوَلَ الله و رَسوُلَه وَ الذينَ آمنوا فِاِنَّ حزب الله هُم الغالبونَ ....(؛[8] نخستين خبري که حقانيت و صدق آن از قرآن به دست مي‌آيد و مي‌توان کتاب خدا را بر آن گواه گرفت، حديثي است که بر طبق کتاب خدا و پيامبر(ص) نقل شده است و اختلاف کلمه‌اي در آن نيست که فرمود: من در ميان شما دو چيز گران بها مي‌گذارم: کتاب خدا و عترتم يعني اهل بيتم را که هر گاه به آن تمسّک جوييد، گمراه نمي‌شويد و اين دو هيچ گاه از هم جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، و ما چون شواهد صدق اين حديث را به صراحت در قرآن مي‌يابيم که مي‌فرمايد: وليّ و صاحب اختيار شما تنها خدا و پيامبر اوست و کساني که ايمان آوردند ؛ همان کساني که نماز را به پا مي‌دارند و زکات را در حال رکوع مي‌پردازند و هر کس خدا و پيامبر او و کساني را که به او ايمان آوردند(اهل بيت(ع) را وليّ خود بگيرد، پيروز است؛ زيرا حزب خدا پيروز و سعادتمند است».

امام هادي(ع) در زيارت جامعه کبيره، ائمه معصوم را به عنوان بهترين سرمشق‌هاي انسان‌هاي هدايت‌جو مي‌داند و چنين مي‌فرمايد:

«السلام علي ائمة الهدي و مصابيح الدجي و اعلام التُّقُي و ذَوي النُّهي و اولي الحجي و کَهف الوري و وَرثَة الانبياء و المَثَل الاعَلي و الدَعوَةَ الحسني و حجج الله علي اهل الدنيا و الاخرة و الاولي...؛[9]سلام بر پيشوايان هدايت و چراغ‌هاي ظلمت و نشانه‌هاي پرهيزکاري و صاحبان خرد و دارندگان عقل و پناه مردم و وارثان انبيا و نمونه و سرمشق برتر و دعوت کنندگان نيکو و محبت‌هاي خدا بر اهل دنيا و آخرت و سراي نخستين».

امام هادي(ع) سرپيچي از الگوهاي هدايت و نداشتن سرمشق جامع را موجب هلاکت و نابودي انسان معرفي مي‌کند و چنين مي‌فرمايد:

«من اتاکم نجي ..وَ مَن يأتِکم هَلَکَ وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُم و فاز مَنْ تَمسَّکَ بِکُم...؛[10] هر کس به سوي شما اهل بيت(ع) بيايد، نجات مي‌يابد، هر کس از شما دوري کند، هلاک مي‌شود...، و هر کس از شما جدا شود به ضلالت سوق داده شود، هر کس به شيوه و راه شما تمسّک جويد، به فلاح و رستگاري مي‌رسد».

3. روش تمرين، تکرار و عادت دادن عملي

از شيوه‌هاي ديگر تربيتي امام هادي(ع) اين بود که آن حضرت سعي مي‌کرد افراد را به رفتار پسنديده، ايجاد نظم و انضباط در زندگي تسلط بر نفس عادت دهد و با اجراي برنامه‌هاي مستمر همراه با تمرين و تکرار، رفتار‌هاي شايسته را به صورت ملکه در راه و رسم زندگي فردي و اجتماعي افراد به منصه ظهور درآورد. به تعبير ديگر، امام هادي(ع)، با تکرار کارهاي شايسته همچون: نماز، روزه، صدقه، امر به معروف و نهي از منکر و... ، قصد داشت چنين کردارهايي را جزء لاينفک زندگي افراد جامعه، قرار دهد؛ چنان که در مورد اين شيو تربيت آن حضرت چنين مي‌خوانيم:

«عن علي بن ابراهيم عن يحيي بن عبدالرحمن بن خاقان قال رأيتَ اباالحسن الثالث(ع) سَجَدَ سَجدة الشُکر، فاَفتَرَش ذِراعيه فالصَقَ جُؤجُؤه و بَطُنه بالارض فَسألَتُه عَنَ ذلک فقال(ع) کَذا نُحِبُّ...؛[11] يحيي بن عبدالرحمن مي‌گويد: امام هادي(ع) را ديدم که سجد شکر انجام مي‌داد و دو ساعد دست خود را پهن کرده و سينه و شکم خود را به زمين چسبانده بود. در اين باره از او سؤال کردم، فرمود: اين گونه دوست داريم».

امام هادي(ع)، براي تربيت صحيح، افراد را به تکرار و مداومت بر اعمال خوب تشويق مي‌کردند؛ چنان که در روايتي چنين آمده است که:

«عن محمد بن ريان قال: کتَبتُ الي اباالحسن الثالث(ع) ، اسألُه اِنْ يُعلِمَني دعاءً لِلشدائِدِ والنوازلُ و المهمّات و قضاء حوائج الدُنيا و الاخرة و اَن يَخُصَّني کما خَصَّ آباءَهُ مواليهم . فَکَتَب اِليَّ الزم الاستغفارَ...؛[12] محمد بن ريان مي‌گويد: به امام هادي(ع) نامه نوشتم و از او خواستم که براي سختي‌ها و حوادث و حوايج مهم و برآوردن حاجات دنيا و آخرت، دعايي به من بياموزد؛ همان گونه که پدران بزرگوار او به شيعيان خود مي‌آموختند. امام در پاسخ نوشت: ملازم استغفار باش و بر آن مداومت کن».

يا در مورد تربيت عملي آن حضرت چنين آمده است که:«کافور خادم مي‌گويد: امام هادي(ع) به من فرمود: فلان سطل را در فلان جا قرار بده تا با آن براي نماز وضو بگيرم و مرا از پي کاري فرستاد و فرمود: چون برگشتي اين کار را انجام بده تا چون براي نماز برخاستم، آماده باشد، ولي من فراموش کردم. شب سردي بود، امام با ناراحتي مرا صدا زد، با خود گفتم: انالله، چگونه بگويم فراموش کردم... . با ترس خدمت حضرت رسيدم، فرمودند: تو مگر عادت مرا نمي‌داني که من جز با آب سرد وضو نمي‌گيرم؟ اما تو آب را برايم گرم کرده‌اي و در سطل ريخته‌اي. عرض کردم: سرورم! سوگند به خدا، نه سطل را آنجا گذاشتم و نه آب را. حضرت فرمودند: الحمدلله. سوگند به خدا، ما نه آسان گرفتني را ترک کرده‌ايم و نه هديه‌اي را پس داده‌ايم. سپاس خدا را که ما را از بندگان مطيع خود قرار داد و براي کمک به بندگانش، توفيق عطا کرد...».[13]

4. روش موعظه و نصيحت

چون که انسان فراموشکار است و گاهي از نتيجه و حاصل کار‌ها غافل مي‌شود، بايد با موعظه و نصيحت و امر به معروف و نهي از منکر، او را متذکر وظايف خود کرد و و به او هشدار داد که نتيجه عمل او چه خواهد شد و اين يکي از شيوه‌هاي تربيتي امام هادي(ع) براي تربيت افراد بود. آن حضرت هميشه افراد جامعه را با بيان نوراني و الهي خويش موعظه و نصيحت مي‌فرمود و آنان را متحوّل و متذکّر مي‌ساخت؛ چنان که در روايت آمده است:

«بريحه عباسي، پيشنماز دستگاه خلافت در مکه و مدينه، در حضور متوکل عباسي، از شخصيت امام هادي(ع) و خطر او در ميان شيعيان به شدت انتقاد کرد و از خليفه خواست که او را از مدينه تبعيد سازند و همين گونه هم شد. هنگامي که امام هادي(ع) را از مدينه به سمت سامرا مي‌بردند، بريحه با امام همراه بود و به حضرت چنين گفت: تو خود مي‌داني که عامل تبعيد تو (به سامرا) من بودم. با سوگند‌هاي محکم و استوار قسم مي‌خورم که اگر شکايت مرا نزد اميرالمؤمنين يا يکي از درباريان و فرزندان او ببري، تمامي درختانت را (در مدينه) آتش مي‌زنم و بردگان و خدمتکارانت را مي‌کشم و چشمه‌هاي مزرعه‌هاي تو را کور خواهم کرد و بدان که اين کار‌ها را مي‌کنم. امام هادي(ع) متوجه او شد و در مقام موعظه و نصيحت به او چنين فرمود: نزديک‌ترين راه براي شکايت از تو اين بود که ديشب شکايت تو را نزد خدا بردم و من شکايت تو را که بر خدا عرضه کردم، نزد بندگانش نخواهم برد. بريحه چون اين سخنان حکيمانة و موعظه‌آميز امام را شنيد، به دامان حضرت افتاد و با تضرع و انابه تقاضاي بخشودن کرد. امام نيز در جواب فرمود تو را بخشيدم».[14]


[1] . نساء / 59.

[2] . ر.ک: مربيان بزرگ، ترجمة غلامحسين شکوهي، ص258.

[3] . تعليم و تربيت اسلامي، شهيد مطهري، ص33.

[4] . اصول و روش‌هاي تربيت در اسلام، سيد احمد احمدي، نشر جهاد دانشگاهي، ص149.

[5] . تاريخ فرهنگ ايران، عيسي صديق، ص139 و166.

[6] . بحار الانوار، ج50، ص123.

[7] . دلائل الامامة، ص410، ح369.

[8] . بحارالانوار، ج50، ص20.

[9] . مفاتيح الجنان، دعاي جامعة کبيره.

[10] . همان.

[11] . الاستبصار، ج1،ص347.

[12] . بحارالانوار، ج93،ص283.

[13] .همان، ج50، ص126، ح4.

[14] . ر.ک: اثبات الوصية، مسعودي، ص 196 و 197 و454.

/ 1