گزارشى از عتبات عاليات (5) - در حريم احرار اسوه آزادگان و توبهكنندگان
سيد محمود مدنى بجستانىگرچه سر تا قدمم غرقه تقصير و خطاست ليك چشمم سويت اى خسرو اقليم وفاست گر ببخشى تو گناه من دل خسته رواست لنگر حلم تو اى كشتى توفيق كجاست كه در اين بحر كرم غرق گناه آمدهايمسردارى كه فرمانرواى هزار سرباز جنگى است و از اشراف و بزرگانكوفه در زمان جاهليت و اسلام به شمار مىرود، به دستور عبيد اللهبن زياد در منزل ذو حسم راه را بر كاروان حسينى بست و او را ازادامه مسير به طرف شهر كوفه باز داشت; ولى در اين بازداشتن ومقابله، جانب ادب فرو نگذاشت تا آنجا كه حتى نماز جماعت رانيز به امامت امام حسين(ع) اقامه و سربازانش را نيز بدين نمازفرا خواند.در ادامه مسير زندگى، لطف الهى اين اولين مهاجم و اولين دشمنرا فرا گرفت و جذبه عشق حسينى از عمق جهنم به اوج بهشتشبركشيد. نگاه آكنده از عاطفه و زبان سرشار از خيرخواهى ونصحيتحسين از بردهاى يزيدى آزادهاى حسينى ساخت و بدين گونهحر در حقيقت در عاشورا متولد شد; همراه فرزندش با نردبانشهادت به محضر حقيقتبار يافت و در بزم عشق از دستساقى ازلمى باقى نوشيد.آرى حر با يك توبه و برداشتن چند گام به صف همراهانابا عبد الله(ع) پيوست و نام خويش را براى هميشه بر بلنداى تاريخآزادى و انسانيت و ايمان درج كرد. زائران حرم حر بطور طبيعىهمه به فكر توبه مىافتند و با خود مىگويند اكنون كه خدا راهبازگشت را چنين گشوده است و بدين سادگى مىتوان خطاهاى بزرگىمانند بستن راه بر امام حسين(ع) را جبران كرد، چرا سستى وسهلانگارى؟!همه شهداى كربلا در يك نقطه دفن شدهاند، اما حر ازاين قافله بازمانده است. در باره علت اينكه چرا حر از اينقافله دور مانده است، مىگويند: پس از شهادت حر افراد تحتفرماندهى وى و خويشانش، كه در لشكر ابن زياد باقى ماندهبودند، از عمر سعد خواستند كه به پاس احترام حر در قبيلهاش ونيز خدمات گذشتهاش، اجازه دهد پيكر حر بر زمين نماند. عمراجازه داد. آنان بدن حر را از صحنه نبرد دور كرده، در محلكنونى به خاك سپردند.حرم زيباى حر داراى گنبدى كاشىكارى است. گفته مىشود اولين كسىكه حرم حر را بنياد نهاد، شاه اسماعيل صفوى بود. آنگونه كهكاشىهاى حرم حكايت مىكند، اين حرم به همتحسينخان شجاعالسلطان در محرم سيصد و بيست و پنج هجرى ساخته شده است.(موسوعه العتبات، ج 8، ص183.)برخى از مورخان نوشتهاند: چونشاه اسماعيل صفوى به زيارت كربلا آمد; خواستبه زيارت حر مشرفشود، گروهى بر او خرده گرفتند و گفتند: چرا به زيارت حر مىرودبا آن كه معلوم نيست توبهاش پذيرفته شده باشد.شاه اسماعيل با شنيدن اين انتقاد تصميم گرفت قبر حر رابشكافد; زيرا معتقد بود اگر توبه حر پذيرفته شده، بايد بدنشسالم مانده باشد.از اين رو، فرمان داد قبر حر را بشكافتند، بدن وى بطور كاملسالم مانده بود. بر سر حر دستمالى خونآلود بسته شده بود. شاهاسماعيل تصميم گرفت آن را به عنوان تبرك بردارد; ولى نتوانست.پس از اين جريان، قبر را دوباره ترميم كرد، فرمان داد حرم رابسازند و فردى را با حقوقى درخور به عنوان خادم حرم حر معينكرد.(ابصار العين، ص127.)
زيارت عون بن عبد الله
در همين مسير، كه براى زيارت حر و طفلان مسلم پيموديم، بارگاهبا شكوه امامزادهاى به نام عون بن عبد الله قرار دارد كه مردمعراق به وى اعتقادى راسخ دارند و معتقدند قبر شريفش محل برآمدنحاجتها و استجابت دعاست.در باره نسب صاحب اين بارگاه مطهر سخنان گوناگون گفته مىشود;ولى ميان مردم عراق چنان، مشهور است كه وى عون بن عبد الله بنجعفر است; يعنى فرزند حضرت زينب(س) نوه دخترى امير المؤمنين(ع)و نوه پسرى جعفر طيار برادر امير مومنان(ع) است.به نوشته مورخان، در حادثه عاشورا دو فرزند از عبد الله بنجعفر طيار به شهادت رسيدند. يكى از آنان از فرزندان حضرت زينببود و ديگرى فرزند همسر ديگر عبد الله. (ابصار العين، ص29.)برخى از مورخان دليلى براى جدا بودن قبر فرزند حضرت زينب ازساير شهداى كربلا نمىبينند و معتقدند كه اين امامزاده محترم ازفرزندان امام حسن مجتبى(ع) است. عون حرمى بسيار با صفا و زيبادارد كه در ميدانى وسيع زئران را به خود فرا مىخواند. بهمناسبت مقام، از حضرت زينب(س) و مصائبش كه بر اين بانوى بزرگوارد آمده، است، سخن مىگويم. پس از زيارت اين امامزادهبزرگوار و خواندن چند ركعت نماز، حرم مطهر وى را ترك مىگوييمتا براى نماز جماعت، ديگر بار خود را به بارگاه ملكوتىحسين(ع) برسانيم.هنگام اذان ظهر مجددا توفيق زيارت حرم مطهر حسينى(ع) مىيابيموارد حرم مىشويم، نماز ظهر و عصر را به جماعت مىخوانيم و پساز عرض ارادتى و زيارتى به هتل بازمىگرديم.
روضههاى مجسم
هزاران كاروان دل، در اينجا مىكند منزل اگر اهل دلى،اى دل، بيا اينجا، بيا اينجا «مجاهدى»پس از صرف نهار و استراحتى مختصر، ما را به ديدار از برخى ازاماكن متبرك و تاريخى شهر كربلا فرا مىخوانند. خداى را سپاس كهدر اين ديدار به اتوبوس نياز نداريم و قرار است پياده برويم.فرصتى است تا بيشتر در كربلا گام زنيم و با اين شهر آرمانها وآرزوها آشنا شويم.از هتل كه بيرون مىآييم، در فاصله حدود هفتصدمترى گنبدى كاشىبسيار كوچكى به چشم مىخورد كه روى استوانهاى كاشىكارى شدهجاى گرفته و گفته مىشود محل قطع شدن دست چپ سالار سرافراز وسقاى عطشان كربلاست. اين مكان در سمت قبله حرم حضرتابو الفضل(ع) و تقريبا مقابل باب الفرات حرم مطهر واقع شدهاست. در فاصله حدود سيصد يا چهارصدمترى، ستون مشابه ديگرىقرار دارد كه گفته مىشود محل قطع شدن دست استحضرتابو الفضل(ع) است. مردم اين دو مكان را به نامهاى «چف العباسالايمن والايسر» مىشناسند كه به معناى كف و دست راست و چپابوالفضل العباس(ع) است.شايد اين دو مكان سند تاريخى محكمى نداشته باشد، اما هر چه هستاز ستونهاى يادبود و بناهاى باشكوهى كه به ياد حوادث گوناگونساخته مىشود، كمتر نيست. اين بنا يادآور حادثهاى شگرف است;رادمردى كه با تشنهكامى وارد درياى آب مىشود; ولى با يادآورىتشنهكامى مقتداى خويش حاضر نمىشود آب بنوشد و سرانجام هنگامحمل آب دستهايش را از كف مىدهد و شهيد مىشود.زائران ستون سنگى يادگار دستان قطعشده ولى دستگير و پرتوانابو الفضل(ع) را مىبوسند و به طرف دومين مكان ديدار امروز حركتمىكنند.
تل زينبيه
اى پرچم كربلا به دوشت زينب قربان تو و خشم و خروشت زينب تا موى سرت سپيد شد از غم دوست شد كعبه دل سياهپوش زينب (جواد شفق)براى رسيدن به تل زينبيه، حرم ابو الفضل(ع) را دور مىزنيم وآنگاه در طرف راست قبله حرم امام حسين(ع) به سالنى كوچكمىرسيم كه بر فرازش گنبدى كاشىكارىشده و آبىرنگ سر برآسمان مىسايد. براى ورود به اين سالن كه تقريبا از تمامىساختمانهاى اطراف بلندتر است، بايد چند پله را طى كرد و بالارفت. اينجا كجاست؟! اينجا رصدخانه كربلا و عاشورا است. آنجا كهزينب منظومه نور حسين(ع) در شط جارى شب ستم را رصد كرده است.اينجا ديدهبانى جبهه عاشوراست. آنجا كه زينب(س) صفهاى حق وباطل را و نبرد نور و ظلمت را به نظاره نشسته است.زينبيه روضه مجسم كربلاست. از اين رو، تا شروع به سخن كردم، سيلاشكها جارى شد و نالهها به آسمان رفت. شايد اين محل به دقت درطول تاريخ حفظ شده باشد; زيرا موقعيت جغرافيايى آن بارويدادهاى تاريخى و گفتههاى مورخان دقيقا تطبيق مىكند. حرممطهر حسينى(ع) در گودى واقع شده است و تل زينبيه بلنديى مشرفبر حرم مطهر و قتلگاه ستبا فاصله تقريبى سيصد متر.اين بلندى حدود همين مقدار نيز با خيمهگاه فاصله دارد. پس بهخوبى مىتواند حلقه وصل اين دو پايگاه عاشورا (خيمهگاه وقتلگاه) باشد.در سمت راست اين سالن، رو به حرم مطهر حسينى، تصويرى از نوعنقاشىهاى پردههاى تعزيهخوانى نصب شده است كه بيانگر حادثهعاشورا و نقش تل زينبيه است.پس از صحبت و روضه در اين مكان، از كنار تل زينبيه و از داخلبازار بسيار كوچك و شلوغى به سوى خيمهگاه حركت مىكنيم.خيمهگاه در مقايسه با تل زينبيه بسيار گودتر است; حتى درمقايسه با حرم مطهر نيز گودتر به نظر مىرسد و در قسمت قبلهحرم مطهر قرار دارد.خيمهگاه اكنون خود به صورت حرمى جداگانه درآمده است. از دركه وارد مىشويم، خادم، محلى را نشان مىدهد و مىگويد: اينجامحل خيمه حضرت ابو الفضل العباس(ع) است كه اكنون ساختمان شدهاست.از اين مكان كه مىگذريم، دو رديف طاقهاى هلالى كوچك مشاهدهمىشود كه بياد جهازهاى شتران بر زمين مانده قافله كربلا ساختهشده است. پس از عبور از ميان اين هلالهاى كوچك، به سالنسرپوشيده و مدورى مىرسيم كه اتاقهاى كوچكى گرداگردش ساخته شدهاست. اين سالن به تمامى اين اتاقها راه دارد. ساختمان وسيعوسط را خيمه حضرت ابا عبد الله(ع) معرفى مىكنند و ساختمانهاىاطراف را به عنوان خيمههاى اصحاب مىشناسند. در درون سالن مدوروسط، دو محراب به نامهاى محراب امام حسين(ع) و محراب حضرت زينالعابدين(ع) وجود دارد. در بيرون اين ساختمان و در گوشه حياطاين حرم، قسمتى را خيمه قاسم بن الحسن معرفى مىكنند. آنچهمىتوان پذيرفت اين است كه اين مكان مقدس محل خيمههاى امامحسين(ع) و ياران و اهل بيت او بوده است; ولى ديگر خصوصياتى كهمىگويند، دليل تاريخى ندارد. البته همين نيز مطلبى كوچك و كماهميت نيست.در اينجا درنگى بيشتر بايد و تاملى شايستهتر. اينجا كجاست؟خيمهگاه، يعنى محل نماز جماعتحسين(ع). در اقامت هشتروزهاشدر اين سرزمين، خيمهگاه، يعنى محل مناجات و نماز شب امامحسين(ع) و يارانش در شبهاى محرم سال شصت و يك و در شب به يادماندنى و فراموشنشدنى عاشورا.اينجا محل سخنرانى ابا عبد الله(ع) است و محل نجوا و رازگويىاو با امام سجاد(ع) و زينب كبرى(س).اينجا درياى خاطره است و پيام. انديشه برمىآشوبد و حافظه زيرو رو مىشود و خاطرات و حوادث و تاريخ كربلا جان مىگيرد; بويژهاگر هنگام غروب خونرنگ كربلا در اين مكان حضور داشته باشى. مادر برخى از نقاط اين مكان با ظمتبه ياد نمازها و نيازهاىحسينى چند ركعت نماز مىگزاريم و اين مكان مقدس را، براى اقامهنماز جماعت مغرب و عشا در حرم مطهر حسينى(ع) ترك مىكنيم.در فرصت كوتاهى كه وجود دارد، برخى از زائران به بازار كوچككنار تل زينبيه مىروند تا سوغات بخرند. مهمترين سوغات كربلامهر و تسبيح تربت ابا عبد الله(ع) است. شايد تذكر اين نكته لازمباشد كه سجده كردن بر خاك، ريشه در سنت پيامبر اكرم(ص) دارد.رسول اكرم(ص) و صحابه گرامش براى محل سجده خود از خاك پاك ياسنگ يا حصير استفاده مىنمودند و اين نكته نه تنها در كتب شيعهبلكه در جوامع روائى اهل سنت نيز بيان شده است.چنانكه در سنن بيهقى، ج 2، ص 421; كتاب الصلوه، (باب الصلوهعلى الخمره) و نيز در ج 2، ص 15 كتاب الصلوه باب الكشف عنالسجده فى السجود روايات متعددى در باره سجده رسول اكرم(ص) واصحابش بر خاك و سنگ و حصير نقل كرده است و حتى از برخى صحابهنقل شده است كه هنگام سوار شدن بر كشتى، خشتى همراه خود برمىداشتتا بر آن سجده نمايد. (الطبقات الكبرى، ج6، ص79 دراحوالات مسروق بن اجدع)و از اين روست كه شيعه سجده را جز برزمين و آنچه از زمين مىرويد و خوراكى و پوشاكى نيست جايزنمىشمارد ولى برتر از همه اينها خاك پاك; و برتر از همهخاكها، خاك تربتحسينى(ع) است كه در جوار بدن پاك پاره تنرسول خدا(ص) قرار گرفته است و خود يادآور درسهاى بسيارعاشوراست درس غيرت دينى، درس شهادت و شهامت و جانبازى، درسقيام براى خدا و نجات مردم.
اينك رواياتى چند در باره فضيلت تربتحسينى(ع)
يكى از اصحاب امام صادق(ع) مىگويد: آن حضرت كيسه كوچكى از خاكتربتسيد الشهداء همراه داشت كه به هنگام نماز روى سجادهاشمىريخت و بر آن سجده مىكرد و مىفرمود: سجده بر تربت امامحسين(ع) حجابهاى هفتگانه را مىدرد (يعنى سجده بر آن موانعقبول را برطرف كرده مورد قبول حضرت حق واقع مىشود.) (بحار، ج85، ص153) حميرى يكى از اصحاب حضرت مهدى(ع) به آن حضرتنامهاى نگاشت و سؤال كرد: آيا سجده بر مهرهايى كه از خاك قبرحسين(ع) مىسازند جائز است و آيا داراى فضيلتى است؟ اماممهدى(ع) در پاسخ وى نوشت: آرى سجده بر آن جائز و داراى فضيلتاست. (بحار، ج 85، ص149)و در روايات آمده است كه امامصادق(ع) جز بر تربتسيد الشهداء(ع) سجده نمىكرد. (بحار، ج 85،ص 158) امام موسى كاظم(ع) مىفرمايد: (اكل الطين حرام مثلالميته و الدم و لحم الخنزير الا طين قبر الحسين، فان فيه شفاءمن كل داء و امنا من كل خوف) خوردن گل حرام است همانند حرمتمردار و خون و گوشتخوك مگر خوردن گل قبر حسينى كه شفاى هردردى است و ايمنىبخش از هر بيمى مىباشد.(كامل الزيارات، ص285) محمد بن مسلم از ياران امام باقر(ع) وارد شهر مدينهمىشود در حالى كه سخت مريض است. امام باقر(ع) ظرفى و شربتىبراى وى مىفرستد. چون آن شربت را مىنوشد ناگاه امراض او برطرفشده در نهايت صحتبراى تشكر به خدمت امام باقر(ع) مشرفمىشود و از آن حضرت مىپرسد: چه چيز در اين شربتبود كهاين گونه باعثشفاى من شد؟حضرت فرمود: اندكى خاك قبر حسين(ع)در آب حل شده بود و خاك قبر حسين بهترين چيز براى شفا گرفتناست. ما به كودكان و زنانمان مىدهيم و همه گونه خير از آنمىبينيم. (كامل الزيارات، ص277) امام صادق(ع) فرمود: (لو انمريضا من المؤمنين يعرف حق ابى عبد الله و حرمته و ولايته اخذله من طين قبره على راس ميل كان له دواء و شفاء) اگر مؤمنمريضى كه معرفتبه حق ابا عبد الله(ع) داشته باشد و حرمت و ولايتاو را بشناسد از خاك قبر او بردارد اگر چه از فاصله يك ميل آنباشد خاك براى او دوا و شفا خواهد بود.(كامل الزيارات، ص279)وعده گاه ما و زائران بعد از اذان، ايوان حرم مطهر حسينى(ع)است. كمكم زائران از راه مىرسند و هر كدام سوغاتى يادگار اينشهر را همراه دارند. نماز را به جماعت اقامه مىكنيم و پس ازآن زيارتنامه مىخوانيم; ولى امشب بيشتر زائران را با امامتنها مىگذارم و مانع خلوت آنان نمىشوم; زيرا امشب آخرين شبكربلاى ماست. فرصتخوبى است تا آخرين نجواها و سخنها را باامام(ع) در ميان گذاريم و از تمام كسانى كه التماس دعاگفتهاند، آرمان ديدار از كربلا در دل دارند و تاكنون به يادنيامدهاند، ياد كرده، برايشان دعا كنيم. حرم مطهر حسينى آدابو ادعيه و زيارات فراوانى دارد و تاكنون فرصتها بسيار كوتاهبوده است و نتوانستهايم چنانكه بايد اين دعاها را بخوانيم.اكنون آخرين شب است.از اين رو، زيارت دسته جمعى را زودتر به پايان مىبريم و هر كسىكتاب دعا به دستبه گوشهاى پناه مىبرد و به زمزمه و دعا و اشكو نجوا و راز دل مىنشيند. هنوز از زلال نجوا با سالار شهيدانسيراب نشدهايم و عطش عشق فرو ننشسته است كه اعلام مىكنند، بايدحرم را ترك كنيم. حرم مطهر حسينى را به قصد حرم ابو الفضل(ع)ترك مىكنيم. آنجا نيز قصه از همان قرار است. راز دل با توگفتنم هوس است... .