ابوالقاسم آرزومندىو گذرى بر ديدگاههاى امام خمينى(ره)
مقدمه
قبل از ورود در بحث، ذكر چند نكته ضرورى به نظر مىرسد:1- هر انقلابى بعد از گذشت مدتى از عمر آن، با خطراتى مواجهمىشود كه در اين ميان دو خطر عمده بنيان انقلاب راتهديدمىنمايد. اول، رويگردانى انقلابيون از اهداف انقلاب و دوم،استحاله اهداف و شعارهاى انقلاب.تاريخ ثابت كرده است گاهى همان كسانى كه آفريننده انقلاببودهاند، بعد از گذشت مدتى از عمر انقلاب، آگاهانه يا ناآگاهانه و با غفلت از ارزشهاى انقلابى و ميدان دادن به نيروهاىفرصت طلب و دشمنان داخل و خارج، زمينه نابودى انقلاب را فراهمنمودهاند. ازسوى ديگر گذشت زمان، بسيارى از ارزشهاى انقلابى رابه فراموشى مىكشاند و يا در مقاطع گوناگون موجب تفاسير مغرضانهو جاهلانه از شعارهاى انقلاب مىشود. در اين هنگام بسيارى ازشعارهاى انقلاب تحريف شده، ضد ارزشها به ارزش و ارزشها به ضدارزش تبديل مىشود و آنان كه تا ديروز مخالف باماهيت انقلاببودند، امروز زير چتر شعارهاى انحرافى، از همه انقلابىتر جلوهمىنمايند.انقلاب اسلامى ايران نيز از چنين خطراتى مصون نيست. شايد بههمين دليل مقام معظم رهبرى (مدظله العالى) با ملاحظه گذشتبيستسال از انقلاب، سال 78 را سال امام خمينى (ره) ناميدند تا همگانبا مراجعه به وصيت نامه و ساير سخنان امام، شعارها و آرمانهاىاصيل امام را مورد توجه بيشتر قرار دهند و دشمنان فرصت طلب رانيز با ملاكهايى كه امام خمينى (ره) درسخنان خود بيان فرمودهاست. به خوبى بشناسند و دريك كلام، سال 78 را سال تجديد ميثاقبا اهداف بلند امام خمينى (ره) بدانند.2- در اهميت قلم همين بس كه قرآن مجيد به آن قسم خوردهاست:(ن و القلم و ما يسطرون)قسم به قلم و قسم به آنچه را كهمىنويسند.قلم اگر در جهت رشد و تعالى انسانها به حركت در آيد، موجبشكوفايى افكار و استعدادها مىشود و الا فساد و تباهى در پىخواهد داشت. اين نقش هدايت كننده و گمراه كننده قلم است كه آنرا تا حد سوگند خوردن، بالا مىبرد و به آن بهامىدهد. از سوىديگرايفاى اين دو نقش بستگى به «صاحب قلم» دارد. و اين كهآيا نويسنده خود را در مسير تربيت ربانى قرار داده استيانه؟اگر «صاحب قلم» خود را تربيت و متخلق به اخلاق الهى كردهباشد، قلم او نيز بها و ارزش و قداست دارد; اين قلم وصاحب آنشايسته تكريم و تجليل وقابل دفاع مىباشند. اما چنان چه «صاحبقلم» قلم را رها از هرقيدالهى به حركت در آورد و تنها به اينانگيزه كه «بايد چيزى نوشته شود.» قلم را به دست گرفته باشد،هرآن چه از اين قلم تراوش نمايد، نتيجهاى ويران كننده برجاىخواهد گذاشت. از اين رو، در حديث آمده است كه: «اذا فسدالعالمفسدالعالم» هرگاه عالمى فاسد شود، عالمى را به فساد مىكشاند. و نيز از معصوم(ع)در تفسير آيه مباركه (فلينظرالانسان الىطعامه) نقل شده است كه: «منظور از طعام، اين غذاى ظاهرى نيستبلكه منظور اين است كه به علمى كه مىآموزيد، نظر كنيد و از آنچه كه انديشه و روح را به تباهى مىكشاند، برحذر باشيد.» روشناست كه مطبوعات اكنون نقش خوراكدهى فكرى و روحى جامعه را ايفامىنمايند و از تفسير مذكور مستثنى نيستند. همين نقش برجسته قلمو مطبوعات در سخنان امام خمينى(ره)نيز كه خود آئينه آيينمحمدى بودند. بارها مورد اشاره و تذكر قرار گرفته است كه اينمقاله در صدد بيان آن است.3- از اصول مهم در آزادى قلم، اين است كه عنان قلم ازكفرهانشود و هر آن چه در ذهن نويسنده آن است، بر قلم جارى نگردد. در تمام كشورها، آزادى قلم، مقيد به حدودى است كه صاحبان قلمبايد آن را مراعات نمايند. لكن در جوامع مختلف، حدود آن متفاوتاست، به اين معنا كه اعتقادات و مبانى دينى حكومتى هر جامعه،ميزان آزادى قلم و مطبوعات را تعيين مىكند.در جوامع غير الهى كه به ارزشهاى دينى حساسيت چندانى ندارنداما در مقابل، قوانين مختلفى در جهتحفظ جامعه و نظام وضع شدهاست كه چنان چه صاحب قلم، اين قوانين را زير پا بگذارد باواكنش شديد جامعه و حكومت مواجه مىشود.هيچ كس دراين اختلاف نظر ندارد كه يكى از دستاوردهاى انقلاباسلامى، «آزادى قلم و مطبوعات» است اما مسلما به هيچ عنوانمعناى آن، آزادى نامحدود قلم نيست. دليل بر اين مدعا، جملات ونكاتى است كه امام خمينى(ره)كرارا در سخنان خود بيانفرمودهاند.پرواضح است كه او به دور از افراط و تفريط و فارغ از خطبازىو جناحبازىها نظرات خود را بيان فرمودهاند و از آن جا كه ايشانبنيانگذار و معمار جمهورى اسلامى مىباشند، برهمگان لازم استنظرات ايشان را به عنوان فصل الخطاب و محور عملكرد خود بدانند.
آزادى بيان و مطبوعات و حدود آن
الف آزادى و اسلام و مقدسات
از مواردى كه بارها در سخنان امام خمينى(ره)به عنوان يكى ازحدود مهم آزادى بدان اشاره شده است و رعايت آن را در «آزادى» لازم دانستهاند، اين است كه نبايد آزادى تبديل به وسيلهاى جهتاهداف ضد اسلامى و ضد مقدسات شود. «آزادى مطلق كه بايد باشد،كه آنها مىگويند اين است كه... فلان دستهاى كه هيچ اعتقادى بهاسلام ندارند، اينها آزاد باشند و بيايند و هرچه دلشان مىخواهد،بگويند و هركارى مىخواهند، بكنند ولو به ضد اسلام حرف بزنند ولو به ضد جمهورى اسلامى حرف بزنند و اين هم آزادند و يك دستهنفهم هم مىگويند تخير بايد اين چيزها باشد.»حفظ اسلام و شعائر دينى از مواردى است كه تحت هيچ عنوان، قابلمعامله ومعاوضه نيست. درست است كه يكى از دستاوردهاى انقلاباسلامى، آزادى است اما مردم مسلمان ايران، آزادىها را درچارچوبانقلاب و نهضت اسلامى خود خواستهاند و مىخواهند. «معنى آزادىاين نيست كه ... حرفهايى را بزند كه شكست نهضت ملت است... اينآزادى نيست. ... در چهارچوب اين نهضت، نهضت اسلامى، همه مردمآزاد هستند... اما اگر بخواهند ... اسلام را بشكنند... يك همچوچيزى نمىشود باشد.»حمله به اصل ولايت فقيه كه امام احياگر آن است. و طرحشعارهاى انحرافى وحذف علائم و اسم اسلامى در شعارها همه نشان ازروحيه اسلامستيزى عدهاى مىباشد كه تحت عنوان آزادى ودمكراسى دستبه چنين اقداماتى مىزنند. «شما بعدها مبتلاى به اين هستيد،دانشگاه كه باز بشود، مبتلاى به يك همچو اشخاصى هستيد كه باصورت اسلامى وارد مىشوند. همين مسائل كه حالا مثلا طرح مىكنند كهبايد ولايت فقيه مثلا نباشد، اين ديكتاتورى است... مىخواهند يكآزادى خاصى دركار باشد، دلبخواهى دركار باشد.. . يا به اسمدمكراسى و امثال ذلك، الفاظ جالبى كه در هيچ جاى دنيا معنايشپيدا نشده، تا حالا هركس براى خودش يك معنايى مىكند، به اين طورچيزها گرفتار هستيد» . «اينها كه دم از دمكراسى مىزنند،اينها همان دمكراتيك غربى مىخواهند... اينها جزو غربزدههاهستند.»در مقطع كنونى كه متاسفانه بدون هيچ گونه نظارتى از سوىدولت، مطبوعات به اصطلاح تمرين آزادى مىنمايند، آنچه را كه امامخمينى(ره)بارها نسبتبه آن هشدار مىدادند، اكنون به اسم آزادىواقع مىشود. خط استحاله ارزشها و قداستزدايى، گويى جزو وظايفمهم برخى مطبوعات كنونى مىباشد. آيا به اسم آزادى، مىتوانمقدسات را زير سوال ببريم؟«روزنامهها آزادند مطالب بنويسند، اما(آيا)آزاد هستند كهاهانتبه مثلا مقدسات مردم بكنند؟!»اين كه برخى از روزنامههاى به اصطلاح جامعه مدنى، قياماباعبدالله(ع)را زير سوال ببرند، يا پيشنهاد دهند كه قسمتهايىاز زيارت وارث تغيير داده شود، يا اصل ولايت فقيه كه از اصولمسلم قانون اساسى و انقلاب اسلامى است، زير سوال برده شود، آيااين نمونهها و مواردى ديگر از قبيل زيرسوال بردن ارث و ديهودهها مطلب ديگر كه به وفور در مطبوعات ديده مىشود، از مصاديقضديتبا اسلام و مقدسات نيست؟ سوالى كه همه مردم ايران از دولتجمهورى اسلامى دارد اين است كه چرا تاكنون با اين مطبوعاتبرخورد نشده است؟چرا وزارت ارشاد كه وظيفه دارد از فرهنگ اسلامى دفاع نمايد،خود يكى از حاميان اصلى اين گونه مطبوعات شده است؟وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى چه برنامهاى براى اصلاح اين گونهمطبوعات ارائه داده است؟آيا نمىدانند كه آزادى مطبوعات تازمانى است كه در عقايد واحكام اسلامى تشكيك ايجاد نشود؟«آزادى در حدود اين است كه به اسلام ضرر نخورد.»گاه كه از حاميان آزادى بيان سوال مىشود كه چرا اين گونه بهمطبوعاتآزادى داده شده است؟پاسخ مىدهند كه: آزادى در چارچوب قانون اساسى است و همه دربيان عقايد مختلف آزادند.اما از افقى كه امام خمينى (ره) به قانون نظر مىنمايند، اينآزادى بيان مقيد است. «آزادى در حدود قانون است، دين كشورما،اسلام است. آزادى در حدود اين است كه به اسلام ضرر نخورد و قانوناساسىما دين را اسلام مىداند.»«آزادى معنايش اين نيست كه بنشينيد برخلاف اسلام صحبت كنيد.»امام خمينى(ره)اين مرد بزرگ قرن باديدگان تيزبين خود به خوبى مىدانستند كه آنان كه فرياد «دمكراتيك» و «آزادى» را سر مىدهند، هدف ديگرى را دنبال مىنمايند و آن، رها كردن اسلام و اصالت دادن به قوميت و مليت است. اين هشدار امام خمينى(ره)و اعلام خطر اوست كه در وراى اين گونه شعارها، خصومت و ضديتبا اسلام نهفته است. «همه اقشار ... كارگرها... دهقانها... بازارىها... دانشگاهىها... بيدار باشيد. من توجه شما را به اين... خطر عظيم عطف مىكنم. خطر بزرگ استبا صورتهاى «آزادى ما مىخواهيم» ، «دمكراتيك ما مىخواهيم» ... در تمام حرفهايشان اسلام در كار نيست.. . بر ضد اسلام قيام نكنيد.»ستيز با اسلام جزو اصول لايتغير دشمنان است كه در وقايع اخيرنيز شاهد آن بوديم. امام خمينى(ره)باز توجه مردم به اين گونهتوطئهها كه به اسم آزادى انجام مىگيرد، جلب مىنمايند و بازهشدار مىدهند: «من حجت را دارم تمام مىكنم برملت ايران. منمىبينم بدبختىهايى كه از دست همين اشخاصى كه فرياد آزادىمىكشند... ماآزادى در پناه اسلام مىخواهيم ... اساس مطلب، اسلاماست... اينها مىخواهند يك مملكت غربى درست كنند براى شما كهآزادهم باشيد، مستقل هم باشيد، اما نه خدايى دركار باشد و نهپيغمبرى و نه امام زمانى... شما شهادت را براى خودتان فوزمىدانيد براى اين كه مثل مثلا سوئيس شويد؟!... شما براى اسلامقيام كرديد... جايى كه گفتند جمهورى، بدانيد كه توطئه توكاراست. اسم اسلام را نياوردند. هرجا گفتند جمهورى دمكراتيك،بدانيد... آزادى منهاى اسلام است، استقلال منهاى اسلام است.»امام خمينى(ره)در بخش ديگرى از سخنان خود، صريحا كسانى را كهاز اسم «اسلام» احتراز مىنمايند و «دشمن» معرفى مىنمايند: «دشمن ما فقط محمدرضاخان نبود. هركس جمهورى را بخواهد، دشمنماستبراى اين كه دشمن اسلام است. هركس پهلوى جمهورى اسلامى،ودمكراتيك بگويد: اين دشمن ماست، هركس جمهورى دمكراتيك بگويد،اين دشمن ماست.»بنابراين شناخت اين گونه دشمنان امكان پذير است و باتوجه بهشعارهاى گروهها وجناحها به راحتى مىتوان پرده از واقعياتبرداشت. «مسلمين توجه داشته باشند كه در حزبهايى كه صحبتشاناز اسلام نيست، صحبتشان از دموكراتيك است... آزادى را مىخواهنداما آزادى به غير اسلام. ملت ما توجه كنند كه لااقل داخل اين طورحزبها نشوند. شما، عزيزان خودتان را براى اسلام داديد... اينهامىخواهند هدر بدهند خون شما را.»«آنها كه مىخواهند يك قدرى در پرده صحبت كنند جمهورىدمكراتيك اسلام. اينها همه خدعه است.... اسلام را مخالف مىدانندباهواهاى نفسانى خودشان.»البته ستيز دشمن با اسلام و تمام شعائر و شعارها و ارزشهاىاسلامى، طبيعى است; زيرا دشمنان انقلاب از همينها ضربه خوردهاند. ستيز آنان با اسلام قابل توجيه است ولى مسامحه و سهلانگارىدستگاههاى فرهنگى كشور در قبال اين گونه مطبوعات به هيچ عنوانقابل توجيه نيست.حذف شعائر اسلامى، به معنى مقابله با «اسلام» است. و ميداندادن به اين گونه اعمال به اسم آزادى و نشاط، از ديدگاه امامخمينى(ره)به معنى ميراندن شعائر اسلامى است: «انقلاب كرديم كهشعائر اسلام را زنده كنيم، نه انقلاب كرديم كه شعائر اسلام رابميرانيم.»همه بايد بدانند كه غايت در همه چيز، اسلام است: «تماممقصدما بايد اسلام باشد. » و تضعيف آن به هر اسم و عنوان، قابلدفاع نمىباشد.جلوگيرى از اين نوع آزادى، وظيفهاى است كه مسوولين موظف بهآن مىباشند:«اكنون وصيت من به مجلس شوراى اسلامى درحال و آينده و رئيسجمهور و روساى جمهور ما بعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضايى ودولت در هرزمان، آن است كه نگذارند اين دستگاههاى خبرى ومطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند... و مردم وجوانان حزب اللهى اگر برخورد به يكى از امور مذكور نمودند، بهدستگاههاى مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهى نمودند، خودشانمكلف به جلوگيرى هستند.»آيا مسوولين و مردم و جوانان به اين بخش از وصيت نامه امامخمينى(ره)عمل نمودهاند؟!