رويش مذهب در جامعه آلمان «دورتموند» - رویش مذهب در جامعه آلمان «دورتموند» نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رویش مذهب در جامعه آلمان «دورتموند» - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رويش مذهب در جامعه آلمان «دورتموند»

نگاهى به گزارش تحليلى نشريه «دى سايت‏» ازفعاليت مساجد درآلمان

در تاريخ 32اوت‏1996 ميلادى نشريه «دى‏سايت‏» مقاله‏اى را به‏قلم هلموت هرنوك، كرنو كروزه و اشتفان ويكله از وضعيت مسلمانان‏ترك تبار آلمان با عنوان ZUFLUCHT IN DERMOSCHEE (در پناه‏مسجد)منتشر كرد. اين مقاله توسط خانم پريسا رضايى در مجموعه‏«بررسى مطبوعات جهان‏» ترجمه شد كه به دليل اهميت اين گزارش‏تحليلى، گزيده‏اى از آن را مى‏خوانيم:

ناگفته پيداست آنان اقليت مسلمان در آلمان كه گرفتار فرهنگى‏بيگانه بااصول و آرمانهاى خود است، در دهه‏هاى گذشته آسيب‏هاى‏جدى از حيث وضع فرهنگى را تحمل كرده و تا حدودى متاثر ازفرهنگ غرب شده است. و نويسندگان بارها سعى دارند چنين اشخاصى‏را در سراسر گزارش خود به رخ دين‏داران مقيم آلمان بكشند، بااين حال تا حدودى رمز زنده و پويا ماندن «مسلمانان‏» در آلمان‏را نيز بايد در همين انعطاف پذيرى فرهنگى آن دانست; البته بدون‏از دست دادن ماهيت و هويت اصلى. به عبارت ساده‏تر، آنان بارعايت چهار چوب قوانين اجتماعى غرب توانسته‏اند براى خود حفاظى‏به وجود آورده، به حيات دينى‏شان ادامه دهند.

اما با تولد و رشد نسل نو مسلمانان و انقطاع آنان از فرهنگ‏دينى بيم آن مى‏رود كه سرگردانى هويتى آنان را به نا كجا آبادبكشد. مطلبى را كه به اعتقاد اين سه تحليل‏گر، اينك جوانان‏ترك آلمان را واداشته كه در پى يافتن هويت‏خود، به اسلامگرايان‏و مساجد روى آورند، را نبايد فراموش كرد. در ايجاد و سامان‏دهى‏اين رويكرد، سازمان‏ها و مجامع سامان يافته دينى نقش اساسى‏دارند; از اين روى گزارشگران «دى سايت‏» گزارش خود را از مجمع‏ساليانه انجمن اسلامى «ملى گوروش‏» در سالن «وستفالن‏» شهرتهيه كرده‏اند.

«مردها ريش دارند و از خود سنگينى و وقار نشان مى‏دهند،جوانان شلوار جين پوشيده و به موهايشان ژل ماليده‏اند و زنهاروسرى بر سر كرده و خود را متواضعانه پوشانده‏اند.13 هزار فردمؤمن به مناسبت مجمع ساليانه انجمن اسلامى «ملى گوروش‏» درسالن «وستفالن‏» شهر «دورتموند» گرد هم آمده‏اند. فقط كسانى‏وارد اين مجمع شده‏اند كه از آنان رخواست‏شده است. خادمين حفظنظم، دعوت نامه‏ها را كنترل مى‏كنند، كيفها را مى‏گردند و درراهروها گشت مى‏زنند. هيچ كس اجازه ندارد پيش از نيمه شب،گردهمايى «ملى گوروش‏» به معناى «اتحاديه جهان بينى نو»را كه يك «برنامه فرهنگى‏» خوانده شده است، ترك كند.»

گزارشگران در آغاز گزارش از سخنرانى سفير تركيه لائيك يادمى‏كنند و سعى دارند با اين كار از همان آغاز اين هضت‏بيدارى‏مسلمانان آلمان را به روحيه ناسيوناليستى آنان مربوط سازند:... «وولكان وورال‏» سفير تركيه - كنار ميكروفن ايستاده است. اين نماينده رسمى تركيه لائيك، متعصبين مذهبى را آرام مى‏كند. اومى‏گويد: «قلمرو قديمى عثمانى با گسترش اسلام، همچنان به حيات‏خود ادامه مى‏دهد.» ، چه كلام گرم و دلپذيرى! مدير گردهمايى باتقديم يك حلقه به نشانه دوستى، از او تشكر مى‏كند.

انتقاد مسلمانان از فرهنگ غرب

سرخوردگى از نظم نوين امپرياليسم آمريكا وجذب جوانان مسلمان‏به اعتياد وقمار و جنايت دغدغه سران مسلمان است و آنان بايادآورى اين خطرات، جوانان را در مساجد به سوى دين‏فرامى‏خوانند.

«على يوكسل‏» مدير «ملى گوروش‏» در آلمان خطاب به اين‏انجمن پر سر و صدا سخن مى‏گويد و دموكراسى و نظم نوين جهانى‏امپرياليسم آمريكايى را نفرين مى‏كند كه در پس رونمايى دوستانه،اسلام را انكار مى‏كند و با آن به مبارزه برمى‏خيزد. او از مشكلاتى‏كه بى‏ايمانان فراهم مى‏كنند، سخن مى‏گويد و از دولت آلمان شكايت‏مى‏كند كه اجازه مى‏دهد جوانان، معتاد و جنايتكار بار بيايند. سالن پر از هياهو مى‏شود. شعارها، اثر خود را مى‏گذارند و اين‏امر فقط در اينجا به چشم نمى‏خورد. آيا اتحاديه‏هاى مساجد ومراكز فرهنگى «ملى گوروش‏» كه در حال گسترش يافتن است،درمناطقى مانند دويسبورگ ماركس لو، هامبورگ - ويلهلمزبورگ،برلين ودينگ، كلن ارن فلد يا در شمال دورتموند، بويژه درمناطق حساس اجتماعى در اطراف محلهاى مسكونى تركها، از زمينه‏مساعدى براى فعاليت‏برخوردارند؟ هواداران اين انجمن، به دلايل‏بسيار گوناگونى خود را مجذوب اين برنامه‏ها احساس مى‏كنند. نه‏فقط متعصبين مذهبى و سياسى گردهم آمده‏اند، بلكه عده بسيارديگرى نيز به سادگى در كنار يك مجمع اسلامى كه از جهان غربى‏فاصله گرفته است، پناه مى‏جويند.

برنامه ريزى براى جوانان

اين انجمن كه خود را به نفع «حزب رفاه‏» نجم الدين اربكان‏رهبر اسلامگرايان تركيه تقويت كرده است و گردهمايى‏هاى خود رادر سالن‏ها، طبقات كارخانه‏ها، انبارهاى مغازه و بلوكهاى مسكونى‏تشكيل مى‏دهد، دويست مسجد را تحت اختيار خود دارد.

مساجد از مدتها پيش ديگر محل ملاقات مردان مسن نيست ودرراهروى ورودى مساجد، دركنار كفش راحتيهاى تميز و صندليها،كفشهاى ورزشى و اسكيتهاى پايى جوانان نيز به چشم مى‏خورد.

جذب جوانان

درهمان حينى كه مساجد اتحاديه‏هاى تركى اسلامى هوادار دولت‏در امور مذهبى، مانند كليساى مسيحيان از نگرانيهاى مربوط به‏نسل آينده در ناراحتى به سر مى‏برند، اعضاى بنيادگراى «ملى‏گوروش‏» راه خود را به سوى جوانان باز مى‏كنند.

جوانانى كه مجذوب حل المسائل‏هاى درسى، دوره‏هاى تدريس‏كامپيوتر و كاراته، اردوگاههاى چادرزنى، سالن‏هاى ورزشى واتحاديه‏هاى فوتبال شده‏اند و به واسطه ميانجيگرى براى يافتن شغل‏و همچنين كمكهاى فعالانه، پس از سپرى شدن دوران حبس در زندان،جذب اين انجمن بنيادگرا شده‏اند.

تركهاى جوان منزوى شده، از جامعه بى‏ملاحظه(به حال‏ديگران)آلمان رويگردان شده‏اند. به اين ترتيب، از نظر «فالك‏مانيرت‏» از دفتر منطقه‏اى حزب كودكان و جوانان در دورتموند،روى آوردن به گروههاى تندرو، به منزله كست‏سياست آميختگى(ملل)است كه در مورد تحقق آن سوگندها ياد شده‏است. «همه فكرمى‏كردند نسل دوم و سوم تركها در آلمان، برمشكلات پدران واجدادشان در زمينه عضويت در جامعه آلمان غلبه خواهند كرد; امادرست عكس اين مطلب رخ داده است.» اين مربى تربيتى، بى‏تفاوتى وبى‏علاقگى معلمان و مربيان آلمانى را مورد ملامت قرار مى‏دهد. درميان 400 معلمى كه او در شمال دورتموند محل سكونت‏بسيارى ازاطفال ترك مى‏شناسد، فقط ده نفر مى‏توانند يك نام تركى را درست‏تلفظ كنند.

فرزندان و نوه‏هاى كارگران ميهمان كه در آلمان به عنوان‏«خارجى‏» به حساب آمده و احساس غربت مى‏كنند و به عنوان افرادآلمانى از تركيه نيز رانده شده‏اند، در جستجوى آن چيزى هستند كه‏تحت عنوان «هويت فرهنگى‏» به شعار جديدى تبديل شده است. بناى‏جوانى كه در برلين در آخر هفته ديوارهاى مسجد جديدى را مى‏سازد،مى‏پرسد: «من كه هستم؟ از كجا مى‏آيم؟ به كجا تعلق دارم؟ اين‏پرسش‏ها را والدين ما مطرح نمى‏كردند.» عده بسيارى، در حالى كه‏ميان خانه سنتى پدرى خود و فردگرايى غربى، به اين‏سو و آن سوكشيده مى‏شوند، به دنبال يافتن جهت در يك نظام ثابت‏به قدمت‏چهارده قرن هستند. اسلام به وطنى مبدل مى‏شود كه گذرنامه طلب‏نمى‏كند و جوانان را نيز بار ديگر با خانواده‏هايشان پيوندمى‏دهد.

آنان در جامعه مسجد پناه مى‏جويند و هنگامى كه مؤمنين پس ازنماز جمعه در مسجد «مركزى‏» هامبورگ، به سمت‏يك گاراژ زيرزمينى اضطرارى مربوط به يك دفترخانه كشيده مى‏شوند، درآنجاميزها چيده شده و آماده است.

اين سالن غذاخورى، پانصد نفر جا دارد. روى ميزهاى بزرگ چوبى،غذا سرو مى‏شود: سوپ، بره سرخ شده با برنج و سالاد، به علاوه يك‏پارچ دوغ تركى. همه با مهربانى مورد استقبال قرار مى‏گيرند وميهمان هستند، كسى نبايد پولى بپردازد. «جمال‏» مى‏گويد: «درراه خدا همه چيز مجانى است.» او بيست و دو سال دارد و دو سال‏است كه يك مسلمان معتقد محسوب مى‏شود. هنگامى كه او از گذشته‏اش‏سخن مى‏گويد، چهره‏اش درهم مى‏رود... و بعد مى‏گويد: «اما اكنون‏احساس مى‏كنم پالايش يافته‏ام و به برترى اسلام اعتقاد دارم. زيرافقط در اين دين است كه فرامين الهى به وضوح معين شده‏اند.»

ايمان وى در مقابل تحقيرهاى روزانه به او كمك مى‏كند.

درهم آميختگى فرهنگى، آرى يا نه؟

در اين بخش از گزارش، تحليلگران روزنامه به دو ديدگاه پرهيزاز آميختگى بافرهنگ غرب و آميزش با فرهنگ غرب اشاره مى‏كنند وطبعا تلاش مى‏كنند بخش غالب گزارش خود را به طرفداران جذب شدن درفرهنگ غرب اختصاص دهند.

«جامعه چند فرهنگى‏» ، «همسان‏سازى‏» و «درهم آميختگى‏» ،عباراتى سطحى هستند كه جمال آنها را چنين مورد تمسخر قرارمى‏دهد. «همسان‏سازى با مشروب خواران و گوشت‏خوك‏خورهاى آلمانى‏كه تابستانها روى ساحل تركيه برهنه دراز مى‏كشند؟» جمال درادامه مى‏گويد: «فقط اسلام براى ما عدالت مى‏آورد و كسى كه عليه‏اسلام مبارزه مى‏كند، كشته خواهد شد، چون با خدا مخالفت كرده‏است.»

اعضاى «ملى گوروش‏» تصور مى‏كنند دشمنان، آنان را احاطه‏كرده‏اند، امپرياليسم آمريكا، صهيونيسم و همچنين مقامات آلمانى‏و سازمان رفاه كارگرى. يكى از بيانيه‏هاى اين انجمن كه براى‏ترويج مسجد «حاجيه صوفيه‏» در خيابان «اشتووم‏» برلين صادرشده است، به مؤمنين اين طور هشدار مى‏دهد: «اعضاى دشمنان،بچه‏ها را از چنگ والدينشان مى‏گيرند، آنها را به اماكن خاصى‏برده و به فحشا مى‏كشانند. آنها به سمت جهنم هروئين و«اقامتگاههاى همجنس بازان‏» تحت‏حمايت ادارات منطقه‏اى كشيده‏مى‏شوند....»

مناطقى كه در گوشه و كنار آنها جايى براى تاسيس يك مسجدپيدا شده است، از آن تركهاست.

احساس وظيفه

اسلام مرزى براى خود نمى‏شناسد و مسلمانان در هر نقطه در برابرمسلمين ديگر مسوولند و اين احساس مسووليت را گزارشگران دى‏سايت‏برنمى‏يابند و مى‏نويسند:

«امام مسجد مركزى مشت‏خود را تكان مى‏دهد، لحن صدايش تند وبلند مى‏شود، او قرارداد نظامى ميان تركيه و اسرائيل را موردنفرين قرار مى‏دهد و براى نتانياهو نخست وزير اسرائيل سرنوشت‏سلف او رابين را پيشگويى مى‏كند. تحريكات او لحن مذهبى به‏خود مى‏گيرد، سپس امام رديفها را منظم مى‏كند و با گفتن يك‏«الله اكبر» چهار ركعت نماز را آغاز مى‏كند.

اينجا مكان عبادت است‏يا دفتر حزبى؟ نمى‏توان مرز مشخصى ميان‏اين دو كشيد. در سرسرا، تصويرى يك مترى از كعبه واقع در مكه بازائرينى كه آن را احاطه كرده‏اند و در كنار آن، نماد حزب رفاه،طرح اروپا در احاطه هلال ماه تركيه، وجود دارد. روى سكوى سالن،جوانها و پيرها دور ميزها نشسته و به تلويزيون خيره شده‏اند. تصاوير، همواره همان تصاوير سابق هستند: بلوا در مجلس تركيه وسپس تصوير بزرگ اربكان نجات دهنده.

در عين حال دو فرستنده ماهواره‏اى مذهبى نيز در سراسر اروپابراى(تبليغ)اسلام فعاليت مى‏كنند.»

آرزوى مسلمانان تركيه و خشم مقدس

«ارهان‏» نوزده ساله، اغلب از جلوى صفحه تلويزيون تكان‏نمى‏خورد. او هر روز دعا مى‏كند كه تركيه لائيك به يك كشور اسلامى‏مبدل شود. هرج و مرج، تورم و بحران اقتصادى از نظر او اثباتى‏براى اين مدعا هستند كه فقط به كمك قرآن مى‏توان دولت را ساخت.

«ذكى‏» مى‏گويد: «تنها چيزى كه مى‏توانم برآن تكيه بزنم، دينم‏است. تركيه به فكر شهروندانش در خارج نيست.» او تقريبا هر بعداز ظهر به همراه دوستانش به خانه جوانان دورتموند اوينگ‏مى‏آيد تا فوتبال بازى كند، موسيقى گوش دهد يا در سالن بدنسازى،عضلاتش را بسازد.

اين پسر نوزده ساله، به هرچه كه به او امنيت و اطمينان دهد،علاقه نشان مى‏دهد; به همين دليل، سيستم بيمه درمانى آلمان وحزب‏رفاه تركيه را كه همگى «براى ملت كار مى‏كنند.» مى‏ستايد. ذكى‏و دوستانش در حسرت صراحت، بيانات واضح و تفاوت گذارى شجاعانه‏ميان خوب و بد هستند. سازشها، آنان را آشفته و در طولانى مدت‏خشمگين مى‏سازند، زيرا تصور مى‏كنند با سازش نمى‏توان جهت‏گيرى‏كرد. تمام كسانى كه امتياز مى‏دهند، از نظر آنان «رياكار»ناميده مى‏شوند.

آمادگى مسلمانان براى جهاد عليه رژيم لائيك

گزارشگران با حساسيت موضوع جهاد را دنبال مى‏كنند و احساس‏وظيفه مسلمانان براى جهاد عليه رژيم لائيك را خشونت مى‏نامند. اين بخش گزارش آنها مطمئنا با مسامحه و جانبدارى تهيه‏شده است; هرچند طبيعى به نظر مى‏رسد كه برخى با اين جهاد مقدس مخالف‏باشند.

«جهاد، جنگ مقدس به نفع اسلام است; اين، موضوع مقاله انتقادى‏است كه در مركز جوانان هامبورگ در جريان نگارش است. در اين‏مقاله آمده است; جنگ مقدس، نخستين وظيفه هرمسلمان، حزب رفاه وارتش مقدس است. كسى كه از جنگ مى‏گريزد، با شمشير به قتل مى‏رسد.البته در اين مقاله، برداشتى كه از «جنگ مقدس‏» مى‏شود، بسيارشديدتر از آن چيزى است كه اكثر تركهاى مسلمان اعتقاد دارند.فرمول حاكم، تغيير شكل و نوآورى است. از نظر دانشجويان، جنگ‏مقدس «به سادگى كشته شدن در راه ايجاد زندگى آسوده براى همه‏است و اين يك شايستگى است.»

در اين بخش از گزارش، آمارى را مشاهده مى‏كنيم كه در واقع هدف‏از آن بررسى ميزان آمادگى مسلمانان براى جهاد و مبارزه عليه‏رژيم لائيك را به تصوير مى‏كشد. البته نمى‏توان به اين ارقام‏اعتماد كرد. زيرا منافع استراتژيك آنان اقتضا مى‏كند كه افكارعمومى را نسبت‏به آمادگى مسلمانان براى جهاد غافل نگهدارند.امرى كه از تغافل آن، همواره خود و تحليل‏گرانشان ضربه‏خورده‏اند.

نهايت تلاش تحليل گران گزارش حاضر اين است كه نظريات همگرايان‏باجامعه غرب را به تفصيل توضيح دهند.

«يونس جليك اوغلو» 24 ساله و دانشجوى دانشگاه فنى، به همين‏منظور چهره خود را به خوبى تراشيده است. جوانان معتقد ماننداو، همسايگان خود را كه دچار شك و ترديد هستند به بحث درون‏مسجد دعوت مى‏كنند و در مقابل خانمهاى جوان خود را روشنفكر وليبرال نشان مى‏دهند; خانمهايى كه وقتى پدرشان حضور ندارد، «به‏ميل خود» و با كسب اجازه از برادرشان از خانه بيرون مى‏روند.

يونس مى‏گويد: در اصل، او هميشه از هرچه پدرش مى‏گفته، سرپيچى‏كرده است، اما در دوران پايانى دبيرستان مجادله‏اى با معلمش درمورد فلسطين، معضل رويكرد او به اسلام شد. اكنون، او كه در سنين‏پايين، از خانواده بريده بود، بار ديگر با اين اعتقاد، پيوندمحكمى با خانواده يافته است. «رضاباران‏» ، عضو ائتلاف سبزهادر مجلس نمايندگان برلين نيز با تجربيات مثبتى از اين جنبه‏آزادانه فعالان اسلامى، پيوند خود با جامعه دموكراتيك را تقويت‏كرد: «كسى كه مذهبى باشد، الزاما هميشه بنيادگرا نيست.»

تلاشها براى زنده ماندن

در واقع هم فقط ناموفقها نيستند كه زير پرچم پيامبر گرد هم‏مى‏آيند. در دانشگاه‏هاى بزرگ، گروه‏هاى اسلامى دانشجويان ازدحام‏مى‏كنند. عبادت پنجگانه در روز، هنوز به سختى با ساعات درسى جوردر مى‏آيد، اما مؤمنين مدتهاست نمازخانه خود را در دانشگاه فنى‏برلين بنا كرده‏اند.

دانشجويان خواهان امكانات آموزشى بيشتر براى جوانان ترك‏هستند. به نظر ايشان، آنها به علت مشكلات زبانى و تفاوتهاى‏فرهنگى در مدارس عمومى و مدارس ويژه خارجيان تحت فشار قرارمى‏گيرند. به همين دليل است كه مدرسه ابتدايى اسلامى در برلين‏كرويتسبرگ تا اين حد اهميت دارد.

جاذبه مذهب و فراموشى معيارهاى غربى

آنجا كه تركهاى جوان به بيكارى و جنايت تهديد مى‏شوند،مذهبيون به الگوهاى موفقيت‏آميزى تبديل مى‏شوند و به اين ترتيب‏است كه برخى از جوانان با سرسختى كه خود بر خود تحميل كرده‏اند،به قدرت مى‏رسند. همه جا از هياهوهايى گزارش مى‏شود كه تغييرجهت‏گيرى آنها اغلب رابطه تنگاتنگى با كتب جوانان مذهبى نشان‏مى‏دهد، كتابهايى كه هر روز بيش از پيش در آنها، گرايش ازبى‏مذهبى تركى يا آزادانديشى غربى به سمت‏خداوند به چشم مى‏خورد.

«ديريك‏» هوادار رفاه، مى‏گويد: «وقتى جوانى به اسلام روى‏مى‏آورد، انگار درخت‏خشكى بارديگر شكوفه مى‏دهد. آنها در نزد مامى‏آموزند كه دعا كنند و قرآن بخوانند. » در نقطه مقابل،مربيان آلمانى نسبت‏به رقم رو به رشد تركهاى جوان كه ديگر هيچ‏دركى از معيارهاى غربى ندارند، اظهار نگرانى مى‏كنند.

رويكرد گروههاى افراطى به اسلام

در مدرسه جامع آند فرانك كه دفتر او در آن واقع شده است،از هر دو دانش آموز، يكى ترك است. «مانيرت‏» و همكار او«كنان ايلماز» از «علائم كوچك راهنما» مى‏ترسند. يعنى ازنمادهاى گروههاى گرگ خاكسترى روى ديوارها و روى پيراهنهاى دانش‏آموزان و پرچم سه گوشى با نشان جنگى قلمرو سابق عثمانى، دراتومبيل هجده نوزده ساله‏ها. گرگ خاكسترى (Bozkurt) نماد«اتحاديه ايده آليستها و ايده‏آل سياسى آنان «آلب ارسلان‏تركى‏» رهبرحزب تندروهاى راست جنبش ملى (MHP) است. اين حزب، دراصل اسلام را مردود مى‏شمارد و به نفع اتحاد تمامى ملل ترك در يك‏دولت فعاليت مى‏كند. اما اين حزب هم نشانه‏هاى زمان را شناخته‏است و به اين ترتيب، «آلب ارسلان تركى‏» تركيب تركى اسلامى راتبليغ مى‏كند. گرگهاى خاكسترى در اروپاى غربى به نفع او شعار سرمى‏دهند و همزمان مى‏دانند كه دين براى بسيارى از جوانان ترك‏جاذبه بسيارى دارد.

در سال 1988(1367)، موسى صدر جلبى رهبر سابق ايده‏آليستهاجناح مذهبى گرگهاى خاكسترى را از آن جدا كرد: اتحاديه تركى‏اسلامى در اروپا (ATIB) . در حال حاضر، اين جناحها برسر جوانان به‏رقابت مى‏پردازند.

نتيجه نهايى گزارش

و سرانجام اين تحليل‏گران به عجز دست‏اندركاران در برابر كنترل‏جوانان كه آنها را متعصبين مى‏نامند. اشاره مى‏كند و بانااميدى از اشتياق جوانان براى بازگشت‏به هويت‏خود مى‏نويسند:

گاهى مدد كاران ناگزيرند، عاجزانه شاهد آن باشند كه متعصبين‏چگونه خود را آماده مى‏كنند. برنامه‏اى از سوى زنان ترك كه نمايش‏لباس اعلام شده است، در طول برنامه به صورت تبليغى براى چادر،نمايان مى‏شود. دختران با چادرهاى بلند مشكى، ناگهان مشغول‏توزيع نوشته‏هاى مخاصمه‏جويانه(عليه حكومت لائيك)مى‏شوند.

اتحاديه فرهنگى اجتماعى هامبورگ كه در سال‏1994(1373)تاسيس شده است، قصد دارد با رويگردانى از جامعه‏آلمان مبارزه كند. جوانان ترك كه بعد از ظهرها به مدارس قرآنى‏مى‏روند، شبها به كنسرتها و يا مجامع گفتگوى خودشان مى‏روند.«جمال اوزدمير» مددكار اجتماعى مى‏گويد: «مابايد اسلام رااز زيرزمينهاى تاريك بيرون بكشيم.» با اين حال، در اسلام، بالغ‏برهفتاد جهت‏گيرى مختلف در اطراف صراط مستقيم الله وجود دارد«ما بايد در شناساندن اسلام سهيم باشيم.»

/ 1