اسفزارى - رشيدالدين
امامرشيدالدينمحمد فرزند محمود اسفزارى. شاعر. قرن 6 ه.ق.وى از شاعران پارسىگوى خراسان بود كه در دانش صاحب كمالات بود. شعر كمى از وى بر جاى مانده است و در تذكرهها اطلاع روشنى از وى به دست نمىآيد.براى آگاهى بيشتر، مراجعه شود به رلغتنامهى دهخدا، جلد 26، جزوهى 128، صص 70 - 469 , تذكرهى مجمعالفصحاء، ج 2، ص 761 , لبابالالباب، ج 1، صص 4 - 263 , تذكرهى هفتاقليم (جديد)، ج 2، ص 641. اسفزارى - منصور
منصور فرزند على اسفزارى. ملقب به مهذبالدين. شاعر. قرن 7 ه. ق.وى از شاعران معاصر محمد عوفى (مؤلف لبابالالباب) بود كه با وى در اسفزار ديدار داشت. وى از بزرگان و فضلاى خراسان بود.براى آگاهى بيشتر، مراجعه شود به رلغتنامهى دهخدا، جلد 46، جزوهى 220، ص 1276 , لبابالالباب، ج 1، صص 9 - 158 , تذكرهى هفتاقليم (جديد)، ج 2، ص 642. اسكويى تبريزى - صدرالدين(6)
اميرصدرالدينمحمد اسكويى تبريزى. شاعر. قرن 10 ه. ق.وى با سه برادرش در دربار شاهطهماسب صفوى ترقى نمودند. وى خط نسخ و تعليق را به خوبى مىنوشت و در اخلاق، برادرانش گاهى رفتار ناشايست از خود بروز مىدادند و او آنها را از اين امر منع مىنمود كه مورد پذيرش آنها واقع نمىشد. وى در دربار شاهطهماسب صفوى مورد احترام بود و در علم صرف و نحو و نستعليقنويسى مهارت داشت.براى آگاهى بيشتر، مراجعه شود به رتذكرهى تحفهى سامى، صص 8 - 57 , تذكرهى روز روشن، ص 81.از اشعار اوست :
تيرى كه ز شست تو مرا بر جگر آيد
من منتظر استاده كه تيرى دگر آيد
من منتظر استاده كه تيرى دگر آيد
من منتظر استاده كه تيرى دگر آيد