گزارش از عتبات عاليات - گزارش از عتبات عالیات (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارش از عتبات عالیات (4) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزارش از عتبات عاليات

(بخش چهارم)


پايگاه آزادى

يكشنبه 15 شهريور ماه‏77

ساعات اندك شب با سرعت‏سپرى مى‏شود. خستگى بسيار، لذت خواب رادو چندان مى‏كند. هنوز از اين خواب لذت بخش و عميق اشباع‏نشده‏ام كه زنگ ساعت‏به صدا در مى‏آيد و از موعد ديدار خبرمى‏دهد. شيرينى ملاقات آن هم ديدار سيدالشهدا(ع) هر لذت وشيرينى ديگر را از ياد مى‏برد. شتابان حاضر مى‏شوم، غسل زيارت ووضويى مى‏سازم و به سالن انتظار هتل مى‏آيم. عده‏اى از زائران‏آماده‏اند. گروهى ديگر را هم صدا مى‏زنيم و در تيرگى شب و هواى‏نسبتا سرد و بسيار مناسب كربلا به طرف حرم حركت مى‏كنيم. بازقصه حرم همان قصه هميشگى و قديمى سوز و ساز، آه و اشك و ناله‏و نجوى و زيارت است.




  • از صداى سخن عشق نديدم خوشتر
    يادگارى كه در اين گنبد دوار بماند



  • يادگارى كه در اين گنبد دوار بماند
    يادگارى كه در اين گنبد دوار بماند



امروز، پس از زيارت حضرت سيدالشهدا(ع) و فرزند گرامى‏اش و سايرشهداى كربلا، فرصت اندكى است تا حرم و اماكن مختلف آن را به‏زائران معرفى كنيم. بنا بر اين، آنان را فرا مى‏خوانم ومى‏گويم: كربلا شهر كوچكى است كه در وسط عراق و در هشتاد و هشت‏كيلومترى بغداد واقع شده است. كتاب «الموسوعه المورد» كه درتاريخ 1981 ميلادى به چاپ رسيده، ساكنان كربلا را يكصد و پنجاه‏هزار نفر ذكر مى‏كند. در آغاز روستاهاى پراكنده‏اى به نامهاى‏غاضريه و نينوا در كنار فرات وجود داشت. وقتى كاروان حسين(ع)به اين مكان رسيد و حر از حركت آن حضرت به طرف كوفه جلوگيرى‏كرد، امام حسين(ع) با مشورت برخى اصحاب، آهنگ اين روستاهاكرد; ولى حر امام را از حركت‏به طرف اين روستاها نيز بازداشت.

امام (ع) در سرزمين كنونى كربلا كه هيچ آبادى در آن وجودنداشت. فرود آمد و براى هميشه در آغوش اين سرزمين مقدس غنود.

امويان و حتى عباسيان ساليانى دراز در محو آثار اين قبر مطهركوشيدند و دلدادگان حسين(ع) در راه زيارت حرمش جانها و مالهاو آبروها فدا كردند. در كربلا كسى ساكن نبود و چنانكه درروايات آمده، زائران با ترس سيدالشهدا را زيارت كرده; خود رابه روستاهاى اطراف مى‏رساندند. اولين كسى كه كربلا را به عنوان‏مسكن برگزيد و در كنار قبر مطهر حسين(ع) ساكن شد، ابراهيم‏مجاب بود كه بعدها به معرفى‏اش خواهيم پرداخت.

اكنون حرم مطهر حسين(ع) با گنبدى زرين و صحن و سرايى بسيارروح‏انگيز و روان پرور قبله آزادگان جهان است و زيارتگاه رندان‏جرعه نوش ولايت. كربلا شهرى است‏بسيار آباد و حاصل خيز و با آب‏و هوايى خوب و به سبب وجود آب و درختان بسيار از نجف اشرف بسى‏بهتر است. ناگفته نماند كه امروزه، در سايه سياست‏حاكمان‏بغداد، به اوضاع بهداشتى و اقتصادى كربلا به هيچ وجه رسيدگى‏نمى‏شود. از اين رو، بهداشت و امكانات رفاهى كه با اهميت وجمعيت‏شهر و زائران فراوانش تناسب داشته باشد، در آن به چشم‏نمى‏خورد. كربلا بازهم مغضوب ادامه دهندگان سياست اموى و عباسى‏است. حرم مطهر حسين(ع) و حرم مطهر ابوالفضل(ع) كه در گذشته‏درانبوه مغازه‏ها و خانه‏ها فرو رفته بود، ساليان درازى است كه‏از آن شلوغى بيرون آمده و اطرافش تخريب شده است. حرم اكنون درميدان وسيعى قرار دارد و تمام اطراف اين دو حرم را خيابان دورمى‏زند. بازار مشهور بين الحرمين، كه در گذشته بين حرم حسين(ع)و ابوالفضل(ع) وجود داشت، اكنون جاى خود را به يك بلوار وسيع‏و سرسبز داده است. در محل حرم مطهر حسينى(ع) اماكن مقدسى است‏كه به اختصار معرفى مى‏شوند:

1 ابتدا ضريح مطهر اباعبدالله (ع) است كه بر خلاف ضريحهاى‏معمول داراى شش گوشه است:

زيرا قبر مطهر حضرت على‏اكبر(ع) در پايين پاى امام(ع) قراردارد و هر دو قبر در يك ضريح به صورت دو مستطيل متصل به هم(يكى كوچك و ديگرى بزرگتر)، قرار گرفته‏اند.

در سمت چپ قبله ضريح مطهر، مدفن آزادگان و سر فرازانى است كه‏سر بر پاى حسين(ع) نهاده و جان در راه عقيده داده‏اند. اسامى‏آنان بر لوحه‏اى زرين، بر بالاى ضريحى كه براى همه شهدا درديوار نصب شده است، نگاشته شده است. البته تعداد اين شهداى سرفراز به طور يقينى معلوم نيست. هرچند ميان مردم مشهور است كه‏آنان هفتادو دو نفر بودند; ولى در اين جايگاه نام يكصدو بيست‏نفر نگاشته شده است و به نظر مى‏رسد چون هفتادو دو سر از كربلابه كوفه برده شد، برخى اين تعداد را عدد اصحاب امام حسين(ع)در كربلا دانسته‏اند. در حقيقت تعداد شهدا بيش از صد نفر است.

مرحوم محلاتى در كتاب «فرسان الهيجاء» مى‏گويد: اصحاب امام‏حسين(ع) 228 نفر بوده‏اند كه از اين گروه يك نفر در بصره،دوازده نفر در كربلا و دويست و هفده نفر در كربلا به شهادت‏رسيدند. مرحوم سماوى در كتاب «ابصار العين‏» مى‏گويد: ازمجموع اصحاب سيدالشهدا پانزده تن از اصحاب حضرت رسول اكرم(ص)و پانزده نفر از موالى (مسلمانان غير عرب ايرانى و غيره)بودند. پنج تن كودك نا بالغ در كربلا به شهادت رسيدند و هفت‏پدر همراه پسرانشان شربت‏شهادت نوشيدند. دو زن نيز در كناراصحاب سيدالشهدا(ع) جنگيدند و به مردان روزگار درس جوانمردى ومردانگى آموختند; و يك زن در اين دولت‏سراى عشق جام گواراى‏شهادت را يكباره سركشيد. مجموع اين شهدا تقريبا در يك قسمت‏حرم مطهر دفن شده‏اند. زائران در كنار ضريحى كه به ياد همه‏آنان نصب شده است، آنان را زيارت مى‏كنند. در دست راست قبله‏ضريح مطهر و اندكى جلوتر از قبر مطهر حسين(ع)، ضريح حبيب بن‏مظاهر قرار دارد. اين كهنسال با اخلاص كه به شدت مورد علاقه‏امام حسين(ع) بود، از صحابه رسول اكرم(ص) به شمار مى‏رفت وامام (ع) در نامه‏اى او را با اين كلمات ستوده: من الحسين بن‏على الى الرجل الفقيه... از حسين بن على به مرد فقيه و دين‏شناس. ..

چون حبيب به شهادت رسيد، حضرت كنار پيكر مطهرش قرار گرفت وفرمود: «لله درك يا حبيب لقد كنت فاضلا تختم القرآن فى ليله‏واحده;» خداى پاداش خيرت دهد، اى حبيب; تو دانشمندى بودى كه‏هر شب تمامى قرآن را تلاوت مى‏كردى. حبيب بن مظاهر، پس ازشهادت، جدا از ديگر شهدا دفن شد. قبلا قبر او جلو درى بود كه‏زائران از آنجا وارد حرم مطهر مى‏شدند. از اينرو، گفته مى‏شد كه‏حبيب پس از شهادت نيز همچون نگاهبانى بر در سراى حسين(ع)ايستاده است و زائران او را دو بار زيارت مى‏كنند; يك بارهنگام ورود به حرم و ديگر بار هنگام خروج; ولى اكنون آن درتعويض شده است. در كنونى حرم مطهر از ايوان به سوى خود ضريح‏گشوده مى‏شود و قبر حبيب در سمت چپ زائران است كه از در واردمى‏شوند. بر قبر او ضريح كوچكى قرار دارد كه بوسه‏گاه عاشقان‏كربلا و كربلاييان است. اندكى جلوتر از قبر حبيب، راهروى كوچكى‏است كه به اتاقى و ضريحى كوچك مى‏پيوندد. اين‏جا معراج حسينى وجايگاه بار يافتن اباعبدالله به محضر خداى مهربان است. از سوى‏ديگر، اينجا محل يكى از بزرگترين فاجعه‏هاى تاريخ بشرى است.

اينجا قتلگاه حسين بن على (ع) است.

مى‏توان قتلگاه را روضه‏اى مجسم خواند كه اشكها را بى هيچ حرفى‏به صورت مى‏كشاند و دلها را بى هيچ دستى به سختى مى‏فشارد. درمقابل ضريح، راهرويى است كه اكنون پوشيده است و از آن مى‏توان‏به سردابى كه به محل اصلى شهادت منتهى مى‏شود، راه يافت.

در قسمت‏بالاى سر ضريح مطهر حسينى(ع)، سنگ قرمزى است كه گفته‏مى‏شود سر مطهر، پس از سفر كوفه و شام، دوباره به وسيله‏اى امام‏سجاد(ع) به كربلا برگردانده و در اين مكان شريف گذاشته شد تاكنار بدن مطهر دفن شود. در زاويه شمال غربى حرم مطهر، قبرابراهيم مجاب قرار دارد; يعنى هنگامى كه بالاى سر مطهراباعبدالله (ع) رو به قبله بايستى، اين قبر مطهر پشت‏سرت قرارمى‏گيرد. به نوشته سيدعبدالجواد كليد دار در كتاب «تاريخ‏كربلا» اين قبر قبلا در صحن حرم مطهر قرار داشت و با تعميرات‏بعدى جزو رواقهاى حرم شده است. ابراهيم مجاب، كه در كتب‏تاريخى ابراهيم ضرير كوفى معرفى شده است، از فرزندان حضرت‏موسى بن جعفر(ع) است. سيد بحرالعلوم در كتاب رجال خود او راجد سيد رضى و سيد مرتضى مى‏داند. مى‏گويند: از اين روى او رامجاب (پاسخ داده شده) مى‏نامند كه چون به حرم مطهر حسينى(ع)وارد شد و به حضرت سلام گفت، از قبر مقدس صدايى سلامش را پاسخ‏گفت او اولين كسى است كه جوار قبر مطهر اباعبدالله (ع) را به‏عنوان محل سكونت، انتخاب كرد و در سال 274 ه ق در زمان منتصرعباسى در اين مكان منزل گزيد. بنا بر اين، مى‏توان او رابنيانگذار شهر كربلا دانست.

سرا پرده سردار

عباس لواى همت افراشته است وين راز به خون خويش بنگاشته است او پرچم انقلاب عاشورا را با دست‏بريده‏اش به پا داشته است

از حرم مطهر حسينى(ع) تا حرم حضرت ابوالفضل(ع) تقريبا سيصدمترفاصله است. گنبد و گلدسته‏هاى زرين ابوالفضل (ع)، كه سر برآسمان مى‏سايند، ياد آور پرچمى است كه روز عاشورا به ظاهر ازدست پرچمدار كربلا بر زمين افتاد، ولى خداى آن را بر افراشت وتا قيام قيامت‏بر افراشته خواهد ماند.

حرم مطهر ابوالفضل از سطح زمين اطراف گودتر است. از اين رو،چند پله پايين مى‏رويم تا به صحن بسيار بزرگ حرم مطهر واردشويم.

آنگونه كه در تاريخ آمده است: حضرت اباعبدالله(ع) بدنهاى مقدس‏تمامى شهدا را به محلى به نام خيمه دارالحرب مى‏برد.

از اين رو، تمامى آنها نيز توسط بنى اسد در يك مكان دفن شدند.

اما حضرت ابوالفضل(ع)، براى آوردن آب، از خيمه‏گاه بسيار دورشده بود و هنگام شهادت، پيكر مباركش چنان قطعه قطعه مى‏نمود كه‏كسى نمى‏توانست آن را به خيمه‏ها باز گرداند. از اين رو، دركنار نهر فرات باقى ماند و در همان مكان نيز دفن شد. نهرعلقمه همان شريعه فرات است. رود بزرگ فرات در سراسر عراق به‏شعبه‏ها و نهرهاى كوچكى تقسيم مى‏گردد.

امروزه يكى از اين نهرهاى كوچك به نام نهر حسينيه از كناركربلا مى‏گذرد و ديگرى به نام مصيب نيز كمى دورتر از كنار قبرحر و طفلان مسلم عبور مى‏كنند. در آن روزگار نهرى به نام علقمه‏در كربلا جريان داشت كه براى برداشتن آب از آن محلى مخصوص‏كنارش ايجاد كرده بودند و آن را شريعه فرات يا شريعه علقمه‏مى‏ناميدند. اكنون اثرى از اين نهر وجود ندارد; ولى حرم مطهرابوالفضل(ع) در كنار گذرگاه اين رود قديمى بنا شده است. آثاراوليه حرم مطهر ابوالفضل(ع) به زمانهاى بسيار دور بر مى‏گردد،از روايات امام صادق(ع) فهميده مى‏شود كه قبر مطهر ابوالفضل(ع)در زمان آن حضرت داراى گنبد و بارگاهى بوده است. چنانكه دربرخى روايات و زيارات آمده است:

بر در حرم بايست و بگو... سپس داخل شو و بگو... گويند اولين‏بنا بر قبر اباعبدالله(ع) و ابوالفضل(ع) به دست قبيله بنى اسديا به دست مختار بن ابى عبيده ثقفى انتقام گيرنده «عاشورا»ساخته شد و بعدها توسط ديلميان و ديگران تجديد عمارت يافت.

اكنون اين حرم داراى صحنى وسيع و درهاى متعدد و بسيار دل‏انگيزو روح نواز است. مسلمانان عراق، حتى آنان كه با ولايت‏سرو كارى‏ندارند، بر اثر ديدن كرامات بسيار از حضرت ابوالفضل(ع)، به آن‏حضرت سخت نيك اعتقاد دارند. پس از زيارت حرم حضرت ابوالفضل(ع)با جمع‏آورى زائران به هتل برگشتيم تا صبحانه را صرف كرده،آماده زيارت اماكن بعدى شويم.

ديدار با ساحل نشينان فرات

با قطره‏هاى اشك از آن همسفر شدم كاين كاروان به كوى صفا مى‏برد مرا

زائران كه از قبل از اذان صبح مشغول نماز و دعا و گريه وزيارت بوده‏اند، به طور طبيعى به استراحتى طولانى نياز دارند، بويژه كه اكثريت آنان را افراد سالمند تشكيل مى‏دهد. اما شوق‏ديدار و زيارت چنان در دل آنان به وجود آمده است كه با كمترين‏استراحت ممكن هميشه پاى در ركاب براى رفتن به اماكن متبرك وزيارتگاههاى اين ديار آماده‏اند. مسوولان عراقى برنامه امروز راچنين اعلام مى‏كنند: زيارت طفلان مسلم و زيارت حر بن يزيد رياحى‏و زيارت عون بن عبدالله.

براى زيارت اين بزرگواران بايد از شهر كربلا خارج شويم و به‏شهركى در شش كيلومترى كربلا به نام مصيبب برويم. اكنون سوار براتوبوس سمت‏شهرك مصيب و حرم طفلان مسلم حركت مى‏كنيم. در اين‏مسير، از روى رود بزرگ فرات مى‏گذريم. قبلا زئران ايرانى به‏كنار فرات برده مى‏شدند تا در اين آب آتش‏خيز و خاطره‏انگيز وضوسازند; ولى اكنون اين برنامه لغو شده است و ما تنها از درون‏اتوبوس مى‏توانيم نظارگر فرات باشيم.




  • آب يك آب است اما در صفات
    هست‏بهتر از همه آب فرات



  • هست‏بهتر از همه آب فرات
    هست‏بهتر از همه آب فرات



در باره فرات و فضليت آب اين رود روايات بسيار وارد شده است.

اميرمومنان(ع) فرمود: آب فرات سرور تمامى آبهاى دنيا و آخرت‏است.

امام سجاد(ع) نيز فرمود: در شرق و غرب زمين هيچ نهرى بابركت‏تر از فرات نيست. امام باقر(ع) فرمود: اگر فاصله ميان ماو آب فرات چندين ميل بود، باز سراغ آب فرات مى‏رفتيم.

امام صادق(ع) فرمود: هر روز قطراتى از آب بهشت در اين نهرريخته مى‏شود. گذشته از همه اين روايات، فرات با ذهن و دل شيعه‏رابطه‏اى پنهان دارد. يادى را در ذهنها زنده مى‏كند كه اشكها راجارى مى‏سازد و قلبها را مى‏فشرد. از اين رو، زائران از من‏خواستند با مامورين عراقى صحبت كنم و از آنان بخواهم اندكى‏بر كناره فرات توقف كنند; ولى آنان اين در خواست را نپذيرفتندو وعده دادند كه هنگام عبور از فرات اتوبوس آرامتر حركت كندتا زائران با نگاهشان از اين درياى مواج آب و خاطره و سوز وگذاز توشه بردارند. تقريبا هفت هشت دقيقه اتوبوس آرام آرام ازروى پل مى‏گذشت و فرات هم موج زنان از زير پل در حركت‏بود.

بچه‏هاى كوچك عراقى شيشه‏هايى را از آب فرات پركرده به قيمت‏نسبتا زيادى به زائران مى‏فروختند. زائرانى كه حق توقف و پياده‏شدن در ساحل فرات را نداشتند، مى‏توانستند از پنجره‏هاى ماشين‏در حال حركت پول داده، آب را دريافت كنند. هنگام رسيدن به‏فرات، تمامى روضه‏هاى تشنگى امام حسين(ع) و كودكان و اصحابش درذهن جان مى‏گيرد و قلب را مى‏سوزاند. راستى تشنه‏كامى، آن هم دركنار اين درياى مواج جانكاه است. دريغ كردن آب از مهمان، حتى‏به اندازه سيراب كردن كودك شش ماهه، آن هم در ساحل اين آب‏مواج و غلطان و فراوان قلب را مى‏فشرد و اشك را جارى مى‏سازد وناله را اوج مى‏بخشد. گويا خود نظاره‏گر لبهاى تشنه و ترك خورده‏تشنگان كربلا هستى. صداى العطش كودكان حسين از وراى هزار واندى سال به گوش مى‏رسد و تاريخ بشر را غرق شرمسارى مى‏كند. ازاين رو، زائران با ديدن فرات شروع به گريه مى‏كنند آن هم با چه‏سوز و گدازى. روز بعدهم، كه عازم بغداد بوديم، دوباره از كنارفرات گذشتيم و باز همين سوز و گداز و گريه و ناله شروع شد.

يادم نمى‏رود مادر شهيدى از زمانى كه به نزديكى فرات رسيديم‏گريه و ناله را آغاز كرد و شايد تا بيش از نيم ساعت كه ازفرات فاصله گرفتيم، هنوز آرام نمى‏گرفت. يكى از عراقى‏ها كه ازاين همه گريه و اظهار اندوه شگفت زده شده بود، با اشاره به‏منظره بسيار زيباى ساحل فرات و نى‏هاى بر آمده بر كرانه‏هاى آن،گفت: آيا در ايران منظره‏اى بدين زيبايى وجود دارد؟ من پاسخ‏دادم: منظره‏هاى بسيار زيباتر از اين در شمال و جنوب ايران‏وجود دارد، ولى آنچه ما را شيفته فرات ساخته و اين‏گونه ولوله‏در جمعيت انداخته است، تاريخ شگفت و جان سوز اين رود و شطجهالت و قساوتى است كه از دل انسانهاى بيدادگر در كناره اين‏رود جريان يافته است.

ديدار با طفلان مسلم

بالاخره اندك اندك از فرات گذشتيم و به حرم طفلان مسلم نزديك‏شديم. هنگامى كه به نزديكى حرم طفلان مسلم مى‏رسى، دو گنبد كاشى‏آبى رنگ كوچك را مى‏بينى كه سر در آغوش ابرها و آسمان آبى‏برده‏اند يا اين دو گنبد همان دو طفل معصوم و مظلومند كه‏يكديگر را در آغوش گرفته‏اند; با نگاه معصومانه‏شان ورود تو رابه حرم خويش خوش‏آمد مى‏گويند و با مظلوميت تمام از قساوتى كه‏بر آنان رفته است، حكايت مى‏كنند.

در باره تايخ زندگى اين دو كودك «محمد و ابراهيم‏» سخنهاى‏گوناگونى گفته شده است. گروهى از مورخان مى‏گويند: اين دو كودك‏همراه با كاروان كربلا بودند و هنگامى كه اسراى آل محمد(ص) رابه شهر كوفه بردند، فرار كرده، به شخصى پناه بردند و سر انجام‏دستگير و به زندان كوفه منتقل شدند. برخى ديگر گفته‏اند: اين‏دو كودك از لشكرگاه امام حسين(ع) در كربلا فرار كرده به مردى‏كوفى پناهنده شدند. او به اميد جايزه آنان را نزد عبيدالله بن‏زياد حاكم كوفه برد.

ولى مشهورتر آن است كه اين دو كودك همراه پدر بزرگوارشان مسلم‏بن عقيل به شهر كوفه آمدند. چون مسلم بن عقيل احساس كرد به‏زودى به دست دشمن گرفتار خواهد شد، آن را به دست‏شريح قاضى‏سپرد. شريح نيز، چون احساس خطر كرد، آن را به فرزند خود سپردتا با قافله‏اى كه به سوى مدينه مى‏رفت، همراه سازد; ولى فرزندشريح، وقتى اين دو كودك را به محل توقف قافله رساند، مشاهده‏كرد كه قافله حركت كرده است. از اين رو، مسير قافله را به‏آنان نشان داد و گفت اگر بشتابيد، مى‏توانيد به زودى به قافله‏برسيد. آنان نيز، بر اساس راهنمايى‏هاى پسر شريح، در همان مسيرحركت كردند. دو كودك خردسال به طور طبيعى به قافله‏اى كه باسرعت‏حركت مى‏كرد نرسيدند. آنان مقدار بسيارى راه پيمودند و سرانجام راه را گم كردند و در نهايت‏به دست مزدوران عبيدالله بن‏زياد دستگير و زندانى شدند.

اين دو كودك مدتى طولانى در زندان كوفه به سر بردند تا اينكه‏زندانبان آنان، كه از ارادتمندان اميرمومنان بود، بر اثرحادثه‏اى به هويت زندانيان گرامى خود پى برد; بر اساس ايمان وعلاقه درونى‏اش، آنان را آزاد ساخت و خود در پى اين اقدام‏فداكارانه به شهادت رسيد. اين دو كودك، پس از آزادى از زندان،شبها حركت مى‏كردند و روزها پنهان مى‏شدند تا به دست عمال ابن‏زياد گرفتار نيايند. آنها، بدين شيوه مسير نسبتا طولانى بين‏كوفه و مصيب را پيمودند. در اين مكان زنى آنان را مشاهده كرد،با خود به خانه‏اش برد و از آنها پذيرايى كرد.

حارث، فرزند يا دامادش كه از مزدوران رژيم يزيدى بود، هويت‏آنان را دريافت. او، براى جايزه، آنان را به شهادت رساند; بدن‏بى سرآنان را كنار فرات افكند و سرهاى آنان را به در بارعبيدالله بن زياد برد. منظره دو سر بريده اين كودكان مظلوم وبى‏پناه آن قدر رقت‏بار و ناراحت كننده بود كه وجدان خفته وعاطفه مرده اطرافيان عبيدالله بن زياد را نيز تحت تاثير قرارداد. عبيدالله بن زياد از اين منظره تاثرآور و جان سوز تحريك‏احساسات اطرافيانش ناخشنود شد و دستور كشتن حارث را صادر كرد.

فردى از شيعيان كه در دربار عبيدالله حاضر بود و تشيع خويش رامخفى مى‏داشت، انجام اين ماموريت را به عهده گرفت و حارث رابه محل شهادت اين دو طفل معصوم برد و او را به سزاى كردارزشتش رساند. وضعيت‏خاص حرم و دو ضريح كوچك كه به فاصله يكى دومترى از يكديگر قرار دارد، بسيار تاثرانگيز و جان سوز است.

حرم فعلى داراى صحن نسبتا بزرگى است و زائران آن را تقريبا به‏طور كلى ايرانيان تشكيل مى‏دهند. تنها چند عراقى به عنوان خادم‏و دريافت كننده كمك از زائران در حرم حضور دارند. سماور بزرگى‏در گوشه صحن رو به راه‏است و با اصرار به زئران چاى مى‏دهد. (يالا اقل به ما خيلى اصرار و تعارف كردند) وضعيت‏سماور واستكانها خيلى تميز و بهداشتى نيست، ولى بالاخره با آب فرات وخستگى راه و گريه و روضه، چاى خيلى مى‏چسبد. البته فراموش نشودوقتى يك چاى خوردى، بايد به چند تن كه دور و بر بساط چاى پرسه‏مى‏زنند و هركدام متصدى كارى هستند، كمك كنى. مصيب، شهركى است‏كه حرم طفلان مسلم در آن قرار دارد، شهركى بسيار آباد و حاصل‏خيز است; زيرا آب و زمين به بهترين وجه در اخيتار آنهاست. آب‏فراوان فرات از يك سو و زمين حاصل خيز منطقه كربلا از سوى‏ديگر; ولى اكنون اين شهرك و مردم آن، در اين ديدار كوتاه‏زيارتشان كرديم، در تنگدستى به سر مى‏برند. در خواست كنندگان‏كمك همانند همه جاى عراق اينجا هم بسيارند، تا آن جا كه پس ازحركت اتوبوس ما پسر بچه‏اى حدود يكى دو كيلومتر به دنبال‏اتوبوس مى‏دود تا كمكهايى كه زائران بيرون مى‏افكنند، دريافت‏كند.

در جلو در حرم، جز خيل مستمندان و پرسشگران، بسيارى نيز مشغول‏فروختن ميوه به زائرانند. برخى نيز عكسهاى زيبايى از مشاهدمشرفه را به قيمتهاى مناسبى عرضه مى‏كنند. در حرم طفلان مسلم،گزارشى از تاريخ اين دو بزرگوار داده شد. سپس ورضه‏اى و اشكى وزيارتى و چند ركعت نماز. آنگاه به سوى حرم حر راه افتاديم.

/ 1