نهي از منکر در سيره حضرت زهرا(س) - نهی از منکر در سیره حضرت زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهی از منکر در سیره حضرت زهرا (س) - نسخه متنی

عبدالکریم پاک نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نهي از منکر در سيره حضرت زهرا(س)

عبدالکريم پاک‌نيا

قرآن کريم عمل به دو اصل حياتي امر به معروف و نهي از منکر را از ويژگي‌هاي اهل ايمان مي‌داند و در اين باره مي‌فرمايد: )وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ([1]؛ "مردان و زنان با ايمان دوستان يکديگرند. آنان همديگر را امر به معروف و نهي از منکر مي‌کنند".

نکته مهم در اين آيه، اشاره به نقش زنان در عرصه امر به معروف و نهي از منکر است که خداوند متعال به صراحت بيان مي‌دارد زنان نيز همانند مردان بايد به ترويج ارزش‌هاي الهي بپردازند و در عرصه امر به معروف و نهي از منکر پيشقدم باشند؛ چرا که اين دو فرضيه، از تمام برنامه‌هاي اسلام حتي جهاد در راه خدا افضل و بالاتر و مهم‌تر است. علي(ع) مي‌فرمايد:

" و ما اعمال البر کلّها و الجهاد في سبيل الله عند الامر بالمعروف و النهي عن المنکر الاّ کنفثهِ في بحرٍ لِجّي؛[2] تمام کارهاي نيک و حتي جهاد در راه خداوند، در برابر امر به معروف و نهي از منکر، همانند قطره‌‌اي در درياست".

اين دو اصل، محافظ و پاسبان تمام اعمال نيک است. اگر امر به معروف و نهي از منکر نباشد، بهترين اعمال نيک به فراموشي سپرده ‌شده و بقيه احکام خدا نيز عملي نخواهد شد. به اين جهت امام باقر(ع) در مورد فلسفه اين دو اصل مي‌فرمايد:

"امر به معروف و نهي از منکر دو فرضيه مهم و برزگ الهي هستند که به وسيله آن دو، ساير واجبات الهي اقامه مي‌شوند، راه‌ها امن مي‌گردد، کسب و کار مردم حلال ، حقوق افراد تأمين، سرزمين‌ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته مي‌شود و استواري تمام کارها، به عملي شدن اين دو اصل بستگي دارد".[3]

طبق رهنمود پيشواي پنجم، اگر مسلمانان به دو اصل امر به معروف و نهي از منکر اهتمام بورزند، دنيا و آخرت خود را آباد خواهند کرد؛ زيرا انجام ديگر واجبات ، امنيت و آسايش، رفاه و آرامش، تأمين حقوق مردم و آبادي شهر و روستا همه و هم در گرو عمل به اين دو اصل است؛ زيرا معروف از منظر وحي، تمام اعمال و رفتار‌هايي است که مصلحت مردم در آن است و منکر نير تمام کارهاي زشتي است که فساد و تباهي و بي‌بند و باري در پي دارد.

اگر اهل ايمان، به احياي معروف و جلوگيري از منکرات اهتمام بورزند، جامعه‌اي سالم و به دور از زشتي‌ها، آلودگي‌ها، نگراني‌ها و تضييع حقوق انسان‌ها به وجود خواهد آمد.

شيوه‌هاي نهي از منکر

با توجه به ضرورت نهي از منکر و الگو بودن حضرت زهرا(س) در اين زمينه، بررسي شيوه‌هاي عملي نهي از منکر در سيره و سخن آن حضرت، امري پسنديده و مناسب مي‌نمايد:


1. استدلال به آيات قرآني

يکي از شيوه‌هاي مهم در موضوع نهي از منکر، آگاهي دادن به مردم از طريق آيات قرآن است؛ زيرا بسياري از مردم در اثر عدم اطلاع از دستور‌هاي خداوند و آشنا نبودن به آيات قرآن، به سوي منکرات تمايل پيدا مي‌کنند، اما اگر به آنان کاملاً توضيح داده ‌شود که خداوند متعال چه کارهايي را دوست دارد و چه اعمالي را نمي‌پسندد، بسياري از مردم از ارتکاب منکر خودداري مي‌کنند. به نمونه زير توجه کنيد:

عده‌اي در ستمي آشکار، "فدک" را که پيامبر(ص) آن را براي حضرت فاطمه(س) به ارث گذاشته بود، به او ندادند. استدلال اين افراد کژانديش اين بود که پيامبران از خود مال دنيا به ارث نمي‌گذارند و بنابراين "فدک" به حضرت فاطمه(س) نمي‌رسد. امّا حضرت فرمود: شما که مي‌گوييد پيامبر ارث نمي‌گذارد، به کتاب خدا بنگريد. در آنجا خداوند مي‌فرمايد: )و ورث سليمان داود([4]؛ "سليمان از پدرش داود ارث برد" و در سوره مريم از زبان زکرياي پيامبر مي‌فرمايد:"خداوندا! به من فرزندي عطا کن که از من و آل يعقوب ارث برد". آن گاه حضرت فاطمه(س) به مردم حاضر در مسجد پيامبر(ص) فرمود: اي مردمي که به سوي باطل شتاب مي‌کنيد و کردار زشت و بيهوده را ناديده مي‌گيريد، آيا به قرآن نمي‌نگريد که مي‌فرمايد: )افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها([5] ؛ "آيا در قرآن نمي‌انديشيد يا آنکه بر دل‌هاي شما مهر زده شده است؟"

يکي ديگر از منکرات عصر حضرت فاطمه(س) ، غصب مقام حکومتي حضرت علي(ع) بود. حضرت فاطمه(س) در مقام نهي از منکر براي زنان اهل مدينه باز هم به آيات قرآن تمسک کرد و بعد از حمد و ثناي الهي به آنان فرمود:

"واي بر دوستان دنيا! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود بماند و خلافت بر پايه‌هاي نبوت بچرخد؛ چرا که آنان خلافت را از خانه‌اي که جبرئيل نازل مي‌شد، به جاي ديگر بردند و حق را از علي(ع) که به مسائل دين و سياست آگاه بود، گرفتند". سپس آن حضرت آياتي از سوره‌هاي اعراف، زمر، رعد، کهف و ... را قرائت فرمود.

طبق اين شيوه فاطمي، آمران به معروف و ناهيان از منکر بايد تا حدودي با آيات قرآن آشنا باشند تا در صورت لزوم از کلام الهي هم بهره گيرند. علاو ه بر آن، ناهيان از منکر موظف‌اند، آگاهي‌هاي لازم را در زمينه عواقب دردناک و خانمان برانداز منکرات به دست آورند و به مخاطبان خود عرضه کنند.

2. استدلال‌هاي عقلاني

آن حضرت براي نهي از منکر و جلوگيري از کارهاي خلاف، به دلايل عقلي نيز تمسک مي‌کرد؛ همچنان که در مناظره با ابوبکر، علاوه بر قرآن، به دلايل عقلي نيز استناده مي‌کرد.

روزي آن حضرت به نزد ابوبکر رفت و او را از عمل زشت غصب فدک بر حذر داشت. او در پاسخ خليفه که او را شايسته ارث نمي‌دانست، فرمود: اي ابوبکر! هر گاه تو بميري چه کسي از تو ارث مي‌برد؟ او گفت: زن و فرزندانم. حضرت زهرا(س) فرمود: پس چه شده که من نمي‌توانم از پدرم ارث ببرم؟[6]

هجوم به افکار و انديشه‌هاي غلط مرتکبين منکرات و زير سؤال بردن آنان، شيوه‌اي منطقي و عقلاني است و اگر هم نتوانند از کار منکر بازدارد، حداقل آنان را به تفکر وامي‌دارد و در مورد کار خلافشان مردّد مي‌سازد. آن حضرت در مقام نکوهش مسلمانانِ بي‌تفاوت در ماجراي غصب خلافت، افکار آنان را به چالش مي‌کشيد و با سئوالات منطقي مواجه مي‌ساخت و مي‌فرمود:" ليث شعري الي ايّ سناد استندوا؟ و علي ايّ عماد اعتمدوا؟ و بأيّ عروه تمسکوا؟ و علي ايّه ذرّيّه اقدموا و احتنکوا؛ اي کاش مي‌دانستنم به چه پناهگاهي تکيه زده‌اند؟ و به کدام ستون استوار اعتماد کرده‌اند؟ و به کدامين ريسمان تمسک جسته‌اند؟ و بر کدام فرزند و خانداني پيشي گرفته و غلبه کرده‌اند؟"[7]

حضرت فاطمه درمورد مسائلي که ممکن بود در جامعه آن را منکر کوچکي محسوب کنند، حساسيت نشان مي‌داد. روزي آن حضرت به اسماء بنت عميس فرمود:

"انّي قد استقبحت ما يصنع بالنساء انّه يطرح علي المرأه الثوب فيصفها لمن رأي[8]؛ من بسيار زشت مي‌دانم که جنازه زنان را بر روي تابوت گذارند و بر روي آن پارچه‌اي افکنند که حجم بدن او را براي مردان نامحرم نمايان مي‌سازد".

اسماء بنت عميس عرضه داشت: اي دختر رسول خدا! در سرزمين، حبشه براي حمل جنازه‌ها تابوتي درست مي‌کنند که بدن ميت را کاملاً مي‌پوشاند. آن گاه اسماء چوب‌هاي تر و شاخه‌هاي نازک درخت، شبيه آن تابوت را براي حضرت فاطمه ساخت و آن را به او نشان داد. حضرت زهرا(س) با خشنودي و خوشحالي فرمود:" چه طرح زيبايي که کاملاً بدن زن در آن از ديد مردان پوشيده مي‌ماند. اي اسماء! براي من تابوتي با همين طرح درست کن و بعد از وفات مرا با آن بپوشان. خداوند تو را از آتش دوزخ نگهدارد!"[9]

3. قهر و سکوت

يکي از مراحل نهي از منکر قهر و سکوت است. انسان مسلمان وقتي نتواند با موعظه و گفتگو گنهکاران را از راه انحرافي بازدارد، با قهر و سکوت خود، به مبارزه مي‌پردازد. اين شيوه حتي در مسائل تربيتي نيز مؤثر است. حضرت زهرا(س) در عرصه نهي از منکر از اين روش بازدارنده نيز بهره مي‌گرفت. او بعد از رحلت پدر بزرگوارش، با انواع ناملايمات و گرفتاري‌ها روبه‌رو شد. او شاهد هجوم ناجوانمردان به خانه‌اش بود. اهانت به علي(ع)، سياست‌هاي غير اسلامي اهل سقيفه، بي‌تفاوت بودن مردم و ده‌ها مورد ديگر، از جمله کارهاي ناپسند و زشت عده‌اي هواپرست و خودخواه بعد از وفات پيامبر بود. فاطمه زهرا(س) براي مقابله با اين اعمال ناروا، به مبارزه منفي روي آورد و ناراحتي خود را با قهر و سکوت ابراز داشت و خطاب به خليفه اول فرمود:

" و الله لا اکلمک ابداً و الله لادعونّ الله عليک في کلّ صلوه [10]؛ به خدا قسم هرگز با تو سخن نخواهم گفت. به خدا سوگند در نمازهايم تو را نفرين خواهم کرد".

زماني که آن حضرت در آستانه شهادت قرار گرفت و خليفه اوّل و دوّم براي دلجويي، به عيادت حضرت فاطمه(س) آمدند و در مورد اعمال غير اسلامي و جابرانه خود عذر خواهي کردند. آن حضرت نهايت اعتراض خود را با قهر و سکوت ابراز داشت و به آنان فرمود:

" والله لا اَکلمِکِما من رأسي حتي القي ربي فاشکونکّما اليه بما صنعتما به و بي و ارتکبتما مني[11]؛ به خدا سوگند بعد از اين با شما دو نفر حتي يک کلمه نيز سخن نخواهم گفت، تا اينکه خداوند را ملاقات کنم و از شما دو نفر در نزد خداوند شکايت خواهم کرد که چگونه با خدا و دين او و با من رفتار کرديد و چه اعمال زشتي را مرتکب شديد".

وصيت نامه حضرت فاطمه يکي ديگر از نشانه‌هاي مبارزه منفي و استفاده از شيوه قهر و سکوت در مقابل رفتارهاي منکر و خلاف شرع است. آن حضرت به اميرمؤمنان علي وصيت کرد که :

" اوصيک ان لا يشهد احد جنازتي من هولاء الّذين ظلموني و اخذوا حقّي فانّهم عدوّي و عدوّ رسول الله و لاتترک ان يصلّي عليّ احد منهم و لا من اتباعهم و ادفنّي في‌الليل اذا هدأت العيون و نامت الابصار[12]؛ به تو وصيت مي‌کنم که در تشييع جنازه من هيچ يک از کساني که به من ستم روا داشتند و حقم را غصب کردند، شرکت نکنند؛ زيرا آنان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند و هرگز اجازه نده که فردي از آنان و پيروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم‌ها آرام گرفته و ديده‌ها به خواب فرو رفته است".

4. توبيخ و تهديد و هشدار

براي جلوگيري از فساد و بي‌بند و باري و کارهاي زشت و ناپسند، بايد به اهل خلاف هشدار داد و از عواقب وخيم و فرجام کار زشتشان بر حذر داشت؛ حتي بايد آنان را با تهديد و نفرين به سوي حق متمايل ساخت. از شيوه نهي از منکر، در سيره حضرت زهرا(س) نيز مشاهده مي‌شود. حضرت فاطمه(س) به مردمي که از معيار حق يعني علي(ع) فاصله گرفتند و به اهل باطل گراييدند، هشدار مي‌دهد و خطاب به زنان مهاجر و انصار مي‌فرمايد:

" به خدا سوگند اگر (مردان شما) پاي در ميان مي‌نهادند و علي(ع) را بر کاري که پيامبر(ص) به عهده او نهاد، قرار مي‌دادند، او ايشان را به راه راست مي‌برد و حق هر يک را به او مي‌سپرد؛ چنان که کسي زياني نبيند و هر کس ميوه آنچه را که کِشته است، بچيند... . علي (ع) همواره در پنهان و آشکار نصيحت کننده و خيرخواه مردم بود و اگر به خلافت مي‌رسيد، از اموال بيت المال براي خود ذخيره نمي‌کرد و از ثروت دنيا جز به اندازه نياز بر‌نمي‌داشت؛ به اندازه آب اندکي که عظش را فرونشاند و طعام مختصري که گرسنگي را رفع کند. اگر مردم حق را به امام واقعي مي‌سپردند، درهاي رحمت از آسمان و زمين به روي آنان گشوده مي‌شد.

اما دروغ گفتند و به زودي به کيفر دروغشان عذاب خواهند شد... . شگفتا! چه دوستان دروغين و سرپرستان نااهلي را انتخاب کردند! و چه زشت است سرانجام ستمکاران که جايگاه بدي برگزيدند! ... . اما به جان خودم سوگند، نطفه فساد بسته شد. بايد فرجام زشت فساد را در جامعه اسلامي انتظار کشيد. مسلمانان آينده خواهند فهميد که سرانجام و نتايج اعمال به مسلمانان صدر اسلام، چه بوده است. مطمئن باشيد شمشير‌هاي کشيده و حمله‌ها و تهاجمات پي در پي، به هم ريخته شدن امور اجتماعي مسلمانان، و استبداد و حکومت ديکتاتوري ستمگران شما را فرا خواهد گرفت. آنان جمع شما را با شمشير‌هاي خود درو مي‌سازند. پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجاميد. دريغا که ديده حقيقت‌بين نداريد و ما هم نمي‌توانيم شما را به کاري که کراهت داريد، ملزم کنيم[13]".

5. افشاگري

يکي از محورهاي انجام نهي از منکر، مبارزه علني با منکرات است. اگر موعظه، ارشاد، هشدار، قهر و سکوت نتيجه ندهد، مسلمان متعهد موظف است که در اجتماع به طور علني فرياد برآورد و بر ضد زشتي‌ها، بي‌عدالتي‌ها و منکرات قيام کند. شيخ طوسي مي‌گويد: "نهي از منکر، يک امر الهي و واجب کفايي است و برحسب مراتب و زمينه‌ها، احکام مختلفي دارد. وقتي که تبليغ، دعوت، موعظه مؤثر واقع نشد، بايد راه‌هاي قوي‌تري را براي پيشگيري آن انتخاب کرد. افشاگري، تهديد، تخويف (ترساندن) و حتي برخورد فيزيکي نيز لازم است، تا اينکه منکرات از جامعه حذف شود. البته برخورد مستقيم بايد با اجازه حاکم و والي صورت گيرد".[14]

حضرت فاطمه(س) در عمل به مراحل مختلف نهي از منکر، هر گاه که احساس مي‌کرد گفتگو و موعظه و ارشاد تأثير ندارد، به افشاگري مي‌پرداخت. او در مقابل اعمال زشت حاکمان زمان که حقوق وي را غصب کرده و مرتکب اعمال ناپسند شده بودند، وقتي که از گفتگوي رو در رو نتيجه‌اي نگرفت، در جمع مسلمانان به افشاگري و تظلّم پرداخت و در اجتماع بزرگ مردم مدينه فرمود:

"اي مسلمانان! شما را به خدا قسم مي‌دهم، آيا از رسول خدا(ص) شنيده‌ايد که فرمود: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را آزار دهد ، مرا آزرده کرده است . خشنودي فاطمه خشنودي من است و خشم او خشم من است. هر کس فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس او را راضي کند، مرا راضي کرده است".

گفتند: آري، اين سخنان را از پيامبر(ص) شنيده‌ايم . در اين حال، حضرت زهرا(س) خطاب به عمر وابوبکر گفت: من، خدا و فرشتگان را گواه مي‌گيرم که شما دو نفر مرا ناراحت کرديد و به خشم آورديد و آزارم داديد و هرگز در راه رضايت من گام برنداشتيد. اگر رسول خدا(ص) را ملاقات کنم، از شما دو نفر نزد حضرتش شکايت خواهم کرد".[15]

آن حضرت همچنين وقتي که سکوت و بي‌اعتنايي مردم را در مقابل تضييع حقوق علي و اهل بيت پيامبر: مشاهده کرد و از موعظه و ارشاد هم اثري نديد، به افشاگري و سرزنش آنان پرداخت و براي جلوگيري از عمل منکر آنان بر آشفت و با دلي مضطرب و صدايي رسا فرياد برآورد:

"ويلکم ما اسرع ماخنتم الله و رسوله فينا اهل بيت وقد اوصاکم رسول الله باتّباعنا و مودّتنا والتمسّک بنا[16]؛ اي مردم! واي بر شما چه زود به خدا و پيامبرش درباره ما اهل بيت خيانت کرديد؛ در حالي که رسول خدا شما را به پيروي از ما، و دوستي و تمسک به ما را توصيه کرده بود".

آن حضرت در سخن ديگري اعمال ناپسند کساني را که فدک را غصب کرده بودند، نکوهش کرد و ‌فرمود:

" فدک هديه‌اي الهي بود که آن را به پيامبرش بخشيد و رسول گرامي اسلام آن را براي تأمين زندگي فرزندانم به من سپرد. واگذاري فدک به من و فرزندانم، با حکم و علم خداوند بزرگ و شهادت جبرئيل امين صورت گرفت. پس اگر کساني آن را با ستم، غصب و وسيله امرار معاش فرزندانم را قطع کردند، با ياد روز قيامت بر اين مصيبت صبر مي‌کنم و به زودي غاصبان فدک، عذاب الهي را در دوزخ خواهند ديد".[17]


[1]. توبه/71.

[2]. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 19، ص306.

[3]. الکافي، ج 5، ص 55.

[4]. نمل / 16.

[5]. محمّد / 12.

[6]. کشف الغمّه، ج 1، ص477.

[7]. بحارالانوار، ج 43، ص159.

[8]. نوادر راوندي، ص 13، ذخائر العقبي، ص53.

[9]. تهذيب الاحکام، ج 1، ص 469؛ کشف الغمّه، ج1، ص 503؛ بحارالانوار، ج 43، ص 189.

[10]. اللمعه البيضاء، ص 825.

[11]. الهجوم علي بيت فاطمه(س)، ص 139.

[12]. روضه الواعظين، ج 1، ص 150؛ بحارالانوار، ج43 ، ص191.

[13]. احتجاج طبرسي، ج 1، ص 108؛ بحارالانوار، ج 42، ص 159؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، ص92.

[14]. تفسير التبيان، ج2، ص549.

[15]. الفرقان، ج22،ص60 ؛ الامامه والسياسه، ج 1، ص20؛ ماساه الزهراء ، ج1، ص240.

[16]. الاسرار الفاطميه، ص121؛ بحارالانوار، ج28،ص299.

[17]. فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س) ، ص209.

/ 1