تبريزى - باقى
اميرعبدالباقى باقى تبريزى. متخلص به باقى. ملقب به دانشمند. شاعر، فاضل و خوشنويس. قرن 11 ه.ق. متوفّى 1039 ه. ق.وى از دانشمندان و خوشنويسان مشهور نيمهى دوم قرن 10 ه. ق بود كه در علوم عهد خود همچون حكمت، رياضى، ادب فارسى و عرب مهارت بسيار داشت. وى در خوشنويسى شاگرد ملابيگ تبريزى بود و در انواع خطوط همچون ثلث و نسخ مهارت بسيار داشت. وى به دليل دعوت ميرزاعبدالرحيم خانخانان سپهسالار به هند سفر كرد و در آنجا اقامت گزيد. سپس به بغداد رفت و در آنجا ساكن شد. آوردهاند كه از طرف شاهعباس صفوى براى خوشنويسى و كتيبهنويسى مسجدجامع جديد عباسى در اصفهان دعوت شد ولى او در ابتدا نپذيرفت. ولى بعدها پس از تصرف بغداد به اصفهان آورده شد و كتيبهى مسجد نيز به دست او نوشته شد. وى در انواع فنون مهارت داشت ولى زبان اظهار او كوتاه بود. ميرزامحمدطاهر نصرآبادى (متولّد 1027 ه.ق) در خوشنويسى شاگرد وى بود. وى يكسال پس از فوت شاهعباس اول صفوى (1038 - 996 ه. ق) درگذشت. وى با اميناحمد رازى (مؤلف تذكرهى هفتاقليم) معاصر بود. كتاب «منهاجالولاية من كتاب نهجالبلاغه» اثر اوست.براى آگاهى بيشتر، مراجعه شود به رتذكرهى نصرآبادى، صص 7 - 206 , تذكرهى آتشكدهى آذر , تذكرهى هفتاقليم (جديد)، ج 2، صص 3 - 1412 , مآثر رحيمى، ج 3، صص 4 - 22 , تذكرهى ريحانةالادب، ج 2، صص 2 - 11 , دانشمندان آذربايجان، صص 6 - 144 , سخنوران آذربايجان، صص 8 - 225.از اشعار اوست :
در قصّه شنيديم كزين پيش بزرگى
ما هم به طمع پيش بزرگان زمانه
برديم بسى رنج و نشد حاصل از اين كار
گر تربيت اين است بسى كاهل سخن را
عنقا و كرم هر دو يكى دان كه از ايشان
اى اهل هنر! قصه همين است كه گفتم
هان! تا نفروشيد يقينى به گمانى
يك بدرهى زر داد به يك بيتِ فلانى
بستيم ميانىّ و گشاديم زبانى
جز خوردن خونىّ و به جز كندن جانى
دل تافته گردد چو تنور از پى نانى
جز نام نيابند به تحقيق و نشانى
هان! تا نفروشيد يقينى به گمانى
هان! تا نفروشيد يقينى به گمانى