مصاحبه با مدير موسسه امام هادي عليه السلام - مصاحبه با مدیر موسسه امام هادی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه با مدیر موسسه امام هادی (علیه السلام) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با مدير موسسه امام هادي عليه السلام

اشاره

يکي از مؤسسات پژوهشي حوزه علميه قم که خدمات ارزشمند پژوهشي تحت نام مقدس امام هادي(ع) انجام داده و 15 اثر مفيد تحقيقي و تبليغي تا کنون منتشر کرده مؤسسه ياد شده است. مصاحبه‌اي با مديريت اين مؤسسه درباره اين امام بزرگوار انجام شده، که بدين وسيله به خوانندگان تولد امام هادي(ع) و عيد غدير را به شما تبريک مي‌گويم و از اينکه در اين مصاحبه شرکت نموديد متشکرم، اگر صلاح بدانيد پيرامون زندگي پر برکت امام هادي(ع) سؤالاتي مطرح شود و از جواب شما بهره‌مند شويم:

س: نام حضرت و نام مادر و اجمالي از شخصيت مادر بزرگوارشان را توضيح دهيد؟

ج: نام مبارک آن حضرت، علي است و فرزند امام نهم حضرت محمد الجواد(ع) و نام مادرشان سمانه است و بعضي گفته‌اند کنيه مادر حضرت امّ الفضل بوده. او بانويي بزرگوار، عالمه، عارفه، زاهده، قاري قرآن، و امّ ولد (يعني کنيزي که صاحب فرزند شده) بوده و اين بانو غير از امّ الفضل است که دختر مأمون بوده و همسر جواد الائمه(ع).

بعضي هم نام مادر حضرت هادي را ماريه قبطيه، غزاله مغربيه، سيده، حديث گفته‌اند. آنچه مهم است جنبه‌هاي اخلاقي و ايماني قوي است که براي مادر حضرت در کتب مربوطه نقل کرده‌اند.

س: کنيه و القاب حضرت چيست؟

ج: کنيه حضرت ابوالحسن، ابوالحسن الثالث، ابوالحسن ماضي است و القاب مبارک حضرت زياد است؛ از جمله هادي، مرتضي، عسکري، عالم، رشيد، شهيد، وفيّ، نجيب، تقي، نقي، متوکل، فقيه، امين، ناصح... .

امام جواد و امام هادي و امام عسکري را ابن الرضا نيز مي‌گفتند و اين به سبب شهرت قداست و علم و کمال امام رضا(ع) در پي ولايتعهدي بوده است.

س: تاريخ ولادت حضرت به طور دقيق روشن است؟

ج: در تاريخ ولادت حضرت مانند ساير ائمه اختلاف نظر وجود دارد. شيخ مفيد در المقنعه و شيخ طوسي در التهذيب و مجلسي در بحار و جمع ديگري از علما نيمه ماه ذي الحجة سال 212 هجري قمري ذکر کره‌اند و اين قول مشهور است و محدث قمي نيز اين قول را اشهر معرفي مي‌کند. البته بزرگان گذشته و بعضي از بزرگان ديگر اقوال ديگر چون 27 ذي الحجه يا يک شب پيش از آخرين روز ذي الحجه 212 و بعضي در سيزدهم ماه رجب 214 گفته‌اند.

س: محل تولد حضرت کجا بود؟

ج: در اطراف مدينه منوره محلي به نام صريا.

س: اگر صلاح بدانيد به تاريخ وفات و مدت عمر مبارک حضرت اشاره‌اي کنيد.

ج: بعضي سوم رجب 254 و بعضي سه يا چهار يا پنج شب به آخر ماه جمادي الثانيه 254، و بعضي رجب 250 گفته‌اند و اين قول نادر است.

بنابر اينکه تولد حضرت 212 و شهادت 254 باشد، طول عمر مبارک حضرت نزديک 42 سال مي‌شود و اين قول مشهور است و اگر تولد 214 باشد، وفات 254 مدت عمر چهل سال است.

حضرت در سن هشت سال و اندي به امامت رسيده‌اند؛ زيرا وفات امام جواد(ع) سال220 در بغداد بوده است و در آن زمان حضرت هادي(ع) در مدينه زندگي مي‌فرمودند. لازم به ذکر است حضرت جواد(ع) قبل از حرکت به طرف بغداد، امام هادي(ع) را به عنوان وصي و امام بعد از خود به خواص اصحاب معرفي مي‌فرمودند.

س: حضرت هادي(ع) با چند نفر از خلفا معاصر بودند؟

ج: مجموعاً هفت خليفه. در زمان حيات پدر بزرگوارشان با مأمون و معتصم هشت سال و اندي، معاصر بودند، و معتصم (لعنه الله) در سال 220 حضرت جواد(ع) را شهيد کرد و حضرت عهده‌دار مقام امامت شدند و در اين مدت با چند خليفه جائر و سفاک هم زمان بودند که شقي‌ترين و نامي‌ترين آنها متوکل است.

بنابر نوشته ابن اثير در الکامل، سال 227 معتصم، سال 232 واثق، سال 247 متوکل و سال 248 منتصر از دنيا رفت. سال 252 مستعين خود را از خلافت خلع کرد. و معتز به خلافت رسيد و در سال 255 معتز خلع شد.

محدث قمي و ديگران مي‌نويسند بنا بر قول مسعودي، قريب نوزده سال مي‌شود. محدث قمي مي‌فرمايد: در ايام معتز (لعنه الله) آن حضرت را زهر دادند و شهيد کردند.

حضرت در اين مدت در سامرا شديداً زير نظر حکومت بودند، حتي دوستان حضرت به طور آزاد از ملاقات حضرت ممنوع بودند. وکلاي حضرت زير نظر بودند و بعضي به زندان افتادند، ولي امام هادي(ع) با کمال هوشياري به وظيفه خطير امامت عمل مي‌کردند و در حفظ اسلام ناب کوشا بودند و زمينه را براي حکومت عدل الهي مهيا مي‌ساختند.

س: زمان امامت حضرت هادي(ع) با زمان امامت امام باقر و امام صادق چه تفاوتي داشت؟

ج: در زمان امام باقر و صادق(ع) آزادي نسبي بيشتر بود، و اين به دليل جنگ بني‌اميه و بني‌عباس و عدم تثبيت حکومت بود. البته پس از ثبات حکومت بني‌عباس، مشکلات شروع شد.

اين دو امام بزرگوار جلسه درس داشتند و شاگردان ايشان در علوم و معارف مختلف از محضرشان بهره‌مند مي‌گشتند؛ به طوري که شيع اماميه به مذهب جعفري معروف شد؛ چون امام جعفر صادق(ع) پيشواي مشهور اين مذهب و روايات او در زبان عام و خاص مشهور بود.

ولي امام هادي و همچنين فرزند بزرگوارش امام حسن عسکري(ع) در زمان خود در محاصره شديد بودند. شما در تاريخ ملاحظه مي‌کنيد اين امامان جلسه درس آزاد نداشتند، راويان به سختي خدمت ايشان مي‌رسيدند، مأموران دولت کاملاً مواظب رفت و آمدها بودند.

امام هادي و امام حسن عسکري(ع) در سامرا در محلي نظامي زير نظر بودند. گاهي شبانگاه مأموران دولت به خانه‌ ايشان براي بازرسي حمله مي‌کردند و هيچ آرامش و آزادي نداشتند.

اگر حکومت مطلع مي‌شد کسي به حضرت کمک مالي مي‌کند، مورد تعقيب قرار مي‌گرفت، زنداني مي‌شد، حتي بعضي را فقط به جرم محبت به امام به زندان مي‌انداختند و جانشان در خطر بود. شيعيان گاهي نام حضرت هادي(ع) يا حضرت عسکري(ع) را نمي‌توانستد ببرند و با کلمه «ناحيه» اشاره به حضرت مي‌کردند که از ناحي مقدس چنين صادر شده.

س: پس شيعيان چگونه از امام بهره مي‌بردند؟

ج: بيشتر از راه نامه. شما کتب روايي را ملاحظه بفرماييد، مي‌بينيد راوي مي‌گويد:«از امام باقر يا امام صادق سؤال کردم»، «حضرت جواب دادند» و عمده روايات حضوري است. ولي به روايات زمان عسکريين (امام هادي و امام حسن عسکري(ع)) مراجعه کنيد، ملاحظه مي‌کنيد بسياري از آنها از راه مکاتبه بوده، به طور مخفيانه نامه مي‌نوشتند و حضرت جواب مي‌دادند و همچنين از طريق وکلاي حضرت در مناطق مختلف مثلاً در قم، ري و مناطق ديگر ارتباط داشتند.

س: آيا سخت‌گيري‌ها و فشارها مرتبط با مهدويت بود يا فقط به مسئله امامت و رهبري شخص آنها مربوط مي‌شد؟

ج: هر دو. دشمنان هم از مقام امام و رهبري شيعيان خوف داشتند، زيرا (الملک عقيم) از دست دادن حکومت براي آنها سخت بود. علاوه، طبق روايت رسيده آگاه بودند تولد «مهدي» (عجل الله تعالي فرجه) نزديک است و مي‌خواستند فرعون گونه از تولد مهدي جلوگيري کنند و اگر به دنيا آمد، او را بکشند.

لذا اين دو امام بزرگوار را در منطقه نظامي محصور کردند و حتي تولد نوزادان آنها را زير نظر داشتند. البته آنچه خدا مي‌خواست، شد و وعده الهي محقق گشت.

بايد به اين نکته توجه دهم که امامت حضرت جواد و هادي(ع) در سن کودکي مقدمه‌اي بود براي قبول جامعه بر پذيرفتن امام در سن کودکي. اگر چه از ظاهر آي 30 سوره مريم که درباره به حضرت عيسي(ع) است نيز استفاده مي‌شود که حضرت در کودکي پيامبر بوده و اين مسئله از نظر قرآن روشن است، ولي خداوند متعال براي مردم آن زمان هم به طور محسوس مسأله را روشن کرد.

حضور امام جواد(ع) در مجلس حاکم زمان و پاسخ گويي حضرت در سن کودکي به دانشمندان عصر موجب شگفت همگان شد و براي شيعيان اتمام حجت و تقويت قلب و ايمان و همچنين پاسخ گويي امام هادي(ع) به نامه‌ها و جواب مسائل غامض در سن کودکي همگان را شگفت زده کرده بود.

امام هادي(ع) از علم الهي آن چنان بهره‌مند بود که جنيدي، بزرگ‌ترين دانشمند ناصبي مدينه را تحت تأثير علم خود قرار داد و او را به سوي ولايت و امامت و اهل بيت هدايت کرد و از پيروان خود قرار داد و اين در حالي بود که امام برحسب ظاهر هنوز به مقام امامت نرسيده بود و امام جواد(ع) در قيد حيات بودند.

از اين جهت، جامعه وقتي مي‌بيند کسي در شش سالگي يا هشت سالگي به مشکل‌ترين مسائل دانشمندان جواب مي‌دهد، مي‌تواند به راحتي قبول کند که امامت و ولايت با سن ارتباط ندارد و ممکن است کسي در کودکي به مقام شامخ امامت برسد.

اين مطلب زمينه ساز قبول امامت امام زمان در سن کودکي مي‌شود، محصور بودن دو امام بزرگوار و حالت غيبت گونه آنان و مکاتبه با ايشان هم مردم را براي غيبت صغرا و کبرا آماده مي‌ساخت.

س: ممکن است داستان جنيدي را تعريف کنيد؟

ج: در کتاب مأثر الکبراء في تاريخ سامراء آمده است که:

معتصم نقشه شهادت امام جواد(ع) را در ذهن خود طرح مي‌کرد. به عمر بن فرج دستور داد به مدينه حرکت و با والي مدينه مشورت کن و از او بخواه يک معلم که ناصبي و دشمن اهل بيت باشد، براي ابوالحسن هادي معين کند تا ضمن آموزش بر او اثر گذارد.

او وارد مدينه شد و با والي مدينه مشورت کرد و همگي بر آن شدند که مانع ارتباط شيعيان با حضرت هادي شوند و عالم ناصبي شهر به نام جنيدي را براي آموزش حضرت بگمارند.

بر حسب ظاهر به اين امر موفق شدند و اين در حالي بود که حضرت هادي(ع) حدود شش سال و اندي داشتند. روزي والي شهر از جنيدي پرسيد: حال اين کودک که تربيت مي‌کني، چگونه است؟

جنيدي با اعتراض جواب داد: اين کودک؟ چرا نمي‌گويي اين پير! بگو بدانم آيا در اين شهر در علم و ادب عالم‌تر از او کسي را مي‌شناسي؟

والي جواب داد: نه.

جنيدي گفت: به خدا قسم، در ادبيات مطلبي مي‌گويم و تصور مي‌کنم از ابتکارات من است. ناگهان مي‌بينم حضرت هادي فروع و مطالبي مي‌گويد و من از او استفاده مي‌کنم.

مردم تصور مي‌کنند من معلم او هستم؛ نه چنين نيست، من از او بهره‌مند مي‌گردم.

مدتي گذشت، والي از جنيدي سؤال کرد:

حال کودک چگونه است؟

جنيدي با کمال اعتراض گفت: کودک؟ چنين مگو! او برترين و بهترين مخلوق خدا روي زمين است.

گاهي که وارد حجره مي‌شود، به او مي‌گويم سوره‌اي از قرآن بخواند، مي‌گويد کدام سوره را مي‌خواهي تا بخوانم؟ هر سوره طولاني که بگويم، با صدايي دلنشين‌تر از صداي داود قرائت مي‌کند و صحيح‌تر از قرائت او نشنيده‌ام!!

او قرآن را حفظ است و تأويل و تنزيل آن را مي‌داند! اين کودک در مدينه از کجا اين علوم زياد را آموخته!...

با اين ارتباط، دشمني جنيدي با اهل بيت: تبديل به دوستي و محبت شد و او به امامت حضرت هادي(ع) معتقد شد.

با توجه به اين واقعه تاريخي و امثال آن، به خوبي مقام علمي و توجهات خاص الهي به ائمه اطهار روشن و کوته‌بيني دشمنان اهل بيت آشکار مي‌شود.

زندگي امام هادي(ع)، سرشار از معجزات و کرامات بود، به گونه‌اي که حتي مخالفين حضرت در مقابل معنويت و مقام قرب آن بزرگوار سر تسيليم فرود مي‌آوردند. داستان بيماري خليفه و نذر مادر او براي امام هادي(ع) و شفاي خليفه در کتب تاريخي ثبت است که از بيان تفصيلي آن خودداري مي‌کنم.

وقايع معجزه‌آسا و کرامات بي‌حد و استجابت دعاي آن حضرت زبانزد خاص و عام مسلمانان و غير مسلمان بود؛ به طوري که حضرت را باب الحوائج مي‌دانستند و با دعا و توجه حضرت، به حاجات خود مي‌رسيدند.

س: اشاره کرديد که حضرت هادي(ع) شديداً زير نظر بودند. آيا اين سخت‌گيري‌ها هميشه يکسان بود؟

ج: با توجه به اينکه مدتي حضرت در مدينه بوده و مدتي در سامرا و همچنين حضرت در زمان خلفاي مختلفي زندگي کرده‌اند، جواب روشن مي‌شود. زماني که حضرت در مدينه زندگي مي‌کردند، زير نظر بودند، ولي اين سخت‌گيري‌ها در سامرا و آن منطقه نظامي شدت بيشتري گرفت؛ زيرا به طور مستقيم زير نظر بودند.

ولي با اين همه سخت‌گيري‌ها نتوانستند نور خدا را خاموش کنند و شيعيان و دوستان با شيوه‌هاي مختلف کم و بيش خدمت حضرت مي‌رسيدند يا از طريق مکاتب مخفي از آن وجود شريف استفاده مي‌کردند.

س: يک روايت مشهور از حضرت هادي(ع) معرفي کنيد که اکنون مورد استفاده همگان است.

ج: زيارت جامعه کبيره که در مشاهده مشرفه و اماکن مختلف همه از آن استفاده مي‌کنند، از وجود مبارک حضرت هادي(ع) است. محدث و فقيه بزرگوار شيخ صدوق در کتاب شريف «من لا يحضره الفقيه» و همچنين در کتاب عيون الاخبار الرضا نقل مي‌کند که موسي بن عبدالله نخعي و بنا به نسخه عيون و مزار کبير، موسي بن عمران گفت: به امام هادي عرض کردم: يابن رسول الله کلامي بليغ و کامل به من بياموز که با آن هر يک از شما را زيارت کنم. حضرت زيارتي به او آموختند که به زيارت جامعه کبيره مشهور شد.

اين زيارت را جامعه گفتند، زيرا اوصاف و القاب آن بر هر امامي تطبيق مي‌کند و در هر جا مي‌توان خواند. قيد کبيره را بر آن افزودند، زيرا زيارت ديگري از امام رضا(ع) نقل شده که الفاظ آن جامع است و براي هر امام مي‌توان خواند، ولي متن آن کمتر و کوتاه‌تر است، و چون هر دو جامع بودند، جامعه مشهور شد، و چون از نظر متن يکي بزرگ‌تر و ديگري کوچک‌تر بود، به کبيره و صغيره مشهور شدند.

در زيارت جامعه کبيره، حضرت هادي(ع) به موسي بن عبدالله مي‌فرمايند با غسل باش و بر مزار بايست و شهادتين بگو، به توحيد و نبويت شهادت بده. پس چون داخل شدي و قبر را ديدي، 30 بار بگو: الله اکبر، سپس در حالي که قدم‌ها را کوتاه و نزديک به هم بر مي‌داري با سکينه و وقار پيش برو و 30 بار تکبير خداوند را بگو. سپس نزديک قبر شو و 40 بار تکبير بگو (مجموعاً صد تکبير). سپس بگو: السلام عليکم يا اهل بيت النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و ..

سلام را آغاز مي‌کنيم با اين ديد و معرفت که امامان«اهل بيت نبوت» هستند و شامل تمام فضائل و مناقبي مي‌شوند که پيامبر(ع) درباره اهل بيت فرمود و شيعه و سني نقل کرده‌اند. سپس آنها را به موضع رسالت ياد مي‌کنيم؛ يعني آنچه آثار و لوازم رسالت رسول الله است؛ از معجزات و غرائب شئون و علوم و ولايت مطلقه و احترامات (چون لا تقدموا بين يدي الله و رسوله و لا ترفعوا اصواتکم...) هر مزيتي و مرتبتي به جز نبوت، در ائمه موجود است؛ همان‌گونه که در آيه شريف مباهله از کلمه «وَأنْفُسَنَا» استفاده مي‌شود.

آن‌گاه زائر از ايشان با وصف مختلف الملائکه ياد مي‌کند، يعني ملائکه نزد ائمه اطهار آمد و شد و افتخار خدمتگزاري ائمه را دارند؛ همان‌گونه که از روايات مختلف استفاده مي‌شود.

س: در زيارت جامعه بيشتر بر چه مطلبي تکيه شده است؟

ج: بيشتر از هر چيز به معرفي صفات عالي ائمه معصوم و مقام قرب آنها و اينکه شيعه چه شناختي و چه رفتاري در قبال آنها بايد داشته باشد، پرداخته شده است. خلاصه اين زيارت درس امام شناسي و وظيفه‌شناسي مردم در برابر امام است.

س: کدام يک از روايات امام هادي(ع) از نظر عقل و نقل (برهاني و ورائي) کم نظير يا بي‌نظير است؟

ج: زيارت امام هادي(ع) در روز عيد غدير که حضرت علي(ع) را با آن زيارت کردند.

اين زيارت بسيار مفصل و پرمحتواست. هم جنبه تاريخي و روائي در آن قابل توجه است، هم با استدلال و برهان از قرآن مجيد و براهين عالي به رفع شبهات مي‌پردازد و بيان مي‌کند که پيامبر اکرم(ع) در غدير کاملاً اتمام حجت نمودند و آنچه وظيفه بود، به طور کامل و بليغ رساندند.

زيارت حضرت علي(ع) در عيد غدير که امام هادي(ع) خواندند، با هشت نوع سلام شروع مي‌شود که هر يک به نوعي ما را با مقام نبوت و امامت و ولايت و خلافت بلافصل حضرت علي(ع) و برتري حضرت بر ساير اصحاب به طور کامل و واضح آشنا مي‌کند. هم سلام به حضرت علي مي‌کنيم، هم به مقام عالي حضرت، معرفت بيشتر پيدا مي‌کنيم.

امام هادي(ع) با بيش از ده شهادت نکاتي را مي‌آموزد و به مقام والاي اميرالمؤمنين(ع)، مقام ولايت، مباحث خلافت و وصايت و وراثت، و کيفيت تبليغ آيه ( يا ايّها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک ...)، اقرار گرفتن پيامبر از حاضرين و حضرت علي(ع) از سوي پيامبر اشاره مي‌شود. همچنين در اين زيارت به بعضي آيات قرآن که در شأن علي بن ابي‌طالب(ع) نازل شده، به طور بسيار زيبا و دلنشين حضرت هادي(ع) اشاره مي‌فرمايند.

خلاصه اينکه زيارتي است بسيار زيبا، دلنشين، مستدل، تاريخي ـ روائي و از هر جهت جامع که حجت را در مسئله ولايت بر هر منصفي تمام مي‌کند. توضيح مطلب خارج از حوصله اين مصاحبه است.

متن زيارت در بحارالانوار جلد100 ص259 از امام عسکري(ع) نقل شده که امام هادي(ع)، در سالي که معتصم او را به سامرا خواست، روز غدير حضرت علي(ع) را اين چنين زيارت کردند.

اين زيارت در مزار مفيد ص66 و مزار کبيرص358 و موسوعة زيارت المعصومين، ج2، ص233 رقم 593 نقل شده است.

/ 1