نگاهى به گزارش تحليلى نشريه «دى سايت» ازفعاليت مساجد درآلماندر تاريخ 32اوت1996 ميلادى نشريه «دىسايت» مقالهاى را بهقلم هلموت هرنوك، كرنو كروزه و اشتفان ويكله از وضعيت مسلمانانترك تبار آلمان با عنوان ZUFLUCHT IN DERMOSCHEE (در پناهمسجد)منتشر كرد. اين مقاله توسط خانم پريسا رضايى در مجموعه«بررسى مطبوعات جهان» ترجمه شد كه به دليل اهميت اين گزارشتحليلى، گزيدهاى از آن را مىخوانيم:ناگفته پيداست آنان اقليت مسلمان در آلمان كه گرفتار فرهنگىبيگانه بااصول و آرمانهاى خود است، در دهههاى گذشته آسيبهاىجدى از حيث وضع فرهنگى را تحمل كرده و تا حدودى متاثر ازفرهنگ غرب شده است. و نويسندگان بارها سعى دارند چنين اشخاصىرا در سراسر گزارش خود به رخ دينداران مقيم آلمان بكشند، بااين حال تا حدودى رمز زنده و پويا ماندن «مسلمانان» در آلمانرا نيز بايد در همين انعطاف پذيرى فرهنگى آن دانست; البته بدوناز دست دادن ماهيت و هويت اصلى. به عبارت سادهتر، آنان بارعايت چهار چوب قوانين اجتماعى غرب توانستهاند براى خود حفاظىبه وجود آورده، به حيات دينىشان ادامه دهند.اما با تولد و رشد نسل نو مسلمانان و انقطاع آنان از فرهنگدينى بيم آن مىرود كه سرگردانى هويتى آنان را به نا كجا آبادبكشد. مطلبى را كه به اعتقاد اين سه تحليلگر، اينك جوانانترك آلمان را واداشته كه در پى يافتن هويتخود، به اسلامگرايانو مساجد روى آورند، را نبايد فراموش كرد. در ايجاد و ساماندهىاين رويكرد، سازمانها و مجامع سامان يافته دينى نقش اساسىدارند; از اين روى گزارشگران «دى سايت» گزارش خود را از مجمعساليانه انجمن اسلامى «ملى گوروش» در سالن «وستفالن» شهرتهيه كردهاند.«مردها ريش دارند و از خود سنگينى و وقار نشان مىدهند،جوانان شلوار جين پوشيده و به موهايشان ژل ماليدهاند و زنهاروسرى بر سر كرده و خود را متواضعانه پوشاندهاند.13 هزار فردمؤمن به مناسبت مجمع ساليانه انجمن اسلامى «ملى گوروش» درسالن «وستفالن» شهر «دورتموند» گرد هم آمدهاند. فقط كسانىوارد اين مجمع شدهاند كه از آنان رخواستشده است. خادمين حفظنظم، دعوت نامهها را كنترل مىكنند، كيفها را مىگردند و درراهروها گشت مىزنند. هيچ كس اجازه ندارد پيش از نيمه شب،گردهمايى «ملى گوروش» به معناى «اتحاديه جهان بينى نو»را كه يك «برنامه فرهنگى» خوانده شده است، ترك كند.»گزارشگران در آغاز گزارش از سخنرانى سفير تركيه لائيك يادمىكنند و سعى دارند با اين كار از همان آغاز اين هضتبيدارىمسلمانان آلمان را به روحيه ناسيوناليستى آنان مربوط سازند:... «وولكان وورال» سفير تركيه - كنار ميكروفن ايستاده است. اين نماينده رسمى تركيه لائيك، متعصبين مذهبى را آرام مىكند. اومىگويد: «قلمرو قديمى عثمانى با گسترش اسلام، همچنان به حياتخود ادامه مىدهد.» ، چه كلام گرم و دلپذيرى! مدير گردهمايى باتقديم يك حلقه به نشانه دوستى، از او تشكر مىكند.
انتقاد مسلمانان از فرهنگ غرب
سرخوردگى از نظم نوين امپرياليسم آمريكا وجذب جوانان مسلمانبه اعتياد وقمار و جنايت دغدغه سران مسلمان است و آنان بايادآورى اين خطرات، جوانان را در مساجد به سوى دينفرامىخوانند.«على يوكسل» مدير «ملى گوروش» در آلمان خطاب به اينانجمن پر سر و صدا سخن مىگويد و دموكراسى و نظم نوين جهانىامپرياليسم آمريكايى را نفرين مىكند كه در پس رونمايى دوستانه،اسلام را انكار مىكند و با آن به مبارزه برمىخيزد. او از مشكلاتىكه بىايمانان فراهم مىكنند، سخن مىگويد و از دولت آلمان شكايتمىكند كه اجازه مىدهد جوانان، معتاد و جنايتكار بار بيايند. سالن پر از هياهو مىشود. شعارها، اثر خود را مىگذارند و اينامر فقط در اينجا به چشم نمىخورد. آيا اتحاديههاى مساجد ومراكز فرهنگى «ملى گوروش» كه در حال گسترش يافتن است،درمناطقى مانند دويسبورگ ماركس لو، هامبورگ - ويلهلمزبورگ،برلين ودينگ، كلن ارن فلد يا در شمال دورتموند، بويژه درمناطق حساس اجتماعى در اطراف محلهاى مسكونى تركها، از زمينهمساعدى براى فعاليتبرخوردارند؟ هواداران اين انجمن، به دلايلبسيار گوناگونى خود را مجذوب اين برنامهها احساس مىكنند. نهفقط متعصبين مذهبى و سياسى گردهم آمدهاند، بلكه عده بسيارديگرى نيز به سادگى در كنار يك مجمع اسلامى كه از جهان غربىفاصله گرفته است، پناه مىجويند.
برنامه ريزى براى جوانان
اين انجمن كه خود را به نفع «حزب رفاه» نجم الدين اربكانرهبر اسلامگرايان تركيه تقويت كرده است و گردهمايىهاى خود رادر سالنها، طبقات كارخانهها، انبارهاى مغازه و بلوكهاى مسكونىتشكيل مىدهد، دويست مسجد را تحت اختيار خود دارد.مساجد از مدتها پيش ديگر محل ملاقات مردان مسن نيست ودرراهروى ورودى مساجد، دركنار كفش راحتيهاى تميز و صندليها،كفشهاى ورزشى و اسكيتهاى پايى جوانان نيز به چشم مىخورد.
جذب جوانان
درهمان حينى كه مساجد اتحاديههاى تركى اسلامى هوادار دولتدر امور مذهبى، مانند كليساى مسيحيان از نگرانيهاى مربوط بهنسل آينده در ناراحتى به سر مىبرند، اعضاى بنيادگراى «ملىگوروش» راه خود را به سوى جوانان باز مىكنند.جوانانى كه مجذوب حل المسائلهاى درسى، دورههاى تدريسكامپيوتر و كاراته، اردوگاههاى چادرزنى، سالنهاى ورزشى واتحاديههاى فوتبال شدهاند و به واسطه ميانجيگرى براى يافتن شغلو همچنين كمكهاى فعالانه، پس از سپرى شدن دوران حبس در زندان،جذب اين انجمن بنيادگرا شدهاند.تركهاى جوان منزوى شده، از جامعه بىملاحظه(به حالديگران)آلمان رويگردان شدهاند. به اين ترتيب، از نظر «فالكمانيرت» از دفتر منطقهاى حزب كودكان و جوانان در دورتموند،روى آوردن به گروههاى تندرو، به منزله كستسياست آميختگى(ملل)است كه در مورد تحقق آن سوگندها ياد شدهاست. «همه فكرمىكردند نسل دوم و سوم تركها در آلمان، برمشكلات پدران واجدادشان در زمينه عضويت در جامعه آلمان غلبه خواهند كرد; امادرست عكس اين مطلب رخ داده است.» اين مربى تربيتى، بىتفاوتى وبىعلاقگى معلمان و مربيان آلمانى را مورد ملامت قرار مىدهد. درميان 400 معلمى كه او در شمال دورتموند محل سكونتبسيارى ازاطفال ترك مىشناسد، فقط ده نفر مىتوانند يك نام تركى را درستتلفظ كنند.فرزندان و نوههاى كارگران ميهمان كه در آلمان به عنوان«خارجى» به حساب آمده و احساس غربت مىكنند و به عنوان افرادآلمانى از تركيه نيز رانده شدهاند، در جستجوى آن چيزى هستند كهتحت عنوان «هويت فرهنگى» به شعار جديدى تبديل شده است. بناىجوانى كه در برلين در آخر هفته ديوارهاى مسجد جديدى را مىسازد،مىپرسد: «من كه هستم؟ از كجا مىآيم؟ به كجا تعلق دارم؟ اينپرسشها را والدين ما مطرح نمىكردند.» عده بسيارى، در حالى كهميان خانه سنتى پدرى خود و فردگرايى غربى، به اينسو و آن سوكشيده مىشوند، به دنبال يافتن جهت در يك نظام ثابتبه قدمتچهارده قرن هستند. اسلام به وطنى مبدل مىشود كه گذرنامه طلبنمىكند و جوانان را نيز بار ديگر با خانوادههايشان پيوندمىدهد.آنان در جامعه مسجد پناه مىجويند و هنگامى كه مؤمنين پس ازنماز جمعه در مسجد «مركزى» هامبورگ، به سمتيك گاراژ زيرزمينى اضطرارى مربوط به يك دفترخانه كشيده مىشوند، درآنجاميزها چيده شده و آماده است.اين سالن غذاخورى، پانصد نفر جا دارد. روى ميزهاى بزرگ چوبى،غذا سرو مىشود: سوپ، بره سرخ شده با برنج و سالاد، به علاوه يكپارچ دوغ تركى. همه با مهربانى مورد استقبال قرار مىگيرند وميهمان هستند، كسى نبايد پولى بپردازد. «جمال» مىگويد: «درراه خدا همه چيز مجانى است.» او بيست و دو سال دارد و دو سالاست كه يك مسلمان معتقد محسوب مىشود. هنگامى كه او از گذشتهاشسخن مىگويد، چهرهاش درهم مىرود... و بعد مىگويد: «اما اكنوناحساس مىكنم پالايش يافتهام و به برترى اسلام اعتقاد دارم. زيرافقط در اين دين است كه فرامين الهى به وضوح معين شدهاند.»ايمان وى در مقابل تحقيرهاى روزانه به او كمك مىكند.درهم آميختگى فرهنگى، آرى يا نه؟در اين بخش از گزارش، تحليلگران روزنامه به دو ديدگاه پرهيزاز آميختگى بافرهنگ غرب و آميزش با فرهنگ غرب اشاره مىكنند وطبعا تلاش مىكنند بخش غالب گزارش خود را به طرفداران جذب شدن درفرهنگ غرب اختصاص دهند.«جامعه چند فرهنگى» ، «همسانسازى» و «درهم آميختگى» ،عباراتى سطحى هستند كه جمال آنها را چنين مورد تمسخر قرارمىدهد. «همسانسازى با مشروب خواران و گوشتخوكخورهاى آلمانىكه تابستانها روى ساحل تركيه برهنه دراز مىكشند؟» جمال درادامه مىگويد: «فقط اسلام براى ما عدالت مىآورد و كسى كه عليهاسلام مبارزه مىكند، كشته خواهد شد، چون با خدا مخالفت كردهاست.»اعضاى «ملى گوروش» تصور مىكنند دشمنان، آنان را احاطهكردهاند، امپرياليسم آمريكا، صهيونيسم و همچنين مقامات آلمانىو سازمان رفاه كارگرى. يكى از بيانيههاى اين انجمن كه براىترويج مسجد «حاجيه صوفيه» در خيابان «اشتووم» برلين صادرشده است، به مؤمنين اين طور هشدار مىدهد: «اعضاى دشمنان،بچهها را از چنگ والدينشان مىگيرند، آنها را به اماكن خاصىبرده و به فحشا مىكشانند. آنها به سمت جهنم هروئين و«اقامتگاههاى همجنس بازان» تحتحمايت ادارات منطقهاى كشيدهمىشوند....»مناطقى كه در گوشه و كنار آنها جايى براى تاسيس يك مسجدپيدا شده است، از آن تركهاست.
احساس وظيفه
اسلام مرزى براى خود نمىشناسد و مسلمانان در هر نقطه در برابرمسلمين ديگر مسوولند و اين احساس مسووليت را گزارشگران دىسايتبرنمىيابند و مىنويسند:«امام مسجد مركزى مشتخود را تكان مىدهد، لحن صدايش تند وبلند مىشود، او قرارداد نظامى ميان تركيه و اسرائيل را موردنفرين قرار مىدهد و براى نتانياهو نخست وزير اسرائيل سرنوشتسلف او رابين را پيشگويى مىكند. تحريكات او لحن مذهبى بهخود مىگيرد، سپس امام رديفها را منظم مىكند و با گفتن يك«الله اكبر» چهار ركعت نماز را آغاز مىكند.اينجا مكان عبادت استيا دفتر حزبى؟ نمىتوان مرز مشخصى مياناين دو كشيد. در سرسرا، تصويرى يك مترى از كعبه واقع در مكه بازائرينى كه آن را احاطه كردهاند و در كنار آن، نماد حزب رفاه،طرح اروپا در احاطه هلال ماه تركيه، وجود دارد. روى سكوى سالن،جوانها و پيرها دور ميزها نشسته و به تلويزيون خيره شدهاند. تصاوير، همواره همان تصاوير سابق هستند: بلوا در مجلس تركيه وسپس تصوير بزرگ اربكان نجات دهنده.در عين حال دو فرستنده ماهوارهاى مذهبى نيز در سراسر اروپابراى(تبليغ)اسلام فعاليت مىكنند.»
آرزوى مسلمانان تركيه و خشم مقدس
«ارهان» نوزده ساله، اغلب از جلوى صفحه تلويزيون تكاننمىخورد. او هر روز دعا مىكند كه تركيه لائيك به يك كشور اسلامىمبدل شود. هرج و مرج، تورم و بحران اقتصادى از نظر او اثباتىبراى اين مدعا هستند كه فقط به كمك قرآن مىتوان دولت را ساخت.«ذكى» مىگويد: «تنها چيزى كه مىتوانم برآن تكيه بزنم، دينماست. تركيه به فكر شهروندانش در خارج نيست.» او تقريبا هر بعداز ظهر به همراه دوستانش به خانه جوانان دورتموند اوينگمىآيد تا فوتبال بازى كند، موسيقى گوش دهد يا در سالن بدنسازى،عضلاتش را بسازد.اين پسر نوزده ساله، به هرچه كه به او امنيت و اطمينان دهد،علاقه نشان مىدهد; به همين دليل، سيستم بيمه درمانى آلمان وحزبرفاه تركيه را كه همگى «براى ملت كار مىكنند.» مىستايد. ذكىو دوستانش در حسرت صراحت، بيانات واضح و تفاوت گذارى شجاعانهميان خوب و بد هستند. سازشها، آنان را آشفته و در طولانى مدتخشمگين مىسازند، زيرا تصور مىكنند با سازش نمىتوان جهتگيرىكرد. تمام كسانى كه امتياز مىدهند، از نظر آنان «رياكار»ناميده مىشوند.
آمادگى مسلمانان براى جهاد عليه رژيم لائيك
گزارشگران با حساسيت موضوع جهاد را دنبال مىكنند و احساسوظيفه مسلمانان براى جهاد عليه رژيم لائيك را خشونت مىنامند. اين بخش گزارش آنها مطمئنا با مسامحه و جانبدارى تهيهشده است; هرچند طبيعى به نظر مىرسد كه برخى با اين جهاد مقدس مخالفباشند.«جهاد، جنگ مقدس به نفع اسلام است; اين، موضوع مقاله انتقادىاست كه در مركز جوانان هامبورگ در جريان نگارش است. در اينمقاله آمده است; جنگ مقدس، نخستين وظيفه هرمسلمان، حزب رفاه وارتش مقدس است. كسى كه از جنگ مىگريزد، با شمشير به قتل مىرسد.البته در اين مقاله، برداشتى كه از «جنگ مقدس» مىشود، بسيارشديدتر از آن چيزى است كه اكثر تركهاى مسلمان اعتقاد دارند.فرمول حاكم، تغيير شكل و نوآورى است. از نظر دانشجويان، جنگمقدس «به سادگى كشته شدن در راه ايجاد زندگى آسوده براى همهاست و اين يك شايستگى است.»در اين بخش از گزارش، آمارى را مشاهده مىكنيم كه در واقع هدفاز آن بررسى ميزان آمادگى مسلمانان براى جهاد و مبارزه عليهرژيم لائيك را به تصوير مىكشد. البته نمىتوان به اين ارقاماعتماد كرد. زيرا منافع استراتژيك آنان اقتضا مىكند كه افكارعمومى را نسبتبه آمادگى مسلمانان براى جهاد غافل نگهدارند.امرى كه از تغافل آن، همواره خود و تحليلگرانشان ضربهخوردهاند.نهايت تلاش تحليل گران گزارش حاضر اين است كه نظريات همگرايانباجامعه غرب را به تفصيل توضيح دهند.«يونس جليك اوغلو» 24 ساله و دانشجوى دانشگاه فنى، به همينمنظور چهره خود را به خوبى تراشيده است. جوانان معتقد ماننداو، همسايگان خود را كه دچار شك و ترديد هستند به بحث درونمسجد دعوت مىكنند و در مقابل خانمهاى جوان خود را روشنفكر وليبرال نشان مىدهند; خانمهايى كه وقتى پدرشان حضور ندارد، «بهميل خود» و با كسب اجازه از برادرشان از خانه بيرون مىروند.يونس مىگويد: در اصل، او هميشه از هرچه پدرش مىگفته، سرپيچىكرده است، اما در دوران پايانى دبيرستان مجادلهاى با معلمش درمورد فلسطين، معضل رويكرد او به اسلام شد. اكنون، او كه در سنينپايين، از خانواده بريده بود، بار ديگر با اين اعتقاد، پيوندمحكمى با خانواده يافته است. «رضاباران» ، عضو ائتلاف سبزهادر مجلس نمايندگان برلين نيز با تجربيات مثبتى از اين جنبهآزادانه فعالان اسلامى، پيوند خود با جامعه دموكراتيك را تقويتكرد: «كسى كه مذهبى باشد، الزاما هميشه بنيادگرا نيست.»
تلاشها براى زنده ماندن
در واقع هم فقط ناموفقها نيستند كه زير پرچم پيامبر گرد هممىآيند. در دانشگاههاى بزرگ، گروههاى اسلامى دانشجويان ازدحاممىكنند. عبادت پنجگانه در روز، هنوز به سختى با ساعات درسى جوردر مىآيد، اما مؤمنين مدتهاست نمازخانه خود را در دانشگاه فنىبرلين بنا كردهاند.دانشجويان خواهان امكانات آموزشى بيشتر براى جوانان تركهستند. به نظر ايشان، آنها به علت مشكلات زبانى و تفاوتهاىفرهنگى در مدارس عمومى و مدارس ويژه خارجيان تحت فشار قرارمىگيرند. به همين دليل است كه مدرسه ابتدايى اسلامى در برلينكرويتسبرگ تا اين حد اهميت دارد.
جاذبه مذهب و فراموشى معيارهاى غربى
آنجا كه تركهاى جوان به بيكارى و جنايت تهديد مىشوند،مذهبيون به الگوهاى موفقيتآميزى تبديل مىشوند و به اين ترتيباست كه برخى از جوانان با سرسختى كه خود بر خود تحميل كردهاند،به قدرت مىرسند. همه جا از هياهوهايى گزارش مىشود كه تغييرجهتگيرى آنها اغلب رابطه تنگاتنگى با كتب جوانان مذهبى نشانمىدهد، كتابهايى كه هر روز بيش از پيش در آنها، گرايش ازبىمذهبى تركى يا آزادانديشى غربى به سمتخداوند به چشم مىخورد.«ديريك» هوادار رفاه، مىگويد: «وقتى جوانى به اسلام روىمىآورد، انگار درختخشكى بارديگر شكوفه مىدهد. آنها در نزد مامىآموزند كه دعا كنند و قرآن بخوانند. » در نقطه مقابل،مربيان آلمانى نسبتبه رقم رو به رشد تركهاى جوان كه ديگر هيچدركى از معيارهاى غربى ندارند، اظهار نگرانى مىكنند.
رويكرد گروههاى افراطى به اسلام
در مدرسه جامع آند فرانك كه دفتر او در آن واقع شده است،از هر دو دانش آموز، يكى ترك است. «مانيرت» و همكار او«كنان ايلماز» از «علائم كوچك راهنما» مىترسند. يعنى ازنمادهاى گروههاى گرگ خاكسترى روى ديوارها و روى پيراهنهاى دانشآموزان و پرچم سه گوشى با نشان جنگى قلمرو سابق عثمانى، دراتومبيل هجده نوزده سالهها. گرگ خاكسترى (Bozkurt) نماد«اتحاديه ايده آليستها و ايدهآل سياسى آنان «آلب ارسلانتركى» رهبرحزب تندروهاى راست جنبش ملى (MHP) است. اين حزب، دراصل اسلام را مردود مىشمارد و به نفع اتحاد تمامى ملل ترك در يكدولت فعاليت مىكند. اما اين حزب هم نشانههاى زمان را شناختهاست و به اين ترتيب، «آلب ارسلان تركى» تركيب تركى اسلامى راتبليغ مىكند. گرگهاى خاكسترى در اروپاى غربى به نفع او شعار سرمىدهند و همزمان مىدانند كه دين براى بسيارى از جوانان تركجاذبه بسيارى دارد.در سال 1988(1367)، موسى صدر جلبى رهبر سابق ايدهآليستهاجناح مذهبى گرگهاى خاكسترى را از آن جدا كرد: اتحاديه تركىاسلامى در اروپا (ATIB) . در حال حاضر، اين جناحها برسر جوانان بهرقابت مىپردازند.
نتيجه نهايى گزارش
و سرانجام اين تحليلگران به عجز دستاندركاران در برابر كنترلجوانان كه آنها را متعصبين مىنامند. اشاره مىكند و بانااميدى از اشتياق جوانان براى بازگشتبه هويتخود مىنويسند:گاهى مدد كاران ناگزيرند، عاجزانه شاهد آن باشند كه متعصبينچگونه خود را آماده مىكنند. برنامهاى از سوى زنان ترك كه نمايشلباس اعلام شده است، در طول برنامه به صورت تبليغى براى چادر،نمايان مىشود. دختران با چادرهاى بلند مشكى، ناگهان مشغولتوزيع نوشتههاى مخاصمهجويانه(عليه حكومت لائيك)مىشوند.اتحاديه فرهنگى اجتماعى هامبورگ كه در سال1994(1373)تاسيس شده است، قصد دارد با رويگردانى از جامعهآلمان مبارزه كند. جوانان ترك كه بعد از ظهرها به مدارس قرآنىمىروند، شبها به كنسرتها و يا مجامع گفتگوى خودشان مىروند.«جمال اوزدمير» مددكار اجتماعى مىگويد: «مابايد اسلام رااز زيرزمينهاى تاريك بيرون بكشيم.» با اين حال، در اسلام، بالغبرهفتاد جهتگيرى مختلف در اطراف صراط مستقيم الله وجود دارد«ما بايد در شناساندن اسلام سهيم باشيم.»