نگاهى به چند كتاب
محمد على مهدوى راد در آمد حج بزرگترين، شكوهمندترين و گسترده ترين گردهمايى مؤمنان و مسلمانان است كه در زمانى محدود با ديدگاه ها، انديشه ها، روشها و منشهاى گوناگون، در سرزمين مقدس و بر محور خانه اى ديرپاى شكل مى گيرد.اگاهى از چگونگى حج گزاريها، اطلاع از چه سانىِ جاريهاى اين كنگره سترگ، سودمند است و ارجمند.ثبت و ضبط رويدادها، حادثه ها و رويارويى هاى گونه گون فرهنگى، اجتماعى و سياسى براى آيندگان، چونان دستمايه هاى زرّينى خواهد بود كه آنان را به چگونگى برگزارى اين مراسم بياگاهاند و از چندى و چونى انديشه، آرمان و اهداف امروزيان مطلع سازد.ثبت و ضبط حوادث اين سفر عظيم و سفرنامه نگارى براى گزارش چگونگى شكل گيرى اين مراسم بزرگ و مسائل مرتبط با آن، از ديرباز مورد توجه هوشمندان و متفكران بوده است.بخش قابل توجهى از آثار مكتوب فرهنگ ما را در سده هاى اخير سفرنامه هاى حج تشكيل مى دهد كه برخى از آنها بسيار خواندنى و سودمند است (رك : به سوى ام القرى، رسول جعفريان، در مقدمه اين كتاب شمارى از سفرنامه هاى حج ياد شده است) اين را نيز بيفزاييم كه نگاشته هايى از اين دست و گزارش تفصيلى و تحليلى آنچه در حج گذشته است امروز نيز مى تواند براى كسانى كه توفيق راه يافتن به ديار دوست را نيافته اند در آگاهى از چگونگى آن محيط و چند و چون افكار و انديشه مسلمانان و جاريهاى جهان اسلام و تحوّلات جامعه اسلامى و ... سودمند افتد.اكنون سالهاست كه بعثه مقام معظم رهبرى به ثبت و ضبط و گزارش چگونگى حج گزارى مسلمانان همت مى ورزد.آثارى كه در اين باره سامان يافته است، سودمند و خواندنى است، و در اين شماره سفرنامه هاى تدوين شده در سالها اخير را معرفى مى كنيم: سيماى حج در سال 70 مرتضى سرهنگى، عبداللَّه گيويان، هدايت اللَّه بهبودى (چاپ اول، تهران، حوزه نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت، 1371) 396 صفحه + تصوير.اين مجموعه با ديباچه اى آغاز مى شود.درباره ويژگيهاى حج سال هفتاد و آنگاه گزارش حج است بگونه روزانه.از ابتداى پرواز حاجيان به سوى ديار دوست، كه از 6 خرداد 1370 آغاز مى شود، تا بازگشت به وطن، كه روز 14 تير 1370 است.رويدادها و جريانهاى گوناگون فرهنگى، اجتماعى و چگونگى حج گزارى حاجيان، در گزارش روزانه به تفصيل آمده است.برخى از آنچه در اين مجموعه آمده، خواندنى است و بر رويهم كتاب تصويرى گويا از حج آن سال به دست داده است.* كشتى گوشت خريدارى شده از نيوزلند در اسكله جدّه آتش مى گيرد و براى مدت كوتاهى زائران با كمبود گوشت روياروى مى شوند.(ص 47) * روحانى برجسته پاكستانى با مراجعه به بعثه از دشوارى آفرينيهاى سعوديان در فرودگاه پرده برداشت و ضمن گزارش مهمى از اوضاع سياسى جهان اسلام، چگونگى ورود حاجيان پاكستان به سعودى را گزارش كرد.(ص 49) * جوانى از اردن گفت: امروز انقلاب اسلامى و تفكر روشن امام خمينى - ره - به عنوان الگوى نهضتهاى آزادى بخش جهان تلقى مى شود و ما نمونه هاى عينى آن را در مبارزات خستگى ناپذير ملتها، عليه ظلم جهانى مشاهده مى كنيم و ... .(ص 81) * دو دانشجوى ايرانى در شهر پيامبر پيمان زندگى بستند و مراسم ازدواج آنان را همراهان و زائران جشن گرفتند.(ص 87) * دو تن از عالمان أباضى با عالمان مستقر در بعثه ملاقات كردند.آنان به وجود مستمر اجتهاد در فقه اباضى تأكيد كردند و از جنگ نفت به عنوان عذاب الهى براى كويتيان ياد كردند كه در جنگ عليه امام خمينى - ره - عراقيان را يارى كرده بودند.(ص 90) * اطلاعيه دست نويس در ديوار يكى از مساجد از فسادها، شادخواريها و روابط ناسالم در ميان خانواده ها در دولت سعودى، پرده برداشته است.(ص 120) * مأمور مخفى سعودى پس از برخوردهاى بسيار ناهنجار و مقاومت زائران ايرانى، به روى آنان اسلحه كشيد، زائران با سرعت تمام او را خلع سلاح كردند و آنگاه همراه اسلحه اش تحويل مركز پليس دادند! (ص 143) * گفتگوها، ملاقاتها و نامه ها در جهت چگونگى برگزارى مراسم برائت از مشركان و تعيين محل آن (ص 190 - 187) چهارمين سمينار بين المللى حج و چگونگى آن (ص 208 - 190) سخنان متفكران مختلف از كشورهاى اقاليم قبله در اين مجمع، مهم و خواندنى است.* گزارش تفصيلى برگزارى مراسم برائت از مشركان، دشوارى آفرينى و آزار رسانيهاى مأموران سعودى در ضمن برگزارى مراسم و گزارش بازتاب انجام اين مراسم.(ص 221 - 212) در صفحات ديگر كتاب حوادث و وقايع و گزارشهاى جالبى از جاريهاى حج آمده است، در پايان اين نگاه گذرا، بخشى از يك سخنرانى را مى آورم: كار پيامبران گشودن دريچه اى از عالم معنا به عالم مادى انسان بود تا از اين طريق انسان بتواند نَفَسى بكشد و نورى از ملكوت بر جان و دلش بتابد.خداوند مكرمت فرمود و دروازه اى از جهان معنا را بر خاكدان زمين گشود؛ اين دروازه كعبه است، كعبه مقدس ترين جاى هستى است و ... .(ص 284) با كاروان ابراهيم رسول جعفريان، محمد على خسروى (چاپ اول، حوزه نمايندگى ولى فقيه در سازمان حج و زيارت، 1371) 356 صفحه، وزيرى.اين كتاب گزارش حج سال 71 است كه در هشت فصل سامان يافته است: در فصل اوّل و با عنوان «آهنگ راه»، از فعاليتهاى بعثه قبل از موسم حج سخن رفته است.و از مجموعه هاى آموزشى كه معاونت آموزش براى آمادگى زائران و آگاهى راهيان ديار دوست نشر داده است.در فصل دوّم و با عنوان «راويان حضور» گزارش استقرار بعثه مقام معظم رهبرى است و چگونگى فعاليتهاى بعثه در حرمين شريفين.ديدارهاى مختلف نماينده محترم ولى فقيه و سرپرست زائران ايرانى با اشخاص و گروههاى مختلف نيز در اين بخش گزارش شده است.ديدار حاجيان و چهره هاى برجسته اقاليم قبله و اظهار نظرهاى آنان درباره انقلاب اسلامى و بنيادگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى - ره - خواندنى و شنيدنى است؛ از جمله ديدار و گفتار دكتر لنسل مسؤول مركز اسلامى اتريش با نماينده ولى فقيه (ص 65)؛ در اين بخش به انتشار بيانيه هاى مختلف، براى هدايت زائران نيز گزارش شده است.در فصل سوّم از نقش روحانى و هدايتگرى فكرى و معنوى زائران سخن رفته است.تلاشهاى گروه ارشاد، تهيه فيلم از مراحل اعمال حج و حج گزاريها و چگونگى حضور عالمان اهل سنت در بعثه و سابقه تشكيل واحد اهل سنت در آن و تلاشهاى آنان در هدايت زائران سنى مذهب ايرانى، و نشريه زائر و چگونگى آن در اين بخش گزارش شده است.(ص 98 - 87) فصل چهارم با عنوان «ياد ياران»، گسترده ترين فصلهاى كتاب است.اين فصل ويژه گزارش مراسم و اجتماعات است.يادواره حضرت امام خمينى - ره - در مدينه، گزارش تفصيلى، دقيق و خواندنى مراسم برائت از مشركان، متن كامل پيام مقام معظم رهبرى به مسلمانان و زائران، چگونگى برگزارى دعاى كميل، قرائت قرآن در مسجدالحرام، مراسم شستشوى كعبه، يادواره امام در مكه، انجمن واره مجمع التقريب، سمينار بين المللى حج، گردهم آيى مجمع جهانى اهل بيت، انجمن واره مدينه نخستين پايگاه حكومت اسلامى، مراسم بزرگداشت كبوتران خونين بال مكه (شهداى مظلوم حرم الهى در سال 1406) و مراسمى با عنوان شب عراق، افغانستان، كشمير و بالاخره مراسم روز غدير خم.در اين گزارشها افزون بر چگونگىِ برگزارى اين مراسم، گزيده اى از نيز آمده است؛ از جمله در گزارش سمينار بين المللى حج گزيده معناى «لا جدال فى الحج»، لزوم حفظ آثار و اماكن و بناهاى تاريخى، حج وسيله اى براى نمايش قدرت و حاكميت اسلامى و از سمينار مجمع تقريب : عوامل تقريب صميميت، پايه ها و راههاى تقريب، ضرورت وحدت امت اسلامى و ... .(ص 216 - 99) در فصل پنجم با عنوان رنگ بى رنگى حج گزارى مسلمانان گزارش شده است و حال و هواى زائران ديار قدس از ديگر اقاليم قبله و چگونگى انديشه، باورها و نگرشهاى آنان درباره انقلاب اسلامى ايران و آنگاه گزارشى گويا از وضع شيعيان در مدينه و تلاشهاى اجتماعى، فرهنگى و چگونگى معيشت آنان.(ص 251 - 218) در فصل ششم چگونگى اجراى اين سفر عظيم الهى و تلاش گسترده و ارجمند سازمان حج و زيارت در سامان دادن به آن گزارش شده است، با نمودارهايى از تعداد حاجيان چگونگى آنان بلحاظ سواد، سن و ... و تلاشهاى اجتماعى، تداركاتى، بهداشتى و ... سازمان حج.(ص 257 - 254) فصل هفتم و با عنوان «در حاشيه حج» كوتاه است اما خواندنى، چگونگى بازار كالا، سرقت پديده جديد، و جالب آن كه گاه با اسلحه و ماشين داراى شماره سعودى و يا خودروهاى پليس! بهنگام استلام حجر 1500 دلار رفت! (ص 303)، در مسجدالحرام 1050 ريال سعودى و نيز 2500 ريال، 1000 ريال سعودى و مقدارى پوشاك در منطقه عزيزيه و ... .(ص 309 - 295) فصل هشتم، فصل پايانى كتاب است با عنوان «ميقات در آينه».اين بخش گفتگوهايى است با متفكران و عالمانى كه توفيق زيارت يافته اند و در اين ديدارها از دريافتها، و ديدگاههاى خود درباره حج و مسائل جهانى سخن گفته اند.كتاب (با كاروان ابراهيم) را اديب و شاعر ارجمند جناب موسوى گرمارودى ويرايش كرده اند.با كاروان عشق محمد على مهدوى راد، رسول جعفريان (چاپ اول، تهران، نشر مشعر، 1372) 434صفحه، وزيرى + تصوير.اين كتاب گزارش تفصيلى حج و بديگر سخن، سفرنامه جمعى حج است.در اين مجموعه از چگونگى برگزارى مراسم حج هفتاد و دو و جاريهاى آن سخن رفته است، و تصويرى گويا از چگونگى حج گزارى در آن سال عرضه شده است.كتاب با نوشته اى آغاز مى شود با عنوان «در حريم دوست» كه حال و هواى زائران در آن ديار را ترسيم كرده و فضاى عطرآگين آن لحظات نورانى را گزارش كرده و چگونگى آن تجمع شگرف را در مراحل مختلف به تصوير كشيده است، اين نوشته با نثرى فاخر، دلپذير است و خواندنى، در بخشى از نوشته ياد شده چگونگى عاشقانى كه بر مظلوميت بقيع مى گريند بدينگونه ترسيم شده است: جمعيتى انبوه سرازير آن مى شود هر كس به آهنگى و هوايى.امّا اين مزار بى پيرايه كه تبلورى از مظلوميت است اكنون در گرداگردش شاهد تجمّعى شگرف است.تركان با لباسهاى متحدالشكل در ميان جمع، نمودى زيبا دارند و پاكستانيان با احساسى رقيق و قلبى مالامال از عشق و مظلوميت؛ التهابى شگفت.آنان گويا در اين آينه مجموعه مظلوميت خود را نيز مى نگرند و مظلوميت خود با امامشان را يكجا فرياد مى كنند.بحرينيان با آرامشى ستودنى، جمعى و گاه فردى به گونه اى دلپذير با رهبرشان راز مى گويند.و ايرانيان حضورشان جلوه اى عظيم و نمودى خيره كننده دارد، اشكها كه بر گونه ها مى ريزد، شانه ها كه مى لرزد، سينه ها كه برمى آيد و فرو مى نشيند، رگها كه متورم مى شود، چهره ها كه ملتهبانه به سرخى مى گرايد؛ چشمها نه اشك كه خون مى ريزند همه و همه نمايش عظيمى را رقم مى زند.جانبازان بر روى چرخها آرام مظلوميت را فرياد مى كنند و كهنسالان با كمرهاى خميده عشق به پيشوا را زمزمه.اينجا سرزمين عشق است و مظلوميت.عاشقان با معشوق راز مى گويند، و زمرمه هايى را بر لب دارند كه فقط عاشقان دانند و معشوقان.و چگونگى «جبل الرحمه» در روز پرشكوه عرفات بدين سان: جبل الرحمه در دل عرفات نيز ديدنى است، زائران كه يكسر سفيد پوشند چون بر آن فراز مى آيند و از ستيغ تا دامنه آن را مى پوشانند از دور كوه بزرگى را ماننده است كه گويى تمام آن با برف پوشيده است: سفيدِ سفيد.كتاب در نه فصل سامان يافته است.فصل اوّل با عنوان «آغاز راه» گزارشى از تمهيدات بعثه مقام معظم رهبرى و سازمان حج و زيارت در آستانه حج.فصل دوّم به مسائل فرهنگى پرداخته است.و در آغاز از تلاشهاى معاونت آموزش و تحقيقات بعثه سخن گفته است.با گزارشى از آثار چاپ شده درباره حج و مناسك آن، آنگاه نقش روحانيان در حج و تأثير آن در چگونگى حج گزارى حاجيان بحث شده و در ضمن گفتگويى با معاونت امور روحانيان چگونگى گزينش آنان و نيز مسؤوليتهايشان گزارش شده است.در بخشى از اين فصل و با عنوان «حج و مسائل فقهى»، گفتگويى است و گزارشهايى از شوراى استفتا، و مشكلات فقهى حج گزارى و جستجوى راه حلهايى براى گشودن گره هاى آن مانند مسأله قربانى و ... .ارشاد زائران براى بهتر و آبرومندانه برگزار كردن حج و دشواريهايى كه در اين زمينه وجود دارد در بخش ديگرى از اين فصل گزارش شده است.(ص 112 - 65) «حج و مسائل سياسى» عنوان چهارمين فصل كتاب است كه گسترده ترين فصول آن نيز هست.اين فصل در دو بخش تدوين يافته است.بخش اوّل گزارشهايى است از انديشه ها، داوريها، باورها، و نگاههاى زئران به مسائل جهان، جهان اسلام، انقلاب اسلامى ايران، شخصيت امام خمينى - ره - ، جريان احياى تفكر اسلامى و چگونگى بازگشت به مجد و شكوه وحدت و همدلى و همرازى مؤمنان و مسلمانان.اين گزارشها خواندنى و تنبه آفرين است.بنگريد: بدانيد ما در اين عصر هر چه داريم از بركت پيروزمندانه نهضت بزرگ اوست [امام خمينى] ما شيفته آن مرد بزرگ تاريخى هستيم.(ص 119) «آقا! مسأله فلسطين فقط با اعلان جهاد همگانى قابل حل است، با نرمش و سازش و حركتهاى ديپلماسى نمى شود به حل نهايى فلسطين نزديك شد.» اين ديدگاه پيرمردى است زجر كشيده از آن ديار.در اين بخش مسائل فلسطين، الجزاير، تركيه، مسجد بابرى، سلمان رشدى از نگاه مسلمانان و حج گزاران گزارش شده است.(ص 142 - 115) سعوديها برگزارى مراسم برائت از مشركان را هرگز خوش نمى داشتند؛ جنايت بى نظير آنان به سال 1366 و كشتار درنده خويانه آنان نشانگر خشم و كين حاكمان سعودى از اجراى اين مراسم است.سال هفتاد و دو، با تمام توان از برگزارى آن جلو گرفته اند.در بخش دوّم اين فصل گزارشى است تحليلى و گام به گام از چگونگى برخورد سعوديان با مراسم برائت و جلوگيرى از انجام آن و در نهايت چگونگى انجام مراسم در سرزمين منا و بازتاب آن در رسانه هاى دنيا، و عكس العمل حاكمان و مفتيان سعودى با آن.(ص 218 - 143) فصل چهارم ويژه گزارش ديدارهاى نماينده محترم ولى فقيه و سرپرست زائران ايرانى است.كه با گزارش مراسم استقبال به روز 20/2/72 آغاز مى شود.با گزارش ديدار جمعى از روحانيان و زائران تهرانى به روز 29/2/72 پايان مى يابد.(ص 241 - 221) از جمله اقدامات ارجمند بعثه مقام معظم رهبرى در موسم حج، برگزارى سمينارهاى علمى، فرهنگى درباره مسائل فرهنگى، اجتماعى و سياسى جهان اسلام است.در اين فصل چگونگى برگزارى اين سمينارها و مسائل مطرح شده در آن گزارش شده است، با گزارشى گزينه از مقاله ها و بحثها از جمله، سمينار حج و تقريب، سمينار مجمع جهانى اهل بيت - ع - ، سمينار محمد - ص - الگوى زمامداران و ... (ص 287 - 247) در فصل ششم و با عنوان «جلوه حق»، از نقش حج در تفاهم و شناخت درست جريانهاى فرهنگ اسلامى باز گفته شده و از نقش حج در شناساندن چهره راستين تشيع گفتگو شده است؛ گزارشهاى اين بخش خواندنى و تنبه آفرين است، چگونگى برگزارى مراسم دعاى كميل در مدينه و شبى با قرآن از جمله گزارشهاى ديگر اين بخش است.(ص 303 - 289) در فصل هفتم مسائل اجرايى و تداركاتى و چگونگى يارى رسانى سازمان حج و زيارت به زائران، گزارش شده است و نيز فعاليتهاى هيأت پزشكى (ص 331 - 307) در فصل هشتم و با عنوان «در سرزمين وحى» گفتگوهايى گزارش شده است از زائران و نيز از كسانى كه سالهاى سال توفيق ديدار را داشته اند و سينه هايشان انباشته است از خاطرات چگونگى حج گزارى در ديروز و امروز، اين گفتگو كه نمايشگر چگونگى نگاهها، باورها و احساسها و برداشتهاى زائران را مى نماياند، بسى خواندنى است، چگونگى حج گزاريهاى برخى از كشورهاى اسلامى، و نيز ديگرسانيها و تحوّلاتى كه در اماكن مقدسه روا شده است نيز در اين بخش گزارش شده است.(ص 398 - 345) فصل نهم مصاحبه هايى است خواندنى و سودمند با شخصيتها و متفكران اسلامى درباره جهان اسلام مسائل مرتبط با حج و شناخت جريانهاى فكرى و سياسى اقاليم قبله و با عنوان «ديدگاهها»، بدين سان «با كاروان عشق» سفرنامه جمعى عاشقانى است به عشق ديار يار و حريم دوست، روزهايى را سرشار از اميد، تلاش و اقدام در آن وادى قدس گذرانده اند.به سوى ام القرى رسول جعفريان (چاپ اول، تهران، نشر مشعر، 1373) 343 صفحه، وزيرى.اين كتاب مجموعه ايست از چهار سفرنامه كه نويسنده در يكى، ديدارها و دريافتهاى خود را گزارش كرده و سه سفرنامه ديگر را با تصحيح و تعليق در اين مجموعه نشر داده است.كتاب با گزارشى خواندنى و سودمند آغاز مى شود.از سفرنامه هاى حج و رساله هاى فارسى در جغرافياى حرمين شريفين، در اين فهرست بر روى هم 67 سفرنامه و رساله معرفى شده است.(ص 18 - 13) بخش اوّل اين مجموعه، گزارشها، ديدارها و چگونگى حج گزارى حاجيان در سال 73 است كه نويسنده گزارش كرده است، او گزارش را از فرودگاه آغاز مى كند و با گزارش چند خاطره از حاجيان همسفر پايان مى برد.نگاه نويسنده تيز بينانه و گزارشها بلحاظ تاريخى داراى اهميت است.جزوه هاى تبليغى وهابى ها و چگونگى محتواى آنها (ص 29) خطابه خطيب جمعه (ص 30) برنامه هاى تلويزيون عربستان در ايام حج (ص 37) و گزارشى از كاروانهاى عرب شيعى و مناسب خوانيها و روضه خوانيهاى آنها.(ص 40) نويسنده به مناسبتى (گو اين كه تا حدودى لا يتچسبك!) به تاريخ نقب زده و چگونگى تعمير ديوار كعبه توسط عالمى كاشانى را به سال 1039 گزارش كرده است (ص 43) بن باز، مفتى آن ديار به جواز صلح با اسرائيل فتوا داده است - چشم فقهاى اهل سنت روشن! - و نويسنده چگونگى اين فتوا را گزارش كرده است.(ص 49) گفتگوهاى نويسنده نيز خواندنى است، از جمله گفتگوى وى با جوانى انقلابى از الجزاير (ص 75) و با جوانى از مدرسان دانشگاه مدينه (ص 76) نويسنده به مناسبت يادكرد برخى از جايهاى تاريخى مدينه، دگربار نقبى به تاريخ زده و چگونگى مدينه را به سال 1255 گزارش كرده است.چگونگى تدارك برگزارى مراسم برائت از مشركان، و جلوگيرى سعوديان از برگزارى آن (ص 95) برگزارى كنفرانس مجمع تقريب، و مجمع اهل بيت (ص 97) از ديگر گزارشهاى نويسنده است.نويسنده گفتگويى خواندنى را گزارش كرده است و نشان داده است كه چه سان در آن ديار سخن از سياست دلهره آفرين است، و اين كاش عنوان آن را مى گذاشت «بحث سياسى موقوف!» كه در پايان گزارش آمده است (ص 120) گزارشهاى عرفات، مشعرالحرام و منا نيز خواندنى است.اين بخش با خاطراتى از زائران و اشعارى دلپذير از شاعران پايان يافته است.بخش دوّم سفرنامه حج ميرزا على اصفهانى است به همراهى تنى چند از مؤمنان؛ از جمله عالم جليل جناب حجت الاسلام سيد محمد طباطبايى فرزند ارشد مرحوم آيت اللَّه سيد محمد كاظم طباطبايى.گزارشگر دقيق النظر، اين مجموعه سفرنامه را بر اساس شهرها و ديه ها تنظيم كرده و از شهر و دهى ياد كرده و آن را وصف كرده است به مثل: قطيفه، آبادى دلنشين، كثيرالنعمه خوش هوايى است ... چشمه آب بسيار عذب و زلالى دارد و ... (ص 180) در وصف شهرها، و آباديها و مردمان آنها و نيز خلق و خوى و منش آنها، گاه نكات جالبى مى آورد.در وصف شام آورده است: فَسَقه و فَجَره، ملل معروفه با اسباب مهيّا، مشغول عيش و طرب خود هستند.يهوديهاى آن شهر از ساير ملل وقيح ترند، زنها و دختران ايشان با سر و سينه و ساق و دست مكشوف حركت مى نمايند، بالنسبه مسلمين مستورترند (ص 183) او به تاريخ 17 ذى قعده 1331 به مدينه وارد شده است و تصويرى از وضع شيعيان آن روزگار غمبار است (ص 190) گزارش وى از مدينه كوتاه است؛ كه توقف آنها كوتاه بوده است.در راه مدينه به مكه دزدان به كاروان آنها حمله مى آورند و دوبار غارت مى شوند.و اين حادثه را بسيار گويا و غم آفرين تصوير كرده است (ص 193) از مدينه تا مكه گزارشهاى وى جالب و در شناخت آن وادى سودمند است.ورود به مكه را نيز عاشقانه و زيبا گزارش كرده و با اين شعر به اوج رسانده است كه: بس كه دل بر سر دل ريخته جان بر سر جان سر كويش رَهِ آمد شدِ ما مسدود است در ضمن گزارشهاى مختلف از چگونگى برگزارى مناسك و اعمال، نكات اخلاقى و معرفتى نيز مى آورد و سفرنامه را خواندنى تر مى كند.وصف وى از مشاهد مشرفه نيز گويا و جالب است.سفرنامه سوم را محمد ولى ميرزا نگاشته است.وى از فرزندان فتحعلى شاه قاجار است كه به سال 1260 قمرى ابتدا به عراق و آنگاه به حجاز سفر كرده است، و در اين سفرنامه از چگونگى شهرها، آباديها و سوانح راه و حوادث روزگار و چگونگى برگزارى مراسم حج، گزارشهايى ارائه داده است.برخى از اطلاعات وى از نجف، كربلا، و چگونگى حج گزارى حاكمان آن روزگار و اداره حرمين شريفين خواندنى و سودمند است.او منازلى را كه كاروانيان بايد براى رسيدن به مكه، از شام تا مكه مى پيمودند، ياد كرده است.وصف مسجدالحرام و مسجدالنبى نيز گويا و جالب است.او مى نويسد: زيارت اهل قبورِ بقيع مشرف شديم، آنچه در گنبد مدفون بودند و در ميان يك صندوق بودند.عباس عموى پيامبر - ص - و حضرت امام حسن - ع - و امام زين العابدين - ع - وامام محمد باقر - ع - و امام جعفر صادق - ع - همگى در يك ضريح مى باشند.(ص 261) او گرفتارى كاروانشان را در دست دزدان نيز به تفصيل گزارش كرده است (ص 266) و در پايان سفرنامه با عنوان «فايده» به نكاتى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى اشاره كرده و برخى از شيوه هاى حج گزارى و قراردادهاى اجراى حج را آورده است.چهارمين بخش اين مجموعه، گزارش دقيق و گويايى است از مدينه منوّره، به خامه محمد ميرزا مهندس، از عالمان و جغرافيا دانان دوره ناصرى كه به سال 1294 با مشاهده و وارسى دقيق مدينه و جايهاى تاريخى آن، نگاشته است.او از «ينبع»، راه ينبع تا مدينه طيبه و منازل آن سخن گفته و آنگاه مدينه و وادى بطحان را شناسانده است.مسجدالنبى را به اجمال امّا دقيق وصف كرده و آنگاه به تفصيل چگونگى آن وادى نور را گزارش نموده است.آنگاه سخن را به اطراف مدينه كشانده و از مساجد و جايهاى تاريخى آن سخن گفته است.عمده مطالب كتاب مشاهدات شخصى اوست كه بسيار مغتنم است.آقاى جعفريان بر رساله ها مقدمه نگاشته و از چگونگى آنها به اختصار سخن گفته است و در پايان، فهرست اشخاص، جايها و ابدان را افزوده است كه سودمند است و كارآمد.اين مجموعه بر رويهم اثرى است خواندنى و در شناخت آن وادى قدس و چگونگى هايش در سده هاى اخير، سودمند.سفرنامه مكه حسام السلطنه، بكوشش رسول جعفريان (چاپ اول، تهران، نشر مشعر، 1374) 360 صفحه، وزيرى.ادبيّات سفرنامه نويسى در دوره قاجاريه بگونه اى چشمگير گسترش يافته است و اين كتاب يكى از نمونه هاى برجسته ادبيات سفرنامه نويسى است.نگارنده آن حسام السلطنه فرزند عباس ميرزا از چهره هاى برجسته قاجارى در نيمه دوّم قرن سيزدهم هجرى است.كه در آن روزگار مناصب متعدّدى داشته و در ايالات گوناگونى حكم رانده است.او سفر خويش به بيت اللَّه الحرام را، شعبان 1297 آغاز كرده و جمادى الثانى 1298 پايان برده است.او در اين سفرنامه چگونگى شهرهاى استانبول، مكه، مدينه، دمشق، بيت المقدس و مصر را گزارش كرده است.تصويرهاى وى از جايها و بناهاى تاريخى دقيق و خواندنى است.گزارشهاى وى از استانبول جالب و خواندنى است، چگونگى عمارت سلطنتى دولت عثمانى (ص 71) مساجد مختلف آن ديار از جمله مسجد ايازصوفى (ص 76) لنگرگاه بندر ساس (ص 87) كانال سوئز (ص 91) و ... در اين بخش گزارش شده است.در گزارش مكه معظمه، چگونگى شهر مكه را در آن روزگار گزارش كرده و از مسجدالحرام، و بخشهاى مختلف آن مانند اركان كعبه، حجرالاسود، مقام ابراهيم، چاه زمزم، حطيم، و ... سخن گفته است (ص 136 - 109) در گزارش مدينه منوّره نيز ابتدا از مسجدالنبى سخن گفته است و چگونگى آنرا به تفصيل شرح داده است.(ص 151 - 144) آنگاه چگونگى قبرستان بقيع را گزارش كرده است كه در آن روزگار داراى بنا و ضريح بوده است.اين گزارش بلحاظ تاريخى قابل توجه است، بخشى از آن را مى آورم: بدان كه قبرستان بقيع نسبت به حرم شريف در مشرق مايل به جنوب است و بقاعى كه در قبرستان مزبور است، اوّل بقعه ائمه اربع است كه امام حسن مجتبى و على بن الحسين و امام محمّد باقر و امام جعفر صادق - عليهم السلام - است.در وسط بقعه مباركه، ضريح صندوق بزرگى است كه دو صندوق در ميان است، يكى صندوقى است كه قبور ائمّه اربعه در ميان آن باشد و ديگرى صندوقى است كه قبر عباس عموى پيغمبر - ص - در ميان آن است.ميان صندوق و ضريح، قريب نيم ذراع فاصله است و طرف پايين ضريح كه سمت پاى ائمه اربعه محسوب مى شود شبكه است و اين بقعه را محمد على پاشاى مصرى در سنه 1234 به امر سلطان محمود خان تجديد عمارت كرده است و در طرف جنوب اين بقعه نيز ضريح صديقه طاهره - عليهاالسلام - است كه متّصل به ديوار است.در اطراف ضريح نيز از فلزّ برنج، شباكى قرار داده اند كه ده دهنه دارد؛ سه دهنه آن از طرف يمين باز است و باقى مشبّك است و در بالاى آن دو قبّه نقره گذاشته اند كه از هندوستان آورده اند و چهلچراغ هم از سقف بر بالاى ضريح آويخته اند كه از بلور است.» چگونگى كوه احد، مسجد قبا، چاههاى مدينه، مساجد مدينه، كوههاى مدينه نيز به تفصيل گزارش شده است.افزون بر اينها گزارشهاى وى از جايها و اماكن تاريخى مسير راه نيز سودمند است، «مداين صالح»، «تبوك»، «وادى المسوخات» و ... .پس از گزارش مدينةالنبى - ص - ، گزارش چگونگى دمشق است.با گزارشهايى دقيق از دمشق، حدود شام، مسجد جامع اموى، صحن و مسجد زينبيه، بقعه مباركه حضرت رقيه، محيى الدين عربى و صحن و مسجد بقعه وى و ... او در ضمن اين شرحها و گزارشها از شهرهاى مختلفى نيز سخن گفته است؛ دقيق و گويا و با توجه به ابعاد مختلف آنها از جمله: يافه، رمله، قطرون، أبى غوش و ... .(ص 189 - 208) پس از آن از «بيت المقدس» سخن گفته است، با گزارشهايى از بيت المقدس و پيشينه آن و تحوّلات و ديگرسانيهايى كه در آن وقوع يافته است، صحن قبّه، مسجدالاقصى و پيشينه آن، احاديث نگاشته شده بر اطراف صخره، تاريخهاى نگاشته شده بر قبّه در تعميرهاى مختلف ابواب صحن، رواقهاى صحن، مقبره حضرت مريم، بقعه ابراهيم خليل، بيت اللحم و ... .(ص 234 - 212) در تمام آنچه ياد شد حسام السّلطنه گزارشهاى خود را با مسائل تاريخى و جاريهاى تاريخى پيرامون آنها آميخته است.پس از آن گزارش مصر است، با توصيف جالبى از «عمارت رأس التين» كه بقول گزارشگر ابتدا انجيرستان بود و در روزگار اين گزارش «دارالحكومه» بوده است.و آنگاه از اسكندريه، ميدان منشيّه [تفرّجگاه مصريان]، باغ نزهت، مناره فردوس اسكندريه، بقعه حضرت زينب (س) كه وصفى جالب و خواندنى دارد.مصر، بقعه رأس الحسين، رود نيل مقابر مشهور ديگر، اهرام، و ... .(ص 265 - 242) در بازگشت به ايران نيز، بندر پوتى، رودخانه ريوَنْ، تفليس، مرند، تبريز و ... توصيف شده است.آقاى جعفريان آنرا بر اساس يك نسخه تصحيح و بازنويسى كرده و گاه هايى بدان افزوده است و در مقدمه اى از حسام السّلطنه و زندگانى اجتماعى و سياسى او سخن گفته و فهرستى از سفرنامه هاى فارسى را بدست داده است.سفرنامه حسام السلطنه در مجموع اثرى است سودمند و داراى آگاهيهاى كارآمد از شهرها و آباديها، مردم و فرهنگ آنروزگاران.1) - صحيفه نور، ج 17، بخشى از پيام بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى - ره - به زائران بيت اللَّه الحرام مورّخ 25/5/1364 ه . ش.2) - آل عمران : 91، 92 و 93.3) - حج : 28 ، 29 و 30 4) - براى آگاهى از زيستنامه وى و آراء و اقوال پيرامونش، به كتابهاى: «حسن بصرى»، احسان عباس؛ الاعلام، زركلى، ج 2، ص 242؛ تاريخ التراث، ج 1، باب 1، ص 72 و ج 1، باب 4، ص 9؛ تذكرة الاولياء، ج 1، ص 24؛ ريحانة الأدب، ج 1، ص 269، و ج 2، ص 395؛ سير الاولياء، ص 32؛ فهرست مشترك، ج 4، ص 2672؛ يادداشتهاى قزوينى، ص 935 و فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، ص 163؛ معجم رجال حديث خوئى، ج 1، ص 272؛ و هدية العارفين، ج 1، ص 265 مراجعه شود.5) - در بعضى از كتابشناسيها «عبدالرحيم بن انس» نيز گفته شده است.6) - اين شخص همانگونه كه در مقدمه ذكرش رفت «عبدالرحيم بن يونس يا انس» مى باشد.7) - اشاره به «دحو الارض» كه تمامى زمين از مكّه گسترش يافته است؛ يعنى همه زمين زير آب بوده، ابتدا مكّه از زير آب خارج شده بعداً اطراف آن، بعداً به ترتيب ساير جاها، به همين جهت مى گويند زمين از زير مكّه گسترش يافته است.8) - «و انّما بين الركن اليمانى الى الحجر الاسود قبور سبعين نبيّاً كلهم قتلهم الجوع و القُمَّل ..».9) - يعنى اگر در مكه يك نماز فرادى بخواند، ثواب صد هزار نماز در غير مكه را دارد و اگر در مكه يك نماز با جماعت بخواند ثواب يك ميليون و پانصد هزار نماز در غير مكه را دارد و عبارت عربى حديث چنين است: «من صلّى فى المسجد الحرام فى جماعةٍ صلوة واحدة كتب اللَّه له الفى الف صلوةٍ و خمسمائة صلوةٍ.» 10) - سختيها و مشكلات.11) - «استكثروا من هذا الطواف قبل أن يُحال بينكم و بينه، فكأنّى أنظر الى رجل أصلع أفدع جالس عليها يُهدمها حجراً حجراً.» 12) - بقره: 125 13) - «فيه آياتٌ بيناتٌ مقامُ ابراهيم ومن دخله كان آمناً» آل عمران: 97 14) - و قال - صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم - «اذا كان يوم عرفة فانّ اللَّه تعالى يدنو حتى يكون أدنى سماواته الى الارض ثم يفتح أبواب السماء فيُباهى بالطائفين ملائكته فيقول يا ملائكتى اُنظروا الى عبادى جاؤنى شُعثاً غبراً من كلّ فجٍ عميق يرجون مغفرتى قد غفرت لهم جميعاً اَفيضوا عبادى كلّكم مغفوراً لكم مشفعين فيمن شفعتم ولو كانت ذنوبكم مثل عدد ايّام الدنيا و لو كانت ذنوبكم مثل عدد النجوم و لو كانت ذنوبكم مثل عدد القطر لغفرت لكم فانّى أرحم الراحمين و رحمتى وسعت كلّ شى ء.» 15) - سرائر، ج 1، ص 570، چاپ جامعه مدرسين؛ جواهر، ج 10، ص 346؛ جامع المقاصد، ج 3، ص 198؛ مدارك الاحكام، ج 8، ص 160؛ حدائق الناضره، ج 16، ص 119 16) - مصباح المنير، ج 3، ص 390؛ مدارك الاحكام، ج 8، ص 160؛ حدائق الناضره، ج 16، ص 119؛ جواهر الكلام، ج 19، ص 346؛ جامع المقاصد، ج 3، ص 198 17) - صحاح تاج اللغه و صحاح العربيه، ج 5، ص 1952، تأليف اسماعيل بن حماد جوهرى، چاپ دارالعلم للملايين 18) - مصباح المنير، ج 1، ص 39؛ جواهرالكلام، ج 19، ص 346؛ تاج العروس، ج 8، ص 340؛ لسان العرب، ج 12، ص 298 19) - تاج العروس، ج 8؛ جواهرالكلام، ج 19، ص 346؛ لسان العرب، ج 12، ص 298 20) - لسان العرب، ج 12، ص 29، چاپ نشر ادب حوزه 21) - النهايه فى غريب الحديث و الأثر، ج 2، ص 395، چاپ مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان 22) - تاج العروس، ج 8، ص 340 23) - العين، ج 7، ص 266 - 265، منشورات دارالهجره.24) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 15، ص 408، چاپ المكتبه الاسلاميه.25) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 15 ابواب الطواف، ح 1، ص 408 26) - على اصغر مرواريد، سلسلة ينابيع الفقهيه، ج 7، ص 50، مؤسسه فقه الشيعه، الدار الاسلاميه.27) - همان، ص 106 28) - همان، ص 188 29) - همان، ص 229 30) - همان، ص 289 31) - همان، ص 405 32) - همان، ج 8، ص 436 33) - همان، ص 532 34) - همان، ص 641 35) - همان، ص 75 36) - موسوعة الفقهيه، ج 17، ص 104 37) - موسوعة جمال عبدالناصر، ج 7، ص 327؛ و شرح فتح الغدير، ج 2، ص 148، چاپ الكبرى الاميريّه ببولاق مصر.38) - حاشيه الدسوقى على شرح الكبير، ج 2، ص 40، طبع دار احياء الكتب العربيه.39) - ابو اسحاق شيرازى، المهذب، ج 1، ص 222، مطبعه عيسى البابى الحلبى.40) - ابن قدامه، المغنى، ج 3، ص 370، مطابع دار المنار.41) - جواهر الكلام، ج 19، ص 340، چاپ دار التراث العربى.42) - همان، ج 8، ص 159، كتاب الحج، چاپ اهل البيت.43) - همان.44) - نجم الدين جعفر بن زهدى حلى، ايضاح ترددات شرايع، ص 197 45) - كتاب الحج، تقريرات بحث توسط آيت اللَّه شيخ محمد ابراهيم جناتى، ج 4، ص 386 46) - وسايل الشيعه، ج 9، ص 412، باب 18 ابواب الطواف چاپ مكتبة الاسلاميه.47) - همان.48) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 16، ابواب الطواف، ح 2، ص 409، المكتبة الاسلاميه.49) - وسايل الشيعه، ج 9، ص 405، باب 13، ابواب طواف، ح 11، چاپ المكتبة الاسلاميه.50) - وسايل الشيعه، ج 9، ص 411، باب 16، ح 10 51) - حدائق الناضره، فى احكام العترة الطاهره، ج 16، ص 119، چاپ جامعه مدرسين.52) - ج 9، ص 412 53) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 18، ابواب طواف، ح 2، ص 413، چاپ المكتبة الاسلاميه.54) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 13، ابواب طواف، ح 15، ص 406، چاپ المكتبة الاسلاميه.55) - وسايل الشيعه، ج 9، ص 408، باب 15، ح 2، چاپ المكتبة الاسلاميه.56) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 22، ص 418، ح 1، چاپ المكتبة الاسلاميه.57) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 22، ص 420، ح 12، چاپ المكتبة الاسلاميه.58) - ابن قدامه، مغنى، ج 7، ص 379، چاپ سوم.59) - المهذب، ج 1، ص 222، مطبعة عيسى البابى.60) - شرح فتح القدير، ج 2، ص 153، المطبعة الكبرى الاميريّه ببولاق مصر.61) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 16، ص 411، ح 12، چاپ المكتبة الاسلاميه.62) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 13، ح 1، ص 402، چاپ المكتبة الاسلاميه.63) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 15، ابواب طواف، ح 1، ص 408 64) - بحارالانوار، ج 21، باب 36، ص 402، ح 38، چاپ مؤسسه وفاء.65) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 24، ص 422، ح 1 66) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 12، ح 1، ص 400 67) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 21، ح 2، ص 418 68) -وسايل الشيعه، ج 9، باب 12، ح 2، ص 419 69) - بحارالانوار، ج 21، باب 36، ح 38، ص 402، چاپ مؤسسه وفاء.70) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 13، ح 1، ص 402 71) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 13، ح 3، ص 403 72) - وسايل الشيعه، ج 9، باب 16، ابواب طواف، ح 8، ص 411 73) - بحارالانوار، ج 99، باب 40، ح 3، ص 219 چاپ مؤسسه وفا.74) - بحارالانوار، ج 99، باب 4، ح 38، ص 48 چاپ مؤسسه وفا.75) - بحارالانوار، ج 99، ص 219، باب 40، ح 3 76) - بحارالانوار، ج 99، باب 2، ح 42، ص 13 چاپ مؤسسه وفا.77) - اخبار مكه، ج 1، ص 110 78) - آل عمران: 97 79) - مناسك، ص 18، م 13 - يادآورى مى شود، تمام مسائل از مناسك محشى ، نشر مشعر، چاپ اوّل، 1372 آورده شده است.80) - مناسك، نيابت در حج، مسأله 1 81) - مناسك، ص 391، س 46 82) - مناسك، ص 392، س 47 83) - مناسك، ص 83، س 17 84) - مناسك، ص 77، م 1 85) - مناسك، ص 81، س 13 86) - مناسك، ص 129، م 2 87) - مناسك، ص 142، س 28 88) - مناسك، ص 131، م 8 و ص 137، م 5 89) - مناسك، ص 105، سطر 11 90) - مناسك، ص 114، م 2 و 4 91) - مناسك، ص 224، م 17 92) - مناسك، ص 257 و 258 و 259 - س 16 تا 19 و 23 و 24 93) - مناسك، ص 353، م 7 94) - مناسك، ص 352، ص 13 95) - مناسك، ص 337، م 1 96) - مناسك، ص 339، م 8 97) - مناسك، ص 376، سطر آخر 98) - مناسك، ص 259، س 24 99) - مناسك، ص 80، م 10 100) - مناسك، ص 137، م 2 101) - مناسك، ص 292، س 3 102) - وسائل الشيعه، ج 9، ص 327 103) - وسائل الشيعه، ج 9، ص 324 104) - فاسى، شفاءالغرام باخبار البلد الحرام، ج 1، ص 197 105) - احمد عبد الغفور، الكعبه و الكسوه، ص 119 106) - ابن هشام، السيرة النبويه، ج 1، ص 25؛ ازرقى، اخبار مكه، ج 1ص 250؛ طبرى، تاريخ الامم و الملوك، ج 1، ص 427؛ ياقوت، معجم البلدان، ج 4، ص 465؛ ابن فقيه، البلدان، ص 23 و منابع ديگر.107) حمداللَّه مستوفى، نزهةالقلوب، ص 6 108) - طبرى، ج 1، ص 427 109) - ابن هشام، ج 1، ص 25 110) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 230 111) - سهيلى، الروض الانف، ج 1، ص 40 اين اشعار را ازرقى نيز آورده، اخبار مكه، ج 1، ص 250 و نيز ياقوت، معجم البلدان، ج 4، ص 465 ضمناً مسعودى اين اشعار را به بعضى از حميرى ها نسبت مى دهد: مروج الذهب، ج 1، ص 82 112) - فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 197 113) - ماوردى، الاحكام السلطانيه، ص 162؛ الروض الانف، ج 1، ص 224؛ فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 231 114) - ياقوت حموى، معجم البلدان، ج 4، ص 465 115) ابن هشام، ج 1، ص 211 116) - شفاءالغرام، ج 1، ص 197 117) - ازرقى، اخبار مكه، ج 1، ص 251 118) - همان.119) - شفاءالغرام، ج 1، ص 195؛ و بلاذرى، فتوح البلدان، ص 47 120) - اخبار مكه، ج 1، ص 26 121) - احمد عبد الغفور عطار، الكعبه و الكسوه، ص 136 122) حسين عبداللَّه باسلامه، تاريخ الكعبة عمارتها و كسوتها و سدانتها، ص 249 123) - بلاذرى، فتوح البلدان، ص 47 124) - اخبار مكه، ج 1، ص 253 125) - همان.126) - همان، ص 260 127) - شفاءالغرام، ج 1، ص 196 128) - وسائل الشيعه، ج 9، ص 324 129) - اخبار مكه، ج 1، ص 254 130) - همان، ص 260.اين گزارش ازرقى با گزارش ديگر او منافات دارد كه گفته است: عمر هر سال كسوه قبلى كعبه را مى كند و آن را ميان حجاج تقسيم مى كرد.(اخبار مكه، ج 1، ص 259) 131) - شفاءالغرام، ج 1، ص 196 132) - تاريخ الكعبه، ص 252 133) - اخبار مكه، ج 1، ص 255 134) - اخبار مكه، ج 1، ص 256 135) - شفاءالغرام، ج 1، ص 196؛ اخبار مكه، ج 1، ص 256 136) - مجله المورد، ج 9، شماره 4، ص 173 137) - فوزيه حسين مطر، تاريخ عمارة الحرم المكى، ص 161 138) - طبرى، ج 5، ص 127 ضمن حوادث سال 200 139) - ابن عبدربه، العقد الفريد، ج 7، ص 285 140) - قلقشندى، صبح الاعشى، ج 4، ص 281 141) - شفاءالغرام، ج 1، ص 199؛ و محمد طاهر الكردى، التاريخ القويم، ج 4، ص 198، در اين منبع آمده است كه از اين كسوه مدتها در نيشابور نگهدارى مى شد.142) - ابن اثير، كامل فى التاريخ، ج 8، ص 363 143) - سيوطى، تاريخ خلفا، ص 457 144) - ابن جبير، رحله، ص 73 145) - همان، ص 78 146) - همان، ص 125 147) - همان، ص 134 148) - ابن كثير، البداية و النهايه، ج 13، ص 183 149) - شفاءالغرام، ج 1، ص 200 150) - قزوينى، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 115 151) و 5 - همان، ص 201 152) 153) - ابن تغرى، النجوم الزاهره فى ملوك مصر و القاهره، ج 10، ص 85 154) - رحله ابن بطوطه، ص 168 155) - همان، ص 171 156) - قلقشندى، صبح الاعشى، ج 4، ص 282 157) - همان، ص 283 جاى سه نقطه در اصل نسخه صبح الاعشى سفيد بوده است.158) - شفاءالغرام، ج 1، ص 202 بطورى كه نقل كرديم، قلقشندى نيز از قطع كسوه در 27 ذيقعده خبر داده است.159) - همان، ص 204 160) - تفصيل اين جريان را در مجله ميقات شماره 5 (پاييز 72) صفحه 125 به بعد مقاله آقاى آصف فكرت تحت عنوان: «جامه خراسانى بر قامت كعبه» ملاحظه فرماييد و نيز بنگريد به: النجوم الزاهره، ج 15، ص 364؛ و سمرقندى، مطلع السعدين، ج 2، ص 836؛ و حبيب السير، ج 3، ص 632؛ و ذبيح اللَّه صفا، تاريخ ادبيات ايران، ج 4، ص 48 161) - سباعى، تاريخ مكه، ج 2، ص 483 تا 485 162) - رفعت پاشا، مرآةالحرمين، ج 1، ص 285 (متن وقفنامه را آورده) 163) - مجله المورد، ج 9، شماره 4، ص 173 164) - اخبار مكه، ج 1، ص 258 165) - احمد عبدالغفور، الكعبة و الكسوه، ص 174 - 173 166) - الكعبة و الكسوه، ص 189 - 180 167) - همان، ص 197 168) - شفاءالغرام، ج 1، ص 204 169) - وسائل الشيعه، ج 2، ص 752 170) - جواهرالكلام، ج 4، ص 170 171) - سفرنامه ناصر خسرو، ص 82 172) عمر بن فهد، اتحاف الورى باخبار ام القرى، ج 2، ص 525؛ و ابن جوزى، المنتظم، ج 18، ص 155 173) - مرآةالحرمين، ج 1، ص 9؛ التاريخ القويم، ج 4، ص 213 174) - سفرنامه ناصر خسرو، ص 110 175) - شفاءالغرام، ج 1، ص 201 176) - نك : الروض الاُنُف، سهيلى، ج 2، صص 95 - 69 177) - اولين هجرت مسلمانان بن حبشه، با سرپرستى صحابى بزرگ «عثمان بن مظعون» بود، به تعدد 10 نفر از هر قبيله يك نفر.و دومين هجرت به سرپرستى «جعفر» بود كه تعدادشان رويهم در حبشه به 83 نفر مى رسيد.سيره ابن هشام، ج 1، ص 344، چاپ مصر مصطفى البابى.178) - سيره ابن هشام، ج 1، صص 337 - 335 چاپ مصر، مصطفى البابى.179) - اسدالغابه، ج 1، ص 341 چاپ دارالشعب.180) - همان.181) - اسدالغابه، ج 1، ص 341 182) - مقاتل الطالبيين، ص 6، چاپ قاهره «دار احياء الكتب العربيه.» 183) - همان، ص 11 184) - در كتابهاى تاريخى و در مصادر اهل سنت، فرماندهى اول سپاه به زيد بن حارثه، بعد به جعفر و در مرحله سوم به عبد اللَّه بن رواحه نقل شده اما مدارك صحيح از جمله اشعارى كه «حسان بن ثابت» و «كعب بن مالك» در اين قضيه سروده اند، شاهد اين مدعاست كه فرمانده اول جعفر بوده است.و آنها خود از پيامبر شنيده اند.ابن هشام در سيره خود اين اشعار را آورده است امّا هيچ اشاره اى به ترتيب اصلى فرماندهان نمى كند؛ از جمله اشعار صريح «كعب بن مالك» در اين زمينه اين است: اذ يهتدون بجعفر و لوائه قدّام اوّلهم فنعم الأوّل سيره ابن هشام، ج 4، ص 386، چاپ مصر، مصطفى البابى.185) - سفينةالبحار، ج 1، ص 593، چاپ انتشارات اسوه.186) - موته نام قريه اى است در سرزمين بلقاء از سر حدّات شام، معجم البلدان، ج 5، ص 220 187) - نك : «مناقب الامام اميرالمؤمنين»، محمد بن سليمان، چاپ مجمع الثقافة الاسلاميه، ايران - قم.ج 1 و 2 - و «شواهد التنزيل»، الحاكم الحسكانى، ج 1 و 2 188) - اعيان الشيعه، ج 4، صص 128 - 118 189) - روضه كافى، ج 8، صص 190 - 189، ح 216 190) - اعيان الشيعه، ج 4، ص 120 191) - نك : ذريعه، ج 8، ص 49، ش 125؛ الروضة النضره، ص 576 192) - علل الشرائع، ص 398؛ بحار الانوار، ج 96، ص 57 193) - علل الشرائع، ص 146؛ بحار الانوار، ج 11، ص 213 194) - نك : بحار الانوار، ج 11، ص 211 195) - علل الشرائع، ص 146؛ بحار الانوار، ج 11، صص 209 - 208 196) - شايد: گودى.197) - درباره اندازه هاى متفاوتى كه براى گز گفته شده نك : فرهنگ معين؛ ج 3، صص 3301 - 3300؛ مؤلف بعد از اين، مقصود خود را از گز بيان كرده است.198) - نك : بحار الانوار، ج 12، صص 97 و 98 199) - بحار الانوار؛ ج 12، صص 85 - 84، 112 - 111 200) - علل الشرائع، صص 148 و 149؛ الكافى، ج 1، ص 215، ج 4، صص 185 و 186؛ بحار الانوار، ج 11، صص 207 - 205 201) نك: الكافى، ج 4، صص 185 و 186، علل الشرائع، صص 431 - 429 202) - الكافى، ج 4، ص 184 203) - و در روايت ديگر آمده كه: دست نمى رسانيد به آن هر صاحب دردى، مگر اين كه شفا مى يافت.204) - علل الشرائع، ج 1، ص 427 205) - نك : الكافى، ج 4، ص 406 206) - الوافى، ج 2، ص 128 (كتاب الحج) 207) - الكافى، ج 4، ص 409؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 134 208) - در اصل و در همه موارد در كتاب: تلزم (!) 209) - الوافى، ج 2، ص 128 210) - علل الشرائع، ص 428 و 429 211) - در اصل: مطابيخ.212) - در اصل: رسول.213) - عبداللَّه بن زبير تا سال 73 در مكه حكومت كرد.214) - زينه: پلكان.215) - الكافى، ج 4، ص 222؛ علل الشرائع، ص 448؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 281، از: بحار الانوار، ج 46، صص 116 - 115، ج 96، صص 53 - 52 216) - در اصل: منصور بن جعفر.217) - حطيم با حجر اسماعيل برابر نيست؛ در تعريف آن نظرات متفاوتى هست؛ از جمله حد فاصله سطح ميان حجرالاسود - مقام ابراهيم - حجر اسماعيل را حطيم گفته اند.نك : آثار اسلامى مكه و مدينه، صص 33 و 34 (تهران 1371) 218) - در اصل: جبرييل.219) - در اصل نسخه در همه موارد آن: شادروان.220) - مؤلف از محل مقام مالكى سخنى نگفته است، و احتمالاً كاتب آن را انداخته است.221) - نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 87 222) - مسجد خديجه؛ نك: ازرقى، اخبار مكّه، ج 2، ص 88 و نك: 1 223) - باب الحريرين؛ بدين مناسبت كه در بيرون اين در، حرير مى فروخته اند.نك : ازرقى، اخبار مكّه ج 2، ص 88 224) - باب بنى هاشم؛ نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 88 225) باب بنى عائذ ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 89 226) - ازرقى، اخبار مكه، 2 : 89، عبدالاسد.227) - ازرقى و محقق كتاب او بدين نام اشاره اى نكرده اند.نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 89 228) - بنام مدرسة الملك المجاهد صاحب اليمن، ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 90 229) - در اصل: به باب.230) - به مناسب سوق العلافه، ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 90 231) - در اصل: ام يمانى.232) نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 91، 2 233) - نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 91، 6 234) - در اصل: بنى زبير من القوم، نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 91 235) نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 91 236) - نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 92 237) - و ايضاً باب بنى جمح؛ نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 93 238) - درباره اين ابواب و اسامى ديگر آنها نك : ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 93 239) - بعد از زياده «دارالندوه» آمده كه ظاهراً يا زايد است يا كلمه اى شبيه «نزديك باب» بين آنها بوده كه سقط شده است.240) - جحفه روستاى بزرگى است كه در راه مدينه - مكه، در چهار منزلى قرار دارد، معجم البلدان، ج 2، ص 111.مسافت بين مكه و جحفه حدود 220 كيلومتر است.241) صحاح اللغه، ج 5، ص 1916 242) - جمهرة اللغه، ج 1، ص 108 243) - النهايه فى غريب الحديث و الأثر، ج 2، ص 81؛ به لسان العرب، ج 4، ص 223 مراجعه شود.244) - كيهان فرهنگى، ص 47، سال يازدهم مرداد ماه 1373 245) - كافى، ج 4، ص 566، ح 1؛ الفقيه، ج 2، ص 335، ح 6؛ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 18، ح 41 246) - كافى، ج 4، ص 566، ح 2؛ بحارالانوار، ج 37،ص 172، ح 5؛ و ج 100، ص 225، ح 21؛ و مرحوم استرآبادى در تاويل الايات الطاهرة، ص 688 قضيه را با اندك تفاوتى از حسين جمال نقل مى كند.به تفسير كنز الدقائق، ج 10، ص 578 مراجعه شود.247) - كافى، ج 4، ص 567، ح 3 248) - النهايه فى مجرد الفتوى، ص 286 249) الوسيلة الى نيل الفضيله، ص 196 250) - السرائر، ج 1، ص 651 251) - الجامع للشرائع، ص 231 252) - تحرير الأحكام، ج 1، ص 131؛ تذكرة الفقهاء، ج 1، ص 403؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 889 253) - ذكرى الشيعه، ص 155؛ بحارالانوار، ج 100، ص 225 254) - الدروس الشرعيه، ج 2، ص 19 255) - بداية الهدايه، ج 1، ص 391 256) - الحدائق الناظره، ج 17، ص 406 257) - كشف الغطاء، ص 211 258) - جواهر الكلام، ج 20، ص 75 259) - خلاصة الوفاء باخبار دارالمصطفى، ص 425 260) - مفتاح الجنات، ج 1، ص 328 261) - تاج العروس، ج 24، ص 133 262) - همان، ص 138 263) - همان.264) - همان.265) - لسان العرب، ج 9، ص 157 266) - معجم البلدان، ج 4، ص 117 267) - همان.268) - مستدرك، ج 10، باب 14 269) - مستدرك، ج 10، باب 14، ص 26، روايت 1372 270) - احكام حج و اسرار آن، ص 237 271) - لسان العرب، ج 24، ص 137 272) - معجم البلدان، ج 4، ص 117 273) - همان.274) - لسان العرب، ج 9، ص 157 275) - شفاءالغرام، ج 2، صص 36 و108 276) - بحارالانوار، ج 12، ص 98، باب 5، ح 6 277) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 214 278) - همان، ص 220 279) - معجم البلدان، ج 4، ص 118 280) - همان، ص 117 281) - معجم البلدان، ج 4، ص 118 282) - معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 57 283) - معالم مكه التأريخيه و الاثريه، ص 182 284) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 13 - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 194 285) - اَلال بر وزن حَمام همان جبل الرحمه است، برخى نيز آن را «اِلال» - به كسر الف - خوانده اند.جبل المشاة نيز راه شنى است كه بين موقف پيامبر - ص - بر صخره ها و جبل الرحمه قرار دارد - شرق جبل الرحمه - نَبْعه و نُبَيْعه نيز دو رشته كوهند در عرفات، كه به سمت غرب امتداد داشته و پشت جبل الرحمه - بعد از خط دايره اى كه از شرق جبل الرحمه مى گذرد - واقع شده است.جبل مسلم نيز شايد كوهى باشد كه در شمال جبل الرحمه است و بر آن مخازن آب قراردارد.اخبار مكه، ج 5، ص 7 286) - ابى الفداء، تقويم البلدان، ص 109؛ سفرنامه ابن بطوطه، ج 1، ص 132 287) - ازرقى، اخبار مكه، ج 1، ص 117 288) - همان.289) - بقره : 195 290) - ازرقى، اخبار مكه، ج 1، ص 145 291) - ازرقى، اخبار مكه، ص 195 292) - فقه القرآن، ينابيع الفقهية، ج 7، ص 347 293) - مستدرك الوسائل، ج 8، ص 36 294) - مستدرك الوسائل، ج 10، ص 30 295) - همان.296) - مستدرك الوسائل، ج 10، باب 18، ص 32، ح 11386 297) - بحارالانوار، ج 3، ص 320، ح 17 298) - مستدرك الوسائل، ج 10، باب 14، ص 26، ح 11371 299) - وافى، ج 2، ص 42 300) - فاكهى، اخبار مكّه، ج 5، ص 15 301) - فاكهى، اخبار مكّه، ج 5، ص 18 302) - همان، ص 21 303) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 21 304) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 306 305) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 24 306) - همان، ص 24 307) - همان، ص 25 308) - همان، ص 26 309) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 12، اين دعا به عباراتى ديگر نيز آمده، ليكن فاكهى آن را با همين عبارت نقل كرده است.310) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 33 - 29 311) - مفاتيح الجنان، ص 470 312) - مفاتيح الجنان، ص 474 313) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 9 314) - نَمِره، نام كوهى كوچك و كم ارتفاع در قسمت پايانى، حدود شرقى حرم است كه در غرب مسجد عرفه واقع شده است و بدينجهت اطراف اين كوه را نمره نام نهاده اند.عاتق بن غيث بلادى، اودية مكة المكرمه، ص 115 - معجم البلدان، ج 7، ص 362 315) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 194 316) - ينابيع الفقهيه، ج 7، ص 36 317) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 322 318) - ازرقى، اخبار مكه، ج 1، ص 220 319) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 34؛ ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 195 عَيْدان، نخل هاى طويل را گويند و يك دانه آن را عَيْدانه گويند.لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 14524 320) - احكام حج و اسرار آن، ص 238 321) - همان، ص 34 322) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 190 323) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 452، و ج 2، صص 188، 658 324) - شانه چى، مسجدالحرام و كعبه، صص 373 و 374 325) - طول اين مسجد تا قبل از نوسازى اخير حدود 90 متر و عرض آن 80 متر بوده است و علاوه بر نمره به نامهاى مسجد عرفه يا مسجد جامع ابراهيم نيز معروف بوده است. احكام حج و اسرار آن، ص 238 326) - لازم به تذكر است كه در توسعه اخير، قسمتى از مسجد داخل در موقف عرفات و قسمت ديگرى خارج آن قرار گرفته است.فى خدمة ضيوف الرحمان، صص 108 و 111 327) - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، باب 238، ص 221 328) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 33 329) - حرمين شريفين، ص 26 330) - فاكهى، اخبار مكه، ص 43؛ مرآةالحرمين، ج 1، ص 45 331) - فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 43 332) - مرآةالحرمين، ج 1، ص 337 333) - اشهر المساجد فى الاسلام، ج 1، ص 131 334) - معجم معالم الحجار، ج 6، ص 75 335) المناسك و اماكن طرق الحج و معالم الجزيره، ص 471؛ لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 13950 (به نقل از مقدمه لغت مير سيّد شريف جرجانى).336) - اخبار مكه، ج 2، ص 194؛ مرآة الحرمين، ج 1، ص 44، و ج 1، ص 335 337) - اشهر المساجد فى الاسلام، ج 1، ص 131؛ معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 75 338) - وسايل الشيعه، ج 11، ص 12، ح 9؛ بحارالانوار، ج 101، ص 33؛ شفاءالغرام، ج 1، ص 482؛ معالم مكه التاريخيه و الاثريه، ص 183 339) - مرآة الحرمين، ج 1، ص 335 340) - همان؛ معالم مكه التاريخيه و الاثريه، ص 182؛ اشهر المساجد فى الاسلام، ج 1، ص 131 341) - معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 75؛ معالم مكه التاريخيه و الاثريه، ص 182 342) - همان.343) - همان.344) - جامع احاديث الشيعه، ج 11، ص 476، ح 3210؛ معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 75؛ معالم مكه التاريخيه و الاثريه، ص 183 345) - اشهر المساجد فى الاسلام، ج 1، ص 131 346) - همان.347) - شفاء الغرام، ج 1، ص 570 348) - همان.349) - جامع احاديث الشيعه، ج 11، ص 474، ح 3201 و 3202؛ بحارالانوار، ج 99، ص 270، ح 20 350) - وسايل الشيعه، ج 10، ص 11، ح 1 351) - همان، ج 11، ص 5، ح 6؛ جامع احاديث الشيعه، ج 11، ص 476، ح 3210 352) - ازرقى، اخبار مكه، ج 2، ص 194؛ فاكهى، اخبار مكه، ج 5، ص 7، ح 2719؛ معجم البلدان، ج 4، ص 104؛ كتاب المناسك لاماكن طرق الحج، ص 510؛ معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 73 353) - اودية مكة المكرمه، ص 93 354) - معالم مكة التاريخيه و الاثريه، ص 241 355) - شفاء الغرام، ج 1، ص 498؛ مرآة الحرمين، ج 1، ص 340 356) - غايةالمرام باخبار سلطنة البلد الحرام، ج 2، ص 249؛ شفاءالغرام، ج 1، ص 497 357) - شفاءالغرام، ج 1، ص 498 - 497 358) - مرآةالحرمين، ج 1، ص 342 - 341 359) - تاريخ مكه، ج 2، ص 187؛ اخبار مكه، ج 4، ص 429 360) - غايةالمرام باخبار سلطنة البلدالحرام، ج 2، ص 249 361) - غايةالمرام باخبار سلطنة البلدالحرام، ج 2، ص 249 362) - مرآةالحرمين، ج 1، ص 335 363) - همان.364) همان، ج 1، ص 341 365) - اتحاف الورى باخبار ام القرى ()، ج 1، ص 435، بنقل از معجم البلدان.366) - شفاءالغرام، ج 1، ص 86 367) - تاريخ مكه، ج 2، ص 131 368) - شفاءالغرام، ج 1، ص 88 369) - اودية مكة المكرمه، ص 26، عاتق بن غيث بلادى در مى نويسد: بنابر حساب قدما هر فرسخ برابر با 3 ميل، هر ميل برابر با 4000 ذراع، هر ذراع برابر با 24 انگشت بوده است.370) شفاءالغرام، ج 1، ص 94 371) - همان.372) - همان.373) - همان، ج 1، ص 484 374) - مرآةالحرمين، ج 1، ص 335 375) فى رحاب البيت الحرام، ص 290 376) - المنتظم، ج 1، ص 148؛ اودية المكة المكرمه، ص 93 377) - اخبار مكه، ج 4، ص 328؛ ازرقى، تاريخ مكه، ج 2، ص 188 378) - همان.379) - تاريخ مكه، ج 2، ص 189 380) - معالم مكه التاريخيه و الاثريه، ص 310 381) - اودية مكة المكرمه، ص 115 382) - معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 76 383) - اخبار مكه، ج 5، ص 7، خبر 2719 384) - همان، ص 8، خبر 2720 385) - معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 76 386) - اخبار مكه، ج 5، ص 8، خبر 2720 387) - معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 75؛ معالم مكة التاريخيه، ص 182 388) - همان.389) - همان.390) - معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 76 - 77؛ معالم مكه التاريخيه و الاثريه، ص 182 391) - مرآةالحرمين، ج 1، ص 335 392) - همان، ج 1، ص 44 393) - اودية مكة المكرمه، ص 35 394) - المنتظم، ج 1، ص 140 395) - معجم معالم الحجاز، ج 1، ص 81